راه مصونیت از خسران ابدی
عباس مجیدی
خسران، زیان از سرمایه
خسران یک واژه عربی به معنای کاهش و کم شدن اصل سرمایه است. وقتی شخصی در معامله و خرید و فروش، اصل سرمایه یا بخشی از آن را از دست دهد میگویند که او زیان کرده و زیانکار بوده است.
هر چند که کاربرد این واژه بیشتر در مال است؛ ولی در امور دیگر نیز به کار میرود. به عنوان نمونه وقتی شخصی مقام و منصبی را از دست میدهد و جاه و جایگاهش سلب میشود، او را نیز زیانکار میدانند.
اما از نظر آموزههای قرآنی زیانکار واقعی کسی نیست که مال و مقامی را از دست میدهد؛ بلکه زیانکار واقعی کسی است که سرمایه عمر خویش را میبازد و از این فرصت استثنایی و بیبدیل عمر و زندگی دنیوی برای رسیدن به کمالات و سعادت و خوشبختی اخروی بهره نمیبرد.
البته این اوج زیان از نظر قرآن است؛ اما موارد دیگری نیز در قرآن بیان شده که به زیان در امور نفسی و معنوی مربوط است؛ چنانکه از نظر قرآن و آموزههای وحیانی اسلام، زیان در صحت و سلامت، عقل، ایمان و ثواب نیز مصداق مییابد. بنابراین انسان باید مواظب باشد همانگونه که از خسران و زیان مالی و مقامی اجتناب میکند و تمام هوش و حواسش را برای پرهیز از آن به کار میگیرد و حیله و چارهجویی میکند، برای زیان در این امور نیز باید مراقبت و مواظبت داشته باشد و گرفتار زیان در امور نفسی و معنوی نشود. (نگاه کنید: مفردات الفاظ قرآنکریم، راغب اصفهانی، ص 282-281، «خسر»)
دنیا، دوره زیانکاری انسان
از نظر آموزههای قرآنی اصولا زندگی دنیوی، زمان و دوره زیانکاری انسان است. به این معنا که اگر برای انسان سه مرحله قبل از دنیا، دنیا و پس از دنیا در نظر بگیریم، مرحله دنیا، مرحله زیان و خسران بشر است. به سخن دیگر، انسان وقتی وارد عصر دنیا شد، بهطور طبیعی وارد عصر زیان و زیانکاری شده است. پس همه مردم در حال زیان و خسران هستند؛ مگر آنکه چهار کار را انجام دهند که شامل 1.ایمان؛ 2.عمل صالح؛ 3.توصیه دیگران به حق؛ 4.توصیه دیگران به صبر است. (سوره عصر)
این بدان معناست که اصل اولی در زندگی مادی و دنیوی برای بشر با خسران و زیان رقم خورده است و انسان همین که وارد دنیا شد دستگاه زمانسنج و ارزشسنجی شروع به کار میکند و از صد به سمت صفر در حرکت است. تکتک لحظات عمر آدمی، به معنای از دست دادن فرصتهای استثنایی است. در حقیقت باتری وجود آدمی به میزان صددرصد پر شده است. وقتی وارد دنیا میشویم این باتری آغاز به خالی شدن میکند تا به صفر میرسد. زمانی که باتری به صفر رسید، اجل مسمی و زمان تعیین شده و استاندارد آدمی است. البته کسانی هستند که از درون و بیرون اختلالاتی را ایجاد میکنند که این فرآیند طبیعی طی نشود و مرگ زودرس باتری را به همراه داشته باشد. از این مرگ زودرس در آیات قرآنی به اجل معلق و غیرمسمی یاد میشود. (انعام، آیه 2؛ ابراهیم آیه 44؛ هود آیه 104؛ یونس آیه 49؛ رعد، آیات 38 و 39)
البته اصل در زندگی دنیوی خسران و زیان است ولی براساس آیات قرآنی از جمله آیات سوره عصر، میتوان جلوی این زیان را گرفت و حیاتی جاودان برای خود در آخرت رقم زد. کسی که بتواند چهار عمل اصلی را انجام دهد به زندگی و حیات جاودانه در آخرت دست مییابد که همهاش حیات است. (عنکبوت، آیه 64) اما اگر نتوانست از فرصت عمر برای انجام این چهار عمل اصلی استفاده کند، گرفتار نوعی زندگی در آخرت میشود که در آیات قرآنی از آن به «نه مرگ و نه زندگی» تعبیر شده است. (اعلی، آیه 13)
زیانکاران واقعی از نظر قرآن
در قرآن افراد و گروههایی به عنوان زیانکاران واقعی نام برده شدهاند. از آنجایی که از نظر آموزههای وحیانی قرآن، معیار برای سنجش سود و زیان، تقوا و کرامتهای انسانی است، (حجرات، آیه 13) بنابراین زیان واقعی را در افراد و یا گروههای انسانی میداند که از این معیارها بیرون رفتهاند. پس بر خلاف معیارهای عمومی که در میان مردم مورد استفاده است و مقام و منزلت و ثروت و قدرت را ملاک و معیار قرار داده و بهرهمندی از مادیات و مواهب دنیوی را اصالت داده و آن را ملاک سنجش قرار میدهند، آموزههای قرآنی، اعتقادات و امور اخروی را اصالت میبخشد؛ زیرا از نظر قرآن زندگی دنیوی و امور مرتبط با آن، از اصالتی برخوردار نیست تا میزان سنجش باشد و بدان سود و زیان شخص سنجیده شود. (عنکبوت، آیه 64 و آیات دیگر)
اگر در آیات قرآنی از افراد و اشخاصی به عنوان زیانکاران واقعی نامبرده میشود، در حقیقت ناظر به تفکر و عقاید و رفتار آنان است. به این معنا که این افراد دارای افکار و رفتارهایی هستند که با اصول ارزشی و معیارهای حقیقی سنجش سود و زیان، همخوانی و هماهنگی ندارند.
مهمترین گروههای انسانی که به دلیل فقدان چهار اصل اولی نتوانستهاند جلوی خسران خویش را بگیرند و به حیات اخروی دست یابند عبارتند از:
1- اهل باطل و کفر: از آنجایی که یکی از عوامل اصلی رهایی از خسران ابدی ایمان است، گرایش به باطل و کفر به معنای زیان واقعی معرفی شده است. (عنکبوت، آیه 52) در زیرمجموعه این اهل باطل میتوان گروهها و اشخاصی چون کافران (مائده، آیه 5، بقره، آیه 121) حتی اگر این کافران از اهل کتاب از یهودی و مسیحی و مانند آنان باشند (کهف، آیات 103 و 104؛ بقره، آیه 121؛ انعام آیه 20؛ اعراف آیات 148 و 149)، اشراف اقوام پیشین چون قوم شعیب (اعراف، آیات 90 و 92) و همه امتهای پیشین را نام برد که گرفتار عذاب الهی در همین دنیا به سبب کفر شدند (فصلت، آیه 52؛ احقاف، آیه 18؛ طلاق آیات 8 و 9)؛ دشمنان خدا و پیامبران (مجادله، آیات 19 و 20)، گمراهان (اعراف، آیه 149)، مشرکان (هود، آیه 10)، بتپرستان (انبیاء آیات 67 تا 71)، تکذیبکنندگان معاد (انعام، آیه 31)، منافقان (بقره، آیات 8 و 16؛ توبه آیات 68 و 69) و مانند آنها را جزو اهل خسران و زیان واقعی نام برد.
2- بدکاران: چنانکه گفته شد یکی از عوامل رهایی انسان از خسران و زیان، عمل صالح در دنیاست. پس بدکاران به هر نام و شکل و شمایلی جزو کسانی هستند که اهل خسران هستند. خداوند بر همین اساس جباران و زورگویان (ابراهیم آیه 15)، خبیثان و اهل خباثت (انفال آیه 37) ستمگران (هود، آیات 18 و 21؛ شوری آیه 45؛ اسراء، آیه 52) فاسقان (بقره آیات 26 و 27)، قاتلان (مائده، آیه 30)، گناهکاران (مائده، آیه 21؛ انعام، آیه 31) را جزو زیانکاران دانسته است.
3- تارکان تبلیغ و دعوت به حق و صبر: از دیگر کسانی که اهل خسران هستند، کسانیاند که حق را میشناسند و نسبت به آن تبلیغ نکرده و مردم را توصیه بدان نمیکنند. انسان وقتی حق و صبر را شناخت باید خود بدان ایمان آورده و دیگران را نیز به آن توصیه کند. این مطلب را میتوان از آیات سوره عصر به دست آورد؛ زیرا خداوند بیان کرده که تنها کسانی از خسران اصلی دنیوی رها میشوند که به این عامل نیز توجه داشته باشند.
قیامت، روز ظهور خسران
اکثریت مردم زمانی درک میکنند که اهل خسران بودند که کار از کار گذشته و روز قیامت شده است؛ زیرا در دنیا گرفتار غفلت هستند و فراموش کردهاند که هدف از آفرینش هستی و انسان چیست؟ از اینرو، به جای آنکه به فکر آخرت باشند و رهتوشه آخرت فراهم آورند، به فکر دنیا هستند و تمام فکر و ذکرشان آن است که در مسائل مادی ضرر و زیانی نبینند و به کشت و زراعت و دام و مال ایشان زیان و خسارتی وارد نشود؛ اما فراموش میکنند که فرصت عمر بهترین سرمایه است که به لهو و لعب گذرانده میشود و از دست میرود.
خداوند میفرماید که برای بیشتر مردم در قیامت این مسئله روشن میشود. از اینرو در آیه 27 سوره جاثیه میفرماید که ظهور و بروز خسران باطلگرایان، در قیامت است؛ اما مواردی است که در همین دنیا شخص به زیانی که گرفتار آن است آگاه میشود که البته برای آنان نیز خیلی دیر است؛ زیرا زمانی میفهمند که عذاب دنیوی الهی آمده است و راه فراری برای آنان نیست. خداوند میفرماید که به هنگام نزول عذاب الهی خسران کافران برای آنان آشکار میشود. (غافر، آیات84 و 85)
به هرحال، آخرت، زمان آشکار شدن خسران واقعی برای انسانهاست (نحل، آیه109؛ نمل، آیه5) در آن زمان میفهمند که از نفس و جانشان زیان کردند و استعدادها و توانایی خداداد خویش را از دست دادهاند. (انعام، آیه12؛ اعراف، آیات8 و 9)
عوامل خسران
در آیات قرآنی بیش از 70 مورد به عنوان عوامل خسران معرفی شده است. به این معنا که آدمی به سبب اموری گرفتار خسران واقعی میشود و از حق و حقیقت غافل شده و به جای آنکه از سرمایه عمر استفاده کرده و خود را برای ابد حفظ کند، خود را برای ابد نابود میکند و سرمایههای وجودی خودش را از دست میدهد.
از جمله این امور میتوان به مواردی چون احساس ایمنی از مکر خدا (اعراف، آیه99)، ارتداد و بازگشت از ایمان به کفر (آلعمران، آیه149)، تمسخر انبیای الهی (کهف، آیات 103 تا 106)، پذیرش ولایت شیطان، پیروی از او و قرار گرفتن در حزبش )نساء آیه119؛ مجادله، آیه19)، اطاعت از کافران (آبعمران، آیه149)، اعراض از کتب الهی (بقره، آیات61 تا 64؛ اعراف، آیات52 و 53)، افترا به خدا (انعام، آیه140)، اهانت فرزند به والدین (احقاف، آیات17 و 18)، باطلگرایی و رویآوری به کفر (عنکبوت، آیه52؛ توبه، آیه69)، احباط و تباهی کردار نیک (مائده، آیه53؛ کهف، آیات103 و 104)، تحریم روزیهای حلال الهی (انعام، آیه140)، فراموشی از روی بیاعتنایی به قرآن و ترک عمل به تعالم آن (اعراف، آیه53)، تزلزل در ایمان به خدا و پرستش او (حج، آیه11)، تسلیم غیر خدا بودن و تسلیم نبودن در برابر خدا و حق (آلعمران، آیه85)، تکذیب معاد (انعام، آیه31)، جهل و سفاهت (انعام، آیه140)، دلبستگی به فرزند در حد دوری از خدا (توبه، آیه69)، دنیاطلبی و دلبستگی به مال دنیا (اعراف، آیات167 و 168؛ توبه، آیه69)، زیبا دیدن گناه (فصلت، آیه25)، زورگویی (ابراهیم، آیه15)، ظلم و ستم (اسراء، آیه82)، عجب و خودبینی (کهف، آیات103 و 104)، فسق و فجور (بقره، آیات 26 و 27)، فسادگری (همان)، قتل (مائده، آیه30)، قطع رحم و پیوندهای خویشاوندی (بقره، آیه27) و مانند آنها اشاره کرد.
راه مصونیت از خسران ابدی
راه مصونیت از خسران ابدی عمل به چهار اصل اساسی است که در سوره عصر گفته شده است. غیر از آن میتوان با کارهای دیگری زمینه رهایی از خسران را فراهم آورد که در اینجا به برخی از آنها اشاره میشود.
بهرهمندی از آمرزش الهی، عامل مصونیت از خسران است که در آیاتی از جمله 23 و 149 سوره اعراف و 47 سوره هود به آن اشاره شده است. همچنین اعتقاد به لهو و لعب بودن دنیا، موجب مصونیت از خسارت است. این مطلب در آیات 31 و 32 سوره انعام مورد تأکید قرار گرفته است. ایمان نیز نجاتدهنده انسان، از زیان و خسران است. (طلاق، آیات9 و 10؛ عصر، آیات2 و3) خداوند در آیه 53 سوره اعراف میفرماید که ایمان به تعالیم انبیا و عمل به آنها، راه جلوگیری از خسران است.
خداوند در آیه 82 سوره اسراء قرآن را مایه مصونیت مؤمنان از خسران دانسته است. همچنین نصرت خدا (آل عمران، آیات149 و 150)، فضل الهی (بقره، آیه64)، عمل صالح (عصر، آیات 2 و3)، سفارش به صبر (همان)، سفارش به حق (همان)، رحمت الهی (بقره، آیه64؛ اعراف، آیه149)، خداپرستی (زمر، آیات65 و 66)، تقوا (طلاق، آیات 9 و 10)، اندیشه و تعقل (انعام، آیات 31و 32)، تزکیه نفس و خودسازی (شمس، آیات9 و 10)، پذیرش ولایت خدا و اطاعت او (آلعمران، آیات149 و 150)، پذیرش دین اسلام (آلعمران، آیه85) از دیگر عوامل مصونیت از خسران ابدی است.
فرصت عمر غنیمت شمار
باتوجه به آنچه بیان شد دانسته میشود که فرصت کوتاه عمر واقعاً فرصتی بیمانند است که هرگز تکرار نمیشود. انسان در این دوره از زندگی دنیا در شرایطی سخت قرار میگیرد و مانند میوهای است که از هر سو فشرده میشود تا عصاره او بیرون آید. خداوند دنیا را محل ابتلا و آزمونهای بسیاری قرار داده تا مشخص شود که در این عملیات عصارهگیری با فشاری که بر انسان وارد میشود هرکسی تا چه اندازه تحمل دارد و صبر پیشه میکند و با استقامت بر ایمان و عمل صالح، خود را برای آخرت حفظ میکند و چه کسی خود را تباه میکند و تمام سرمایههای وجودیاش را در این فشار بیمانند زندگی از دست میدهد و مانند میوه آب گرفتهای میشود که جز پوست و استخوان هیچ آبی ندارد که مایه حیات و زندگی پس از مرگش باشد.
اینکه در سوره عصر این دوره از زندگی بشر عصر گفته شده است به دلیل آن است که این دوره همانند عصر روزهاست که خورشید دامن خویش را جمع میکند و کنار میرود و تاریکی میآید. اگر انسان بتواند در این عصر از فشار زندگی به خوبی بیرون آید میتواند نور را همیشه با خود داشته باشد. اصولاً دوره زندگی بشر در دنیا را خداوند عصر معرفی میکند که زمان عصارهگیری از راه آزمونهاست تا سیهروی شود هر که در او غش باشد و اینگونه خداوند پاک از ناپاک و کافر از مؤمن را جدا میکند. (انفال، آیه37؛ آلعمران، آیات 140 و 166).
انسان عاقل کسی است که از این فرصت به خوبی بهره میگیرد و سربلند بیرون میآید و اجازه نمیدهد تا شرایط، او را به کفر بکشاند و استعدادها و تواناییهایش را از میان ببرد. پس بر چهار اصل اساسی زندگی خود را سامان میدهد و آخرت را برای خود حیات محض میکند نه آنکه میان مرگ و زندگی در دوزخ دست و پا زند.