ضرورت توجه به استانهای آسیبپذیر از حوادث غیرمترقبه - بخش نخست
مردم اهواز دل نگران سیلابی جدید!
فاطمه زورمند
هر چند مدت یک بار خوزستان ترند صفحات مجازی میشود و هشتگ میخورد و برخی مسئولان دولتی شتابان میآیند و عکس میگیرند و میروند و خوزستان میماند و تنهایی و غربتش!
هر چه میخواهیم تلخ ننویسیم نمیشود، وقتی پای در گل و خون در دل است که نمیشود از گل و بلبل نوشت.
این روزهای خوزستان عجیب با درد و کمبودها گره خورده است، خوزستانی که خط مقدم دفاع از این مرز و بوم بود و هستی خود را فدای مام میهن کرده امروز سزاوار نیست اینگونه مورد بیمهری مسئولان دولتی قرار گیرد.
زیبنده نیست استانی که هشت سال جلوی ارتش فولاد و زره ایستاد امروز با یک بارندگی به زیر آب برود.
بدون شک خوزستانیها حق بزرگی به گردن کشور دارند و مردم متوقعی هم نیستند، به برخورداری از امکانات اولیه قانعاند. اما بیتوجهیها، سهل انگاریها و سوء مدیریتها در ادوار مختلف، وضعیت را اسفناکتر کرده است.به ویژه دوسه سال اخیر که مصیبت جدیدی به نام آبگرفتگی بر سایر مشکلاتشان افزوده شده است.
باران برای همه رحمت است برای مردم خوزستان به ویژه اهواز به واسطه کم کاریها و بیتدبیریها زحمت!
در گزارشهای پیش رو به مشکلات مردم جنوب ایران و آسیبها و بیتدبیریها نگاهی انداختهایم.
زندگی در آب و فاضلاب!
باران که شروع به باریدن میکند خدا میداند چه تعداد از این مردم دلشان را در دستشان میگیرند که خدایا قرار است چقدر باران ببارد؟ چند میلی متر بیشتر مساوی است با سرازیر شدن آب و فاضلاب به زندگیشان.
«بهرام حمیدی» ساکن اهواز که سال گذشته و امسال چند روز منزلشان غرق در آب بوده، به گزارشگر روزنامه کیهان میگوید: «پدر و مادرم نسبتا مسن و قریب به 45 سال است ساکن محله کمپلوی اهواز هستند و به این محله خو گرفتهاند و به نوعی عرق دارند و علیرغم اینکه در سالهای اخیر باران واقعا برای ما زحمت به بار آورد حاضر به ترک محله قدیمی خود نیستند.»
وی ادامه میدهد:« به دلیل نزدیکی و شیبی که این منطقه به سمت سپتیک روگذر کوی علوی دارد با هر باران سنگین شاهد آبگرفتگی منازل هستیم.»
حمیدی میافزاید: «یک روز زیر آب و روز دیگر روی هوا، چون مجبور شدیم تمام اسباب منزل را روی هم بچینیم تا کمتر به آنها آسیب وارد شود. در منطقه کمپلو تا سه روز بعد از بارندگی و حتی در پارهای مناطق تا روز چهارم هم شاهد آبگرفتگی بودیم.حتی افرادی که با تعمیرات اساسی منازل خود را تقویت کرده بودند هم گریزان از آن نبودند.»
این شهروند اهوازی در مقایسه وضعیت آبگرفتگی سال گذشته و امسال با توجه به ادعای مسئولین بر اجرای طرح ضربتی میگوید: «علیرغم اینکه میگویند اقداماتی صورت گرفته ولی تغییر قابل توجهی را ندیدیم و تمام اسباب و اثاثیه منزلمان به زیر آب رفت.»
او تاکید میکند: «با نزدیک شدن فصل پاییز و نزول باران هر لحظه در ذهن شهروندان تجربه تلخ آبگرفتگی منازل و خیابانها هست که فقط در مرحله نخست با لطف خداوند و در مرحله بعد با همت مسئولان ذی ربط میتواند این ترس از باران به نشاط و سرزندگی مبدل شود.»
این شهروند جوان میافزاید: «بارانی که از سالهای گذشته شدت آن کمتر بود ولی بازهم منجر به گرفتگی فاضلاب در خیابانها و در پی آن آبگرفتگی منازل و خیابانها میشود. یک علت ساده دارد آن هم عدم وجود سیستم دفع آبهای سطحی است. تا وقتی که این سیستم راهاندازی نشود با هر بارانی باید منتظر این شرایط سخت باشیم.»
حمیدی با وجود اینکه از کاستیها شاکی است اما تلاشهای صورت گرفته را از نظر دور نمیکند و میگوید: «از همان ساعتهای اول وقوع سیل در خوزستان چیزی که تا حدی میتوانست التیامبخش باشد حضور نیروهای بسیجی و جهادی بودند که در ابتدا سعی در خالی کردن آب و بعد شناسایی افراد آسیب دیده و گرفتار کرده بودند و بستههای کمک معیشتی میان مردم توزیع میکردند.»
وی ادامه میدهد: «البته ناگفته نماند حضور خبرنگاران و اکیپهای صدا و سیما باعث شد مشکل مردم با صدای رساتری به گوش مسئولین استانی و کشوری برسد که جا دارد از همه خبرنگارانی که دلسوزانه صدای مردم شدند و از گفتن حقیقت هراس نداشتند تشکر کرد.»
بانو مکوندی ساکن محله شهرک دانشگاه اهواز میگوید: «سال گذشته که به دنبال بارندگی شدید، آب وارد خانه ما شد، بعد از فروکش کردن آب جلوی درب ورودی یک سکوی نیم متری زدیم تا شاید مانع ورود آب به منزل شود ولی امسال دوباره این مشکل تکرار شد و تمام فرش و وسایل خانه غرق در آب شد.»
او که با بغضی در گلو صحبت میکند از اینکه در این وضعیت بغرنج اقتصادی متحمل این حجم از ضرر مالی شده بسیار ناراحت است و میافزاید: «20-30 میلیون تومان فقط پول یخچال است و ما ذره ذره برای ساختن زندگی و تامین این لوازم پول جمع کرده بودیم که همگی بر باد رفت.»
آبگرفتگی بلای جان مردم
یک بانوی اهوازی میگوید: «آبگرفتگی سه سال است بلای جان مردم شده، ما سالهای سال است ساکن این محله ایم و قبلا چهار پمپ بزرگ آبهای سطحی را به زمینهای خالی اطراف و یا رودخانه منتقل میکرد همچنین جویهای روبازی بود که بخشی از روان آبها از طریق آن هدایت میشد ولی نمیدانیم چرا این جویها یکی دو سال پیش پر شدند و دیگر جوابگو نبودند».
وحید انصاری که ساکن منطقه امانیه اهواز است نیز میگوید:« قبل از اولین بارندگی، فاضلاب در اغلب خیابانها بالا زده بود و این یعنی شبکه فاضلاب ظرفیت و کشش دفع فاضلاب شهر را ندارد و پس زده میشود.»
وی میافزاید:« بارش باران قوز بالای قوز شد؛ به شبکه فاضلابی که از وظیفه خودش بر نمیآید یک مسئولیت دیگر یعنی دفع آبهای سطحی را هم سپردند، خوب معلوم است که زیر این بار گران جان میدهد! و آب و فاضلاب مخلوط میشود و وارد خانه مردم بیچاره میشود. »
بازار داغ عکاسان خبری
یکی از عکاسان متعهد خوزستان که همواره در صحنههای مختلف دوشادوش مردم به انعکاس مشکلات مبتلا به آنها میپردازد به گزارشگر کیهان میگوید: «روز بارندگی 9 آذر، مسیر ربع ساعته محل کار تا منزل را یک ساعت و بیست دقیقه طی کردم زیرا دنبال راهی بودم که بتوانم خودم را به منزل برسانم.»
میثم خالدی به مناطقی که برای تهیه گزارش تصویری حضور داشته اشاره میکند و میافزاید: «یک روز کامل در خیابانهای باغ شیخ و چهارراه زند و مرکز شهر به عکاسی مشغول بودم و یک روز را هم در منطقه کمپلوی شمالی، خیابان زکیزاده عکاسی کردم.»
در خیابان باغ شیخ نصف شب در سرما زن و مرد مشغول خالی کردن آب از داخل خانهها با هر وسیله از جمله سطل و خاکانداز و....بودند. ولی در واقع فایدهای نداشت چون خیابان پر از آب بود، مجدد آب از همه مجراها نفوذ میکرد.
خالدی راوی مشاهدات میدانی و درددلهای مردمی است که در آن روزهای سخت، چهرهبهچهره با آنها گفتوگو داشته است.
او آهی از نهاد میکشد و ادامه میدهد: «پیرزنی را دیدم که با چشمان اشکبار میگفت دو شهید دادهام و شوهرم بازنشسته نیروی انتظامی است و حالا تمام خانه و زندگی ام به زیر آب رفته و تلویزیون و یخچال و... از کار افتاده است. در حالی که هنوز خسارت پارسال را هم به ما ندادهاند!»
او میگوید: «خیابان سروش، سمت سهراه خرمشهر هم وضعیت خیلی بدی داشت و مردم خودشان دست به کار شده بودند و میان آب مشغول کار بودند.پیرمرد 70 ساله پاچهها را بالا زده بود و آشغالهای فاضلاب را در میآورد تا شاید راهی برای خروج آبها پیدا کند. مردم میگفتند پمپها را زمان بارندگی خاموش میکنند و همین کار بر شدت مشکلات میافزاید. مسئولین فکر سوختن پمپهایشان هستند ولی فکر زندگی مردم نیستند.»
این عکاس خوزستانی از برخی اظهار نظرهای مسئولین به شدت آزرده خاطر است و میگوید: «برخی از توجیهات مسئولان که به زعم خود دلیل است در واقع توهین به درک و فهم و عقل مردم است. در محله خشایار خانمی را دیدم با کودک خردسالش که تمام وسایل منزلشان در آب شناور بود؛ مادر مبهوت ایستاده بود و نگاه میکرد و کودک به خیال خود میخواست تسکین درد مادر باشد و وسایلی که میتوانست مدام جا به جا میکرد تا شاید کمتر آسیب ببینند.ولی از آب در میآورد دوباره درون آب میگذاشت.»
خالدی میگوید: «شاید باورتان نشود ما صحنههایی را دیدیم که واقعا دردناک بود و امیدوارم دیگر تکرار نشود، خانوادهای را دیدم که نوزاد خود را با چند تکه طناب به جاکولری آویزان کرده بودند و جایی نداشتند که برای چند روز به آنجا بروند تا آب فروکش کند.»
او ادامه میدهد: «هر گوشه یک داستان در جریان بود و هر خانواده به سبک خودش بحران را مدیریت میکرد. پدری را دیدم که با تلطیف فضا و جملات مضحک سعی داشت بار روانی را برای فرزندانش کاهش دهد، به آنها میگفت: ببینید چه مسئولان خوبی داریم، استخر سراسری درست کردهاند که شما به راحتی شنا کنید و مجبور نباشید زحمت رفتن به استخر را بکشید. جملاتی که سرشار از درد بود را با خنده به خورد فرزندانش میداد.»
این مردم شریفی که ما داریم لایق بهترینها هستند زیرا با این همه مصائب که دیدهاند دست از دین و رهبر و شهدایشان برنمیدارند، منزل یکی از شهروندان رفته بودیم که تا زانو در آب بود ولی عکس حاج قاسم را مدام جا به جا میکرد که خیس نشود. به او گفتم تو الان باید فکر زندگیات باشی که زیر آب رفته است؛ او میگفت: این از زندگی من هم عزیزتر است. الحمدلله که این مردم پایبند ارزشها هستند.
بحرانی که مدیریت نمیشود!
مردی سوار بر ویلچر در خیابان ایستاده و متوجه میشوم که او هم از آبگرفتگی بینصیب نبوده است. این شهروند اهوازی میگوید:
« مستاجرم و ماهی 700 هزارتومان اجاره میدهم و من و همسرم هر دو معلول جسمی حرکتی هستیم و هیچ کمک حالی هم در آبگرفتگی نداشتیم. روز اول نیم متر آب داخل خانهمان بود.»
عبدالکریم اسدی کارمند یکی از ادارات دولتی اهواز میگوید:« صبح روز بارندگی وقتی تمام کارکنان دستگاههای دولتی به سرکار رفتند اعلام کردند ادارات تعطیل است و تمام کارمندانی که در باران به محل کارشان رفته بودند حالا باید برمی گشتند و این یعنی حجم بالایی از ترافیک و بارندگی با هم گره خورد و شهر به هم ریخت. آیا این معنای مدیریت بحران است؟»
او میافزاید: «این در حالی است که بارندگی از ساعتها قبل آغاز شده بود و ادامه داشت و وضعیت آبگرفتگی معابر کاملا قابل پیشبینی بوده؛ اما چرا مدیریت بحران خوزستان نوشداروهایش بعد از مرگ سهراب میرسد؟ سؤالی است که سالهای سال است که بیجواب مانده و مختص به دوره خاصی هم نیست؛ چرا که در روزهای خاک آلود هم بارها دیدیم که کارکنان به محل کار و بچهها به مدرسه میرفتند و خوب خاک میخوردند؛ بعد تازه مدیریت بحران استان از خواب بیدار میشد که چه نشسته اید باید تعطیل
میشد!»
این شهروند اهوازی ادامه میدهد: « وقتی بارندگی شدت گرفت؛ به دنبال همسرم به محل کارش رفتم تا او را به منزل ببرم که مجبور شدم از دریاچههای عمیق سطح شهر عبور کنم چون هیچ راه دیگری نبود، وقتی بعد از پیچ و تابهای فراوان در شهر برای عبور از محلهای کم آبتر به منزل رسیدیم. ماشین را که خاموش کردم دیگر روشن نشد.»
آقای اسدی با بیان اینکه سه روز بدون وسیله نقلیه بودیم ادامه میدهد:«بسیاری از مردم خودروهایشان در آب ماند و خاموش شد و کاری از دستشان برنمیآمد.»
همه این موارد نشان میدهد که مسئولان باید در بحث سیل و حوادث غیرمترقبه خیلی جدیتر عمل کنند و جلوی آسیب بیشتر مردم را بگیرند.