kayhan.ir

کد خبر: ۲۱۴۱۲۴
تاریخ انتشار : ۲۰ فروردين ۱۴۰۰ - ۲۰:۴۵

شرایط بهره‌مندی از امدادهای غیبی



علی موسی‌وند

خدا در قرآن به مومنان وعده داده تا اگر شرایطی همچون استقامت، صبر، دعا، تسلیم و اسلام را داشته باشند، از همه انواع امدادهای غیبی الهی بهره‌مند شوند. این وعده به عنوان یک سنت الهی در همه زمان‌ها و مکان‌ها جاری و ساری است و اختصاصی به دوره پیامبر(ص) و حضور معصومان(ع) نداشته، بلکه عصر غیبت را نیز شامل می‌شود؛ زیرا سنت‌های الهی به عنوان قوانین ثابت حاکم بر نظام هستی، هرگز دچار تبدیل و تحویل نمی‌شوند. (اسراء، آیه 17؛ روم، آیه 30؛ احزاب، آیه 62؛ فتح، آیه 23)
بر اساس همین سنت الهی است که خدا بارها به مسلمانان به‌ویژه امت مومن ایران اسلامی پیش و پس انقلاب اسلامی، امدادهای بسیاری کرده است که امام خمینی(ره) در نمونه‌ای تاریخی در شکست حمله نظامی آمریکایی‌ها گفتند: نباید بیدار شوند، آنهایی که توجه به معنویات ندارند و به این غیب ایمان نیاورده‌اند نباید بیدار شوند؟ کی این هلیکوپتر آقای کارتر را که می‌خواستند به ایران بیایند، ساقط کرد؟ ما ساقط کردیم؟ شن‌ها ساقط کردند. شن‌ها مأمور خدا بودند. باد، مأمور خداست. قوم عاد را باد از بین برد؛ این باد مأمور خداست. این شن‌ها همه مأمورند. تجربه بکنند باز(صحیفه نور، ج 12، صص 139 تا140؛ صحیفه امام، ج 12، ص 380)
هنگام فتح خرمشهر نیز با بیان عبارتهایی از نصوص قرآنی چون ما النصر الا من عندالله، ما رمیت اذ رمیت ولکن الله رمی، فتح و نصر عظیم که با توفیق الهی بدست آمد (صحیفه امام، ج 16، صص 257 تا 259، مورخ 1361/3/3)، در حقیقت به این نکته توجه می‌دهد که این امدادهای الهی و دست خدا بود که خرمشهر را آزاد کرده است.
رهبر معظم انقلاب نیز درباره امدادهای الهی نسبت به ایران اسلامی به بازگویی سنت الهی درباره قوم موسی(ع)‌ اشاره می‌کند و می‌فرماید: یکی از امیدبخش‌ترین آیاتی که من امروز می‌خواهم یک مقداری آیات آن را عرض بکنم، آیه‌ معیّت الهی است؛ اِنَّ اللهَ مَعَنا، خدا با ما است. مسئله‌ خیلی مهمّی است اینکه انسان احساس کند که خدا با او است، خدا در کنار او است، خدا پشت سر او است، خدا مراقب او است؛ این خیلی چیز مهمّی است! چون خدا مرکز قدرت و مرکز عزّت است. وقتی خدا با یک جبهه‌ای باشد، این جبهه قطعاً و بلاشک پیروز است. ملاحظه کنید در سخت‌ترین جاها خدای متعال این معیّت را به رخ اولیای خودش کشانده... آن‌وقت نتیجه این شده که پیغمبران به این وعده‌ صادق الهی اعتماد کردند. در این آیه‌ شریفه که فَلَمَّا تَرَاءَى الْجَمْعَانِ قَالَ أَصْحَابُ مُوسَى إِنَّا لَمُدْرَکُونَ  قَالَ کَلَّا إِنَّ مَعِیَ رَبِّی سَیَهْدِینِ؛ (طه، آیات 61 و 62) به‌مجرّدی که دیدند که سیاهیِ لشکرِ فرعون از دور پیدا شد و الان است که برسد- جلویشان دریا، پشت سرشان لشکر فرعون- دلها لرزید، [گفتند] اِنّا لَمُدرَکون؛ پدرمان درآمد. اینجا حضرت موسی به اعتماد همان وعده‌ الهی می‌گوید: کـَلّا؛ چنین نیست؛ اِنَّ مَعِیَ رَبّی سَیَهدین. یا پیغمبر اکرم در غار ثور؛ به اعتماد همین وعده‌ الهی، می‌گوید اِنَ‌اللهَ مَعَنا (توبه/ 40)؛ ناراحت نباش، محزون نباش. پس هم خدای متعال این وعده را به طور قطعی داده است، هم اولیای الهی [مانند] حضرت موسی و پیغمبر اکرم این وعده را باور کرده‌اند و قبول کرده‌اند و به آن ترتیب اثر داده‌اند و این یک حقیقت و یکی از سنّت‌های قطعیِ تاریخ است؛ این یکی از آن سنّت‌هایی است که لَن تَجِدَ لِسُنَّةِ اللهِ تَبدیلا؛(احزاب، آیه 62) بلاشک این همیشه هست.(بیانات در دیدار رئیس‌و اعضای مجلس خبرگان رهبری، 24 اسفند 96)
در مطلب پیش‌رو شرایط برخورداری از امدادهای غیبی الهی مورد بررسی قرار گرفته است.
***
از نظر آموزه‌های قرآنی، بهره‌مندی از امدادهای غیبی الهی مشروط به تحقق شرایطی است. هر جا امت از جمله امت اسلامی ایران این شرایط را در خود تحقق بخشید، از امدادهای غیبی الهی بهره‌مند شده است؛ زیرا وجود امدادهای غیبی در طول تاریخ انقلاب اسلامی خود گواهی روشن بر تحقق این شرایط در امت ایران اسلامی است. بیان  وتکرار این شرایط در اینجا برای آن است که مردم به این شرایط توجه و اهتمام بیشتری داشته باشند تا از امدادهای بیشتر از نظر کمی و کیفی بهره‌مند شوند. از جمله مهم‌ترین این شرایط می‌توان به موارد زیر ‌اشاره کرد:
1. اقامه عدالت: خدا بصراحت در آیات قرآن بیان می‌کند که مومنان فراتر از حالت قیام به عنوان یک فعل، به گونه‌ای خود را بسازند که قوامین باشند؛ یعنی قیام در ایشان به حالت ملکه غیر قابل تغییر و تبدیل و تحویل در آید، بلکه حتی فراتر به صورت شاکله باشد که شخصیت و هویت وجودی آنان را شکل می‌دهد. انسانی که قوام باشد، حتی در حالتی که ناتوان است، از چیزی که می‌خواهد دفاع می‌کند و آن را می‌طلبد و می‌خواهد؛ زیرا چنین شخصی تا پای جان بر خواسته‌هایش اصرار و پافشاری دارد؛ چرا که واژه قیام در مقابل قعود در فرهنگ قرآنی، به معنای ایستادگی و پایداری است که با ظاهر ایستادن  و قیام همسویی دارد؛ زیرا انسان در حالت ایستادن و بر پا شدن، بر انجام کار مسلط‌تر است تا در حالت نشسته و قعود؛ پس وقتی از قیام در فرهنگ قرآنی سخن گفته می‌شود، به معنای ایستادگی و استقامت و پایداری است. کسی که به این حالت برسد، حتی اگر از نظر ظاهری ناتوان و نشسته باشد، ولی از حقیقتی که خواهان آن است، کوتاه نمی‌آید و عقب‌نشینی نمی‌کند. حال اگر چنین صفتی در شخص به شاکله یا ملکه در آید، هرگز نمی‌توان او را فریب داد یا به عقب‌نشینی وادار ساخت، زیرا او جز با دستیابی به خواسته‌اش حتی اگر جانش برود، دست بر نمی‌دارد و محکم به پا می‌خیزد و تا پای جان برای آن تلاش می‌کند. خدا در قرآن می‌فرماید این قوامین بودن مومنان می‌بایست برای خدا باشد. وقتی مومنان تنها برای خدا قیام کنند، شرایط مناسبی فراهم می‌آید که می‌تواند جلب امدادهای غیبی کند. البته از نظر قرآن، تجلی و ظهور این قوامین‌لله در بعد عدالت خود را نشان می‌دهد؛ زیرا برجسته‌ترین کاری که انسان می‌بایست به عنوان قوامین بالله داشته باشد، اقامه و اجرای عدالت است به طوری که برای همگان مشهود باشد؛ از همین رو قوامین بالله را به شهداء بالقسط بودن آنان پیوند می‌زند؛ زیرا از نظر آموزه‌های قرآن، هدف بعثت پیامبران و انزال کتب آسمانی از سوی خدا و ایجاد رهبری برای پیامبران صالح و مصلح تنها برای این است تا مردم را نسبت به حقوق خویش آگاه ساخته و توده‌های مردم از هر دین و مذهب و رنگ و نژادی را برای قیام بالقسط آماده و رهبری کنند.(حدید، آیه 25) وقتی چنین چیزی تحقق یابد، این امت به حکم وعده و سنت الهی مورد عنایت و امدادهای غیبی قرار می‌گیرند که از جمله آنها، جلوگیری از تعرضات دشمنان نسبت به امت مومن است. خدا می‌فرماید: اى كسانى كه ايمان آورده‏‌ايد براى خدا بسیار محکم قیام کنید و بر پا برخيزيد و به عدالت‏ شهادت دهيد و البته نبايد دشمنى گروهى شما را بر آن دارد كه عدالت نكنيد. عدالت كنيد كه آن به تقوا نزديك‌تر است و از خدا پروا داريد كه خدا به آنچه انجام مى‏دهيد آگاه است. خدا كسانى را كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كرده‏‌اند به آمرزش و پاداشى بزرگ وعده داده است... اى كسانى كه ايمان آورده‏ ايد نعمت‏ خدا را بر خود ياد كنيد آنگاه كه قومى آهنگ آن داشتند كه بر شما دست‏ يازند و خدا دستشان را از شما كوتاه کرد و از خدا پروا داريد و مؤمنان بايد تنها بر خدا توكل كنند. (مائده، آیات ۸ و ۹ و ۱۱) اینکه گفته شد، قوامین بالقسط همان قوامین بالله است؛ یعنی قوامین برای خدا بودن باید در قوامین بالقسط امت مشهود باشد و این امت به‌عنوان شاهدان در همه جوامع بشری مطرح شوند؛ از این رو خدا در جایی دیگر می‌فرماید: اى كسانى كه ايمان آورده‏‌ايد پيوسته به عدالت محکم قيام كنيد و براى خدا گواهى دهيد هر چند به زيان خودتان يا به زيان پدر و مادر و خويشاوندان شما باشد. اگر يكى از دو طرف دعوا توانگر يا نيازمند باشد باز خدا به آن دو از شما سزاوارتر است، پس از پى هوس نرويد كه درنتيجه از حق عدول كنيد و اگر به انحراف گراييد يا اعراض کنید قطعا خدا به آنچه انجام مى‏ دهيد آگاه است (نساء، آیه ۱۳۵).
 نکته قابل توجه اینکه در آیه 8 مائده و آیه 135 نساء، جابجایی انجام می‌شود؛ زیرا گاه می‌فرماید: كُونُوا قَوَّامِينَ بِالْقِسْطِ شُهَدَاءَ لِلهِ؛ و گاه دیگر می‌فرماید: قَوَّامِينَ لِلهِ شُهَدَاءَ بِالْقِسْطِ؛ زیرا بروز و ظهور قوامین لله بودن در همان اجرای  اقامه عدالت است. از نظر آموزه‌های قرآن، مومنان و امت اسلام می‌بایست گواه و شاهد برای بشریت باشد؛ یعنی نمونه عینی و مشهودی از فرهنگ الهی که بروز و ظهور مشهود آن در همان عدالت است؛ خدا می‌فرماید: وَكَذَلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّهًًْ وَسَطًا لِتَكُونُوا شُهَدَاءَ عَلَى النَّاسِ؛ و ما چنین شما را امتی میانه و وسط قرار دادیم تا گواهان بر مردم باشید.(بقره، آیه 143) در حقیقت امت وسط با میانه‌روی می‌کوشد تا به دور از هرگونه افراط و تفریطی رفتار کند. چنین امتی بر اساس همین وسط بودن به عدالت گرایش دارد و از هرگونه افراط و تفریط به دور است. این‌گونه است که دیگران حتی کسانی که امت اسلام نیستند، آن را گواه و سرمشقی قرار دهند؛ زیرا این امت که مومنان آن باور به خدا و رسول و کتاب الهی و عالم غیب از جمله معاد و قیامت دارند(نساء، آیه 136) چون قوامین بالقسط هستند حتی در قبال دشمنان خویش از ملکه و شاکله اقامه عدالت عدول نمی‌کنند و مراعات قسط و عدالت را نسبت به آنان دارند و آن را اقامه می‌کنند.(نساء، آیه 135) همین روحیه و رویه قوامین لله و بالقسط بودن موجب می‌شود تا اهل استقامت، مقاومت، پایداری و ایستادگی، نه تنها خود قیام به قسط داشته و عدالت را اقامه کنند، بلکه شرایط را برای قیام توده‌های مردم و بشریت فراهم آورند(حدید، آیه 25) و در قالب جبهه مقاومت، به حمایت حتی نظامی از مستضعفان و مظلومان بپردازند و بینی مستکبران و ظالمان را به خاک بمالند.(نساء، آیه 75)
2. اطاعت و بیعت با رهبری: از نظر آموزه‌های قرآن، انسانی دارای هویت الهی است که سه گانه‌ای را در خود تحقق بخشد که شامل عبودیت خدا، تقوای الهی و اطاعت از رهبری باشد؛ چنانکه حضرت نوح(ع) می‌فرماید: أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَاتَّقُوهُ وَأَطِيعُونِ؛ كه خدا را بپرستيد و از او پروا داريد و مرا فرمان بريد. (نوح، آیه۳) چنین انسانی با هویت الهی انسانی خویش می‌تواند از امدادهای غیبی الهی بهره‌مند شود؛ زیرا از سنت‌های الهی آن است که چنین مومنانی را از امدادهای غیبی بهره‌مند سازد؛ چنانکه مومنان مطیع پیامبر(ص) پس از انجام بیعت شجره از چنین امدادها بهره‌مند شدند. هنگامی‌که مومنان با بیعت و اطاعت خویش، حقیقت ایمانی خود را به نمایش گذاشتند، خدا امدادهای بسیاری را نصیب آنان می‌کند که شامل آرامش‌بخشی، کسب غنیمت، فتح و پیروزی، ایجاد بازدارندگی و عدم تعرض دشمنان و تحقق نصر بالرعب است.(فتح، آیات 18 تا 29) خدا در این‌باره می‌فرماید: سنت الهى از پيش همين بوده و در سنت الهى هرگز تبدیلی نخواهى يافت؛ و اوست همان كسى كه در دل مكه پس از پيروز كردن شما بر آنان دست‌هاى آنها را از شما و دست‌هاى شما را از آنان كوتاه گردانيد و خدا به آنچه مى‌‏كنيد همواره بيناست.(فتح، آیات 23 و ۲۴)
3. تقوای الهی و توکل: از دیگر شرایط برای بهره‌مندی از امدادهای غیبی، تقوای الهی و توکل‌ است. عبودیت انسان نسبت به خدا به‌عنوان هدف خلقت، دنبال اهدافی چون کسب تقوای الهی از طریق اسلام است.(ذاریات، آیه 56؛ بقره، آیه 21) این تقوای الهی ظرفیتی برای انسان ایجاد می‌کند که از تعلیم لدنی الهی برخوردار شود(بقره، آیه 282) و صفات الهی در او ایجاد و متاله و خدایی شده (بقره، آیه 138) و امکان خلافت الهی و مظهریت در ربوبیت را فراهم آورد.(بقره، آیات 30 و 31؛ آل‌عمران، آیه 79) از همین رو همواره تقوای الهی برای مومنان به‌عنوان یک هدف اصلی مطرح است و در آیات قرآن برای آن تأکید می‌شود. این تقوای الهی دارای مراتب چندی است که بیانگر شدت و ضعف ایمان در افراد است.(مائده، آیه 93؛ آل‌عمران، آیه 173؛ توبه، آیه 124؛ نساء، آیه 137) هرچه ایمان و تقوای مردم افزایش یابد به همان میزان ارتباط و قرب الهی تحقق می‌یابد  و امکان بهره‌مندی از امدادهای غیبی فراهم می‌شود. البته تقوای الهی بیشتر جنبه عملی دارد؛ از همین رو، در قرآن، اعمال عبادی و صالح به‌ویژه اقامه عدالت (نساء، آیه 135؛ مائده، آیه 8) و عفو از دیگران(بقره، آیه 237) به‌عنوان اقرب للتقوی و نزدیک‌ترین ابزار برای کسب تقوا معرفی می‌شود. اما شکی نیست که استقامت در عمل و اراده، به انگیزه‌های قوی نیاز دارد. کسی که خدا را به‌عنوان قاهر مطلق می‌شمارد و مشیت و اراده الهی را فوق هر مشیت و اراده‌ای می‌داند، اهل توکل به خدا می‌شود و در هر کاری که وارد می‌شود و بر آن عزم می‌کند که انجام دهد، به خدا توکل می‌کند.(آل‌عمران، آیه 159)
 از نظر آموزه‌های قرآن، سنت الهی به این تعلق گرفته که خدا مومنان را از دشمنان در امنیت نگه دارند به شرط آنکه اهل توکل باشند و نعمت بزرگ اسلام به‌ویژه ولایت و اطاعت از رهبری را به کار گیرند و برای خدا قوامین بالقسط باشند؛ خدا می‌فرماید: اى كسانى كه ايمان آورده‏ ايد نعمت‏ خدا را بر خود ياد كنيد آنگاه كه قومى آهنگ آن داشتند كه بر شما دست‏ يازند و خدا دستشان را از شما كوتاه کرد و از خدا پروا داريد و مؤمنان بايد تنها بر خدا توكل كنند. (مائده، آیه ۱۱)
4. دعا و استقامت و ایستادگی: از نظر آموزه‌های قرآن، از شرایط بهره‌مندی از امدادهای غیبی الهی، افزون بر ایمان، درخواست از خدا به‌عنوان ربوبیت و استقامت در چارچوب آن است؛ زیرا اگر چنین شرایطی فراهم آید، خدا وعده داده تا مومنان در همین زندگی دنیوی نیز از امدادهای الهی بهره‌مند شده و از هرگونه عامل حزن و خوف در امان مانند. بنابراین، در شرایطی قرار می‌گیرند که نسبت به از دست داده‌ها اندوهگین نمی‌شوند و نسبت به آینده نیز خوف و ‌ترسی ندارند و با استقامت در راه خدا حرکت می‌کنند؛ خدا می‌فرماید: در حقيقت كسانى كه گفتند پروردگار ما خداست‏ سپس ايستادگى كردند، فرشتگان بر آنان فرود مى ‏آيند و مى‏ گويند:‌ هان بيم مداريد و غمين مباشيد و به بهشتى كه وعده يافته بوديد شاد باشيد؛ در زندگى دنيا و در آخرت دوستانتان ماييم و هرچه دل‌هايتان بخواهد در [بهشت] براى شماست و هرچه خواستار باشيد در آنجا خواهيد داشت؛ روزى آماده‏ اى از سوى آمرزنده مهربان است؛ و كيست‏ خوش گفتارتر از آن كس كه به سوى خدا دعوت نمايد و كار نيك كند و گويد: من در برابر خدا از تسليم‏شدگانم. (فصلت، آیات 30 تا ۳۳)  و نیز می‌فرماید: محققا كسانى كه گفتند پروردگار ما خداست‏ سپس ايستادگى كردند بيمى بر آنان نيست و غمگين نخواهند شد؛ ايشان اهل بهشتند كه به پاداش آنچه انجام مى‌دادند جاودانه در آن مى‌مانند.(احقاف، آیات 13 و ۱۴)
5. تقوای الهی و ملکه احسان: امدادهای غیبی الهی زمانی شامل امت مومن می‌شود که تقوای الهی را با ملکه احسان همراه داشته باشند و به‌عنوان محسنان شناخته شوند؛ به‌طوری که در هر کار خیر پیشگام و اهل عفو و گذشت و بخشش به دیگران باشند و خطای دیگران را بزرگ نکنند؛ در برابر یکدیگر از مقام احسان و اکرام و ایثار وارد شوند؛ چنین افرادی از امدادهای غیبی الهی بهره‌مند می‌شوند و خدا در معیت ایشان خواهد بود و در جایی‌که هیچ امیدی به اسباب ندارند، به امید الهی زندگی می‌کنند و امداد الهی نصیب آنان می‌شود؛ چنانکه برای حضرت موسی(ع) پیامبر اکرم(ص) و مسلمانان در طول تاریخ فراهم آمده است و در جایی‌که همه امیدها نسبت به اسباب عادی قطع شده بود، خدا با مومنان و در معیت آنان بود و ایشان را با انواع یاری‌ها از جمله نصرت بالرعب حمایت کرد.(طه، آیات 61 و 62؛ توبه، آیه 40) خدا فرموده است:کسانی که تقوا پیشه کنند و نیکو عمل بکنند، خدا با اینها است. اینکه خدا با یک جمعی باشد، خیلی مسئله‌ مهمّی است.(نحل، آیه 128)