نگاهی به دیروزنامههای زنجیرهای
وقتی متهم اصلی گرانی جهشی مسکن ژست شاکی به خود میگیرد!
سرویس سیاسی -
روزنامه اصلاحطلب اعتماد روز سه شنبه در مطلبی به نقل از عباس آخوندی، وزیر مستعفی راه و شهرسازی در دولت روحانی نوشت: «بخش عمدهای از اقتصاد در ایران زیرزمینی شده است. وقتی اقتصاد زیرزمینی میشود مفهومش این است که افراد خاصی به منابع پول و قدرت دسترسی دارند و بقیه ندارند. مابقی داستان شفافیت، عدالت و رقابت در چنین شرایطی به مسائل غیرواقعی تبدیل میشود.»
گفتنی است، آخوندی باید بهزودی بهدلیل اهمال کاری گسترده خود در دوران مسئولیتش به دادگاه رفته و پاسخگو باشد.
آخوندی از حامیان سیاستهای لیبرالی در اقتصاد و از مدافعان آزادسازی قیمتها است. وی با مدیریت لیبرالی و حمایت از سیاست آزادسازی قیمتها موجب شد تا بازار مسکن در ایران با افزایش افسار گسیخته مواجه شده و خانوارهای ایرانی با مشکلات عدیده اقتصادی و معیشتی مواجه شوند. آخوندی که از ابتدای انقلاب تاکنون قریب به 9 سال وزیر مسکن بوده و چندین سال هم معاون وزیر و... بوده، با سرمایه چند صد میلیاردی در ویلایی هزار متری در منطقه اعیان نشین لواسان سکونت دارد.
در این شرایط او چند اقدام را بهطور همزمان و موازی پیش میبَرد. نخست رایزنی با برخی شخصیتهای سیاسی و غیرسیاسی برای رهایی خود از پاسخگویی در برابر قانون. دوم جوسازیهای رسانهای نظیر همین مصاحبه تا روند ماجرا را تغییر داده و برخورد قانونی درباره عملکرد مدیریتی خود را سیاسی جلوه دهد و سوم جوسازی درباره کاندیداتوری برای ریاستجمهوری دوره بعد که مورد آخری بیشتر لطیفهای خنک است و مردم در حوزه خرید و اجاره مسکن بهاندازه کافی و تا سالها از خدمات جناب آخوندی بهره کافی و وافی بردهاند!
عصبانیت غربزدهها از توجه به شرق
روزنامهای که نامش با رویکردش در تضاد آشکار است، در سرمقاله شماره قبل خود به سفر رئیسمجلس به روسیه پرداخت. روزنامه شرق و نویسنده این نوشتار فهم ناقص خود را از بعضی مفاهیم به صراحت آشکار کردند.
روزنامه شرق در سرمقالهاش نوشت: «ایران در بیش از چهار دهه گذشته در مناسبات خارجی متناسب با تحولات داخلی افتوخیزهای زیادی را در روابط با قدرتهای مطرح جهان و منطقه و بهویژه همسایگان به خود دیده است. سیاست خارجی کشور در دهه اول، منبعث از همان رویکرد «نه شرقی- نه غربی» و منطبق با آن بود. این دوره که مقارن با سالهای آخر حیات اتحاد جماهیر شوروی و یکی از دو ابرقدرت جهان بود، شرق و غرب در ائتلافی نانوشته در حمایت از رژیم عراق و مهار «ایران انقلابی» همسو بودند.»
اما در ادامه این نوشتار میخوانیم: «با پایان جنگ و تغییر مناسبات قدرت در کشور و غلبه یک جناح[!!] و یک تفکر سیاسی کشور دو اتفاق قطبنمایی سیاست نه شرقی و نه غربی را عوض کرد؛ اول، بزرگنمایی خطر غرب[!!] و بدبینی افراطی به سازمانهای بینالمللی[!!] و دیگر، سنگینشدن وزنه روابط خارجی کشور در مناسبات با شرق. مورد اخیر در عرصه عمل و در چند سال اخیر چنان پررنگ شد که دیگر نباید آن را فقط یک «نگاه» دانست.»
تاسف انگیز اینکه نویسنده این جملات مطایبهگونه یک دیپلمات بازنشسته معرفی شده است. این نویسنده که با انگیزه و هدف خاصی به نوشتن این یادداشت پرداخته اولا مدعی شده پس از جنگ، غلبه یک تفکر و یک جناح خاص در کشور داشتهایم! 8سال پس از جنگ مرحومهاشمی رفسنجانی بر قوه مجریه بوده که امروز در شمار افراد مورد مدح و ستایش طیف موسوم به اصلاحطلب قرار دارد و 8سال دیگر هم دولت اصلاحطلبان در کشور به پیروزی رسید. از سال 92 تاکنون هم دولت مورد حمایت اصلاحطلبان در راس کار است. در مجلس نیز وضعیت کمابیش به همین منوال بوده است.
نویسنده اگر به واقع یک دیپلمات واقعی بود، عبارت بدبینی افراطی به سازمانهای بینالمللی را ذکر نمیکرد؛ اگر تنها رفتار این سازمانها را در زمان هجوم همهجانبه علیه کشورمان در آغاز انقلاب مدنظر قرار میداد.
نکته مضحک نوشتار در این قسمت نمود مییابد: «بزرگنمایی خطر غرب» منظور نویسنده چه کسانی هستند؟ باید بررسی کرد و دید که چه کسانی بزرگنمایی کردهاند. یکی از معروفترین بزرگنماییها به وزیرخارجه دولت مورد حمایت اصلاحطلبان اختصاص دارد. محمدجواد ظریف که گفت آمریکا با یک بمب میتواند تمام تجهیزات دفاعی ما را از کار بیندازد.
نکته اصلی اما این است که شعار «نه شرقی و نه غربی» ناظر بر دو ابرقدرت شوروی و آمریکا بود. در آن دوره شوروی با تفکر کمونیسم به بیش از نیمی از جهان نفوذ کرده بود و در عالم هر حکومتی یا گرایش چپ داشت یا به تفکر راست (آمریکا) متمایل بود. حتی اروپا نیز به دو بخش تحت سیطره شوروی و تحت سیطره آمریکا تقسیم شده بود. به همین دلیل میشل فوکو در آستانه پیروزی انقلاب با سفر به ایران، انقلاب اسلامی را یک انقلاب «پسامدرن» نامید چون به هیچ کدام از دو ابرقدرت وابستگی نداشت.
اکنون آیا روسیه همان شوروی است؟ این همانند انگاری چندان مضحک است که کسی بخواهد ایران اکنون را با سیاستهای ایران زمان حکومت پهلوی مورد ارزیابی قرار دهد.