اولین انتحار؛ یا لگدی زیر میز (نگاه)
نظرسنجیها و فضای شکل گرفته سیاسی پیشاانتخاباتی کشور، خبر از خالی بودن کفه ترازوی اصلاحطلبی میدهد. ضعفی که فقط در مهره مطلوب سیاسی نیست، در گفتمان غالب هم هست. اصلیترین گفتمان این جریان بهعنوان برگ برنده در این سالها، مذاکره برای رونق و برونرفت از مشکلات، پس از هشت سال تجربه زیسته جمعی، جذابیتی برای کسب رای ندارد. از طرفی مذاکرات وین هم، بهعنوان آخرین تلاش برای زنده نگه داشتن بیرق این راهبرد، با سرسختی طرف مقابل و حتی راضی نشدن به اعطای حداقلهایی صوری، نمیتواند تنها امید این جریان برای ماندن در راس هرم اجرایی کشور باشد. حالا به یک شک اساسی و تغییر انگاره شدید نیازست، برای برهم زدن فضای سیاسی و ایجاد موجی پیشبینی نشده؛ باید اتاق فکرها یک انتحار کنند و فایل مصاحبه ظریف درز پیدا میکند.
حالا با این انتحار، شخصیت بیرونی گذشته ظریف، کشته میشود و یک ظریف دیگر پا به عرصه سیاست میگذارد. ظریفی که برای دفاع از برجامش از رهبری هزینه میکرد، به ظریفی که برنامه راهبردیاش قربانی «حاکمیت میدان» شده است. ظریفی که دیپلماسیاش را روی دیگر سکه مقاومت و سردار سلیمانی بیان میکرد، به ظریفی که مقاومت و حضور منطقهای را، تقابلی شبهلجاجتبار، علیه دیپلماسی تعریف میکند. چهره جدیدی که قرارست رسانهها از ظریف بهعنوان گزینه اصلی جریان غربگرا مخابره کنند، تلاشیست برای احیای دوقطبی مذاکره- مقاومت / رفاه و گشایش- تحریم و فشار اقتصادی / نظامیگری جنگطلبانه- دیپلماسی صلح و آرامش و...
حالا حرفهای شاذ ظریف، بهعنوان یک مقام رسمی، خون مخالفان زیادی را به جوش میآورد و بیانیهها و تحلیلها زیادی را به همراه میآورد و تنور دوقطبیهای کهنه، گرم میشود تا شاید روح محتضر تفکر سازش دوباره از پس این انتحار احیا شود.
در طراحی این بازی رسانهای، در صورت موفق نشدن در ایجاد اقبال به چهره در برابر حاکمیتی ظریف، جامعه قطعاً نسبت به انتخابات دلسرد میشود، چون این بروز رسانهای این را به مخاطبان میلیونی این فایلِ به اصطلاح داخلی و خصوصی القا میکند که امیدی برای تغییر و اصلاح نیست، یک حاکمیت تکساحتی بر کشور غالب است که بیاعتنا به منتخب مردم سیاستهای خودش را دنبال میکند! که این هم به نوعی لگد زدن به زیر میز بازیست. میز بازی که هشت سال در اختیارشان بوده و با راهبرد غلطشان فرصتها را از دست دادهاند و متفرعنانه سیاست خارجی را یک مقوله نخبگانی معرفی میکند که نباید به کف خیابان کشیده شود. در حالی که هنوز بعد سالها تجربه آکادمیک و حرفهای بدیهیات تعامل با دنیا را، غلط فهم میکند و در دفاع از برجام میگوید که اگر توافق بدی بود آمریکا از آن خارج نمیشد! همان مردم کف خیابان هم میدانند که وقتی راهبرد مذاکره و توافق به هر قیمتی اصالت پیدا میکند، طرف مقابل را به گرفتن امتیازهای بیشتر در توافقهای جدید تشویق میکند. شکست خوردن مقابل رقیب در یک انتخابات کمرونق را، برخلاف داعیههاشان بر شکست در یک انتخابات پرشکوه ترجیح میدهند.
این اولین انتحار جریان اصلاحات بود، حتی اگر به حذف همیشگی ظریف از صحنه سیاست منجر شود، حتی اگر مصالح کشور قربانی شود و حتی اگر اصل جمهوریت زیر سؤال برود، آنها به راحتی نمیخواهند قدرت را به رقیب سیاسیشان تحویل بدهند، قصورهای فاحششان در دیپلماسی را بر گردن نجیب مقاومت میاندازند تا مسئولیت شکست راهبردیشان دامنشان را در انتخابات نگیرد. تا آخرین روزهای خرداد باید منتظر چنین انتحارهای متهورانهای بود و اگر نشد باز هم زیر میز خواهند زد و اصل انتخابات را زیر سؤال خواهند برد، اینبار شاید سراغ شورای نگهبان و نظارت استصوابیاش بروند، حقیقت و راهبردی برای تغییر وضع موجود ندارند، که خود مسبب آنند، به همه چیز چنگ خواهند زد، قبل از غرق شدن نهایی.
علی غلامزاده