مسئولیت امام زمان(عج) در شب قدر
امید خواجه میری
بر اساس آموزههای قرآن، شب قدر، شب تقدیر و تعیین امور حکیمانه هستی است. در این شب فرشتگان و روح به زمین میآیند و با خلیفه الهی هر زمان دیدار و ملاقاتی دارند. در این ملاقات تقدیرات هرساله رقم میخورد. پرسش این نوشتار این است مسئولیت خلیفه الهی و فرشتگان و روح در شب قدر چیست؟ نویسنده بر اساس آیات و روایات بر آن است تا به این پرسش پاسخ دهد.
***
ارزش و اهمیت شب قدر
یکی از شبهای ماه مبارک رمضان، شب قدر است.(بقره، آیه 185؛ دخان، آیات 1 تا 4؛ قدر، آیات 1 تا 5) این شب به جهاتی شب مبارک و با ارزشی است؛ زیرا زمان نزول قرآنی است که موجب هدایت انسان و جداسازی حق و باطل است؛ چنانکه این شب مبارک، زمان تقدیرات و تفریق امور حکیمانه هستی است.(همان)
خداوند در آیات قرآن از شب قدر به کرامت و شرافت یاد کرده و آن را بزرگ و ارزشمند شمرده است. ارزش و اهمیت این شب تا آنجا است که با هزار ماه یعنی بیش از هشتاد و اندی سال برابری میکند. در حقیقت یک شب قدر، اگر بدرستی درک شود، به اندازه عمر آدمی ارزش دارد و کسی میتواند با درک آن، ره صد ساله را یک شبه بپیماید. در این شب قرآن برای اولین بار به شکل انزال دفعی بر قلب مبارک فرود آمد و ایشان به اجمال به همه حقایق قرآنی آگاه شدند. شاید در این مرتبه که مرتبه اجمال نه ابهام بود، حقیقت قرآنی در قالب معنا بوده و به لفظی حتی لفظ عربی در نیامده باشد؛ زیرا بر اساس آیات قرآن از جمله 3 و 4 سوره فصلت، قرآن دارای دو مرتبه اصلی است: 1. مرتبه ام الکتاب: در این مرتبه قرآن در مرتبه لدن علی حکیم بدون لفظ و تنها معنا است: وَإِنَّهُ فِي أُمِّ الْكِتَابِ لَدَيْنَا لَعَلِيٌّ حَكِيمٌ؛ (زخرف 41)
2. مرتبه قرآن عربی: در این مرتبه قرآن به شکل لفظ در آمده و تنزل یافته است: ما آن را قرآنى عربى قرار داديم، باشد كه بينديشيد.(زخرف 31)
قرآن در مرتبه ام الکتاب، لفظ نیست و تنها معنا است. در این مرتبه، قرآن همانند علم و دانشی است که در ذات هر انسان است، بیآنکه عربی، عبری و فارسی باشد؛ بنابراین در مقام تنزل میتواند عربی و عبری یا هر زبانی دیگر شود؛ چنانکه دارنده علم و دانش میتواند آن مطلب علمی خود را به هر زبانی که توانایی و دانایی دارد، در آورده و بنویسد و انتقال دهد و تنزل لفظی بخشد و معنا را به هر لفظی در آورد.
پس از آنکه قرآن به شکل اجمالی بر قلب مبارک پیامبر(ص) نازل شد، در طول مدت بیست و سه سال بتدریج در قالب تنزیل تدریجی در قالب لفظ عربی مبین فرود آمد. البته میتواند در شب قدر قرآن به صورت لفظ عربی ولی به صورت کلی و یک جا نازل شده باشد؛ اما در سالهای دیگر قرآن به صورت موردی نازل شده باشد؛ زیرا آموزههای معرفتی و دستوری قرآن باید در مدتی به مردمان آموخته میشد که آنان بتوانند آن را تحمل کنند. از این رو با آنکه بر پیامبر(ص) یکجا نازل شده است؛ اما بر مردم در مدت بیست و سه سال قرائت و تلاوت میشود، تا آنان بتوانند آن را فهم و درک کرده و عمل نمایند؛ زیرا این حقایق بسیار سنگین بود (مزمل، آیه 5) و مردم توان دریافت یکجای آن را نداشتند. از این رو قرآن به منظور تثبیت قلب مبارک پیامبر(ص) و تلاوت آرام و آهسته و پیاپی بر مردمان ، یکجا در قالب تنزیلی فرود نیامده است؛ چنانکه تورات این گونه نازل شده است: و كسانى كه كافر شدند، گفتند: «چرا قرآن يك جا بر او نازل نشده است؟» اين گونه ما آن را بتدريج نازل كرديم تا قلبت را به وسيله آن استوار گردانيم و آن را به آرامى بر تو خوانديم.(فرقان، آیه 32)
به سخن دیگر، قرآن بر پیامبر(ص) یکجا در قالب انزالی فرود آمده، ولی برای تلاوت و ترتیل بر مردمان در قالب تنزیلی یک جا فرود نیامده است. لذا پیامبر(ص) قرآن و محتوای آن را میدانست و همواره منتظر بود تا فرشته وحی بیاید و در قالب تنزیل و ترتیل فرمان تلاوت آن را بدهد و ایشان آن را بر مردمان بخواند. این گونه است که گاه سر به آسمان به انتظار مینشست : قَدْ نَرَى تَقَلُّبَ وَجْهِكَ فِي السَّمَاء (بقره، آیه 144) و گاه دیگر عجله میکرد و بر آن بود تا پیش از تنزیل آن را بر مردمان بخواند و عرضه دارد: لَا تُحَرِّكْ بِهِ لِسَانَكَ لِتَعْجَلَ بِهِ؛ زبان خود را وقت نزول قرآن تنزیلی، پيش از رسيدن موعد سورهها يا آيههاى آن حركت مده كه به خواندنش شتاب كنى. پس پيش از تمام شدن وحى شروع به خواندن آن مجموع قرآنى كه يك دفعه در قلبت به وديعت نهاديم، حرکت مده و چيزى از آن را به زبان مياور. بگذار تا زمان ابلاغ برسد و تو آن را ابلاغ کن!(قیامت، آیه 16)
به هر حال، در شب قدر، قرآن به یکباره و یکجا نازل شد و سپس در 27 ماه رجب اولین زمان ابلاغ رسمی و تنزیلی قرآن و بعثت پیامبر(ص) آغاز شد. به سخن دیگر، تا 27 رجب سال دیگر ایشان به انتظار فرمان بودند تا به عنوان مامور رسمی برانگیخته شوند و برای تبلیغ بروند. این گونه است که نخستین آیات سوره علق، تنزیل ترتیلی مییابد تا ابلاغ شود.
از دیگر ابعاد و جهات ارزشی شب قدر آن است که مهمترین امور هستی بر اساس حکمت الهی در آن شب برای یکسال آینده رقم میخورد و هر چیزی در قالب مقدر خود از امر دیگر جدا شده و مورد اجرا در میآید. از این رو آن را شب تقدیر و تفریق نامیدهاند.
شب قدر، شب تقدیر و تفریق
در آیات قرآن از دو واژه تقدیر و تفریق برای تبیین کاری که در شب قدر انجام میگیرد، استفاده شده است. برای درک بهتر چیزی که در شب قدر اتفاق میافتد این دو واژه مورد بحث و بررسی قرار میگیرد.
1. تقدیر که در آیات قرآن برای فعالیتهای شب قدر انجام میگیرد، بر گرفته از واژه «قَدَر» است. قَدَر در لغت به معناى بيان كميّت شىء و چیزی(مفردات الفاظ قرآن کریم، راغب اصفهانی، ص 658 «قدر»)، بیان مقدار و اندازه چيزى به حسب وزن يا به حسب زمان و مكان، اندازه نمودن، فرمان دادن، حكم كردن، محدود ساختن حوادث واشياء به علل مادى و شرايط زمانى و مكانى(نثر طوبى، شعرانی، ص 288) آمده است. قَدَر در اصطلاح قرآنی، اندازهاشياء و تعيين حدود وجودى آنها است؛(الميزان، طباطبایی، ج 19، ص 90) به بيان ديگر، تقدير امرى از ناحيه خداوند، قرار دادن آن به اندازه و مقدارى است كه حكمت اقتضا مى كند.(مجمع البيان، طبرسی، ج 9 ـ 10، ص 785)
بر اساس آموزههای قرآن، هر چیزی مقدر و اندازهای دارد؛ زیرا هر چیزی تجلی و مظهر اسم یا اسامی از اسمای حسنای الهی است. همچنین هر چیزی از خزائن الهی که نازل میشود، به میزان مقدر و معینی نازل میشود. خداوند میفرماید: و هيچ چيز نيست مگر آنكه گنجينههاى آن نزد ماست، و ما آن را جز به اندازهاى معين فرو نمىفرستيم.(حجر، آیه 21)
از همین رو هر چیزی که آفریده میشود، مقدر و اندازه مشخصی دارد: اِنّا كُلَّ شَىء خَلَقناهُ بِقَدَر؛ براستی که هر چیزی را که آفریدیم به میزان و اندازهای آفریده ایم.(قمر ، آیه 49) همچنین میفرماید: قَد جَعَلَ اللّهُ لِكُلِّ شَىء قَدرا؛ خداوند برای هر چیزی اندازهای قرار داده است. (طلاق ، آیه 3) و اینکه اصولا هر امر الهی دارای مقدری است: وكانَ اَمرُ اللّهِ قَدَرًا مَقدورا؛ امر الهی میزان و مقدار مشخص و معینی دارد(احزاب ، آیه 38)
پس هر چیزی که آفریده میشود، بر اساس اندازه و حدودی است که وجود او را تعیین میکند. به سخن دیگر، برای هر چیزی از همان آغاز اندازه و مقدری است که خداوند تعیین کرده و همان حدود وجودی آن چیز است.
این چیز سپس در طول زمان بر اساس مقدراتی که برای آن چیز است ، از فضل الهی بهرهمند میشود؛ زیرا هر چیزی همان طوری که در آغاز و ایجاد به خداوند و تعیین او ربط دارند، در بقا نیز نیازمند تعیین و مقدراتی است که برای آن چیز درنظر گرفته شده است. این گونه است که ربط محض و فقر هویتی، سرتاپای وجود هر چیزی را در بر میگیرد(فاطر، آیه 15) و در طول بقا خویش نیازمند تقدیرات الهی است که بر اساس میزان مشخص از سوی خداوند از خزائن به او میرسد: وخَلَقَ كُلَّ شَىء فَقَدَّرَهُ تَقديرا؛ پس خداوند در آغاز و بقا هر چیزی برای او قدر مقدری قرار داده است.(فرقان، آیه 2)
از آنچه بیان شد دانسته میشود که تقدیر الهی فراگیر بوده و همه موجودات هستی را در بر میگیرد و این تقدیر تنها ابتدایی نیست، بلکه در بقا نیز تداوم مییابد.
از آیات 3 و 5 سوره دخان و 3 و 4 سوره قدر بر میآید، شب قدر، زمان تعيين مقدّرات الهى در تمام امور هستی است. این بدان معناست که خلقت چیزی یا بقای چیزی و نیز انتقال در قالب مرگ و اجل چیزی، در این شب مقدر میشود.(نگاه کنید: یونس، آیات 5 و 49؛ فرقان، آیه 2؛ رعد، آیه 26)
2. تفریق به معنای جدا کردن در برابر جمع کردن است. در آیات قرآن این واژه در قالب فرقان و نفرق و مانند آن به کار رفته است. جدا کردن حق و باطل، جدا کردن پیامبران از نمونههایی است که این واژه برای تبیین آنها به کار رفته است. خداوند شب قدر را که شب مبارکی میداند، شب تقدیر و شب تفریق دانسته است. چنانکه در سوره دخان آیه 4 و 5 میفرماید: فِيهَا يُفْرَقُ كُلُّ أَمْرٍ حَكِيمٍ أَمْرًا مِنْ عِنْدِنَا؛ یعنی در آن شب هر امر حکیم که امری از نزد ما است جدا میشود. در این شب هر امری در هستی برای تحقق خارجی نازل میشود. از آنجا که شب قدر در هر ماه مبارک رمضان تکرار میشود. دانسته میشود که در این شب قدر، امور استوار و حکیمانه الهی برای یک سال رقم میخورد. آنچه نازل میشود بر اساس این آیات، از لوح محفوظ است. به این معنا که آنچه در لوح محفوظ است برای اجرای یکساله نازل میشود.
امام زمان(عج)
امضاءکننده مقدرات سالانه
از آیات قرآن به دست آمد که مقدرات امور هستی در هر ساله بر اساس حکمت و فلسفه کلان آفرینش تعیین میشود. اما پرسش این است که این مقدرات به دست چه کسی امضاء میشود و برای اجرای آن به دست فرشتگان و روح سپرده میشود؟
خداوند در آیات سوره قدر بیان میکند که در شب قدر اتفاقی که میافتد تنزل روح و فرشتگان برای امر است: تَنَزَّلُ الْمَلَائِكَهًُْ وَالرُّوحُ فِيهَا بِإِذْنِ رَبِّهِم مِّن كُلِّ أَمْرٍ؛ در آن شب] فرشتگان، با روح، به فرمان پروردگارشان، براى هر كارى كه مقرّر شده است فرود آيند.(قدر، آیه 5)
واژه تنزل در اصل تتنزل است. این واژه به شکل صیغه مضارع همانند یفرق به کار رفته تا دلالت بر استمرار در حال و آینده داشته باشد. بنابراین، نزول روح و فرشتگان تنها یک بار نبوده که در گذشته اتفاق افتاده باشد، بلکه هر ساله در شبهای قدر تکرار میشود.
این تنزل هر ساله، بر وجود مبارک خلیفهًْالله انجام میگیرد؛ زیرا تنزل تنها بر پیامبر(ص) نبوده و نیست بلکه بر خلیفه الله است که از آدم(ع) تا خاتم(ص) و سپس تا اولیای معصوم(ع) را شامل میشود. امروزه این تنزل بر وجود مبارک امام زمان (عج) است که خلیفه الله است.
از آنجا که همه فرشتگان نازل میشوند، باید هر یک ماموریت خود را در این شب به طور مشخص از خلیفهًْالله بگیرد. همچنین روح که غیر از فرشتگان است ماموریت خود را در خلقت بخشی و جان بخشی به موجوداتی که در لوح محفوظ ثبت شده و باید ایجاد شوند، از خلیفهًْالله میگیرد.
به سخن دیگر، همه چیز در لوح محفوظ ثبت شده و در اختیار خلیفه الله است. این خلیفهًْالله است که به روح اعظم میگوید به چه کسی یا چیزی جان بخشی کند و او را ایجاد نماید. همچنین خلیفهًْالله است که بر اساس مقدرات الهی که در لوح محفوظ ثبت شده ، به فرشتگان فرمان میدهد که چه بخشی از کار را امسال بر اساس حکمت الهی انجام دهند؛ زیرا او مظهر تمام اسمای الهی و مظهر ربوبیت اوست.(بقره، آیات 30 و 31 و 138؛ آل عمران، آیه 79)
لوح محفوظ را هیچ کسی جز خلیفهًْالله بهویژه چهارده معصوم تطهیر شده الهی(ع) نمیتواند مس و لمس کند.(واقعه، آیه 79؛ احزاب، آیه 33) از این رو، روح و فرشتگان باید به نزد خلیفه آیند و از او کسب تکلیف کنند.
بنابراین مسئولیت امام زمان(عج) به عنوان خلیفهًْالله اختصاص به انسانها ندارد و اینگونه نیست که ایشان تنها در جریان اموری قرار گیرند که باید در سال آینده اتفاق افتد، بلکه به این معنا است که روح و فرشتگان برای گرفتن ابلاغیه بر اساس حکمت الهی در چارچوب لوح محفوظ به نزد خلیفهًْالله (امام زمان(عج)) میآیند و ایشان است که امضا کرده و به آنان ابلاغ میکند.
به هر حال، مسئولیت امام زمان(عج) به عنوان خلیفهًْالله، تلقی از مقام لدن علی حکیم به شکل مستقیم است و ایشان از لوح محفوظ آن امور را گرفته و به روح و فرشتگان پس از امضا، ابلاغ میکند و مدبرات امر، مقسمات امر و همه فرشتگان بر اساس مسئولیت و ماموریت، این امور حکیمانه امضا شده را دریافت کرده و در طول یک سال به انجام میرسانند.
عليبن ابراهيم قمي در تفسيري درباره نزول فرشتگان و روح، در شب قدر ميگويد: فرشتگان و روحالقدس، در شب قدر، بر امام زمان(عج) نازل ميشوند و آنچه را كه از مقدرات سالانه بشر، نوشتهاند، به او تقديم ميدارند.
و همين محدث مورد وثوق از حضرت امام باقر(ع) نقل كرده، كه وقتي از حضرتش پرسيدند: آيا شما ميدانيد كه ليلهًْالقدر كدام شب است؟ حضرت فرمودند: چگونه ندانيم، و حال آنكه در شب قدر فرشتگان بر گرد ما طواف ميكنند. (بحارالانوار، ج 97، ص 14، جزء 23)
حضرت سجاد(ع) فرمودهاند: اي گروه شيعه، با سوره «انا انزلناه في ليلهًْ القدر» با مخالفين امامت ائمه معصومين(ع) مباحثه (و اتمام حجت) كنيد تا كامياب و پيروز شويد، به خدا كه آن سوره، پس از پيغمبر اكرم(ص) حجت خداي تبارك و تعالي است بر مردم، و آن سوره آقاي دين شماست و نهايت دانش و آگاهي ماست. اي گروه شيعه، با «حم والكتاب المبين، انا انزلناه في ليلهًْ مباركه انا كنا منذرين» مناظره كنيد، زيرا اين آيات مخصوص واليان امر امامت بعد از پيامبر اكرم(ص) است. همچنين از رسول اكرم(ص) نقل شده است، كه به اصحابشان فرمودهاند: به شب قدر ايمان بياوريد، زيرا آن شب براي عليبن ابيطالب(ع) و يازده نفر از فرزندان او پس از من خواهد بود.(همان، ج 97، ص 14، جزء 23)
رشيدالدين ميبدي مفسّر معروف اهل سنّت مي گويد: برخي گفتهاند: اين شب قدر در روزگاران پيامبر اکرم- صلياللهعليهوآله - بود، سپس از ميان رفت، اما چنين نيست، زيرا که همه اصحاب پيامبر و علماي اسلام معتقدند که شب قدر تا قيام قيامت باقي است.(کشفالمراد، ج10، ص559)
عالم جليلالقدر، امینالاسلام طبرسي صاحب تفسير مجمعالبيان نيز روايتي را از ابوذر غفاري نقل مي کند که: گفت: به رسول خدا گفتم: اي پيامبر، آيا شب قدر و نزول فرشتگان در آن شب، تنها در زمان پيامبران وجود دارد و چون پيامبران از دنيا رفتند، ديگر شب قدري وجود ندارد؟ فرمود: بلکه شب قدر تا قيام قيامت هست.(مجمعالبيان، ج10، ص518)
در اصول کافي در ضمن حديثي از قول امام صادق(ع) چنين آمده است: علي(ع) غالبا ميفرمود: که هر گاه دو تن از اصحاب نزد پيامبر بودند و آن حضرت سوره «انا انزلنا» را با خشوع و گريه تلاوت مي کرد، مي گفتند: چقدر در برابر اين سوره حسّاسي، ميفرمود: اين حساسّيت براي چيزي است که چشمانم (فرشتگان را در شب قدر) ديده و دلم (بيان هر امر حکيم را در آن شب) فهميده و پس از من جان اين مرد (اشاره به علي(ع)) آن را دريافت خواهد کرد. آنها مي گفتند: تو چه ديدهاي و او چه خواهد ديد؟ پيامبر در پاسخ آنها روي خاک مي نوشت: «تَنَزَّلُ الْمَلَائِکهًُْ وَالرُّوحُ فِيهَا بِإِذْنِ رَبِّهِم مِّن کلِّ أَمْرٍ» آنگاه مي فرمود: پس از اينکه خداي متعال فرموده است: «مِّن کلِّ أَمْرٍ» آيا چيزي باقي خواهد بود؟ ميگفتند: نه، ميفرمود: در شبهاي قدر بعد از من هم آن امر نازل ميشود؟ مي گفتند: آري، ميفرمود: بر چه کسي نازل ميشود؟ ميگفتند: نميدانيم، پيامبر دست بر سر من مي گذاشت و مي فرمود: اگر نمي دانيد، بدانيد، آن شخص پس از من اين مرد است.(کافي، کتاب الحجه، باب في شأن «انا انزلناه»، حديث 5)
بنابراين وقتي شب قدر در هر سال و تا برپایي قيامت ادامه دارد، پس بايد صاحب شب قدر که بعد از پيامبر اکرم(ص) اوصياء معصوم آن بزرگوار هستند، نيز براي هميشه وجود داشته باشند، چنانکه در احاديث وارد شده است.(همان، حديث 7) وگرنه فرشتگان بر چه کسي فرود آيند و کتاب تقدير را نزد چه کسي بگشايند و مجاري امور را به اذن خدا به چه کسي بسپارند؟ همان گونه که قرآن تا قيام قيامت هست، حجت خدا در زمين نيز بايد وجود داشته باشد و معلوم است که پس از رحلت پيامبر اکرم اين منصب و مقام به اوصياي او واگذار شده است.
از امیرمومنان علي(ع) درباره وجود شب قدر در هر سال و وجود حجت خدا و صاحب آن شب در هر عصر روایتی است. امام جواد(ع) نقل میکند که اميرمؤمنان(ع) به ابن عبّاس فرمود: إِنّ لَیْلَهَ الْقَدْرِ فِی کُلّ سَنَهٍ وَ إِنّهُ یَنْزِلُ فِی تِلْکَ اللّیْلَهِ أَمْرُ السّنَهِ وَ إِنّ لِذَلِکَ الْأَمْرِ وُلَاهًًْ بَعْدَ رَسُولِ اللهِ(ص) فَقُلْتَ مَنْ هُمْ فَقَالَ أَنَا وَ أَحَدَ عَشَرَ مِنْ صُلْبِی أَئِمّهٌ مُحَدّثُونَ؛ شب قدر در هر سالي هست، در اين شب امور همه سال (و تقديرها و سرنوشتها) فرو فرستاده مي شود، پس از درگذشت پيامبر نيز اين شب صاحباني دارد. گفتم: آنان چه کسانی هستند؟ فرمود: من و یازده فرزندم که امامان محدث هستند.(کافی، ج 1، شان انا انزلناه؛ تفسیر قمی، ذیل آیه)