kayhan.ir

کد خبر: ۲۱۶۱۲۷
تاریخ انتشار : ۱۱ ارديبهشت ۱۴۰۰ - ۲۱:۴۱

ظرف دانش و چراغ هدایت باشیم(خوان حکمت)



کميل از اصحاب خاص حضرت امير(ع) بود. وجود مبارک حضرت حديث معروف «إِنَّ‏ هَذِهِ‏ الْقُلُوبَ‏ أَوْعِيَهًٌْ فَخَيْرُهَا أَوْعَاهَا» ؛ (اين قلب ها بسان ظرف‌هايى هستند كه بهترين آنها، فراگيرترين آنهاست)[1] را به او فرمود. فرمود اين دل‌ها ظرف دانش است، بعضي‌ها اين ظرف‌شان خالي است، طبق آيه «وَ أَفْئِدَتُهُمْ هَواءٌ»[2] چيزي فراهم نکردند. بعضي‌ها غدّه‎هاي فراواني در دلشان ورود کرده :«فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزَادَهُمُ اللهُ مَرَضاً»،[3] برخي‌ها قلب‌شان نوراني است. اين بيان نوراني امام مجتبي(ع) که کليني نقل کرد، فرمود: «كُونُوا أَوْعِيَهًَْ الْعِلْمِ وَ مَصَابِيحَ الْهُدَي»؛ (شما ظرف دانش باشيد تا راه خود را ببينيد و چراغ هدايت باشيد تا به ديگران راه بدهيد).[4] براي همين است؛ يعني بخشي در درون شماست که مسئول انديشه و علم است که حوزه و دانشگاه با اين بخش کار دارد.انسان درس مي‌گويد، درس مي‌فهمد، چيزي مي‌نويسد، کارهاي علمي انجام مي‌دهد که به اصطلاح مي‌گويند عقل نظر. يک بخش ديگري در درون انسان است به عنوان عقل عمل که در روايات ما آمده «العقل مَا عُبِدَ بِهِ الرَّحْمَان وَ اکْتُسِبَ بِهِ الْجنان»[5]، عقل آن است که انسان بتواند پروردگار خود را عبادت کند و بهشت را کسب کند. آن‎که نتواند محصول عمرش را بهشت بداند، آن عقلي است که «مَا عُبِدَ بِهِ الرَّحْمَان» را ندارد. به اصطلاح يکي را مي‌گويند عقل نظر، ديگري را مي‌گويند عقل عمل.
چراغ روشنگر برای دیگران
وجود مبارک حضرت امير دستوري داد که آن دستور را امام مجتبي تبيين کرد، فرمود: عقل نظر شما ظرف دانش باشد، عقل عمل شما چراغ روشنگر باشد؛ يعني هم راه خود را ببينيد هم به ديگران راه بدهيد، نه بيراهه برويد نه راه کسي را ببنديد. درست است که امام حسين(ع) کشتی نجات و چراغ هدايت است، همه اينها هست؛ اما شيعيان او هم مصباح هدايت هستند، اگر نبود ، امام مجتبي دستور نمي‌داد، فرمود؛ شما در آن محلّي که زندگي مي‌کنيد چراغ آن محلّ باشيد. اين «وَ جَعَلْنا لَهُ نُوراً يَمْشي‏ بِهِ فِي النَّاسِ؛ نوری برایش قرار دادیم که با آن در میان مردم راه برود.»[6] که همه‌اش برای امام و پيغمبر نيست، برای ما هم هست. چرا ما چراغ يک محلّ نباشيم؟ به ما گفتند باشيد، پس مي‌شود شد؛ هم خدا فرمود، هم پيغمبر فرمود، هم ائمه فرمودند که چراغ هدايت باشيد. حالا آن معناي بالا و بلند و مصداق کاملش البته برای معصوم است، اما ما هم موظف هستيم و مي‌توانيم اين باشيم.
 وجود مبارک حضرت امير به کميل اين حرف‌هاي بلند را زد که: اي کميل! اين دل‌ها ظرف است، بهترين دل آن است که ظرفيتش براي مطالب فراوان باشد. اين درست نيست که وقتی آدم يک مختصر چيزي ياد گرفت بگويد بس است، چه چيزي بس است؟ چقدر بيان علوي بوسيدني و بالاي سر گذاشتني است! يک وقت انسان غذا مي‌خورد و سير مي‌شود، بله سير مي‌شود و ديگر جا براي غذاي بعدي نيست؛ اما علم مثل غذاي بدن نيست، غذاي بدن اين نان و گوشت مادي است؛ مادي، مزاحم و جا پُر کُن است، وقتي وارد دستگاه گوارش شد جا براي چيز ديگری نيست. اگر کسي چيز ديگری بخورد بالا مي‌آورد، براي اينکه رفته اين دستگاه را پُر کرده است. اما اين بيان نوراني حضرت امير، اين حرف‌ها را بالاي سر گذاشتن است. فرمود: «كُلُّ وِعَاءٍ يَضِيقُ بِمَا جُعِلَ فِيهِ إِلَّا وِعَاءَ الْعِلْمِ فَإِنَّهُ يَتَّسِعُ بِه‏»؛ (هر ظرفى وقتى چيزى در آن گذارند، گنجايش خود را از دست مى دهد، مگر ظرف دانش كه با افزودن آن گنجايشش بيشتر مى‌شود)؛[7] اين در بيانات نوراني حضرت است. فرمود علم مثل غذاي شکم و دستگاه گوارش نيست، مادی که رفت جا پُر مي‌کند و راه را براي ديگري مي‌بندد؛ اما علم وقتي وارد صحنه دل شد ظرفيت اين دل را توسعه مي‌دهد، خاصيت اين علم آن است که اين ظرف را توسعه مي‌دهد؛ يعني اگر طلبه‌اي وقتي شرح لمعه خواند، همين که اين غذاي علمي آمد، از اين به بعد مي‌تواند مکاسب را بفهمد؛ يعني اين علم که مظروف است اين ظرف دل را توسعه مي‌دهد. فرمود اين کار، کار علم است، کار مجرّد است. مادي وقتي جايي رفت آنجا را پر مي‌کند نمي‌گذارد چيزي ديگر بيايد؛ اما يک امر معنوي وقتي جايي رفت، آنجا را توسعه مي‌دهد، جا را براي ديگران باز مي‌کند. فرمود دل ظرف دانش است. يک دانشجو و دانش‌آموز، دکتر، طلبه و مجتهد، اين ظرفيت دَه تا مطلب را دارد، وقتي اين دَه مطلب را فهميد، آن وقت ظرفيت پيدا مي‌کند براي پنجاه مطلب. خاصيت علم اين است وقتي که وارد يک منطقه شد آن منطقه را توسعه مي‌دهد. فرمود يا کميل! بهترين دل آن است که افزوده بشود، باز بشود، شرح صدر همين است.
بيانات حضرت آيت‌الله جوادي آملي(دام‌ظله) در جلسه درس اخلاق؛ 96/1/24
___________________________
مرکز اطلاع‌رسانی اسرا 
[1]. نهج‌البلاغه صبحی صالح، حکمت147.   [2]. ابراهيم، 43  .   [3]. فاطر، 10.   [4]. الکافی (ط ـ الاسلاميهًْ)، ج1، ص301.   [5] . الکافي (ط ـ الاسلاميهًْ)، ج1، ص11.   [6] . انعام، 122 .   [7]. نهج‌البلاغهًْ صبحي صالح، حکمت205.
خوان حکمت هر دو هفته یک بار روزهای یکشنبه منتشر می شود.