kayhan.ir

کد خبر: ۲۱۵۵۰۳
تاریخ انتشار : ۰۴ ارديبهشت ۱۴۰۰ - ۲۲:۱۷

هضم «قرص سمی تحریم‌ها» برای مذاکره‌کنندگان وین دشوار است


 
  سرویس سیاسی-
اندیشکده آمریکایی شورای آتلانتیک در مقاله‌ای به قلم برایان اوتیل به مذاکرات وین و پیچ و خم‌های آن پرداخته است. ترجمه و انتشار این مطلب به معنای تایید محتوای آن نبوده و صرفاً برای آشنایی خوانندگان با فضای مذاکرات و تحلیل‌های طرف آمریکایی است.
***
دور دیگری از مذاکرات – به سبک بازی تلفنی - در وین اتریش، به پایان رسید. گزارش‌ها نشان می‌دهد كه آمریكا و ایران در حال نزدیك شدن به توافقی مبنی بر چگونگی بازگشت به برنامه جامع اقدام مشترک 2015 هستند. هم‌اینک چالش اصلی این است که چگونه می‌توان تحریم‌های اعمال‌ شده توسط دولت دونالد ترامپ که «مغایر با مفاد برجام» اعمال شده را لغو کرد.
در تعریف این بیانیه، مشکلی اساسی برای هر دو طرف وجود دارد، زیرا ترامپ رئیس‌جمهور پیشین ایالات متحده و دولت وی، با استفاده از اختیارات ضد تروریستیِ ایالات متحده، تحریم‌های زیادی را با شدیدترین محدودیت‌ها علیه ایران اعمال کردند که هدف آن به شکلی آشکار دشوار کردن پیوستن مجدد دولت جانشین پس از ترامپ بود. با این حال، دولت ترامپ همچنین لیست گسترده‌ای از مجازات‌های اعمال‌شده تحت برجام را اعمال کرده، که اگر هیلاری کلینتون رئیس‌جمهور را در سال 2016 شکست می‌داد، می‌توانست توسط ایالات متحده اعمال شود.
من از آن تحریم‌ها به عنوان «قرص سمی تحریم» یاد کرده‌ام و این تحریم‌ها به طور کاملا روشنی نقطه اختلاف نظر در مذاکرات و نقطه تمرکز کارگروه‌های فنی در وین می‌باشد.
در ساده‌ترین حالت خود، عبارت «ناسازگار با برجام» به تحریم‌هایی ‌اشاره می‌کند که به دلایلی از جمله تأمین مالی گروه‌های تروریستی بر این توافق‌نامه اعمال شده است؛ اما ادامه استفاده از آنها به شکل تاثیرگذاری، هرگونه چشم‌انداز سود اقتصادی از بازگشت به تعهدات را برای ایران از بین می‌برد. این انگیزه اصلی بود که ایران - تخفیف تحریم‌ها – در برابر مهار برنامه هسته‌ای خود به دنبال آن بود. در واقع، این توافق‌نامه شرط می‌کند که ایالات متحده تلاش خواهد کرد تا با تحقق منافع اقتصادی حاصل از لغو تحریم‌ها، از مداخله در ایران جلوگیری کند.
از مهم‌ترین کاندیداها برای رفع برخی از انواع تحریم‌ها (همان‌طور که نوشتم و مطبوعات نیز گزارش دادند)، بانک مرکزی ایران، شرکت ملی نفت ایران و شرکت ملی نفت‌کش ایران می‌باشد. دولت ترامپ همه آنها از جمله سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را به دلیل حمایت از گروه‌های تروریستی تحریم كرد. این از جمله تحریم‌هایی است که به دلایل فنی لحاظ‌شده در برجام ارتباطی ندارد. با این حال، ادامه اجرای تحریم‌های مرتبط با تروریسم، این سازمان‌ها را از محدوده تحریم‌های اولیه هسته‌ای خارج می‌کند. با توجه به اهمیت این نهادهای تحت تحریم در مرکزیت اقتصاد ایران، این امر توانایی ایران را برای بهره‌مندی از مزایای اقتصادی ناشی از رفع تحریم‌ها تضعیف می‌کند. از این گذشته، بدون این سازمان‌ها، واضح است که ایران نمی‌تواند نفت خود صادر کند یا در قبال این گونه صادرات نفتی ارزهای خارجی دریافت کند. این از جمله مزایای قابل توجه ایران برای پذیرش توافق هسته‌ای است.
در مقابل، تعدادی از تحریم‌های دوران ترامپ وجود دارد که به احتمال زیاد همچنان پابرجا خواهد ماند، زیرا این گروه از تحریم‌ها تحت همان برجام اعمال شده و اساساً در صورت تداوم آن، اجرای موثر معامله را خدشه‌دار نمی‌کنند. بارزترین نمونه این دسته از تحریم‌های دولت ترامپ، علیه دو مردی است که رابرت لوینسون، مأمور سابق اف.بی.آی را در سال 2007 بوده‌اند. وزیر امور خارجه آمریکا آنتونی بلینکن در بیانیه‌ای که در ماه مارس به مناسبت سالگرد ربایش لوینسون بیان کرد، به ذکر این گروه از تحریم‌ها پرداخت. این نشانه‌ای است که دولت بایدن قصد ندارد تحریم‌های این دو نفر را لغو کند.
نکات جالب توجه‌تر در بحث بین طرف‌های آمریکایی و ایرانی احتمالاً عواملی است که در جایی بین این دو قرار دارد. به عنوان مثال، بانک سینا را در نظر بگیرید، که دولت ترامپ در اواخر سال 2018 تحت اختیارات ضد تروریستی خود آن را تحریم کرد. مطمئناً این بزرگ‌ترین بانک در ایران نیست، اما نمایندگان ایرانی در وین ممکن است استدلال کنند که هرگونه اعمال مستمر تحریم‌های تروریستی علیه آن، با شرایط اولیه توافق هسته‌ای مغایرت داشته باشد. تیم مذاکره‌کننده ایالات متحده باید تصمیم بگیرد که آیا آنها معتقدند که تحریم‌های تروریستی بانک سینا بخشی از «دیوار تحریم» دولت ترامپ برای جلوگیری از بازگشت به برجام بوده یا اینکه آنها معتقدند که این تحریم‌ها موجه است و باید ادامه یابد.
این محاسبات تا حد زیادی موضوع مذاکراتی است که در حال انجام است. تیم‌های مذاکره‌کننده ایرانی و آمریکایی باید بر روی صدها تعریف جدیدی که تیم ترامپ وضع کرده است کار کنند تا بفهمند لیست نهایی تحریم‌های پیوست‌شده چیست. این کار زمان‌بر، کار فشرده‌ای است و نیاز به توجه جدی به جزئیات و پیشینه هر یک از این تحریم‌ها به شکل جداگانه دارد.
به نظر می‌رسد که گویا این نیز کافی نبوده و یک مانع اساسی دیگر نیز برای حل این مشکل وجود دارد: نحوه حذف اثرات تحریم‌ها. منابع ایرانی ادعا می‌کنند که تهران صرفاً به تعلیق یا لغو تحریم‌ها رضایت نخواهد داد و فقط با حذف کامل آن موافقت خواهد کرد. به نظر می‌رسد این نوع موضع‌گیری، حداقل تا حدی، مسئله چگونگی غلبه بر تأثیر تحریم‌های تروریسم را نشان می‌دهد. همان‌طور که قبلاً‌ اشاره داشتم، شواهد حاکی از حمایت بانک مرکزی جمهوری اسلامی از گروه‌هایی که ایالات متحده آنها را به عنوان سازمان‌های تروریستی تعریف می‌کند، مشخص است؛ و به عنوان یک مسئله سیاسی، لغو تحریم‌های تروریستی علیه بانک مرکزی جمهوری اسلامی، حتی بدون اکثریت مطلق جمهوری‌خواهان که نیاز است تا اقدامات قانونی در این خصوص انجام دهد، خود می‌تواند یک چالش بزرگ برای یک کنگره سختگیر باشد که تلاش دارد تا هرگونه بازگشت به توافق را با موانع متعددی روبه‌رو کند.
با ترکیبی از مجوز خزانه‌داری و معافیت وزارت امور خارجه می‌توان تحریم‌ها را از نظر فنی لغو کرد. اما ایران ممکن است ترسش از این باشد که در صورت هرگونه نشان‌های مبنی بر حفظ تحریم‌های ضد تروریستی (تخفیف یافته و یا نیافته)، در صورت تصمیم هر بانک بزرگ خارجی به تعامل با بانک مرکزی جمهوری اسلامی یا با دیگران در همان وضعیت می‌تواند کشنده باشد. اگر توازن در این موضوع اعمال شود، این می‌تواند موضوع مهم دیگری در مذاکرات وین باشد.
بنابراین، با اینکه اخبار پیرامون این آخرین دور تحریم‌ها به‌شکل محتاطانه‌ای خوش‌بینانه است، و در حالی که برخی اظهار می‌کنند که مذاکرات هنوز در نیمه راه است، تصور پیشرفت بی‌دردسر از این نقطه یا راه‌حل کوتاه‌مدت برخی از مشکلات بسیار دشوار، ممکن است
‌اشتباه باشد.