ریشه تنش، سردی و طلاق عاطفی بین زوجین در چیست؟
چرا برخی زوجین چند صباحی بعد از آغاز زندگی مشترک دچار سردی در روابطشان میگردند و تعداد قابل توجهی از آنها نمیتوانند این سردی عاطفی را درمان کنند و از زندگیشان احساس رضایتمندی ندارند؟
سه دلیل مهم برای پاسخ به سؤال فوق مطرح است که اگر زوجین به آن توجه داشته باشند میتوانند از گرفتار شدن از سردی عاطفی پیشگیری نمایند و اگر مبتلا به این نا امنی عاطفی گردیدهاند به فضل الهی خواهند توانست پروسه درمان آن را به بهترین وجه ممکن دنبال نمایند.
1- عدم شناخت جایگاه زن و شوهر از سوی زوجین
شاید برای شما جالب باشد امروز تعداد بانوانی که طبعاً باید سرشاز از مهر و محبت و عطوفت باشند، اما شوهران خود را به باد کتک میگیرند و مردانی که از سوی همسر احساس ناامنی و ناآرامی میکنند رو به فزونی است؛ از طرفی دیگر آمار مردانی که در زندگی مشترک خانهنشین هستند، مسئولیت نگهداری فرزندان در خانه را به دوش میکشند، مسئولیتهای زنانه خانه را بر عهده گرفتهاند و همسرشان در بیرون ازخانه شاغلاند و نانآور خانه شدهاند روزبهروز
افزایش مییابد.
وقتی جایگاه اعضای خانواده از آن چیزی که باید باشد فاصله بگیرد، نقش و وظایف آنها هم در زندگی متحول میگردد و اینجا آغاز تنشها و به مرور مقدمات شکلگیری سردی عاطفی بین زوجین مطرح میگردد؛ چراکه بعد از مدتی روحیات مرد خانه زنانه میشود و برعکس روحیات مردانه در ادبیات رفتاری و گفتاری خانم خانه متجلی میگردد و در چنین حالتی هیچکدام از زوجین از شرایطی که دارند احساس خوشایندی دریافت نمیکنند و ناآرامی در وجودشان نهادینه
میگردد.
2- بیتوجهی به ضرورت فراگیری مهارتهای ارتباطی
برخی از زوجین تصور میکنند لحظهای که عقد شرعی فی مابین آنها منعقد میگردد، به صورت تکوینی همه مهارتهای ارتباطی زوجین بر قلب آنها الهام شده و از آن لحظه به بعد با دانستههای خودشان به راحتی میتوانند زمینه آرامش یکدیگر را فراهم نمایند و هیچگاه دچار اختلاف نخواهند شد،همین نگاه سطحی به این مقوله مهم باعث میگردد وقتی که به طور طبیعی با اختلافاتی اعم از علایق و سلایق و اعتقادات شخصی مواجه شدند خودشان را بازنده زندگی ببینند و انگیزهای برای تلاش در جهت رفع مشکلات نداشته باشند. حال آنکه اگر زوجین توجه داشته باشند که فراگیری مهارتهای ارتباطی یک امر اکتسابی است و نیاز به تلاش دارد و اگر زوجین با توجه لازم به فراگیری این مهارتها بپردازند، ضمن شناخت تفاوتهای روحی و روانی و اولویتها و نیازمندیهای یکدیگر، به راحتی میتوانند موجبات آرامش و رضایتمندی یکدیگر را فراهم نمایند.
3- عدم توجه به معنویت، تقوا و اخلاق در زندگی مشترک
یکی از مهمترین اصولی که بنیان خانواده را به لرزه در میآورد آن هنگامی است که معنویت، تقوا و اخلاق جایگاه خودش را در زندگی از دست میدهد و رنگ و عطر خداوند و دستورات الهی در زندگی کمرنگ میگردد. امام حسن مجتبی علیهالسلام در برابر سؤال مردی که برای دخترش خواستگار آمده بود میفرمایند: «او را به مردی با تقوا شوهر ده: زیرا اگر دختر تو را دوست داشته باشد گرامیاش میدارد و اگر دوستش نداشته باشد به وی ظلم نمیکند». اگر معنویت و اخلاق در زندگی مشترک وجود داشته باشد برای همه اعضای خانواده، ترمزی به وجود خواهد آمد به نام ترمز خداترسی.
ترمز خدا ترسی یعنی زوجین تلاش میکنند تا به خاطر رضای الهی از وظایف خودشان در زندگی مشترک کوتاهی نکنند و در برابر کوتاهیهای احتمالی دیگر اعضای خانواده، صبر فعال داشته باشند. صبر فعال در برابر صبر منفعل است و به معنای آن است که انسان در برابراشتباهات دیگران صبر میکند و گاهی با گذشت و گاهی با تغافل با آن برخورد مینماید و از طرفی تلاش میکند تا از طریق بکارگیری مهارتهای ارتباطی،اشتباهات همسر و یا دیگر اعضای خانواده را
اصلاح کند.
بنابراین اگر زوجین اهتمام داشته باشند که در زندگی مشترک جایگاه خودشان را بشناسند و نقش و وظایف آنها با یکدیگر جابهجا نگردد، نسبت به فراگیری مهارتهای ارتباطی با یکدیگر تلاش نمایند و از همه مهمتر رنگ و بوی خدا و عطر سخنان ارزشمند ائمه اطهار علیهمالسلام را در زندگی شان پررنگ نمایند، میتوانند در مرحله اول از مبتلا شدن به طلاق عاطفی و سردی جلوگیری کنند و یا اگر به این مقوله مبتلا شدهاند با اتکا به این اصول خواهند توانست پروسه درمان آن را تا حصول نتیجه و رسیدن به احساس رضایتمندی و خوشبختی
دنبال نمایند.
* محسن پوراحمد خمینی - روانشناس و کارشناس خانواده