عشق زمینی، غایت نیست(پرسش و پاسخ)
پرسش:
آیا عشقهای شهوانی و به اصطلاح عشق زمینی میتواند مفید و سودمند واقع شود و انسان را ارضا کند یا اینکه همواره این نوع عشق محکوم و مذموم است؟
پاسخ:
شرط عشق زمینی سودمند
عشقهای شهوانی ممکن است مفید و سودمند واقع شود، و آن هنگامی است که با تقوا و عفاف توأم گردد. یعنی در زمینه فراق و دست نارسی از یک طرف و پاکی و عفاف از طرف دیگر، سوز و گدازها و فشار و سختیهایی که بر روح وارد میشود، آثار نیک و سودمندی به بار میآورد. عرفا در همین زمینه است که میگویند: عشق مجازی تبدیل به عشق حقیقی، یعنی عشق به ذات احدیت میگردد و در همین زمینه است که روایت میکنند: «من عشق و کتم و عف و مات، مات شهیداً» آنکه عاشق گردد و کتمان کند و عفاف بورزد، و در همان حال بمیرد، شهید مرده است.»
خطرناک بودن عشق زمینی
این نکته را نباید فراموش کرد که این نوع عشق زمینی، با همه فوایدی که در شرایط خاص احیاناً بوجود میآورد، قابل توصیه و تأکید نیست. شروع طریق عشق شهوانی، وادی است بسیار خطرناک، از این نظر، مانند مصیبت است، که اگر بر کسی وارد شود و او هم با نیروی صبر و رضا با آن مقابله کند، مکمل و پاک کننده نفس است. خام را پخته و مکدر را مصفا مینماید. اما این مصیبت قابل توصیه نیست. کسی نمیتواند بخاطر استفاده از این عامل تربیتی، مصیبت برای خود خلق کند، یا برای دیگری به این بهانه مصیبت ایجاد نماید. چنانچه میدانیم در تعلیمات اسلامی،به آثار و فواید مصائب و بلایا زیاد اشاره شده و نشانهای از لطف خدا معرفی شده است، اما به هیچ وجه به کسی اجازه داده نشده است که به این بهانه، مصیبتی برای خود یا برای دیگران بوجود آورد. به هر حال احیاناً آثار مفید و سودمند داشتن عشق زمینی و شهوانی یک مطلب است و قابل تجویز و توصیه بودن به دیگران مطلب دیگر است.
وصالها مدفن عشقها
فکری که فلاسفه و عرفا دارند درباره انسان و عشقها، که وصال مدفن عشقها است، و عشقها اگر صد درصد منجر به وصال شوند، در نهایت امر تبدیل به بیزاریها و معشوقها به منفورها تبدیل میشوند، اصلی است که حکما و عرفا بیان کردهاند، که انسان عاشق چیزی است که آن را ندارد، و تا وقتی که آن چیز را ندارد، بدان عشق میورزد، همین که صد درصد به آن رسید، حرارت عشق به سردی تبدیل میشود و به دنبال معشوق دیگری میرود.
عشق به کمال مطلق
اینکه انسان براساس نیاز و فطرت خود عاشق میشود و با وصال به معشوق خود، ارضا نشده و عشق به معشوق بالاتری را جستجو میکند، بیانگر این است که در حقیقت انسان عشق به کمال مطلق یا خدا را دارد و عشقهای دیگر در واقع جلوهای از این عشق به کمال مطلق است. «یا ایها الانسان انک کادح الی ربک کدحاً فملاقیه» ای انسان تو تلاشگر واقعی به سوی پروردگارت هستی، پس او را ملاقات خواهی کرد! (الانشقاق-6) بنابراین نیاز عاشق واقعی را هیچ گاه عشقهای زمینی، مجازی و دنیایی نمیتواند اشباع کند، زیرا غیر از ذات باری تعالی هیچ موجود دیگری مصداق حقیقی کمال مطلق و تأمین کننده عشق واقعی انسان نیست.