نبایدهای روابط همسران
زندگی بدون امر و نهی بیمنطق
محمد مهدی رشادتی
به یکدیگر فرمان ناصحیح ندهیم
بدون شک رویه و عادتهایی نظیر «امر و نهی از موضع منیت، خودمحوری، خودرأیی، نظامیگری، دستوری، دیکتاتوری و...» در خور یک زندگی قشنگ و متعالی نیست.
کانون زیبا و گرم خانواده را نباید با پادگان نظامی اشتباه گرفت. بله در محیطهای نظامی امور مطابق سلسله مراتب نظامی با شیوه دستور و فرماندهی پیش میرود و متخلفان از اوامر فرماندهی مجازات میشوند.
ولی محیط خانواده که پادگان نیست. بنابراین شایسته است که در روابط اجتماعی به ویژه در محیط امن و گرم خانه از شیوههای «تحکمآمیز» به کار گرفته نشود.
به منظور دستیابی به یک زندگی شیرین و مطلوب، خوب است که روابط همسران را براساس «تفاهم، محبت و دوستی» قرار داد.
ایجاد فضای دوستانه، رفیقانه میان زن و شوهر و فرزندان، بدون شک بر دوام و استحکام و زیبایی زندگی آنان خواهد افزود.
اولیاء الهی نیز با همه قدرت و منزلت اجتماعی، هیچگاه از روش تحکمی و دستوری در خانواده خود، استفاده نمیکردند.
نقل میکنند: «امام خمینی(ره) در عین قاطعیت در امور، بسیار متواضع بودند. هیچ گاه در منزل به اهل خانه امر و نهی بیمورد نمیکردند. کارهای شخصی خود را شخصاً انجام میدادند. ایشان برای یک لیوان آب به کسی فرمان نمیدادند. همواره احترام خاصی برای همسرشان قائل بودند.
امام راحل هر گاه به مجلسی وارد میشدند به همه سلام میکردند و حتی اهل منزل نیز کمتر توانستند در این کار از امام پیشی بگیرند.» (برداشتهایی از سیره امام خمینی ج 1 ص 65)
مدیریت مرد
خانواده نیز مانند هر سازمان اجتماعی دیگر، نیازمند مدیریت است. خانوادههایی که نقش سرپرستی و مدیریت در آنها ضعیف باشد، از جهات گوناگون گرفتار مشکلات عدیده هستند.
معنای مدیریت به طور خلاصه عبارتند از: برنامهریزی، بودجهبندی درباره دخل و خرج و هزینه زندگی، نظارت مستمر بر امور جاری، راهنمایی و هدایت خانواده و...
در آموزههای اسلامی مدیر با رئيس فرق میکند. مرد خانواده مدیر و خدمتگذار آنهاست و نه رئیس و دستور دهنده.
نظام خانواده، نظام خادمی است و نه نظام ریاستی. مدیر خانه در واقع چشمان بیدار و بینای خانواده است. شب و روز مراقبت میکند تا آسیبی به زن و بچه وارد نشود. خانواده به همان اندازه که به «لطافت روح، احساسات و عواطف سرشار زن» احتیاج دارد، چه بسا بیش از آن به عناصری مانند «قدرت، قاطعیت، تدبیر، مدیریت و هدایت» نیز نیازمند است.
این ویژگیها چون به طور طبیعی و فطری در مرد نیرومندتر است، مسئولیت اداره خانواده برعهده او نهاده شده است. زن نیز با تمکین از مرد، باید نقش سرپرستی او را بپذیرد تا امور خانواده سامان پیدا کند.
قرآن حق مدیریت مردان را بر زنان به رسمیت شناخته است: «مردان سرپرست زنان هستند» (نساء- 34) البته روشن است که این حق به خاطر شایستگیهای معنوی مردان نیست بلکه به خاطر ساختار جسمی و روحی آنهاست.
نکته بسیار مهم این است که نباید مدیریت خانواده را با روش «تحکم، زورگویی، سلطه جویی، و اعمال خشونت» پیش برد.
متأسفانه رفتار بعضی از مردان شکل حاکم دیکتاتور به خود میگیرد و گویی او صاحب مطلق زن و فرزندان خود است.
در پایان آیه فوق میفرماید: «خداوند بلندمرتبه و بزرگ و با عظمت است.»
این هشدار برای این است که مردان از این حق مدیریت سوءاستفاده نکنند.
مبادا مردان به خاطر قدرت و تفوقی که بر زنها دارند، مغرور شوند و به زنان ظلم نمایند و خود را برتر از آنها بدانند.(المیزان علامه طباطبایی، ج 4، ص 546)
توجه به برتری خداوند، کلید تقوا و پرهیز از ستم به همسران است. در برخی خانوادهها به ویژه در قشر متجدد شهری نیز زن به دنبال این است که مرد را از نقش اصلی خود بازدارد و زمام امور زندگی را به تنهایی در دست بگیرد و نقش غالب و مسلط داشته باشد.
به هر حال این وضعیت نه طبیعی است و نه به صلاح زن و مصلحت خانواده است. اینگونه عملکرد زن در اداره و سرپرستی منزل، به طور قطع به سلامت جسمی و روانی خود او نیز آسیب جدی میرساند.
ویل دورانت میگوید: «زن به مردی که فرماندهی بلد است، با میل و رغبت تسلیم مدیریت او میشود اگر در این روزگار، فرمانبرداری و تبعیت زن کمتر شده است، بهخاطر این است که مردان در قدرت و اخلاق ضعیفتر از گذشته شدهاند.» (لذات فلسفه، ص 137، به نقل از راهنمای همسران جوان، محمدعلی سادات، ص 139 و 143)
زن، همچون شاخه گل
از دیدگاه اسلام، زن شرعا و قانونا موظف نیست که امور خانهداری را انجام دهد. مانند: نظافت، طبخ غذا، شستن لباس و ظروف، بچهداری، خیاطی، خرید مایحتاج زندگی و... حتی وظیفه واجب ندارد که به کودک نوزاد خود شیر دهد.
اگر زنان این موارد را انجام میدهند، قطعا از روی محبت و مهربانی و وظیفه اخلاقی است. این رویه از گذشتههای دور به مثابه یک سنت حسنه، وجود داشته و بدینوسیله بنیان محکم زندگی زناشویی را حفظ نموده است. مطابق نظر مراجع عظام تقلید و علمای اسلام نیز، مرد حق ندارد همسر خود را به خدمت خانه مجبور کند. (توضیحالمسائل، امام خمینی (ره)، مسئله 2414)
در حدیث داریم: «به زور از زنها چیزی درخواست نکنید.» (ازدواج در اسلام، علی مشکینی، ص 133)
امام علی(ع) فرمود: «به زن بیش از حد خود کاری تحمیل نکن، زیرا زن مانند شاخه گل است و نه قهرمانی خشن» (غررالحکم، ج 2، ص 467)
همسر شهید مطهری نقل میکند: در مدت 26 سالی که با ایشان زندگی کردم، همیشه با یک حالت تواضع و آرامش با من رفتار میکرد. او آنقدر با من صمیمی و نزدیک بود که رنج و ناراحتی مرا نمیتوانست تحمل کند. یادم است یک بار برای دیدن دخترم به اصفهان رفته بودم. بعد از چند روز با یکی از دوستانم به تهران برگشتم. نزدیکیهای سحر بود که به خانه رسیدم. وقتی وارد خانه شدم، دیدم همه بچهها خواب هستند ولی آقا بیدار است. چای حاضر کرده بود. میوه و شیرینی چیده بود و منتظر من بود. دوستم از دیدن این منظره بسیار تعجب کرد و گفت: آیا همه روحانیون اینقدر خوبند؟
وقتی آقا دید بچهها هنوز خوابند با تاثر به من گفت: میترسم یک وقت نباشم و شما از سفر بیایید و کسی نباشد که به استقبالتان بیاید.
مرحوم مطهری در بیشتر کارها به من و بچهها کمک میکرد. صبحها اکثرا او چای درست میکرد. در طول زندگی به یاد ندارم که به من گفته باشد، یک لیوان آب به او بدهم. از ظلم به زنها بسیار ناراحت و منقلب میشد. همیشه میگفت. زن نباید استثمار شود. (سایت تبیان) نقل میکنند: آیتا... احمدی میانجی، سفر بدون هزینه حج را به خاطر کسالت و مریضی همسرشان نرفتند. او میگفت: من باید در کنار همسرم باشم و به او کمک کنم. ایشان در واقع خدمت به همسر را مهمتر از رفتن به حج میدانست.
(سایت جامجم، سبک زندگی و تحکیم خانواده، احمد طهماسبی)
آزردن همسر
بعضی از انسانها به خصوص مردها خصلتها و عادات پسندیدهای دارند. به کارهای خیر و امور مستحبی بسیار علاقهمند هستند. مانند: مهمانداری و مهماننوازی، رسیدگی به نیازمندان، تشکیل جلسات مختلف در منزل و...
به طور یقین وجود این صفات در هر انسانی فضیلت اخلاقی به شمار میرود. نکته مهم این است که در انجام این قبیل امور نباید افراط کرد.
اگر رفتار شوهر موجبات خستگی و رنجش خاطر همسر و فرزندان را فراهم کند، مسلما روش صحیحی نیست.
شهید مطهری مینویسد: ما شرعا حق نداریم به همسرمان فرمان بدهیم. بلکه او آزاد و مختار است که در خانه کار بکند یا نکند. برخی از ما مردان فشارها و زحمتهایی را به او تحمیل میکنیم و اسمش را به عنوان مثال «مهماننوازی» میگذاریم.
علی(ع) درخانه با همسرش زهرا(س) همکاری میکند. کار خانه را زهرا(س) به اختیار خودش انتخاب کرده بود و علی(ع) به او تحمیل نمیکند. در عین حال علی(ع) راضی نیست بر همسر عزیزش فشاری وارد آید. (انسان کامل، شهید مطهری، ص 262)
همسر امامخمینی(ره) میگوید: در این سالهای طولانی زندگی مشترک هرگز از من یک فنجان چای نخواست، آقا خودشان چای را آماده میکرد و به محض نوشیدن، ظرف را میشست. ایشان به من خیلی احترام میگذاشتند. هیچ حرف زشتی به من نگفتند، حتی در اوج عصبانیت هرگز بیاحترامی و اسائه ادب نمیکرد.
امام کارهای خانه را مانند جارو کردن، ظرف شستن، حتی شستن روسری بچهخودمان را هم وظیفه من
نمیدانست.
و اگر به جهت نیاز، گاهی به این کارها دست میزدم، ناراحت میشد و آن را به حساب نوعی اجحاف نسبت به من میگذاشت و حتی وقتی وارد اتاق میشدم، به من نمیگفت: در را پشت سرتان ببندید. صبر میکرد تا بنشینم و بعد خودشان بلند میشدند و در را میبستند.
( سایت تبیان)
خلاصه اینکه در امور مستحبی و کارهای خیر و پسندیده، نباید زیادهروی کرد که موجب اذیت و رنجش اعضای خانواده و دیگران شود.
واضح است که قبح و زشتی زندگی دستوری و تحکمآمیز، مختص آقایان نیست، بلکه خانمها نیز شامل این حکم
میشوند.
البته در طول تاریخ این مردها بودند که همواره دستور دادهاند و اسلام این روش ظالمانه و متکبرانه را مردود اعلام کرده است.
بنابراین به همان اندازه که مرد حق ندارد کارهای خانه را با زور بر همسرش تحمیل کند، زن نیز نباید صحنه زندگی را تبدیل به پادگان نظامی کند و پیوسته به شوهرش و یا فرزاندان دستور صادر نماید.
عبارات قشنگ، جایگزین الفاظ آمرانه
قطعاً محیط خانه باید محیط همکاری، تعاون، و سرشار از محبت و دوستی باشد. با این حال اعضای خانواده به یکدیگر نیازمندند و قادر نیستند کارهایشان را به تنهایی انجام دهند. لذا ناگزیر میشوند که از دیگری کمک بخواهند.
پیشنهاد میشود که به جای عبارات دستوری و آمرانه از الفاظ و کلمات جایگزین که محتوای خواهش و تقاضا دارند، استفاده گردد. در این صورت هم کارها پیش میرود و هم امر و نهی تحکمی نشده
است.
به عنوان مثال: میتوانیم در ابتدای درخواستمان از عبارات مؤدبانه زیر استفاده کنیم. خواهش میکنم، تقاضا میکنم، اگر اشکالی ندارد، اگر امکان دارد، اگر زحمتی نیست، با عرض شرمندگی، آیا میخواهی ثواب ببری، برای رضای خدا، اگر مرا دوست داری، خیلی ممنون میشوم اگر...، دستت را میبوسم اگر...، خانم آیا دوست داری با هم چای بخوریم...، اگر عزیزم گرسنه شوی چکار میکنی؟ چه خوب میشد اگر منزل پدرمان میرفتیم، خیلی دوست دارم با دست مهربان شما یک لیوان آب بخورم، چه عالی میشه اگر این هفته پارک بریم، ای کاش یک نفر پیدا میشد این پیراهن را اطو کند و...
همانطور که ملاحظه میکنید هیچ کدام از این عبارات، تحکمآمیز نمیباشد، بلکه یا درخواست غیرمستقیم و مؤدبانه است و یا خواهش و تمنا برای انجام کاری.
امر به معروف و نهی از منکر
ممکن است این سؤال مطرح شود که در احکام اسلامی اصل امر به معروف و نهی از منکر را که از موضع آمرانه برخورد میکند، چگونه توجیه میکنید؟
در پاسخ باید گفت که:
اولاً، این دو اصل از مترقیترین قوانین اسلامی است که سلامت اخلاقی و تربیتی جامعه را تضمین میکند. این اصول اختصاصی هم به خانواده ندارد بلکه وظیفه تمام احاد اجتماع است و در واقع نوعی «نظارت همگانی» محسوب میشود.
ثانیاً، بنا به نظریه علمای اسلام، هدف اصلی از این دو اصل مترقی این است که طرف مقابل امر واجب مانند نماز را انجام دهد و از ارتکاب امر حرام مانند غیبت، خودداری کند (توضیح المسائل امام خمینی(ره)
شماره 2790)
اما این که از کدام روش برای این منظور استفاده کنیم، بستگی دارد به وضعیت طرف مقابل. روشن است که اکثریت افراد جامعه با روشهای «روشنگری، تشویق، راهنمایی، محبت و مهربانی، خواهش و تمنا، دوستی و رفاقت و...» و به طور کلی با شیوه «مسالمتآمیز» وظیفهشان را انجام
میدهند.
در مسئله امر به معروف و نهی از منکر نیز، اوج آن خلاصه میشود به «تذکر زبانی» و مرحله عملی آن به عهده افراد جامعه نیست بلکه از وظایف دستگاه قضایی و دولت و حکومت اسلامی است، که در مورد تذکر زبانی همه آن مواردی را که همسران باید نسبت به یکدیگر رعایت کنند در اینجا هم موضوعیت دارد و با همان ویژگیهای اخلاقی باید به مخاطبین تذکر داد و امر و نهی
کرد.
جمعبندی
تحمیل اراده و نظر چه از طرف آقا و چه از سوی خانم، در هر دو صورت به صلاح زندگی نیست.
همه ما اگر به ندای فطرت و باطن خود توجه نماییم، کاملاً درمییابیم که به هیچ نحو دوست نداریم کسی ما را با فشار به کاری مجبور کند و یا برای تأمین خواستهاش پیدرپی دستور صادر کند.
قطعاً این روشها، زندگیمان را دچار چالش جدی خواهد کرد.
بنابراین زندگی «عاشقانه و مهربانانه» با حسن تفاهم و همکاری یکدیگر، بدست میآید. زن و شوهر پیش از همه چیز «رفیق» هم هستند. یک رفیق خوب، خواست و اراده خود خود را به دوست و همراه خود،هیچ گاه تحمیل نمیکند.
هر دو با یاری هم مثل دو رفیق صمیمی باری از دوش زندگی برمیدارند و با رحمت و مودت کانون خانواده را گرم و زنده نگه میدارند.