پرسش و فکر کردن دستنیافتنی(پرسش و پاسخ)
پرسش:
چرا دین اسلام مخاطبان خود را در خصوص سوال و فکر کردن درباره حقیقت وجود خدا نهی کرده است؟ و اساساً چرا انسان درباره حقیقت وجود خدا شک میکند؟
پاسخ:
در وجود غیر خدا به جای خدا شک میکنند!
اصولا در رابطه انسان و خدا، مطلب بهگونهای است که جای هیچ شک و تردیدی باقی نمیگذارد، و این خداجویی و خداباوری فطری همه انسانها است. قرآنکریم میفرماید: «افی الله شک فاطر السموات و الارض» آیا در وجود خدا شکی هم هست خدای خالق آسمانها و زمین؟ (ابراهیم -10)
بنابراین خداشناسی و خداجویی فطری، استدلالی و نظری نیست که کسی یک نظریه را انتخاب کند، دیگری نظریه دیگری را انتخاب کند، بلکه اگر مسئله به صورت صحیح طرح شود احدی
شک نمیکند.
پس اگر کسی شک میکند، مسئله را به صورت صحیح نکرده است، در واقع در غیر خدا شک کرده و اسمش را خدا گذاشته و یا اینکه شک ندارد، بلکه عناد و حجود میورزد. یعنی با علم و آگاهی خدا را
انکار میکند!
حقیقت ذات خدا را نمیتوان درک کرد
اسلام چون به منطق خودش اعتماد دارد هیچوقت مخاطب را نمیترساند و نمیگوید درباره این مسائل فکر نکن، درباره خدا فکر نکن، بلکه میگوید: هر چه دلت میخواهد فکر کن، ولی به شرط اینکه اساسی فکر کنی، روی منطق فکر کنی، در حدودی که یک بشر میتواند فکر کند، فکر کنی!
یک وقت مثلا تو میگویی من میخواهم حقیقت وجودی خدا را بشناسم! به تو میگویند: آیا تو حقیقت یکی از مخلوقات خدا را شناخته و به دست آوردهای که میخواهی حقیقت وجودی خدا را بشناسی و به دست آوری؟ آیا تو حقیقت همین نور حسی را به
دست آوردهای؟
الان هم که علم این همه پیشرفت کرده است، از بحث در حقیقت اشیاء خودداری میکند.
ولی میگوید: اینکه ما نرسیم به کنه و حقیقت اشیاء، دلیل نمیشود که وجود اشیاء را انکار کنیم. اگر از ما بپرسند حقیقت برق چیست؟ نمیدانیم، حقیقت ماده چیست؟ نمیدانیم.
حقیقت انرژی چیست؟ نمیدانیم. حقیقت نور چیست؟ نمیدانیم. اما وجود اینها را انکار نمیکنیم.
حقیقت حیات چیست؟ هنوز یک دانشمند پیدا نشده که ادعا کند من میتوانم بگویم حقیقت حیات چیست! اما وجود حیات را انکار نمیکنیم، چون آثار حیات
را میبینیم.
به خدا در این حدود، همه مردم میتوانند معرفت پیدا کنند که خدا این هست، ذات لایزالی هست، ذات ازلی و ابدی هست، ذاتی که بینیاز از همه چیز است، ذاتی که مبدأ همه اشیاء است، ذاتی که عالم است به مخلوقات خودش، قادر است بر همه چیز. در این حدود همه میتوانند خدا را درک کنند.
اما اگر کسی ادعا کرد که من میخواهم حقیقت ذات و کنه وجودی خدا را بشناسم. چنین چیزی امکان عملی ندارد زیرا ذات نامحدود و ازلی و ابدی الهی در ظرف محدود ذهن ما نمیگنجد.
لذا فرمودهاند: کسی که بخواهد در ذات خدا تفکر کند، به کفر و الحاد کشیده میشود.
بنابراین اسلام مخاطبین خود را به منع پرسش و فکر کردن دعوت نمیکند، بلکه میگوید: در خصوص موضوعات و مسائلی فکر و پرسش کنید که عقل انسان گنجایش درک و فهم آن را داشته باشد. و لذا چنین سوالها و پرسشهایی نه تنها مجهول انسان را به معلوم تبدیل نمیکند، بلکه او را به کفر و الحاد نیز
میکشاند!