ناکامی تحریمهای غرب با مقاومت حداکثری ملت ایران-بخش نخست
تقابل تاریخی غرب وحشی با ملت ایران
گروه گزارش
روند تقابل مجموعه تمدن غرب با ملت ایران طی چند سده اخیر فراز و نشیبهای فراوانی داشته است. غرب در دوره استعمار کهن هرگز نتوانست مانند آنچه در قاره سیاه صورت داد، مردم ایران و آسیای غربی را به بردگی عریان و بیمحابا در مزارع آمریکا و اروپای شمالی ببرد.
این اما بدان معنی نبود که طمع انسان غربی کاری با زندگی، تمدن، و فرهنگ ایرانی نداشته باشد. قتلعام 40 درصد جمعیت ایران معادل 9 میلیون ایرانی در جریان جنگ جهانی اول، با وجود اعلام بیطرفی دولت ایران را شاید بتوان تلخترین مواجهه تاریخی انسان غربی با ملت کهن و ریشه دار ایران تلقی نمود. این تلخترین مواجهه اما پایان کار نبود، که آغاز سلسلهای از جنایتهای غرب بر علیه ایران و ایرانی در تاریخ معاصر قلمداد میشود.
اما در بعد از انقلاب با دست خالی در هشت سال جنگ تحمیلی به مقابله با دو جبهه تمدن جاهلی مدرن رفتیم. رهبر کبیر انقلاب ایران در حین مبارزه با مار دو سر تمدن غربی در آمریکا و شوروی، نوید و هشدار فروپاشی جبهه کمونیستی را به جهانیان اعلام کرد. فروپاشی کمونیسم اما با غرور و تکبر بیش از پیش دیگر سر این تمدن وحشی همراه بود و ما طی 40 سال گذشته به صورت مستقیم و غیرمستقیم با تلاشهای پیوسته نمایندگان لیبرالیسم وحشی برای تسلط یافتن دوباره بر سرنوشت و منابع ایران مواجه بوده ایم. ساماندهی گروههای تروریستی، حمایت از اقدامات تجزیهطلبانه، لشکرکشی به همسایههای شرقی و غربی ایران برای محاصره نظامی کشور، ترور دانشمندان و متفکرین این خاک و ساماندهی جنگ فرهنگی و رسانهای بیسابقه بر علیه ملت ایران تنها بخشی از این تلاشهای همهجانبه بوده است. تلاشهایی که همگی در رسیدن به هدف نهایی خود در فروپاشی اراده ملت ایران و نظام جمهوری اسلامی ناکام ماندهاند.
ریشهیابی تحمیل تحریمهای فلجکننده
بر ملت ایران
یک دهه اخیر را اما میتوان دوران تمرکز حداکثری این دشمن وحشی بر حربه تحریم اقتصادی برای از پای درآوردن ملت ایران دانست. اطلاع از مقدمات و دلایل شروع این روند جدید در دشمنی با ملت ایران، در مسیر یافتن راههای مقابله با تحریمها، از اهمیتی حیاتی برخوردار است و اگر از شناخت اصل و ماهیت تحریم اقتصادی مهمتر نباشد، اهمیت کمتری نخواهد داشت.
آذرماه ۱۳۸۸، وزارت خزانهداری آمریکا در اقدامی بیسابقه، دو بانک غیرآمریکایی یعنی کردیت بانک سوئیس و لوید بانک انگلستان را به علت تسویه دلاری برای ایران به ترتیب ۵۳۶ و ۲۱۷ میلیون دلار جریمه کرد. پس از آن تدریجا ادبیات تحریمی مسئولین واندیشکدههای آمریکایی نیز در قبال ایران تغییر واضحی کرد و اصطلاح تحریمهای فلجکننده جایگزین تحریمهای هوشمند شد. اعمال چنین رژیم خاصی از تحریم که به خیال آمریکا میخواست فلجکننده باشد اما نیازمند یک اجماع بیسابقه در سطح شورای امنیت سازمان ملل بود. امری که طبق گفته هیلاری کلینتون وزیر خارجه وقت آمریکا در کتاب خاطراتش چندین ماه از وقت و انرژی او را صرف خود نمود.
تصویب قطعنامه 1929 شورای امنیت علیه ایران با 12 رای موافق در خرداد 1389 در واقع نتیجه تلاشهای مستمر کلینتون در مقطع پس از فتنه سال 88 تا آن زمان برای اعمال بیسابقهترین تحریمها علیه یک کشور بود. روزنامه آلماني «ولت» چند هفته پیش از تصویب تحريم ۱۹۲۹ نوشته بود: «توان گروههاي اپوزيسيون ايران براي تغيير رفتار مقامات اين کشور کافي نيست به همين علت است که غرب بايد همزمان تهديدهاي چندباره خود در اعمال تحريمهاي سخت عليه ايران را در پيش بگيرد.» اندیشکده آمریکایی سابان بعدها در تحلیل این دور جدید از تحریم اقتصادی ایران نوشت تا پیش از سال 88 به واکنشهای مردم ایران نسبت به افزایش تحریمهای اقتصادی توجه نمیشد اما پس از انتخابات سال 88 و ادعای تقلب، تداوم تظاهرات خیابانی، نافرمانیهای مدنی و نیز تلاش برای هدف قراردادن اعتبار نظام، پیشزمینههای سیاستگذاران ایالات متحده عمیقا تغییر کرد و افکار عمومی ایران یا دستکم بخشی از افکار عمومی مستقیما به محاسبات آمریکا افزوده شد.
مجله تایم نیز در گزارشی که پس از تصویب قطعنامه ۱۹۲۹ شورای امنیت سازمان ملل منتشر کرد، درباره اهداف آن نوشت: «اگرچه تحریمها چندان مؤثر نبودهاند، اما دولت اوباما امیدوار است اقدامات جدیدی که منافع طبقه حاکم ایران را هدف قرارداده، منجر به بروز شکاف عمیقی میان مردم و حاکمیت شود، بهویژه که جنبش مخالفان درصدد است از معضلات رو به افزایش اقتصادی، برای فربهتر کردن و منسجمتر ساختن بدنه مخالفان رژیم بهره بگیرد و این چالش را تبدیل به فرصت کند.»
جریان مدعی اصلاحطلبی به عنوان باعث و بانی اصلی تحریمهای فلجکننده علیه ملت ایران اما سال 92 با شعار رفع همین تحریمها و حمایت از حسن روحانی با وعده ایجاد آنچنان رونقی، دولت را در دست گرفت. اما قرارداد برجام نهایتا در حالی به امضا میرسید که شخص باراک اوباما به عنوان مهره اصلی اعمال تحریمهای سنگین اقتصادی بر علیه ایران، اعتقاد به فروپاشی قریبالوقوع رژیم تحریمها در صورت توافق نکردن با ایران داشت.
برجام یا تنفس دوباره به تحریمها؟
اوباما به فاصله کوتاهی از انعقاد برجام طی گفتوگو با نیویورک تایمز میگوید آنچه من تلاش کردهام برای مردم، از جمله بنیامین نتانیاهو توضیح دهم، این است که بدون یک توافق، توانایی ما برای برپا نگه داشتن این تحریمها حتمی نبود. در نظر داشته باشید که فقط ایران نبود که برای تحریمها هزینه میپرداخت، بلکه چین، ژاپن، کرهجنوبی، هند و تقریباً هر کشور واردکننده نفت در سراسر جهان، پس از ساز و کار تحریم، خود را در موقعیتی یافته بود که ادامه یافتن این تحریمها برای آنان میلیاردها دلار هزینه دربر داشت.
رئیسجمهور سابق آمریکا در ادامه به توماس فریدمن خبرنگار نیویورکتایمز میگوید: اگر آنها میدیدند ما از سازوکاری قانونی و مؤثر برای تضمین عدم دستیابی ایران به سلاح هستهای فاصله میگیریم؛ اگر آنان میدیدند که تلاشهای دیپلماتیک ما صادقانه نیست، یا ما تلاش داریم، نه فقط برنامه هستهای، بلکه هر اختلاف سیاسی که ممکن است با ایران داشته باشیم را در این مذاکرات بگنجانیم، آنگاه واقعاً تحریمها به سرعت از هم فرو میپاشید بنابراین شاید ایران در آن صورت ۱۵۰ میلیارد دلار کسب نمیکرد، اما بخش عمدهای از آن را میگرفت، زیرا ما قادر نبودیم حمایت متحدان خود را از تحریمها حفظ کنیم. علاوهبر این جان کری وزیر خارجه اسبق آمریکا نیز ساعاتی پس از نهایی شدن توافق برجام به ایبیسی نیوز میگوید: اگر توافق نمیکردیم، چین، روسیه و دیگران با ایران تجارت میکردند زیرا آن هنگام، تحریمها از هم میپاشید.
خوب یا بد، ما اکنون با خروج آمریکا از برجام دقیقا در همان شرایطی قرار گرفتهایم که اوباما و جانکری از وقوع آن ترس داشتند. کمپین فشار حداکثری ترامپ نه تنها نتوانسته به تغییر نظام جمهوری اسلامی یا تسلیم ملت ایران در برابر آمریکا منجر شود که ایران علنا به فروش نفت خام و فرآوردههای نفتی به متحدان خود مشغول است. علاوهبر این آمریکا و غرب نتوانستهاند با تکیه بر حربه برجام به
باج خواهی از ایران در مسائل موشکی، منطقهای و حقوق بشر بپردازند. این در حالی است که جان کری شهریور ماه 97 طی گفتوگو با رادیو آمریکایی سلم بااشاره به اینکه واشنگتن باید توافق هستهای با ایران را حفظ میکرد، گفته بود: «میشد این توافق را به عنوان اهرم فشاری برای وادار کردن ایران به امتیازدهی در موضوعات دیگر از جمله مسائل موشکی و منطقهای مورد استفاده قرارداد. شما این توافق را نگه میدارید و به ایرانیها میگویید ببینید، ما به شما گفتهایم که باید این چیزها [فعالیتهای موشکی و منطقهای]را متوقف کنید. من به شما دو سال یا یک سال یا هر زمان دیگری، وقت میدهم. ما حاضریم درباره این چیزها مذاکره کنیم. اما اگر شما مذاکره نکنید، اگر تا آن زمان این کار را نکنید، من از این توافق خارج
میشوم.»
فروپاشی تحریمها؛ واقعیت میدانی
یا ادعای سیاسی؟
بدون شک تحولات یک دهه اخیر به تمام مردم و سیاستمداران ایرانی ثابت کرده است تنها راه مقابله واقعی با تحریمهای ظالمانه، قوی شدن و تکیه بر توان داخلی است که رهبر فرزانه انقلاب بارها بر آن تاکید کردند.
چرا که تحریم تنها برای کشور تحریم شونده تبعات ندارد، بلکه خسارات زیادی را نیز متوجه تحریم کنندگان خواهد کرد. لذا در این معادله آن طرفی برنده است که توان مقاومت بیشتری از خود نشان دهد.
حجتالله عبدالملکی عضو هیئت علمی دانشگاه امام صادق(ع) در همین زمینه به گزارشگر روزنامه کیهان میگوید: «همه این را میدانند که تحریمهای اقتصادی برای کشورهای تحریمکننده هزینه دارد. مطالعهای که سال 2014 توسط «شورای ملی ایران و آمریکا» موسوم به «نایاک» انجام شده بود نشان داد که تحریمهای ضدایرانی در بازه سالهای 1991 تا 2014، ۱۷۵ میلیارد دلار به اقتصاد آمریکا خسارت وارد کرده است که بخش اعظم این خسارات به دلیل عدم صادرات محصولات آمریکایی به ایران بوده است. همچنین طبق همین مطالعه سالانه بین ۵۱ تا ۶۶ هزار فرصت شغلی به دلیل همین تحریمها در آمریکا از میان رفته است و در میان کشورهای اروپایی نیز، آلمان با ضرر ۱،۲۳ تا ۷۳ میلیارد دلاری، بیشترین فرصتهای از دست رفته اقتصادی به واسطه تحریمهای ایران را تجربه کرده است.»
عبدالملکی در ادامه بااشاره به خسارتهای غیرمستقیمی که تحریمها برای آمریکاییها داشته میگوید:«به عنوان مثال آمریکاییها برای اینکه کشورهای شرقی و حتی برخی کشورهای اروپایی را مجاب کنند تا تحریم نفتی علیه ایران را به رسمیت بشناسند در مقاطعی به برخی پالایشگاههای این کشورها یارانه پرداخت کردند تا خسارت حاصل از نخریدن نفت ایران تا حدی برایشان جبران شود. در مثالی دیگر شرکت جنرال موتورز آمریکا برای نجات شرکت پژوی فرانسه از ورشکستگی تصمیم میگیرد در این شرکت سرمایهگذاری کند. چنانکه میدانیم یکی از علل مهم ورشکستگی این شرکت بحث تحریم ایران بود که پژو را از بازار گسترده و پرسود ایران محروم کرد.»
این استاد دانشگاه در ادامه تاکید میکند: «خسارتهای تحریم ایران برای اتحادیه اروپا چند برابر است، چون آنها هم دائما از ایران نفت خریداری میکردهاند و هم صادرات کالا به ایران داشتهاند.»
درواقع، تحریم را میتوان یک مبارزه سیال و دوطرفه تصور کرد که طرف پیروز آن کشوری است که میتواند عواقب ناشی از ورود خودخواسته یا تحمیلی به این بازی را مدیریت کرده، هزینههای اصلی ناشی از تحریم را به سمت بازیگر مقابل سوق دهد. در این مبارزه، اظهار عجز و ضعف در برابر کشور تحریمکننده، بدترین اقدامی است که یک دولت میتواند برای مدیریت اقتصاد تحریم از آن استفاده کند. چنین وضعیتی طبعا دل کشور تحریمکننده را به حال کشور تحت تحریم نمیسوزاند بلکه پیام نزدیک شدن تحریمها به هدف نهایی خود را برای او ارسال خواهد کرد. امری کهاشتیاق طرف تحریمکننده را برای تداوم روند تحریمها و تشدید آن برای زودتر رسیدن به هدف را
در پی خواهد داشت.
اما متاسفانه طی هشت سال گذشته دولت تدبیر و امید برای توجیه مذاکره و توافق با تحریمکنندگان خود، مکرر پیام ضعف و عجز به طرفهای تحریمکننده ارسال کرده، تا جایی که حتی حل مشکل آب خوردن مردم را هم وابسته به توافق با دولتهای وحشی تحریمکننده ایران اعلام کردند!