kayhan.ir

کد خبر: ۲۱۵۵۱۰
تاریخ انتشار : ۰۵ ارديبهشت ۱۴۰۰ - ۱۹:۵۱

جایگاه اندیشه توحیدی و اخـلاق دیـنـی در سریال‌های تلویزیونی




سیمای جمهوری اسلامی در هر سال بین 20 تا 30 مجموعه داستانی برای پخش از شبکه‌های مختلف آماده، و روانه آنتن می‌کند. بخشی از این سریال‌ها، مناسبتی هستند و با رویکردی خاص ساخته می‌شوند.
ولی با کمال تاسف بسیاری از این مجموعه‌های داستانی گرچه داستان زندگی مردم مسلمان ایران را روایت می‌کنند، و یا حتی مضمونی به ظاهر مذهبی دارند؛ اما نسبت کمی با آموزه‌های دینی و تفکرات توحیدی عموم مردم مسلمان ایران دارند. به این معنا که روح تفکر دینی و اندیشه مذهبی در بطن داستان و در دیالوگ‌های شخصیت‌های آن دیده نمی‌شود. اتفاق نامبارکی که برای اصلاح آن باید ابتدا به ریشه‌یابی چرایی فاصله فیلمنامه سریال‌ها با تفکرات دینی بپردازیم:

اخلاق دینی و اخلاق سکولار در سریال‌ها
فضیلت‌ها و رذیلت‌های اخلاقی در دین اسلام جایگاه مهمی دارد و بعد روحانی انسان را هدف قرار داده است. هنر هفتم (نمایش، سینما، تلویزیون) می‌تواند در‌اشاعه و ارتقای این بعد روحانی در انسان نقش مهمی را ایفا کند.
اما از آنجا که متاسفانه ملاک‌های حداقلی در صداوسیما برای تصویب فیلمنامه وجود دارد، در بسیاری از این مجموعه‌های داستانی فیلمنامه‌نویسان بدون توجه به اصول تفکر دینی و مسئله احکام به ترویج اخلاق سکولار1 می‌پردازند.
مثلا در بسیاری از این مجموعه‌های داستانی موضوع «پنهان کاری» و «دروغگویی» نه به عنوان یک گناه و قبح الهی که به عنوان یک رفتار زشت اجتماعی گره اصلی ماجراهای سریال را تشکیل می‌دهد. برای فهم این موضوع فقط کافی است که سریال‌هایی چون «شرم»، «حورا»، «بیگانه‌ای با من است»، «باخانمان» و... را به خاطر بیاورید.
در مقابل در همین سریال‌ها فضیلت‌های اخلاقی هم نه به عنوان ارزش‌های دینی که به عنوان ارزش‌های اجتماعی و بر مبنای حرف مردم! و نگاه مثبت جامعه به آن، ترویج می‌شود.
حذف عقلانیت
در دی ماه 1395 عده‌ای از مدیران و مسئولین سازمان هنری-رسانه‌ای اوج به دیدار حضرت آیت‌الله جوادی آملی رفتند. این عالم در آن دیدار خطاب به هنرمندان فرمودند: «لذت از زیبایی در ذات و فطرت انسان نهادینه شده است و از این حیث هنرمند کار آسانی در پیش دارد و تنها کافی است انسان را متوجه فطرت خود کند، هنرمند باید معقول را متخیل و متخیل را محسوس کند تا در نتیجه هنر او، مخاطب عاقل شود و نه خیّال...2»
متاسفانه یکی دیگر از روش‌های مرسوم تعداد زیادی از فیلمنامه‌نویسان مجموعه‌های داستانی علاوه‌بر حذف اخلاق دینی، حذف عنصر مهم «عقلانیت» از ستون فقرات پیرنگ داستان است. شخصیت‌های داستان این مجموعه‌ها اساس رفتارشان بر مبنای احساس و دوری از عقلانیت است.
برای درک این مقوله فقط کافی است رفتارهای دور از عقلانیت شخصیت‌های اصلی سریال‌هایی چون عبد در «نجلا»، علی یار در «زمین گرم»، مهدی در «روزهای ابدی» و... را به خاطر آورد.
متاسفانه دوری از رفتارهای عقلانی و عدم کاربرد عقلانیت در پیرنگ داستان در سریال‌های طنز به مراتب وضعیت بدتری نسبت به سریال‌های درام و جدی دارد.  
تفکر ضدتوحیدی شانس
شانس یک واژه فرانسوی به معنای فرصت است. اما در فارسی آن را بخت و طالع و اقبال معنا کرده‌اند. البته در اصطلاح به اتفاقی گفته می‌شود که علت آن معلوم نیست. این اتفاق می‌تواند جنبه مثبت داشته باشد که به آن خوش شانسی می‌گویند و می‌تواند جنبه منفی داشته باشد که به آن بدشانسی می‌گویند.
در بسیاری از مجموعه‌های طنز داستانی سیما، معمولا یکی از شخصیت‌ها با صفت «بد شانس» به مخاطب معرفی می‌شود تا اتفاقاتی که برای او می‌افتد موجب خنده ببینندگان شود. مثل شخصیت «فریبرز» در سریال نون. خ؛ شخصیت «بهروز» در سریال دودکش و...
اما آیا طراحی چنین شخصیت‌هایی و اتفاقاتی که برای این به اصطلاح بدشانس‌های سریال‌ها می‌افتد نسبتی با تفکر دینی دارد؟
برای پاسخ به این سؤال اول باید به این پرسش جواب داد که آیا در تفکر دینی اتفاقی بدون علت و دلیل به وقوع می‌پیوندد؟ و آیا حادثه‌ای برای شخص اتفاق می‌افتد که خداوند که علت‌العلل است از آن بی‌خبر باشد؟
قطعا پاسخ خیر است. زیرا براساس تفکر توحیدی و فرمایش خداوند در آیه 59 سوره انعام «کلیدهای غیب، تنها نزد اوست؛ و جز او، کسی آنها را نمی‌داند. او آنچه را در خشکی و دریاست می‌داند؛ هیچ برگی (از درختی) نمی‌افتد، مگر اینکه از آن آگاه است؛ و نه هیچ دانه‌ای در تاریکی‌های زمین، و نه هیچ‌تر و خشکی وجود دارد، جز اینکه در کتابی آشکار ثبت است.»
پس منظور فیلمنامه‌نویس محترم از اینکه مدام اتفاقات بد را برای شخصیت به اصطلاح بدشانس داستانش رقم می‌زند، چه چیز است؟ شاید منظور این است که خداوند، تمام حوادث بد و ناگوار را مدام برای برخی بندگانش می‌خواهد. اما آیا واقعا اینطور است؟
یعنی به غیر از مقوله امتحان و فتنه‌ها که خداوند در زندگی همه بندگانش مقدر کرده، برای زندگی برخی بندگان به شکل مداوم وقوع حوادث ناگوار را رقم زده؟
آموزه‌های دینی ما این مسئله را رد می‌کند. زیرا در درجه اول فرموده که سختی را با آسانی قرار داده تا تحمل امتحان‌ها و آزمایش‌ها برای بندگان راحت باشد و در درجه بعد قرآن مقوله امتحانات الهی را از وقوع حوادث ناگوار دیگر که خود انسان عامل ایجادش هست، جدا می‌کند و می‌فرماید «هر مصیبتی به شما رسد بخاطر اعمالی است که انجام داده‌اید، و بسیاری را نیز عفو می‌کند!»(آیه 30 سوره شوری)  و همچنین انبوه احادیثی که اعمال خود انسان را عامل وقوع حوادث ناگوار برای او معرفی می‌کند؛ موید این مسئله است. مانند این کلام گوهربار امام جعفرصادق(ع) که فرمود: « هیچ مالی درخشکی و دریا ضایع نمی‌شود، مگر به ضایع ساختن زکات. » (جامع الاحادیث، ج 9، ص 50)  
حالا با این مقدمه آیا فیلمنامه‌نویس مسلمان در داستانش (چه طنز و چه غیر طنز) اجازه دارد که از واژه «شانس» برای وقوع حوادث بد استفاده کند؟ و آیا به صرف خنداندن مردم می‌شود بدگمانی به خداوند را ترویج کرد و مقصر همه حوادث ناگوار را نه اعمال انسان، که خداوند معرفی کرد؟
***
این سه مورد تنها موارد بسیار کوچکی از عدم توجه فیلمنامه‌نویسان کشورمان نسبت به تفکر دینی و اصول توحیدی است. شاید توقع توجه به این مسائل از سوی برخی فیلمنامه‌نویسان که نه مطالعه عمیق دینی دارند و نه در زندگی فردی التزامی به رعایت احکام دینی دارند، توقع کاملا بی‌جایی باشد. اما قطعا می‌توان از مدیران بخش فیلم و سریال سیما، برنامه‌ریزان و بخشی از فیلمنامه‌نویسان کشور که دغدغه‌های مذهبی دارند این توقع را داشت که به این مسائل توجه کنند. تا هم زمینه برای تعیین ملاک‌های توحیدی در فیلمنامه‌نویسی فراهم شود و هم در تصویب فیلمنامه‌ها مورد توجه قرار گیرد. و دیگر اینکه باعث نگارش فیلمنامه‌های قابل قبول با پس‌زمینه تفکر دینی از سوی نویسندگان معتقد و متعهدمان شود.
ـــــــــــــــــــــــ
1- اخلاق سکولار یک گرایش فکری است که در آن با حذف و یا به حاشیه راندن دین، اصول و قواعد اخلاقی تنها بر مبنای زندگی دنیایی و رفاه اجتماعی تعریف می‌شود.
2- خبرگزاری ایکنا(خبرگزاری بین‌المللی قرآن)، مورخ 26 دی 1395.ش، کدخبر ۳۵۶۲۶۴۴