پیامدهای همسویی اوکراین با غرب علیه روسیه (نگاه)
سبحان محقق
بر اساس اخباری که تا عصر دیروز دریافت شده است، روسیه و اوکراین در وضعیت جنگی قرار گرفتهاند و احتمال میرود که بحران جاری میان دو کشور، بار دیگر به یک جنگ خونین منجر شود. چیزی که در هزارتوی این بحران ممکن است باعث تعجب شود، صفآرایی یکپارچه و کامل غرب مقابل روسیه است، بهگونهای که انگار کشورهای اروپایی و آمریکا در قبال روسیه، دل پرتری از سران کیف دارند! آمریکا، اروپا و اوکراین در چالش با روسیه، منافع مشترک دارند؛ اوکراین تلاش میکند پیوند نظامی خود را با آمریکا و اروپا، تقویت کند و حتی به گفته سفیر اوکراین در آلمان، کیف در تلاش است که هرچه سریعتر به سازمان پیمان آتلانتیک نظامی(ناتو) بپیوندد. به عبارت دیگر، مقامات غربگرای اوکراین، نظم آمریکایی بر جهان را بر هرگونه حسن همجواری و همبستگی با روسیه، ترجیح میدهند و تلاش میکنند همه مقدرات اوکراین را به این دنیای خیالی پیوند بزنند. در این دنیای آرمانی سران اوکراین (البته، اگر تحقق یابد) اختلافات مرزی و سرزمینی با روسیه، به نفع اوکراین حل خواهد شد، شبهجزیره کریمه به این کشور برمیگردد، اروپا اوکراین را در اتحادیه و ناتو میپذیرد، و دروازههای توسعه و تکنولوژی مدرن غربی به روی اوکراین گشوده میشود. با این تفاصیل، پیشنیاز تحقق دنیای آرمانی غربگرایان اوکراینی دو چیز است؛ اول، روسیه به هر دلیلی، مقابل غرب تسلیم شود و نظم آمریکایی را بپذیرد و دوم، اراده آمریکا و غرب مبنی بر حمایت از اوکراین، همیشگی باشد. اما، بهنظر میرسد که هیچکدام از این دو پیشنیاز، تحققپذیر نیستند؛ نه روسیه میپذیرد که مولفههای قدرت خود را از دست بدهد و دنبالهرو نظم آمریکایی باشد و نه حمایت غربیها از اوکراین، دائمی است و در این رابطه حتی پرونده قابل دفاعی هم ندارند. همانطور که گفته شد، شرایط جاری در آن سوی دریای سیاه، خیلی حساس شده و این شرایط ممکن است که به یک نبرد خونین ختم شود. در این شرایط، اگر مقامات کیف اصرار داشته باشند که میان بحران مرزی میان خود و روسیه را با ماجراجوییهای آمریکا پیوند بزنند، عقلانی و دوراندیشانه نخواهد بود، زیرا به هر دلیلی، ورق برمیگردد.کسانی که اکنون در اوکراین شرایط را مدیریت میکنند، باید بدانند که مشکل آمریکا و غرب با روسیه، ایدئولوژی حاکم و یا اقتصاد این کشور نیست، بلکه مشکل، موجودیت روسیه است؛ آمریکاییها برخلاف دوران شوروی سابق، با نظام حاکم بر روسیه فعلی، که یک نظام لیبرال مبتنی بر ارزشهای اروپایی و آمریکایی است، مشکلی ندارند و نمیخواهند این نظام سیاسی را عوض کنند. آنها اکنون موجودیت روسیه، بهعنوان یک کشور مستقل و دارای منابع قدرت، را نشانه رفتهاند. همانطور که قبلاً در مورد سرخپوستهای آمریکایی گفته میشد؛ «یک سرخپوست خوب، سرخپوست مرده است»، اکنون نیز شعار واقعی آمریکاییها در قبال روسیه این است: «یک روسیه خوب، روسیه تجزیه شده، کوچک، مطیع و بدون سلاح است»! از نگاه مقامات کاخ سفید، این کشور در معادلات بینالمللی، باید کاملاً مطیع و منفعل باشد. آمریکا این را میگوید و اروپاییها هم آن را پذیرفتهاند. اما، اوکراین که این رویکرد برد- باخت را پذیرفته است، دارد ریسک میکند. مقامات اوکراین ممکن است که به هر دلیلی، احساسات مشابه آمریکاییها را در رابطه با روسیه داشته باشند، ولی باید بدانند که میان این احساس و واقعیت، فاصله زیادی وجود دارد و احساسات آنها هرگز محقق نخواهد شد. با توجه به این توضیحات، مذاکرات برد- برد برای اوکراین مناسبتر از خصومتی است که آمریکاییها پرچمدار آن هستند. اگر اوکراین زیر این پرچم برود، به احتمال خیلی زیاد، بازنده اصلی خواهد بود. عقل حکم میکند که اوکراین بر اساس نسخه غربیها، در مقابل روسیه عمل نکند و مذاکرات برد- برد را مبنای کار قرار دهد.