دلایل گرایش به مصرفگرایی افراطی چیست؟ ( بخش پایانی)
ایجاد نیاز و خرید کاذب ترفندهای جهان سرمایهداری (گزارش روز)
صدیقه توانا
- آخه من به دوستام چی بگم؟ چه جوری بگم شماها نتونستید یه گوشی درست و حسابی برام بخرید؟
- پسرم مگه اینکه تو تو دستته، چه اشکالی داره؟
- چشه؟ کهنه است، دمده شده، من یه مدل بالاتر و جدیدتر میخوام، این گوشی کاراییاش کمه؟ اصلاً خجالت میکشم بگم با گوشی پارسالم کار میکنم!
- مامان من هم کیف و کفش مارکدار میخوام، دوستام همشون وسایلشون سته و مارکداره، آبروی آدم میره با این سر و وضع با آنها بیرون بره!
- دخترم مگر این کیف و کفش که 6 ماه پیش خریدیم چه ایرادی داره؟
- اوه اون واسه عید بود، از مد افتاده و مناسب الان که فصل تابستونه نیست، مهم تر اونکه مارکدار نیست...
تاکنون هیچ با خود اندیشیدهای چرا غربیها دوست دارند تو را در لذتهای مادی غرق کنند و هوش تو را از بین ببرند؟
حالا به آنها چه که از کجا سر درمیآوری؟ در چه گردابی گیر میکنی؟ چه بلایی بر سرت میآید و چه مصرف میکنی؟ از نظر آنها هر چه جدیدتر، شیکتر و به روزتر، بهتر! زمینهاش را برایت فراهم و تبلیغات را چاشنیاش میکنند تا بیشتر و بیشتر مصرف کنی، حالا به چه بیماری مبتلا شوی به آنها مربوط نیست، قصد آنها تهی کردن توست و بس! حالا خودت کلاهت را قاضی کن و بدون هیچ قصد و غرضی تحلیل کن!
رسانههای غربی بیش از هر چیز مبلغ یک ایدئولوژی، یعنی ایدئولوژی مصرف هستند، نتیجه این ایدئولوژی، تنبلی، سستی و مسخ اجتماعی است.
شعار اقتصاد جدید سرمایهداری تولیدات و تبلیغات بیشتر و جدیدتر است که این تولیدات و تبلیغات به ظاهر شادی و سرخوشی تازهای برای مصرفکننده به ارمغان آوردهاند ولی در حقیقت، ذهن و وجود مصرفکننده را تسخیر کردهاند.
در تبلیغات رسانهای غرب، جهان مصرف بهعنوان جهانی آرمانی معرفی میشود که همه جا و همیشه حضور دارد و جایگاه طبیعی زندگی اجتماعی و ابزار اساسی برای شکوفایی شخصیتی به شمار میرود. در این ایدئولوژي، وجود داشتن مصرف کردن است.
در سپتامبر سال 1999 گروه تجاری کامیف، شعارهایی تبلیغاتی را در فرانسه منتشر کرد که عبارت بود از «میخواهم بخرم، چون هستم.» «میخواهم بخرم چون زندگی میکنم» و «میخواهم بخرم، چون فکر میکنم.» در این جملات به روشنی، مصرف به عنوان ابزاری هویتی بر مصرفکننده تحمیل میشود. در همان سال یک شعار ساده در یک فروشگاه بزرگ در فرانسه نصب شده بود، توجه کنید:
«خوشبختی صورت حسابی است که در آن، خوشحالیهای کوچک به ثبت رسیده است، این خوشحالیهای کوچک همان خریدهای کوچک است، یعنی خوشبختی را در صورت حساب میتوان یافت، پس بخرید، تا خوشبخت باشید. ایدئولوژی غربی به ما میگوید آنچه را دیگر دوست نداریم کنار بگذاریم و به سراغ کالای جدیدی برویم و در هر حال مصرف را فراموش نکنیم. ترویج مصرفگرایی، از آشکارترین نمونههای منفی رسانهها آن هم از نوع غربی است که با آموزههای دینی در تعارض است.»
مدگرایی و مصرفزدگی
به اعتقاد کارشناسان مسائل اقتصادی، امروزه مد و مدگرایی، نه تنها در نوع پوشش افراد، بلکه در بخشهای مختلفی از زندگی آنها اثر میگذارد. از نوع آرایشهای ظاهری گرفته تا وسایل خانه و حتی گرایشها و علایق خاصی که بین برخی از اقشار جامعه به صورت ناگهانی اپیدمی میشود. مثل روی آوردن به ورزش یوگا، یا تقاضا برای جراحیهای پلاستیک و زیبایی که همه این موارد نشأت گرفته از مد و مدگرایی میباشد. رسول اسدیان کارشناس مسائل اقتصادی و مدیر یک شرکت تولیدی لوازم آرایشی و بهداشتی در گفتوگو با کیهان بر این باور است که مد، گسترش سریع کالا یا گرایش به یک رفتار در میان افراد جامعه است و به آن دلیل که رابطه مستقیمی با حس تنوعطلبی دارد، بین قشر جوان بیشتر دیده میشود.
به اعتقاد این مدیر شرکت تب مد هر از گاهی مثل سیلی عظیم جامعه را فرا میگیرد و پس از مدتی کوتاه تغییر میکند و متاسفانه باید گفت نتیجه این مدگرایی، مصرفزدگی است.»
اسدیان با اشاره به اینکه هر چه فروش لوازم و کالاها بالاتر رود به نفع ما تولیدکنندگان خواهد بود به یک نکته مهم دیگری در کنار آن اشاره کرده و میگوید: اگر مصرفکنندگان از لوازم تولید داخل استقبال کنند خوب است ولی متاسفانه اغلب مردم و بخصوص خانمها دنبال اجناس خارجی ولو بیکیفیت هستند تا مثلا برای خود پرستیژ کسب کنند.»
وی این موضوع را مورد تاکید قرار میدهد که رواج مدگرایی در یک جامعه علاوه بر سست شدن عناصر فرهنگی یک کشور موجب بالا رفتن میزان مصارف کاذب آن جامعه میشود و بدین ترتیب است که جامعه دچار مصرفزدگی بیرویه خواهد شد اگر مردم بدانند مصرفزدگی سدی در برابر توسعه است چون مانع از سرمایهگذاری برای طرح و اجرای زیرساختهای توسعه میشود، هرگز دنبال تجملات و زرق و برق و خرید کالاهای خارجی نخواهند رفت.»
نیازهای پلکانی انسان
دکتر فربد فدایی عضو هیئت مدیره انجمن علمی روانپزشکان ایران چرایی گرایش به مصرفگرایی را از منظر روانشناسی بررسی می کند. او در گفتوگو با گزارشگر کیهان می گوید: انسان نیازهای متعددی دارد که هر یک از این نیازها در خرد انگیزه برای ارضا آن نیازها پدید میآید و منجر به رفتار خاص میشود. برای نمونه گرسنگی که ناشی از نیاز به غذاست انگیزه به وجود میآورد که فرد به جستوجوی غذا برود و متعاقبا با رفتاری روبه رو میشویم که خوردن باشد.»
وی با اشاره به اینکه نیازهای انسان را در 6 طبقه به صورت پلکانی میتوان تقسیمبندی کرد، خاطر نشان میسازد: « در پایینترین پله نیازهای فیزیولوژیک درجه یک وجود دارد که ادامه زندگی وابسته به رفع آنهاست. از قبیل نیاز به هوا، آب، غذا و خواب و در پله دوم نیازهای فیزیولوژیک درجه دوم وجود دارند که اگر چه با بقای فرد به طور مستقیم مرتبط نیستند اما با بقایگونه مرتبط هستند از قبیل نیاز به بازی و کنجکاوی که به ترتیب کودک را برای مهارتهای زندگی بزرگسالی آماده کرده و نیاز بعدی سبب میشود انسان محیط خود را کشف کند. نیاز بعدی نیاز جنسی است.»
دکتر فدایی سه نیاز فوق را مقدمهای برای رسیدن فرد به نیازهای بالاتر که جنبه معنوی آنها بیشتر است میداند و در ادامه میگوید: نیازهای سهگانه بعدی عبارتند از نیاز به عشق و پیوستگی، نیاز به احترام و عزت نفس و نیاز به خود شکوفایی. این عضو هیئت مدیره انجمن علمی روانپزشکان ایران میگوید: مسئله اصلی در این است که برخی در همان پلههای اول میمانند، برخی نمیتوانند بالاتر بروند، عدهای میتوانند اما چون گمان میکنند همه زندگی در همان چند پله آغازین خلاصه میشود، میکوشند هر چه بیشتر بخورند و بنوشند و بپوشند و به گفته سعدی:
خوردن برای زیستن و ذکر کردن است
تو معتقد که زیستن برای خوردن است
به اعتقاد دکتر فدایی دیدگاههای مادیگرایانه نیز در تشویق خور و خواب و خشم و شهوت به عنوان تنها موضوعات مهم زندگی انسان عمل میکنند. از نظر آنان انسان موفق کسی است که هرچه بیشتر بخورد و بیاشامد و تفریح کند و امکانات مادی داشته باشد. از آنجا که تولید بیشتر با گرد آمدن امکانات مادی بیشتر برای سرمایهدار همراه است، مصرف تشویق میشود، مصرف برای مصرف کردن، مصرف برای تولید بیشتر تا سود افزون تری را نصیب سرمایهدار کند.
وی با اشاره به اینکه ایجاد نیاز کاذب برای خریداران بالقوه نیز از ترفندهای جهان سرمایهداری است اضافه میکند: «ترویج مدهای جدید در هر فصل، معادل کردن شخصیت با داشتن کالای خاص، تغییر دکوراسیون خانه در هر سال، عوض کردن مدل اتومبیل در هر سال، و تبلیغات برای ایجاد نیاز در افراد از جمله این ترفندهاست. به این ترتیب عشق، احترام و خودشکوفایی جایی در جوامع مصرفی پیدا نمیکند.»
تبلیغات دنیای سرمایهداری
انسان سرگشته که میگوید:
مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاک
چند روزی قفسی ساختهاند از بدنم
سرگشته و حیران تر میشود. اضطراب، افسردگی، بیقراری، خشم و انزوا وجود او را فرا میگیرد.
دکتر فدایی در ادامه به این مطلب اشاره میکند که جالب است که سرمایهداران با تبلیغات خود، حتی پلههای چهارم و پنجم نیازهای طبیعی انسان را برای فروش بیشتر کالاهای پلههای اول و سوم به کار میگیرند. نیاز انسان را برای عشق و پیوستگی، و برای احترام و عزت نفس دستمایه فروش کالا قرار میدهند. فیالمثل استفاده از کالایی را با مورد توجه و علاقه قرار گرفتن مرتبط میکنند. داشتن کالایی را دلیل بر محترم بودن و شاخص بودن فرد قلمداد میکنند و به این ترتیب نه فقط با تحریم غرایز اولیه، کالاهای خوراکی و آشامیدنی و پوشاک و زر و زیور و اتومبیل و خانه را به فروش میرسانند، بلکه با تحریک نیاز به عشق و پیوستگی و نیاز به احترام و عزت نفس نیز لوازم آرایشی و ساعت و گوشی تلفن همراه را نیز به فروش میرسانند.
دکتر فدایی از مقدمات فوق این طور نتیجهگیری میکند که بدین سان مسابقهای به راه میافتد که پایان آن نامعلوم است اما عوارض آن را به صورت از بین رفتن منابع محدود کره زمین، کاهش چشمگیر جنگلها، گرم شدن زمین، سیلابهای غیرمعمول، گرمی هوا، آلودگی هوا و صوتی، دور شدن اعضای خانواده از یکدیگر و سرگرم شدن انفرادی آنها با تلفن همراه و رایانه و تلویزیون و برنامههای ماهوارهای، رقابت و همچشمی بین افراد برای داشتن امکانات مادی و معادل داشتن ثروت و یا بزرگی، افزایش فشار روانی و اضطراب و افسردگی و پرخاشگری و افزایش فروش جنگافزار ... میبینیم.
از وی در مورد راهکارها میپرسم. آقای فدایی راهچاره را بازگشت به معنویات میداند واضافه میکند: این معنویات کمک میکند تا در هنگامه آتش دوزخی مصرفگرایی، چون منطقه سرسبز با جویبارهای خنک و نسیم بهشتآسا به انسان چهره مینماید و او را به سوی معبود راستین که شادی و قدرت واقعی از اوست فرا میخواند.
افزایش مصرف = افزایش هزینه
چرا مصرفگرایی در زمره آسیبهای اجتماعی قرار گرفته است و راهکار حل این آسیب چیست؟
سیدحسن موسوی چلک رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران در گفتوگو با گزارشگر کیهان در پاسخ به سؤال فوق و مضرات پدیده مصرفگرایی در جامعه چنین اظهار عقیده میکند: «یکی از موضوعاتی که چه در کشورهای سرمایهداری و چه در کشورهای در حال توسعه معمولا مورد توجه است موضوع مصرفگرایی است و جامعه ما هم از این قضیه مستثنی نیست.»
وی مصرف بیرویه کالا به اشکال مختلف از جمله لوازم آرایش، پوشاک، تکنولوژی و ابزار در حوزههای مختلف اجتماعی و مواد خوراکی را نوعی مصرفزدگی تعریف کرده و میگوید: این پدیده دلایل متعدد فردی و عوامل کلان مرتبط با این حوزه از جمله حوزه کسب سود و درآمد و... دارد. طبیعتا افزایش مصرف یعنی افزایش هزینهکردبرای به دست آوردن کالا یا ابزار و بدون شک شرایطی برای افزایش تولید پیش میآید و در نتیجه سود بیشتری برای کسانی که در مدیریت تولید کالا یا ابزار نقش دارند در پی خواهد داشت. بدون شک افزایش مصرف، افزایش سود سرمایهداران را به دنبال دارد. از این رو ما شاهد تنوع هستیم.
موسوی چلک به عنوان مثال به تولید و مصرفگرایی بیش از حد طی سالهای اخیر به استفاده از تلفن همراه اشاره کرده و میگوید: « با توجه به آنکه هر روز شاهد تولیدات جدید موبایل هستیم وضعیت بدین سمت پیش میرود که ما مجبور میشویم هزینه کنیم. و همین طور حضور مردم در برخی از پاساژها که به نامهای خارجی هم معروف شدهاند را نگاه کنید، فکر میکنید چند درصد مردم برای خرید نیازهای واقعی خود به این فروشگاهها سر میزنند و چه بسا اکثرا سراغ کالاهایی میروند که اصلا نیازی به آنها ندارند.»
رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران با تاکید بر این نکته مهم که الان عمده مصرفهای ما مبنی بر علاقه است تا نیاز، خاطر نشان میکند: «این امر نشان میدهد این کالاها و لوازم کاربردهای ضروری برای ما ندارد، ما در جایی دنبال ابراز وجود هستیم و با خرید کالایی دنبال پرستیژ میگردیم و در جایی هم فقط به فکر تغییر دکوراسیون و لوازم خانه میباشیم تا موقعیت اجتماعی بهتری به اصطلاح کسب کنیم.»
وی به این موضوع اشاره میکند که هیچ فکر کردهاید چرا اغلب خانمها با یک لباس فقط به یک عروسی میروند و برای مجلس بعدی دنبال لباس دیگری میروند، آقای موسوی چلک پاسخ این سوال و دلیل این کار را نوعی پرستیژ اجتماعی برای آن فرد میداند و در توضیحات بیشتری میگوید:«این افراد گمان میکنند این کار به نوعی منزلت اجتماعی آنها را بالا میبرد برخی تعریف کردن از سرو غذا و حضور در فلان رستوران را برای خود منزلت اجتماعی میدانند و طوری تبلیغات گسترده در این حوزه میشود که گویی مصرف بالا یعنی آنکه من در زندگی آدم موفق و مهم تری هستم، به این دلیل مدگرایان در این جوامع خیلی خود را نشان میدهند.»
از عوارض این نوع رفتارها سوال میکنم، پاسخ را اینطور میدهد: «صرف هزینه با تحمل فشار زیاد برای تامین پول مورد نیاز، چشم و همچشمی و فشارهای روانی از آثار این نوع رفتار است که در جاهای دیگر زندگی خود را نشان میدهد.»
فشار روانی ناشی از مصرفزدگی
موسوی چلک به فشار روانی ناشی از مصرف بیرویه اشاره کرده و در ادامه سخنانش میگوید: «این فشار باعث بروز اختلافات شدید خانوادگی میشود که افزایش مصرفگرایی را به دنبال دارد و به تبع آن شاهد افزایش دوری عاطفی و خانوادگی خواهیم بود.»
وی توجه به سیره پیشوایان دینی به عنوان سرلوحه زندگی را یکی از راهکارهای رفع این آسیب اجتماعی قلمداد میکند و میگوید: «قناعت و آرامشی که در زندگی حضرت علی(ع) وجود دارد باید الگوی زندگی ما باشد.»
کسانی که درگیر تجملگرایی و مدگرایی هستند همیشه فکر میکنند یک قدم از دیگران عقب هستند و لذا در یک رقابت کورکورانه قرار میگیرند که هیچ نتیجهای ندارد و تنها یک لذت آنی را در پی خواهد داشت.
موسوی چلک با این اشاره که مصرفگرایی ما را درگیر فضایی میکند که زندگیها را به سمت غربگرایی سوق میدهد، خاطر نشان میسازد: «یکی از مهم ترین آثار فرهنگی مصرفگرایی در کشورهای جهان سوم قابل مشاهده است که متاسفانه خیلی زود تحت تاثیر این مباحث قرار میگیرند و ما هم عموما مدیریت صحیحی در مصرف نداریم و مشکل جدی ما از این ناحیه است.»
در مورد راهکار این مشکل از وی میپرسم. آموزش و فرهنگسازی دو مقولهای است که رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران به عنوان راهکار به آنها اشاره کرده و میگوید: «آموزش سرمایهگذاری پسانداز و آیندهنگری در کنار مدیریت منابع و مدیریت مصرف با رویکرد آیندهنگری و اصلاح الگوی مصرف مهم ترین راهکارهای جلوگیری از مصرفگرایی است.»
وی حساس شدن مردم به موضوع مصرف صحیح را مورد تاکید قرار میدهد و میگوید: «مردم باید درگیر قضایا شوند، تجملگرایی مورد تایید هیچکس نیست.
باورهای دینی و هویت فرهنگی باید تقویت شود، باید به این باور برسیم که آنچه باعث رضایت ما در زندگی میشود ارتباطات عاطفی است و نه ابزار و کالا.
موسوی چلک میگوید: «خیلی از ما فکر میکنیم تکنولوژی برای ما نشاط میآورد، حال آنکه امروز شاهدیم این تکنولوژیهای جدید، نشاط سابق را از زندگیهای ما برده است.»