kayhan.ir

کد خبر: ۲۰۳۶۸۱
تاریخ انتشار : ۲۸ آبان ۱۳۹۹ - ۲۰:۰۲

دلایل زبان رمزگونه عرفان(پرسش و پاسخ)



پرسش:
چرا عرفا معمولا با زبان رمز و کلمات و واژه‌های خاص سخن می‌گویند به گونه‌ای که برای عموم مردم قابل فهم نبوده و کشف و شهودشان قابل تعمیم نیست و جنبه فردی دارد؟
پاسخ:
زبان عرفان رمزگونه است
عرفان گذشته از اینکه مانند هر علم دیگر، اصطلاحاتی مخصوص به خود دارد، زبانش زبان رمز است. خود عرفا در برخی از کتب خود، کلید این رمزها را به دست داده‌اند.
دلایل رمزگونه بودن
1- استفاده از هنر در ابلاغ پیام
رمزگونه بودن زبان عرفا دو دلیل دارد که یک دلیلش در کلمات عرفا نیامده است، ولی حتما بی‌تاثیر نبوده و آن این است که شعر، ادب، فصاحت، بلاغت و زیبایی بیان، خودش یک وسیله‌ای است برای بهتر رسانیدن هر پیام. حالا پیام هرچه می‌خواهد باشد. یک نفر سیاسی هم اگر بخواهد پیام سیاسی خودش را به مردم برساند، با شعر و ادب و جاذبه‌های هنری موفق‌تر خواهد بود. یک شعر خیلی عالی به اندازه صد کتاب در مردم اثر می‌گذارد. یعنی آن پیام وقتی لباس زیبای شعر را بپوشد، بهتر می‌تواند مخاطب پیام خود را جذب کند. خود قرآن کریم هم از همین معنا استفاده کرده و یکی از وجوه اعجاز آن، فصاحت و بلاغت و زیبایی‌اش هست.یعنی قرآن هنر را در خدمت پیام الهی قرار داده و این جهت قرآن همیشه عامل فوق‌العاده موثری بوده در پیشرفت و پیشبرد قرآن. عرفا هم برای پیام‌های عرفانی خودشان از زیبایی ادب، از این تشبیه‌ها، تمثیل‌ها، شعرها، از این رمزی سخن گفتن‌ها استفاده کرده‌اند. این مسلم مطالب را زیباتر می‌کند و جاذبه تاثیرگذاری آن را در مخاطبین بالاتر می‌برد.
2- الفاظ گنجایش معانی والای عرفانی را ندارد
دلیل دوم رمزگونه بودن زبان عرفا این است که این معانی والای عرفانی، اساسا لفظ ندارد، و الفاظ و کلمات بشر از افاده این معانی کوتاه است. تنها افرادی می‌توانند این معانی را درک کنند که خودشان وارد این دنیای عرفانی شده باشند. این است که عرفا به تعبیر خودشان تصریح می‌کنند که عشق قابل بیان نیست و زبان عشق زبان بیانی نیست.
سخن عشق نه آن است که آید به زبان
ساقیا می‌ ده و کوتاه کن این گفت و شنود
کشف و شهودهای قلبی جنبه فردی دارد
این حرفی است که این‌ها معتقدند این معانی با بیان صریح، گفتنی نیست. فقط باید با زبان رمز گفته شود، و فقط افرادی می‌توانند این رمز و رازها را درک کنند که خودشان اهل سیر و سلوک باشند، غیر از اینها کسی حقایق عرفانی حاصله را نمی‌فهمد. دیگران اصلا نمی‌توانند در این حریم وارد شوند. بنابراین عرفا با زبان صریح خود گفته‌اند که عرفان غیر از زبان رمز زبان دیگری ندارد و آنان اگر بخواهند به صورت غیررمزی حقایق عرفانی را بیان کنند، همه به گمراهی و اشتباه می‌افتند. عرفا معتقدند که این راه را نه با قدم فکر و عقل می‌شود پیمود و نه با بیانی که آن بیان مال فکر و عقل است می‌توان تبیین و تقریر نمود، بلکه باید با پای دل و عشق این حقایق ناب عرفانی را چشید و مشاهده و لمس کرد. بنابراین عرفانی که متکی بر تجارب فردی عرفا می‌باشد، و زبان بیانی و کلمات و الفاظ قابل فهم عموم مردم را ندارد، دستاوردها و حقایق شهودی آن را به راحتی نمی‌توان به عنوان یک نسخه شفابخش و راهگشا برای عموم مردم و مخاطبان تجویز کرد و لذا سیر و سلوک عرفا و کشف و شهود آنان غالبا جنبه فردی دارد و قابل تعمیم برای عموم افراد جامعه نیست. آن مکتب عرفانی که قابل تعمیم و نسخه شفابخش عموم افراد جامعه است، مکتب عرفانی قرآن وسیره پیامبر(ص) و اهل بیت (ع) است که در قالب بایدها و نبایدهای رفتاری برای همگان بیان شده است.