بیمها و امیدهای انقلابی که پای در گام دوم نهاده است- بخش دوم
عمل به اسلام انقلابی نسخه پیروزی انقلاب اسلامی
انقلاب اسلامی ایران در بهمن ماه سال 1357 به اعتراف بسیاری از کارشناسان سیاسی دنیا، زلزلهای را در منطقه غرب آسیا به راهانداخت که عوارضش هنوز پس از گذشت 42 سال در کشورهای مختلف قابل مشاهده و رهگیری است. این انقلاب مردمی که ساختار حاکم بر نظام بینالملل را برهم زد، آرمانهایی را سر دست گرفت که منافع نامشروع نظام سلطه را با چالشی جدی مواجه ساخت.
همین چالش، علت اصلی دشمنیهایی است که از همان ابتدای پیروزی انقلاب علیه انتخاب مردم ایران آغاز شد و بیوقفه در طول این 42 سال به انحاء مختلف ادامه داشته است.
سلطهگرانی که منافع نامشروع خود را با ادامه حیات جمهوری اسلامی در خطر میبینند، همواره تلاش شان این بوده که یکی از پایههای شکلگیری این نظام که همان مردم هستند را نسبت به آینده نظام ناامید گردانند. به همین دلیل هر بار به بهانهای درصدد شبهه پراکنی و زیر سؤال بردن دستاوردهای بیبدیل این انقلاب برمی آیند.
شاخص ارزیابی انقلاب
هر تغییر یا تحول اجتماعی فرهنگی که به عنوان انقلاب از آن یاد میکنیم، پیامدها و دستاوردهایی را دارد که این پیامدها و دستاوردها از طرفی تحقق بخش شعارها، آرمانها و ارزشهای آن انقلاب خواهند بود و از طرفی ملاک و عامل ارزیابی کارآمدی آن انقلاب به حساب میآید.
دکتر مجتبی ذاکریان، پژوهشگر مسائل انقلاب اسلامی در گفتوگو با گزارشگر روزنامه کیهان در این باره میگوید: « درخصوص انقلاب اسلامی ما میتوانیم پیامدها و دستاوردهایی را در چند حوزه مورد بحث و بررسی قرار دهیم. مسئله اول که در واقع نازلترین سطح پیامدها و خروجیهای این انقلاب است، موفقیت آن در مدیریت مسائل روزمره مردم است. به هرحال مردم احتیاجات روزمرهای دارند که هر حکومتی فارغ از اینکه چه تفکری دارد موظف است به این نیازها پاسخ بدهد. نیاز به تعلیم و تربیت، نیاز به بهداشت عمومی، نیازهای اقتصادی مردم و... از جمله این موارد است.»
او در ادامه میافزاید: «برای ارزیابی عملکرد نظام در این حوزه چند مسئله را باید مورد توجه قرارداد. اولاً شرایط عمومی دنیا به لحاظ اقتصادی و فرهنگی با دو سه دهه گذشته اصلا قابل مقایسه نیست و تغییرات و اتفاقاتی که در حوزه اقتصاد و فرهنگ بینالملل افتاده، همه دنیا را در برگرفته و حتی در این چند سال اخیر برخی کشورهای مقتدر اقتصادی اروپایی تا مرزهای ورشکستگی پیش رفتند. لذا برخی از این ناکامیها ناشی از تغییر و تحولات عمومی در حوزه بین المللی است.»
وی تصریح میکند:« نکته دوم این است که بخش قابل توجهی از ضعفها به توان مدیریتی برخی کارگزاران ما برمیگردد. کارگزارانی که با انتخاب مستقیم یا غیرمستقیم خود مردم سرکار آمدهاند، یعنی آنچه که امروز ما در عرصه قانونگذاری و اجرا ملاحظه میکنیم، برآیند نظرات مردم است که هر چهار سال یکبار منطق حاکم بر نظام تقنین و اجرای کشور را انتخاب کردهاند. لذا آنچه که ما امروز در بسیاری از عرصههای خُرد مثل اقتصاد، برخی مناسبات فرهنگی، نظام تعلیم و تربیت و... شاهدش هستیم، مظهر اراده و خواست مردم بوده است.»
ذاکریان ادامه میدهد: «مسئله سومی که باید به آن اشاره کرد این است که هم اکنون هیچ کشوری مانند جمهوری اسلامی در دنیا وجود ندارد که مورد بیمهری، عداوت و بغض برخی قدرتهای دنیا قرار گرفته باشد. ما از 22 بهمن 57 مسائلمان با این قدرتها شروع شد. از شورشها و اغتشاشات خیابانی پانترکیسم و پان عربیسم و مسائل کردستان و بلوچستان و غائله آمل و...گرفته تا ترور شخصیتهای برجسته و متفکرین انقلاب اسلامی، تحمیل جنگ 8 ساله و تهاجمات فرهنگی و ترویج بیبند و باریها و فساد در جامعه و تحریمهای اقتصادی که حتی غذا و دارو هم از آن مستثناء نیست. لذا اصل حیات و زنده بودن این انقلاب در برابر چنین هجمه همهجانبهای خودش یک معجزه است. شکوفایی و سرزندگی انقلاب یک بحث جدایی است که باید به آن پرداخت. بنابراین در تحلیل دستاوردها و ارزیابی کارآمدی نظام اگر به این عوامل توجه نکنیم به شناخت درستی از عملکرد انقلاب نخواهیم رسید.»
هدف انقلاب اسلامی
اگر بخواهیم با زبانی ساده بگوییم که انقلاب اسلامی تحت رهبری امام خمینی رضوان الله تعالی علیه با چه انگیزه و هدفی شروع شد، باید گفت، مردم نمیخواستند مثل گوسفندانی باشند که چوپان شان از طرف کدخدایی به نام آمریکا و منافع و مصالح آنها نیز توسط آمریکا تعیین بشود.
حجتالاسلام و المسلمین دکتر علی مصباح یزدی، عضو هیئت علمی موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، با بیان این مطلب به گزارشگر روزنامه کیهان میگوید: «مردم با هدایتها و راهنماییهای حضرت امام(ره) به این جمعبندی رسیدند که باید این وضع را به هم بزنند و انقلاب به همین معناست. اسلامی بودن انقلاب به این بود که این وضع باید تغییر کند و به جای آن، وضعیتی حاکم بشود که مورد نظر اسلام بوده و احکام و منویات الهی در جامعه حاکم باشد. نتیجه چنین حکومتی این است که انسانها بتوانند آزادانه سرنوشت خود را خودشان تعیین کنند و بتوانند زمینهای را فراهم کنند که انسانها در این جامعه به آن اهداف بلند الهی و تقرب الی الله دست پیدا کنند. لازمه دستیابی به چنین اهدافی این است که آنچه در جامعه حاکم میشود، قوانین الهی باشد و احکام اسلام جاری بشود. اسلامی بودن انقلاب به همین معناست.»
طبیعی بود که با این انقلاب و این شکلی که امام تعیین فرمودند و آنچه که منویات اسلامی بود، دشمنانی که منافع شان را در ایران از دست داده بودند به مقابله برخیزند و مضیغهها و مزاحمتهایی را ایجاد کنند و تلاش کنند که وضع به همان شکل سابق بازگردد.
حجتالاسلام و المسلمین مصباح یزدی در ادامه تاکید میکند: «تااندازه زیادی این مزاحمتها قابل پیشبینی بود و مردم هم با توجه به این مسائل این انقلاب را رقم زدند و در این مسیر در صحنههای مختلفی مثل دفاع مقدس 8 ساله در مقابل استکبار جهانی استقامت ورزیدند و در این مسیر خون مطهر فرزندان شان را نثار کردند. بعد از دوران دفاع مقدس نیز توطئههای دشمنان به اشکال مختلفی مثل محاصره اقتصادی پیدرپی و حملات و شبیخونهای فرهنگی و... ادامه پیدا کرد.»
این استاد حوزه و دانشگاه معتقد است: «آنچه که امروز درخصوص مضیقههای اقتصادی با آن درگیر هستیم دو منشاء دارد؛ منشاء اول دشمنیهایی است که دشمنان میکنند تا با خسته کردن مردم آنها را از انقلاب پشیمان کرده و در مقابل نظام قرار بدهند تا بتوانند به مطامع خودشان برسند. البته این همه علت نیست و متخصصان و کسانی که دستاندرکار مسائل جهانی در حوزه اقتصاد هستند معتقدندکه این عامل حداکثر 20 تا 30 درصد در وضعیت کنونی موثر است. عوامل دیگری که این وضعیت را تشدید میکند داخلی است. اگر بخواهیم این عوامل را در یک جمله خلاصه کنیم این است که آنچه قرار بود تحت حاکمیت اسلام و ولایت فقیه در جامعه پیاده بشود، برخی مسئولانی که باید به این اصل ملتزم باشند، وظایف شان را به درستی انجام نمیدهند و آنچه که دستورات و احکام اسلام در زمینههای مختلف است را پیاده نمیکنند و بیشتر به دنبال تئوریهای غربی هستند. به عنوان مثال، نظام اسلامی اقتضاء میکند که سیاستهای کلی را که ولی فقیه تعیین مینماید، بقیه سلسله مراتب نظام، آن سیاستها را در قالب برنامهها و لوایح و... به برنامههای عملی تبدیل و اجرا کنند. در حالی که متاسفانه این کار کمتر انجام میشود و دلیلش هم این است که کسانی که در مجلس به عنوان نماینده مردم یا رئیسجمهور و وزرا و... انتخاب میشوند و مشغول به کار هستند یا به این مسئله بیتوجهی میکنند یا بسیاری از آنهایی که حسن نیت هم دارند به دلیل نا آشنایی با نگاههای اسلامی و علوم انسانی اسلامی دنباله رو نظریات غربی هستند. این دسته از افراد اتفاقاً با حسن نیت به اسلام و نظام اسلامی ضربه میزنند. چرا که نتیجه این نظریات غربی را ما امروز در کشورهای غربی هم میبینیم که آنها را به خاک مذلت نشانده و مردم شان را به عصیان و شورش کشانده است.»
الزام اسلامیشدن علوم انسانی
راه چارهای که برای تصحیح این روند وجود دارد همان چیزی است که حضرت امام(ره) فرمودند باید علوم انسانی، اسلامی بشود. حضرت آقا هم بارها تاکید فرمودند که ما در همه علوم انسانی از جمله اقتصاد باید مبنا را مبانی اسلام قرار دهیم. حوزهها و دانشگاههای ما باید به سمتی بروند که بر اساس مبانی اسلامی و احکام و ارزشهای اسلامی در علوم انسانی تولید علم دینی داشته باشند. زیرا این علوم انسانی هستند که برنامهریزیها، سیاستگذاریها و رفتار کارگزاران نظام را شکل میدهد.
حجتالاسلام مصباح در این باره اظهار میدارد: «اینکه متاسفانه کسانی بر سر کار هستند که اصل لزوم اسلامی بودن علوم انسانی را زیر سؤال میبرند و آن را جدی نمیگیرند و تابع نظریات غربی هستند، یکی از مشکلات عمده کشور است. مشکل دیگر نیز به انگیزهها و سطح تقوای کارگزاران نظام برمیگردد که در آن زمینه هم ما متاسفانه نیروهای کارگزاری که در جنبههای انگیزشی خلوص لازم را داشته باشند و هدفشان جز عمل به تکالیف الهی و مقابله با تمام مشکلاتی که این کار دارد نباشد، بسیار
کم است.بنابراین نیروهایی باید تربیت بشوند که از لحاظ انگیزشی و الهی خلوص لازم را داشته باشند و هم از نظر علمی و معرفتی علوم انسانی مبتنی بر اسلام را جدی بگیرند و آن را دنبال کرده و در پیاده کردن آن بکوشند.
مردم در طول 42 سالی که از عمر انقلاب اسلامی گذشته با همه توان شان از آن دفاع کرده و اجازه ندادهاند که نااهلان آن را از مسیرش
منحرف سازند، چون همانطور که شهید والامقام حاج قاسم سلیمانی در وصیتنامهاش تاکید داشت، عموم مردم، جمهوری اسلامی را حرم میدانند و به راحتی نمیگذارند که دشمنان اسلام بر آن مسلط شوند.
و این راه ادامه دارد...