سنتهای الهی در زندگی انسانی
محسن مقصودلو
***
ویژگی سنتهای الهی
سنّت به معناى طریقه(لسان العرب، ج 6 ، ص 399، «سنن») و عادت مستمرّ است.(مجمع البیان، ج 5 - 6 ، ص 667 ) سنّت خدا، عادت خدا (همان، ج 7 - 8 ، ص 645 ) و جریانى از فرمان، حکم و قضاى او است.(التحقیق، ج 5 - 6، ص 237، «سنَّ»)
سنتهای خدا، یا به اصطلاح قرآنی «سنّة اللّه»(احزاب، آیات 38 و 62؛ فتح، آیه 23) که جمع آن، به شکل «سنن» در قرآن (نساء، آیه 26) به کار رفته است، قوانین الهی حاکم بر هستی از جمله جان و جامعه و جهان است. برخی از این سنتهای الهی مختص انسان و جوامع بشری و برخی دیگر سنتهای حاکم بر هستی است.
سنتهای الهی، ثابت و لایتغیر هستند؛ از همین رو، تبدیل(فاطر، آیه 43؛ احزاب، آیه 62) یعنی جایگزین یا تحویل(فاطر، آیه 43؛ اسراء، آیه 77) یعنی حال به حالی شدن در آن راه ندارد و تحت تاثیر شرایط و اوضاع تغییر نمییابد، بلکه همچنان ثابت خواهد بود.(انعام، آیات 11 و 34؛ اعراف، آیه 86؛ نحل، آیه 36)
بنابراین، همان طوری که سنت الهی تبدیل نمیشود و به جای یک سنت، سنت دیگر جای آن را نمیگیرد، مثلا پیروزى در سایه صبر و مقاومت، سنّت حتمى خداوند است که تبدیلی در آن را نمییابد(انعام، آیه 34)، همچنین در سنتهای الهی تحویلی راه نمییابد؛ مثلا اگر قومی مستحق عذاب الهی هستند، از آنان به قوم دیگری بر نمیگردد، بلکه همان قوم مستحق عذاب، گرفتار سنت عذاب خواهند شد؛ از همین رو خدا درباره مستکبران بصراحت فرماید:انگيزه اين كارشان فقط استکبار و گردنكشى در روى زمين و نيرنگ زشت بود؛ و نيرنگ زشت جز دامن صاحبش را نگيرد. پس آيا جز سنت و سرنوشت شوم پيشينيان را انتظار مى برند؟! و هرگز براى سنت خدا تبدیل و جایگزین نخواهى يافت و هرگز برای سنت الهی تحویل را نخواهی یافت.(فاطر، آیه 43؛ الميزان، ج 17، ص 58)
از نظر قرآن، سنتهای الهی حاکمیت دارند و چیزی نمیتواند حتمیت و قطعیت آن را از میان بردارد یا مانعی بر سر راه تحقق و جریان آن باشد.(آل عمران، آیه 137؛ انعام، آیه 11؛ اعراف، آیه 86؛ نحل، آیه 36)
همین ویژگی عدم تبدیل و تحویل سنتهای الهی به ما کمک میکند تا همان طوری که آب و هوا را پیشبینی کنیم، بتوانیم به پیشبینی اوضاع و احوال اجتماعی بپردازیم و تحولات اجتماعی و کنشها و واکنشهای تاریخی را از پیش بدانیم و به چاره جویی بپردازیم و توصیههایی را برای آینده داشته باشیم.(آل عمران، آیه 137؛ انعام، آیه 11؛ اعراف، آیه 86؛ نحل، آیه 36)
بنابراین باید به این سنتهای الهی به عنوان قوانین حاکم بر هستی، شناخت، توجه و اهتمام داشته باشیم؛ زیرا عدم شناخت یا جهل یا عدم توجه به آنها میتواند شرایط زندگی ما در دنیا را سختتر کند(آل عمران، آیه 137)؛ در حالی که با شناخت نسبت به این سنتها و توجه بدانها میتوانیم نه تنها به پیشبینی و توصیههای لازم برسیم، بلکه میتوانیم خود را از آثار بد و زشت حاکمیت برخی از سنتها در امان نگه داریم؛ زیرا وقتی علت و چرایی مثلا عذاب یا مصیبتها را بدانیم میتوانیم نسبت به آن چاره جویی کنیم؛ چنانکه اگر بدانیم با توبه و استغفار میتوانیم مصیبتی را رفع کرده و برداریم یا حتی دفع کنیم، میتوان از آن سنت برای بهبود زندگی و آسانی اوضاع استفاده کنیم؛ چنانکه وقتی از سنت ابتلاء به شرور و خیرات آگاه باشیم، جزع و فزع نمیکنیم و با صبر و استقامت و توسل به درگاه خدا میتوانیم از این فتنهها و ابتلائات سربلند بیرون آییم.
خدا در قرآن میفرماید که شناخت سنتهای الهی از جمله سنت ابتلاء به سختی و ضرر و پایداری و استقامت در کنار رسولان الهی، میتواند موجب صبر شود یا شناخت سنت پیروزی مومنان در سایه استقامت، عاملی برای صبر و رفع اندوه خواهد بود.(بقره، آیه 214؛ آل عمران، آیه 176)
یکی از انگیزههای اقدام حضرت یوسف(ع) برای درخواست اعاده حیثیت، شناخت و توجه آن حضرت به سنت الهی خنثی سازی مکر خائنان در نقشههای باطل است؛ یعنی آن حضرت(ع) به سبب همین آگاهی به سنت الهی، درباره مکر خائنان، درخواست اعاده حیثیت میدهد؛ زیرا میداند که سنت الهی بر این قرار گرفته است که خائنان رسوا شوند(فاطر، آیه 43) و نقشههای آنان ناکام ماند و مکر این افراد دامن خودشان را بگیرد(یوسف، آیات 50 تا 52)؛ چرا که سنّت تبديل ناپذير خداوند در ميان بندگانش، ناكامى خائنان در نقشه هاى باطل خود، به فرجام نرسيدن خيانت آنان و رسوا شدن آنان در مکر خودشان است.(الميزان، ج 11، ص 197؛ فاطر، آیه 43)
خدا همچنین میفرماید یکی از علل اصلی تکذیب رسولان و دروغگو دانستن ایشان از سوی مردمان، همین جهل و نادانی و ناآگاهی آنان نسبت به سنتهای الهی است؛ زیرا یکی از سنتهای الهی این است که پیامبرانش را از میان بشر انتخاب میکند؛ اما چون برخی از مردم نسبت به این سنت الهی جاهل و ناآگاه هستند، به تکذیب پیامبران از جنس بشر میپردازند و آنان را دروغگو میشمارند؛ زیرا نمیدانند که خدا پیامبرانش را از جنس انسان قرار داده است. (یوسف، آیه 109) در حقیقت اگر افراد نسبت به این سنت ثابت الهی آگاهی داشتند، به تکذیب پیامبران از جنس انسان نمیپرداختند.
اهم سنتهای الهی
در آیات قرآن سنتهای بسیاری بیان شده تا مردم با شناخت آنها، سبک زندگی خودشان را ساماندهی کنند و مسائل زندگی خویش را رفع و رجوع کنند و پیشبینیهای علمی و قطعی نسبت به آینده عمل و رفتار خود یا جامعه داشته باشند. از جمله مهمترین سنتهای الهی میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
1. سنت آسانی: از سنتهای مهم الهی، سنت آسانی است. این بدان معناست که خدا اصل را بر آسانی گذاشته است، هر چند که هر از گاهی عسر و سختی در زندگی پیش میآید، ولی اگر به هر سختی نگاه کنیم، از دو سو، با آسانی همراه است؛ یعنی پیش و پس هر سختی، آسانی است.(شرح، آیات 5 و6) این بدان معناست که انسان وقتی گرفتار سختی شد، نباید ناامید شود، زیرا بزودی سختی میرود و آسانی جایگزین میشود. بر اساس همین سنت الهی است که احکام و شرایع الهی به شکل آسان بیان شده تا مردم بتوانند به راحتی آنها را انجام دهند. در حقیقت دین، سهل و سمحه است و آسانی در ذات آن نهادینه شده است. (احزاب، آیه 38) بر همین اساس است که خداوند بر اساس استطاعت شخصی و عمومی از مردم خواسته تا تکالیف را به جا آورند و هرگز تکلیفی نمیکند که بیرون از طاقت و توان باشد.(بقره، آیه 286) همچنین در اوضاع و شرایطی که حرج آور باشد، اجازه میدهد تا تکلیف به جا آورده نشود(نور، آیه 61؛ فتح، آیه 17؛ توبه، آیه 91)؛ چنانکه بر مریض حرجی نیست که مثلا روزه نگیرد. (بقره، آیه 184) خدا در قرآن میفرماید برای انسان راه پیشرفت و کمال یابی آسان شده است و این از سنتهای الهی است. (عبس، آیه20)
2. سنت اتمام حجت: خدا هر گاه بخواهد مردمی را عذاب کند، اتمام حجت میکند تا کسی مدعی این معنا نباشد که آگاهی و اطلاع نداشته است که اگر کاری را انجام دهد، گرفتار عذاب میشود. در آیات قرآن بارها این معنا تکرار شده که از سنّتهاى خداوند، اتمام حجّت بر مردم با برهان و دلایل و معجزات روشن، قبل از کیفر آنان است، به طوری که کسی بیخبر و بدون اطلاع و آگاهی، عذاب نخواهد شد. پس اگر عذاب یا حتی نابودی و هلاکت اقوام مطرح باشد، زمانی است که حجت بر آنان تمام شده باشد.(انعام، آیات 130 و 131؛ یونس، آیه 13؛ اسراء، آیات 15 و 16؛ شعراء، آیه 208؛ قصص، آیه 59؛ الكشاف، ج 3، ص 424؛ الميزان، ج 16، ص 62؛ ج 20، ص 337)
3. سنت اجل: یکی از سنتهای حاکم بر هستی، سنت اجل است که برای دارندگان نفس مطرح است؛ از نظر قرآن، هر نفسی چشنده مرگ خواهد بود و هنگام اجل مسمی از دنیا خواهد رفت. پس این گونه نیست که کسی بتواند از مرگ برهد، بلکه در نهایت در هنگام اجل مسمی، با مرگ مواجه خواهد شد. سنت الهی بر این قرار گرفته که هنگام اجل بدون هیچ تقدم و تاخیری مرگ، شخص را در بر گیرد و آن را بچشد.(آل عمران، آیه 145؛ نحل، آیه 61؛ عنکبوت، آیه 53؛ سباء، آیات 29 و 30؛ زمر، آیه 42) بنابراین، هیچ کسی نمیتواند امید به زندگی ابدی در دنیا داشته باشد و حتی اگر به همه اسباب و ابزار و وسایل توسل و تمسک جوید، از مرگ و اجل مسمیگریزی نخواهد داشت. باید توجه داشت سنت اجل موجب میشود تا شخص مومن یا کافر تا زمان اجل خویش در دنیا زندگی کند و بقای او تضمین شده باشد؛ بنابراین با آنکه کافران و گناهکاران و مجرمان مورد خشم الهی هستند، اما تا اجل مسمی زندگی آنان در دنیا استمرار مییابد. (فاطر، آیه 45)
4. سنت اجل امت: همان طوری که انسانها دارای اجل مسمی هستند که تاخیر و تقدیم در آن راه ندارد، همچنین امتها و اقوام دارای اجلی هستند که بقا و قدرت ایشان تا زمانی خواهد بود و سپس به پایان میرسد، بیآنکه تقدیم و تاخیری در آن راه یابد. (اعراف، آیه 34؛ یونس، آیه 49؛ حجر، آیات 4 و 5؛ شوری، آیه 14) این بدان معناست که هیچ دولت و ملتی تا ابد باقی نمیماند، بلکه دولتها و ملتها جا بهجا میشوند؛ و همان طوری که انسانها تولد و مرگی دارند، ملتها و دولتها نیز این گونه هستند.
5. سنت اختیار: خدا انسان را دارای اراده آفریده است. هر چند اراده او در دایره سنتهای الهی محدودیت دارد و انسان در چارچوب حکمت و مشیت الهی دارای اختیارات و حق انتخابهایی است، ولی همین اختیار محدود که از آن به «لَا جَبْرَ وَ لَا تَفْوِيضَ بَلْ أَمْرٌ بَيْنَ الأَمْرَيْن یا منزله بین المنزلتین» یاد میشود (بحارالانوار، ج 5، ص 2 و 84، باب اوّل و دوم از ابواب العدل) به انسان امکان میدهد تا با اراده و اختیار خویش کاری را انجام دهد یا ترک کند و بر اساس همین انتخاب است که ثواب یا عقاب میبیند. (بلد، آیه 10؛ شمس، آیات 7 تا 10)
6. سنت اختلاف: از آنجا که انسانها دارای اراده و اختیار و حق انتخاب هستند، با هم اختلاف خواهند داشت و این گونه نیست که همه یک شکل و یک گونه باشند و عمل کنند؛ یعنی همان طوری که اختلاف میان شب و روز است، همچنین میان انسانها نیز چنین اختلافاتی وجود دارد؛ زیرا از سنتهای الهی در میان مردم وجود اختلاف است؛ و اگر خدا مشیت میکرد این اختلاف وجود نمیداشت، ولی حکمت و مشیت الهی بر وجود اختلاف میان مردمان است.(بقره، آیه 253؛ هود، آیه 118؛ الميزان، ج 2، ص 322) بنابراین، از اینکه بین مردم اختلاف است، نباید آن را از شرور دانست، بلکه خیری در آن است که باید انسان بدان توجه یابد و از آن بهره گیرد تا برای کمالات از آن سود برد.
7. سنت امهال (مهلت دهی): از سنتهای مهم و اساسی الهی، سنت امهال است. به این معنا که به افراد و امتها مهلت میدهد تا بر اساس افکار، ارادهها و اختیارها، انتخابهای خودشان را داشته باشند. بنابراین، خدا افراد گناهکار را به سرعت مجازات نمیکند، بلکه فرصت میدهد تا ملکه و مقوم ذاتاشخاص شکل گیرد و خود را نشان دهد و جایی برای اما و اگر باقی نماند و حجت بر ایشان تمام شود. از این سنت به سنت املاء و امهال یاد میشود که مراد تاخیر در عقاب و مجازات تا «اجل» خود آن چیز است که خدا برای آن مقرر کرده است. (آل عمران، آیه 178؛ قلم، آیه 45؛ طارق، آیه 17؛ رعد، آیه 32)
8. سنت استدراج: استدراج از واژه درجه، بیانگر این معنا است که شخص درجه درجه به چیزی نزدیک میشود. از سنتهای الهی این است که گناهکاران با مکر الهی به نام استدراج مواجه میشوند؛ به این معنا که به آنان اجازه میدهد تا درجات زشت کاری و گناهکاری و جرم و جنایت را در مراحلی حتی نهایی بپیمایند. سپس در حالی که احساس امنیت میکنند، ناگهان خدا آنها را به عذابی سخت میگیرد. از نظر قرآن، مترفان و فاسقان و مانند آنها اکثرا گرفتار سنت استدراج هستند و این را خود نمیدانند.(اعراف، آیات 182 و183؛ قلم، آیات 44 و 45) علامه طباطبایی ذیل آیه 95 سوره اعراف مینویسد که تبديل «سيّئه» به «حسنه»، بر اساس سنّت استدراج است.(الميزان، ج 8، ص 195)
9. سنت اضلال: هدایت ابتدایی و هدایت پاداشی خاص و نیز هدایتهای تکوینی و تشریعی برای بشر همواره وجود داشته و خواهد داشت.(روم، آیه 30؛ بقره، آیات 2 و 3؛ طه، آیه 50؛ شمس، آیات 7 تا 10) اما چیزی به نام اضلال ابتدایی وجود نداشته و نخواهد داشت؛ بلکه هر گاه سخن از اضلال الهی نسبت به کسی یا امتی است، مراد از آن اضلال کیفری است؛ یعنی از سنتهای الهی است که اگر کسی از هدایت تکوینی، فطری و ابتدایی بهره نگیرد، خدا او را با اضلال کیفر میدهد. از همین رو اعراضکنندگان از توبه را گرفتار اضلال کیفری میکند(رعد، آیه 27)؛ زیرا آوردن «يهدى إليه من اناب» به جاى «يهدى اليه من يشاء» براى بيان اين نكته است كه مشيّت خداى متعال بر سنّت دائمى و نظام متقن هميشگى استوار است؛ بدين معنا كه خداوند، هدايت توبهكنندگان و گمراهى اعراضكنندگان از توبه را مى خواهد. (الميزان، ج 11، صص 352- 353) یا کسانی که در برابر اسلام شرح صدر نداشته و آن را با جان و دل نپذیرند گرفتار گمراهی میشوند.(انعام، آیات 125 و 126)
10. سنت اغوا: از سنتهای الهی این است که شیطان بتواند مردمان را اغوا کرده و فریب دهد و به خود دعوت کند و بستری برای سلطه خویش فراهم آورد؛ اما سنت دیگری در این مورد حاکم است که شیطان نتواند این اغواگری را نسبت به معصومان داشته باشد.(حجر، آیات 39 و 40)
11. سنت آزمون و بلاء: از دیگر سنتهای الهی که بسیار مهم و اساسی است، سنت آزمون و بلاهای الهی است که همگان بدان آزموده و امتحان میشوند تا خوب و بد از هم جدا شوند و سره از ناسره باز شناخته شود، و ظرفیتهای انسانی نمودار شده و توان و استعدادها شکوفا شده و رشد و تکامل برای فرد و جامعه ایجاد گردد. فتنهها و بلایا در قالبهای خیر و شر و نعمت و نقمت بر انسان و اجتماع وارد میشود و انسان میبایست با توجه به این سنتها واکنش مناسب نشان داده و با صبر و استقامت به دور از جزع و فزع از مشکلات به توفیق الهی سربلند بیرون آید.(بقره، ایات 155 و 156 و 214؛ عنکبوت، آیات 2 و 3؛ آلعمران، آیات 179 و 186؛ مائده، آیه 48؛ محمد، آیه 31؛ انبیاء، آیه 35)
12. سنت پیروزی حق: از سنتهای مهم الهی که بهعنوان فلسفه تاریخ و پایان تاریخ باید از آن یاد کرد، سنت پیروزی حق بر باطل و سلطه بیچون و چرا و هیمنه اسلام و صالحان مصلح بر جهان است.(انفال، آیه 8؛ انعام، آیه 34؛ یونس، آیه 82؛ انبیاء، آیه 18؛ فتح، آیات 22 و 23؛ انبیاء، آیه 105) بر این اساس پیامبران و مومنان بر کافران و مشرکان غلبه کرده و پیروز نهایی میدان جهاد خواهند بود و اسلام جهانی میشود و حاکمیت جهانی پیدا میکند هر چند که کافران و مشرکان را ناخوش آید. این پیروزی نهایی در سایه صبر و استقامت امت حزبالله و قوامین بالقسط شهداءلله به دست میآید.(همان)
13. سنت تحول: از سنتهای الهی تحول در زندگی است. بنابراین، تحوّل امور و حوادث و آسانى بعد از سختى و گرفتارى، از سنّتهاى خدا است(شرح، آیات 5 و 6)؛ زیرا آوردن آسانى در پى سختيها، از سنّتهاى خدا در نظام هستى است و شايد مراد از سنّت، سنّت تحوّل حوادث و تغيير احوال و عدم دوام آنها باشد. (الميزان، ج 20، ص 315-316)
14. سنت تداول حکومتها: از سنتهای اجتماعی میتوان به سنت تغییر در دولتها و تداول (دست به دست شدن) آنها یاد کرد.(آلعمران، آیه 140)؛ زیرا «دول»، انتقال پیدا كردن با حصول تحوّل در كیفیت یا حالت است.(التحقیق، ج3، ص281، «د و ل») مداوله و تداول از باب مفاعله و تفاعل كه بر استمرار و تكرار دلالت مىكنند، به معنای دست به دست گرداندن است. شکست و پیروزی ملتها و دولتها را نیز میبایست در سایه همین سنت تحلیل و تبیین کرد.(آلعمران، آیه 104)
15. سنت گردش ثروت: از سنتهای اقتصادی و اجتماعی میتوان به سنت تداول ثروت اشاره کرد که بر اساس آن مال و ثروت هرگز در دست گروهی نمیماند.(حشر، آیه 7) البته خدا سیاستهای تشریعی را همچون فیء و انفال و زکات و خمس را بیان کرده تا از گردش ثروت تنها در دست یک قشر جلوگیری کند و اجازه ندهد تنها اغنیاء ثروت را دست به دست کنند، بلکه بهگونهای شود که ثروت در تمام اقشار و طبقات جامعه در حال گردش باشد.(همان؛ انفال، آیات 1 و 42)
16. سنت تغییر: تغییر در نفوس و اجتماع، امکانپذیر است؛ به این معنا که اگر تبدیل و تحویل در نفوس انسانی شدنی نیست؛ اما تغییر مثبت و منفی شدنی است. از نظر قرآن، تغییرات اجتماعی در گرو تغییرات در نفوس جمعی امتها است؛ یعنی اگر نفوس افراد یک اجتماع و امت، تغییرات مثبت را به خود ببیند، آن اجتماع نیز از برکات آن بهرهمند میشود و حتی نقمتها به نعمتها تبدیل میشود؛ در مقابل، اگر تغییر نفوس منفی باشد، نعمتها از دست میرود.(رعد، آیه 11؛ انفال، آیه 53؛ اعراف، آیه 96؛ الميزان، ج 9، ص 101)
17. سنت حاکمیت ستمگران: از سنتهای الهی این است که ستمگران بر مردمان ستمپیشه مسلط شوند؛ یعنی اگر مردمی ستمپیشه باشند، ستمگرانی بر آنان مسلط میشوند که بیشترین ستم را در حق آنان روا میدارند؛ این سنت در حقیقت نوعی کیفر نسبت به ستمپیشگانی است که به یکدیگر رحم نمیکنند.(انعام، آیه 129)
18. سنت تقابل حق و باطل: همواره حق و باطل در خصومت و تقابل با هم هستند. از همین رو کارزار میان پیامبران اهل حق با شیاطین جنی و انسی وجود دارد و برای هر پیامبری دشمنی از جن و انس است.(انعام، آیه 112)
19. سنت دفاع از حق: خدا در قرآن دفاع از مومنان و اهل حق و حقیقت را وظیفه خویش دانسته و از آن بهعنوان یک سنت اجتماعی یاد کرده است. البته از آیات قرآن به دست میآید که این دفاع به طور مستقیم و با امدادهای غیبی و در بیشتر موارد از طریق مومنان است؛ هر چند که همه هستی حتی شیطان نیز لشکر الهی است و بیرون از سلطه مقتدرانه خدا قرار نمیگیرد. به هر حال، دفاع خداپرستان مؤمن در برابر تجاوز و ظلم کافران، در راستاى سنّت خدا مبنى بر مفسدان، به وسیله عابدان موحد از جمله مهمترین سنتهای الهی است.(بقره، آیات 249 و 251؛ حج، آیات 38 تا 40)
20. سنت مطابقت اسلام با فطرت: هر موجود از هدایتی فطری و تکوینی برخوردار است.(طه، آیه 50) از نظر قرآن، از سنتهای الهی این است که اسلام را مطابق فطرت و هدایت تکوینی فطری قرار داده است.(روم، آیه 30) باید توجه داشت که دين توحيد و اسلام، چيزى جز سنت زندگى و راه سعادت نيست كه پيمودن آن نداى فطرت هر آدمى است.(الميزان، ج 16، ص 178)
21. سنت رسالت: از سنتهای الهی برای انس و جن این است که رسولانی برای آنان برای هدایت تشریعی میفرستد تا در دنیا در مسیر هدایت فطری و تکوینی گام بردارند.(بقره، آیه 38) بر اساس این سنت الهی، پیامبران از جنس بشر خواهند بود که خلیفه خدا در زمین هستند. این افراد قدرت غیبی مستقلی ندارند، بلکه علوم ایشان به وسیله وحی و به اذن الهی و در طول علم الهی قرار دارد.(رعد، آیات 30 و 38؛ یوسف، آیه 109؛ نحل، آیه 43؛ انبیاء، آیه 7؛ المیزان، ج 11، ص 374 و 278 و 358؛ ج 12، ص 242؛ ج 17، ص 37)
22. سنت اعتدال در رزق: اعتدال در رزق و روزی انسان از دیگر سنتهای الهی حاکم بر جهان است(اسراء، آیه 30؛ شوری، آیه 84)؛ زیرا سنت جارى خداوند اين است كه براى هر كسى بخواهد روزى را توسعه مىدهد و براى هر كسى بخواهد تنگ مىكند، اما به سبب رعايت مصلحت بندگان، نه به روزى تمام آنان توسعه كامل مىدهد و نه منع كامل مىكند.
(المیزان، ج 13، ص 84)
23. سنت عذاب استیصال: از سنتهای الهی این است که امتهایی که به فسادگری، تحریفگری، تبدیل دین خدا، ظلم و ستم، فسق و فجور، خوشگذرانی و اتراف، اسراف و مانند آنها میپردازند، پس از اتمام حجت، گرفتار سنت کیفر در دنیا شده و با عذاب استیصال، اصل و ریشه آنان کنده و خشکانیده شود.(بقره، آیه 211؛ احزاب، آیات 61 و62؛ شوری، آیه 14؛ اسراء، آیه 58؛ انعام، آیات 130 و 131)
24. سنت احقاق حق و ابطال باطل: از دیگر سنتهای الهی حاکم بر هستی، سنت احقاق حق و ابطال باطل است؛ به این معنا که در نهایت، این حق است که تحقق مییابد و باطل از میان میرود و جایی برایش نیست.(انفال، آیه 8؛ یونس، آیه81؛ رعد، آیه 17؛ انبیاء، آیه 18؛ الميزان، ج 10، ص110؛ ج 18، ص50)
25. سنت نجات مومنان و مصلحان: از سنتهای الهی این است که مومنان را از غم و حزن به دنبال ذکر الله و نیایش به درگاه خدا(انبیاء، آیه 108) و از عذاب استیصال نجات میدهد(یونس، آیه 103؛ روم، آیه 47؛ المیزان، ج 16، ص 200) خدا در جایی دیگر میفرماید که ما ظالمان و مفسدان را هلاک میکنیم، اما مصلحان را نجات میدهیم و از هلاکت دور میداریم.(هود، آیه 117)
26. سنت ازدیاد و کاهش نعمت: از نظر قرآن، شکر نعمت موجب ازدیاد نعمت و افزایش آن و کفران و ناسپاسی موجب کاهش بلکه تغییر نعمت به نقمت میشود.(نحل، آیه 112؛ المیزان، ج 12، ص 363)
27. سنت هدایت ربوبی: خدا در قرآن میفرماید که خدای خالق در مقام حکیم به ربوبیت میپردازد و بر آن است تا همه موجودات به کمالات بایسته و شایسته خویش تحت پروردگاری خدا برسند. بنابراین، هدایت تکوینی وفطری از مظاهر ربوبیت و سنت الهی است. پس خدا راه را نشان میدهد و این انسان است که خود کفر و کفران یا شکر و ایمان را انتخاب میکند.(انسان، آیه 3) در همین رابطه سنت الهی بر این است تا هدایت انسانها به شکل مستمری ادامه یابد(توبه، آیه 115)؛ زیرا استمرار نعمت و هدايت بر بنده از سنت خدا است، مگر اينكه خود بنده با ناسپاسى و تجاوز، موجب سلب نعمت و هدايت خويش شود. (المیزان، ج 9، ص 398) خدا در جایی دیگر نیز میفرماید که سپردن هدایت صاحبان عقل از سوى خدا به شیاطین، مغایر با سنّت هدایت عامه الهى است، بنابراین هرگز دست از هدایت تشریعی بندگان برنمیدارد و هدایتهای پرورشی خویش را در قالبهای گوناگون ادامه میدهد.(کهف، آیات 50 و 51) به هر حال از سنتهای الهی این است که امتها را از هدایتگران و انذارکنندگان الهی بهرهمند میسازد(رعد، آیه 7؛ فاطر، آیه 24؛ زخرف، آیات 5 و 6) و به مردمان برای پذیرش اسلام، شرح صدر میدهد.(انعام، آیات 125 و 126)
28.سنت مجازات کافران: از سنتهای الهی میتوان به مجازات کافران در همین دنیا بهاشکال گوناگون اشاره کرد. بر اساس سنتهای الهی کافران ظالم از هدایت و مغفرت الهی محروم بوده (نساء، آیه 168؛ آل عمران، آیه 86) و ظالم را بر ظالمان مسلط میکند تا اینگونه در همین دنیا به شکلی تنبیه و مجازات ابتدایی را تجربه کنند.(انعام، آیه 129) البته از آنجا که کافران برای سلطه خویش هر گونه مکری را در پیش میگیرند، خدا مکرشان را به خودشان باز میگرداند و آن را سست و بیتاثیر میگذارد.(انفال، آیه 18؛ فاطر، آیه 43)
29.حاکمیت مستضعفان و صالحان: از نظر قرآن، مستکبران بر اساس سنت الهی نابود شده و صالحان و مستضعفان بر جهان حاکمیت مییابند.(اعراف، آیه 137؛ قصص، آیات 4 و 5؛ انبیاء، آیه 5)
آنچه بیان شد تنها گوشهای از سنتها و قوانین ثابت الهی حاکم بر هستی و جوامع است و ذکر همه سنتهای الهی نیاز به پژوهشی تفصیلی و فرصت
بیشتر دارد.