kayhan.ir

کد خبر: ۲۱۰۹۰۰
تاریخ انتشار : ۲۵ بهمن ۱۳۹۹ - ۲۰:۳۶
نگاهی به سيره اقتصادى پيامبراکرم(ص)

میانه‌روی در امور اقتصادی - بخش دوم



فرج‏الله فرج‏اللهى
در نخستین بخش از نوشتار حاضر سیره پیامبر(ص) در انتخاب شغل اقتصادی، اهمیت تجارت، ضرورت ارتزاق از دسترنج خود و نکوهش بیکاری و اهتمام حضرت به حلال بودن کسب و کار و درآمد مورد بررسی قرار گرفت.
****
پیامبر اکرم(ص)، اگر هیچ نوع ثروت و مالی هم نداشت، تظاهر به تنگدستی نمی‌کرد و همیشه شکر خدا را به جا می‌آورد و همگان را دعوت به تشکر از خدا،  جهت داشته‌های موجود می‌کرد و می‌فرمود: «و اما بنعمه ربک فحدث؛ نعمت‌های خدا را نسبت به خودتان اظهار کنید و پیش مردم بگویید. (ضحی/11)
حتی اینکه اگر کسی از همنوعان خودمان احسان و نیکی به ما کرد باید اظهار کرده و تشکر کنیم؛ در واقع تشکر از شخص، تشکر از خداست، زیرا آن نعمتی که او به ما احسان کرده، نعمت خداست و لذا اگر از او تشکر کنیم مثل این است که از خدا تشکر کرده‌ایم، چنانکه در حدیثی از امام صادق(ع) آمده است: «هر کس در برابر (خوبی‌های) مردم از آنها تشکر نکند، از خدا هم تشکر نمی‌کند و هر کس به نعمت کم شکر نکند، به نعمت‌های فراوان هم شکر نمی‌کند و اظهار کردن به نعمت خدا، در واقع تشکر از خداست...»(25)
شخصی به نام ابوالأحوص از پدرش نقل کرده است که می‌گفت: در جامه‌ای پست به محضر پیامبر(ص) وارد شدم، فرمود: «آیا مالی داری؟» گفتم: آری. فرمود: «چه مالی؟»، گفتم: خداوند به من شترو گوسفند و اسب و بردگانی عطا کرده است. فرمود: «پس اینک باید اثر مال و نعمت و کرامت خداوند بر تو دیده شود.»(26)
هر مالی و هر ثروتی که به دست پیامبر رحمت(ص) می‌رسید، در راه خدا انفاق می‌کرد و اگر چیزی هم در اختیارش نداشت، به هیچ‌وجه اظهار نداری نمی‌کرد و آنچنان سخاوت به خرج می‌داد که هیچ وقت برای فردای خود اندوخته‌ای نداشت و اگر شبی، مالی در دست داشت، ناراحت می‌شد که چرا تا شب، آن را به کسی نبخشیده است.
انس (خادم پیامبر) گفته: «کان النبی لا یدخر  شیئا لغد؛ آن حضرت چیزی برای فردا نمی‌اندوخت.»(27) و نیز نقل شده است که خود آن حضرت فرمود: «لم نبعث لجمع المال و لکن بعثنا لانفاقه؛ ما (انبیاء) نه برای گردآوردن مال، بلکه برای انفاق آن برانگیخته شده‌ایم.»(28)
میانه‌روی در انفاق
از رسول خدا(ص) هر کس چیزی درخواست نمی‌کرد، مگر اینکه به او اعطا می‌کرد، زنی پسرش را به سوی پیامبر فرستاد و گفت: از ایشان کمک بگیر. اگر فرمود: چیزی نزد ما نیست، به ایشان بگو: پیراهنت را به من بده. ‌]جوانک[ نزد پیامبر رفت و از ایشان کمک خواست و همان گونه شد که زن گفته بود. پیامبر پیراهنش را به آن جوان داد.(29)
آن حضرت هرچه داشت انفاق می‌کرد تا جایی که خداوند متعال برای اینکه آن حضرت خودش را به زحمت نیندازد و دیگران را نیز به میانه‌روی در مصرف و  انفاق دعوت کند، او را به میانه‌روی دستور داد و فرمود: «بیش از اندازه انفاق نکن تا مبادا دچار مشکل شوی و دست خالی بمانی که از سوی عده‌ای در معرض اذیت قرار گیری.» (اسراء/ 29)
در این باره از امام صادق(ع) نقل شده است که فرمود: «خداوند در این باره به پیامبرش آموخت که چگونه انفاق کند و ]ماجرای[ آن، چنین است: نزد او مقداری طلا بود و کراهت داشت که شب را ]با اندوخته طلا[ سپری کند و آن را به کسی انفاق نکند، پس آن را صدقه داد و صبحگاهان چیزی نداشت. نیازمندی به سراغ او آمد اما چیزی نداشت که به وی ببخشد. آن نیازمند به سرزنش او پرداخت و پیامبر- که مهربان و دلنازک بود- اندوهگین شد که چرا چیزی برای بخشیدن ندارد! آنگاه خداوند متعال، پیامبرش را با فرمان خویش چنین تأدیب کرد: «هرگز دستت را بر گردنت (زنجیر مکن و ترک انفاق و بخشش منما) و بیش از حد (نیز) دست خود را مگشا که مورد سرزنش قرار گیری و از کار فرو مانی»(30)
[ بدینسان به پیامبرش] می‌فرماید: مردم گاه از تو چیزی می‌خواهند و عذری [هم] از تو نمی‌پذیرند. اگر همه مالی را که داری از پیش بخشیده باشی، از مال، تهی‌دست شده‌ای [و توان انفاق‌ نخواهی داشت] (31)
پیامبراسلام (ص) پس از دستور خداوند مبنی بر میانه‌روی در انفاق و مصرف، گر چه خود آن حضرت به کم‌ترین مال و رزق و روزی قانع بود و خود کمتر از همگان استفاده می‌کرد و بیشتر انفاق می‌کرد، ولی به دستور خداوند در همه مصارف شخصی خود میانه‌روی کرده و دیگران را نیز به میانه‌روی دعوت می‌کرد. حتی در جریان ازدواج یگانه دخترش،‌ حضرت فاطمه‌زهرا(س)، درباره خرید و جهیزیه او، به ام سلمه فرمود: «ای ام‌سلمه! برای دخترم، زیراندازی مصری بخر و برایش تشکچه‌ای از لیف خرما فراهم کن و پیراهن و چادری سفید و کم پرز تهیه کن و بیش از اینها چیزی فراهم نکن،‌که در این صورت، آن دو (علی و فاطمه) از اسرافکاران خواهند بود». (32)
همچنین آن حضرت طبق دستور خداوند که در آیات متعدد از آن نهی فرموده (33)، نه تنها از اسراف و افراط کردن در مخارج و تشریفات نهی می‌کرد، از تفریط در خرج کردن و مصرف کم بیش از اندازه نهی می‌کرد و می‌فرمود: از پوشیدن جامه راهبان بپرهیزید! هر آینه هر کس رهبانیت پیشه کند یا خود را به راهبان شبیه سازد،‌از من نیست و هر کس [خوردن] گوشت را ترک کند و آن را بر خود حرام سازد،‌از من نیست و هرکس از روی کراهت، زنان را ترک گوید از من نیست»(34)
آن حضرت نه تنها درباره لباس و سایر مخارج مادی از اسراف نهی می‌کرد، بلکه حتی در آب مصرفی در وضو هم دستور می‌داد اسراف نکنند، چنانکه نقل شده که پیامبر بر مردی گذشت که او در حال وضو گرفتن بود، دید آن شخص در وضویش بیش از حد آب مصرف می‌کند فرمود: اسراف نکن. عرض کرد: ای پیامبر خدا! آیا در وضو هم اسراف هست؟ فرمود: «آری! در همه چیز اسراف هست. اگر چه در کنار نهری روان باشی». (35)
اولویت واجب‌النفقه‌ها در انفاق
البته دستور اعتدال در انفاق تا جائی کاربرد دارد که بخشش فراوان سبب نابسامانی‌های فوق‌العاده در زندگی خود انسان شود و یا «ملوم و محسور» شود و یا ایثار،‌سبب ناراحتی و فشار بر فرزندان و به خطر افتادن نظام خانوادگی شود و یا خویشان خود،‌زندگی سختی داشته باشند و محتاج دیگران شوند؛ وگرنه ایثار و انفاق، بهترین کار از دیدگاه خدا و پیامبرش می‌باشد و رعایت اعتدال، یک حکم عام است و ایثار،‌ حکم خاص، که در موارد معینی است و این دو حکم با هم تضادی ندارند. ولی معلوم می‌شود انفاق و ایثار درباره خویشان، مهم‌تر از دیگران است. چنانکه نقل شده است که امام رضا(ع) فرمود: مردی، دو دینار نزد پیامبر آورد و گفت: ای خدا! می‌خواهم این دو دینار را در راه خدا [و جهاد] بپردازم.
حضرت فرمود: آیا پدر و مادر تو یا یکی از آنها زنده‌اند؟ گفت:آری.
فرمود: برو و این دو دینار را خرج پدر و مادر کن؛ زیرا این کار برای تو، بهتر از آن است که در راه خدا انفاق کنی. مرد بازگشت و چنین کرد. سپس دو دینار دیگر آورد و گفت: آن کار را کردم و اینک این دو دینار را می‌خواهم در راه خدا بدهم.
فرمود: آیا فرزند داری؟ گفت:آری.
فرمود: برو و آنها را خرج فرزندت کن، زیرا این کار برای تو بهتر از آن است که در راه خدا خرج کنی. مرد بازگشت و چنین کرد. بار دیگر دو دینار دیگر آورد و گفت: ای پیامبر خدا! آن کار را کردم و اینها دو دینار دیگرند و می‌خواهم آنها را در راه خدا انفاق کنم.
فرمود: آیا همسر داری؟ گفت:آری.
فرمود: آنها را خرج همسرت کن، زیرا این کار بهتر از آن است که در راه خدا انفاق کنی. مرد بازگشت و چنین کرد. پس باز دو دینار دیگر آورد و گفت: ای پیامبر خدا! آن کار را کردم و آنها دو دینار دیگرند که می‌خواهم در راه خدا انفاق کنم.
فرمود: آیا خدمتکاری داری؟ گفت: آری.
فرمود: آنها را خرج خدمتکارت کن، زیرا این کار، برایت بهتر از آن است که در راه خدا انفاق کنی. مرد چنان کرد. آنگاه دو دینار دیگر آورد و گفت: ای پیامبر خدا! این دو دینار دیگرند که می‌خواهم در راه خدا انفاق کنم.
فرمود: بده و بدان که این دو دینار، برترین دو دینار تو نیست[ او ثواب آن از ثواب دینارهای قبلی، بیشتر نیست] (36)
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
25- طبرسی، مجمع‌البیان، ذیل آخرین آیه سوره والضحی.
26- المستدرک علی الصحیحین، ج 4، ص 201، ح 7364، سنن نسائی، ج 8، ص 181، درالمنثور، ج 3، ص 442.
27- سنن ترمذی، ج 4، ص 580، ح 2362، الشمائل المحمدیه، ص 176، ح 348، متقی هندی، کنز‌العمال، ج 7، ص 142، ح 18412.
28- علی‌بن حسن طبرسی، مشکاه‌ًْالانوار، ص 321، 1018، از امام صادق(ع).
29- کافی، ج 4، ص 55، ح 7، مجلسی، بحارالانوار، ج 16، ص 271، ح 90، تفسیر مجمع‌البیان، ذیل آیه 29 سوره اسراء، ابن ابی‌الدنیا، مکارم الاخلاق، ص 264، ح 411.
30- اسراء:29.
31- کافی،‌ج 5، ص 67، ح 1، مجلسی، بحارالانوار، ج 47،‌ص 235،‌ ح22.
32- مجلسی، بحارالانوار، ج 104، ص 88، ح 53، محمدبن‌ جریر طبری، دلائل الامامهًْ، ص 87، ح 33، (از امام صادق).
33- انعام: 141، 31، غافر: 28 و 43، شعرا: 151، ذاریات:34، یونس: 83، انبیاء 9.
34- این‌شهرآشوب، مناقب آل‌ابی‌طالب، ج 2، ص 100.
35- فخررازی،‌ تفسیر کبیر،‌ ج 20، ص 195، کنزالعمال، ج 9، ص 474، ح 27027 سنن‌ابن‌ماجه، ج 1، ص 147، ح 425.
36 شیخ حر عاملی، وسائل‌الشیعه، ج 15، ص145، ح 20178، چ آل‌البیت (ع)، باب وجوب تقدیم کفایهًْ العیال الواجبی النفقهًْ علی الانفاق، تهذیب الاحکام، ج 6، ص 171، ح 330، عن ابی الحسین الرازی.