نقش شبه روشنفکران در تاریخ معاصر ایران-۱۰۴
پاسخ جمهوری اسلامی به عهدشکنیهای 3 کشور اروپایی
سید محمد خاتمی، فردای انتشار این توافقنامه در حاشیة جلسة هیئت دولت از حق هستهای ایران سخن گفت و نیز از عدم تمایل دولت در رفتن به استقبال خطرها! و این همان سیاست کلی بود که روند مذاکرات را بدینجا رسانده و تحت فشار غرب و آژانس و شورای امنیت قرارداده بود!
«ما گفتهایم و اعلام هم کردهایم که به هیچ وجه به سوی سلاحهای اتمی نمیرویم و نمیخواهیم برویم. از طرف دیگر، گفتهایم که ما این حقمان را میخواهیم و از این حقمان دفاع میکنیم. ما در این مرحله هستیم. ما باید از این حق نگذریم و نگذشتهایم... منتها یک ارادة سیاسی پشت این قضیه وجود دارد که ما را از آن محروم کنند و از نظر آژانس نمیتوانند ما را محروم کنند. آنچه در این مسئله و در جریان این توافقنامه [پاریس] پیش آمد، اعتراف رسمی و صریح کشورهای اروپایی به این بود که ما صاحب این حق هستیم و حق داریم آن را اعمال کنیم. نگفتهاند شما فقط حق دارید که داشته باشید، گفتهاند حق اعمال این حق را دارید. من فکر میکنم این پیروزی بزرگی است...
ما در عین حالی که به مصالح و خط قرمزهایمان پایبند هستیم، به هیچ وجه حاضر نیستیم که از تهدیدها و خطرها استقبال کنیم. به همین دلیل هم ما به هیچ وجه نمیخواهیم به شورای امنیت برویم. البته اگر زور باشد و بخواهند ما را ببرند، باید با پذیرش تبعات آن به شورای امنیت هم برویم. معلوم هم نیست که اگر ما را به شورای امنیت ببرند، اروپا و آمریکا نفعی زیادتر از ما داشته باشند یا خساراتی که آنها میبینند، کمتر از ما باشد، ولی به هرحال، رفتن به شورای امنیت برای ما مطلوب نیست، چرا که اگر به شورای امنیت رفت، شورای امنیت میتواند ما را به لحاظ حقوقی از این حق محروم کند؛ یعنی ما به دست خود هیچگاه حاضر نیستیم [این کار را انجام دهیم.] درست است که اگر ما را هم محروم بکند، ظالمانه خواهد بود و ما هم نباید زیر بار آن برویم، اما باید هزینهاش را بپردازیم و مصالح ملی ما ایجاب میکند که با هزینه کمتر یا بدون هزینه از حقمان دفاع کنیم.»1
مذاکرات کسلکننده و بیحاصل و خلف وعدههای اروپاییها و فشارهای آمریکا و آژانس، خاتمی و تیم مذاکرهکننده را هم به اعتراض واداشت. آمریکا از موافقتنامة پاریس و آژانس به عنوان مستمسکی استفاده میکرد که بتواند به طور مستمر بر ایران فشار وارد کند و لذا هر روز ادعای جدیدی را از قول منافقین یا منابع ناشناخته مطرح ساخته و تعطیلی و نابودی کامل تأسیسات هستهای ایران را دنبال میکردند. ارسال پرونده به شورای امنیت هم مکانیسم ماشه برای فشار مضاعف به ایران شده بود! در طول مذاکرات، رهبر معظّم انقلاب همواره به مسئولان، زورگویی و خباثت و ریشة دشمنی غربیها و آمریکا را یادآوری کرده و به تبیین منطقی مسئله از انرژی هستهای و فعالیتهای ایران میپرداختند و نظر فقهی اسلام را مبنی بر تحریم تولید سلاح هستهای، اعلام میکردند. اما مسئولان، بر همان سیاست خام خود که مذاکرات میتواند تهدیدها و دشمنیها را برطرف کند، حرکت میکردند:
«البته دربارة اين مسئله اگر بخواهيم يک جمله عرض کنيم، اين است: مذاکرهکنندهها و مأموران دولت جمهوري اسلامي دنبال اين کار هستند؛ دارند حرف ميزنند و کار ميکنند؛ همان خط قرمزهايي را هم که مسئولان کشور در اظهارات علني گفتهاند، آنها هم در مذاکراتشان دنبال ميکنند؛ ليکن آن چيزي را که بايد به جدّ به طرفهاي مذاکره گفت و در ميان گذاشت، اين است که به اين فکر نباشند که با حرفهاي نادرست و غيرمنطقي خود، ملت ايران را معتقد کنند که طرفها اعتقاد به منطق ندارند. اگر ملت ايران به اين نتيجه رسيد که طرفهاي صحبت به منطق پايبند نيستند، گفتوگو با آنها را ترک خواهد کرد؛ چون کسي که اهل منطق نيست، چه گفتوگويي، چه حرفي؟! ما در يک سال گذشته نشان دادهايم که اهل منطق هستيم و منطق داريم. گفتند ميخواهيم شفاف باشيد؛ گفتيم خيلي خوب، مقررات جهاني است؛ نمايندگان آژانس بينالمللي انرژي هستهاي بيايند بازديد کنند تا اگر نگرانند، نگرانيشان برطرف شود. نظام جمهوري اسلامي منطق را شاخص کار خودش قرارداد. آنجايي که چيزي را قبول کرد، با منطق بود؛ آنجايي که چيزي را رد کرد، با منطق بود. هرجا هم خواستند زورگويي کنند، جمهوري اسلامي ايستاد و قبول نکرد. زورگويي طرفهاي مقابل، نشان دهندة بيمنطقي آنهاست؛ منطق ندارند. «شما بايد غنيسازي را تعليق بلندمدت کنيد»؛ چرا و به چه دليل؟ چه ربطي بين شفافسازي و تعليق يا توقف غنيسازي است؟ با هم هيچ ارتباطي ندارد. با اين ياوهگوييها و حرفهاي دوران استعمار، مگر ميشود ملتي را از حقوق و خواستهها و نظرات خودش محروم کرد؛ آن هم ملت ايران؛ اين ملت زنده؟ طرفهاي مذاکره بدانند ملت ايران زنده است. موجود زنده، هم اهل منطق است، هم اهل حرکت است، هم اهل تعامل است، هم اهل دفاع است، هم اهل مشت زدن است؛ آنجايي که لازم باشد.
آنچه ما در اين زمينه عرض ميکنيم، اين است که بيمنطق حرکت کردن، مورد قبول و پذيرش جمهوري اسلامي و ملت بزرگ ايران قرار نميگيرد؛ و اگر به هر شکل تهديدي در مذاکرات پيش آمد، نشان دهندة عدم برخورداري از منطق است. اگر منطق باشد، تهديد نيست. اگر تهديد شد، نشان دهندة بيمنطقي است؛ و بيمنطقي، ما را از اصل گفتوگو و ادامة همکاري با طرفهاي مربوط به آژانس و غيره باز خواهد داشت.»2
بالاخره در نوروز 1384، نشست دوم کمیتة راهبردی مذاکرات هستهای ایران تشکیل شد و روند مذاکرات مورد بررسی قرار گرفت. مذاکرات انجام شده و نتایج آن خشنودکننده نبود و نارضایتی در میان مسئولان از وعدههای تحقق نیافتة غرب در برابر اقدامات بیشمار ایران، دیده میشد! این بار با توصیه رهبر انقلاب، تهدیدهای اروپاییها در اردیبهشت 84 (11 می2005) بیسرانجام ماند و در تاریخ 10مرداد 1384 ایران طی نامة رسمی که تحویل آژانس بینالمللی انرژی اتمی شد، آغاز مجدد فعالیتهای تأسیسات اصفهان را اعلام کرد و در 17 مرداد فرآوری اورانیوم در اصفهان از سر گرفته شد. ضمن آنکه دولت نهم توسط احمدینژاد در شرف تشکیل بود. در 24 مرداد نیز حسن روحانی به همراه هیئت مذاکرهکننده به دیدار رهبری انقلاب رفتند و گزارش فعالیتهای خود را ارائه کردند. همان روز علی لاریجانی به عنوان دبیر جدید شورای عالی امنیت ملی کار خود را آغاز و پروندة هستهای را از حسن روحانی تحویل گرفت.
پانوشتها:
1- نقل از سودای سکولاریسم، صص 286.
2- بیانات در دیدار مسئولان نظام، 6/8/1383.