روایتهای شنیده نشده از روزهای پس از تسخیر سفارت آمریکا؛
۱۳ آبان و گلادیاتورهای پشیمان شده!
«بر دانشآموزان، دانشگاهیان و محصلین علوم دینیه است که با قدرت تمام حملات خود را علیه آمریکا و اسرائیل گسترش داده تا آمریکا را وادار به استرداد این شاه مخلوع جنایتکار نمایند.» این متن کوتاه، بخشی از سخنرانی امام خمینی(ره)، سه روز قبل از تسخیر لانه جاسوسی یعنی ۱۰ آبان ماه ۵۸ است؛ سخنی کوتاه که حجتی شد بر دانشجویان و جوانان تا در اقدامی انقلابی بخش بزرگی از تاریخ را رقم بزنند.
امام سه روز بعد از تسخیر سفارت در جمع دانشجویان دانشکده اقتصاد گفتند: «شما میبینید که الان مرکز فساد آمریکا را جوانها رفتهاند گرفتهاند و آمریکاییهایی هم که در آنجا بودند را گرفتند و آن لانه فساد را به دست آوردند و آمریکا هم هیچ غلطی نمیتواند بکند و جوانها مطمئن باشند که آمریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند، بیخود صحبت اینکه اگر دخالت نظامی، مگر آمریکا میتواند دخالت نظامی در این مملکت بکند؟ امکان برایش ندارد، تمام دنیا توجهشان الان به اینجاست. مگر آمریکا میتواند مقابل همه دنیا بایستد و دخالت نظامی بکند؟ غلط میکند دخالت نظامی بکند. نترسید، نترسانید. همین تعبیری که جوانهای ما باز احساسات جوانی کردند که اگر چنانچه آمریکا بخواهد دخالت نظامی بکند ما چه خواهیم کرد. اصلا این اگرش را هم نباید بگویند. آمریکا عاجز از این است که دخالت نظامی در اینجا بکند، اینها یک مسائلی در پیششان است، یک مطالبی در پیششان است که روی آن مطالب گرفتاریهایی دارند، نمیتوانند این کارها را بکنند. اگر آنها میتوانستند دخالت نظامی بکنند، شاه را نگه میداشتند.»
این دو بخش کوتاه از سخنرانیهای امام گزیدهای از چندین بار حمایت و تایید تسخیر سفارت جاسوسی آمریکا توسط دانشجویان از جانب ایشان است، تایید بزرگی که با نام انقلاب دوم شناخته میشود و مبنایی بر هویت انقلابی و عقلانی این حرکت عظیم است.
دانشجویان ۱۳ آبان ۵۸ چه کسانی بودند؟
دانشجویان شش ماهِ اول تسخیر را در سفارت آمریکا که به آن لقب «لانه جاسوسی» داده بودند به سر بردند. هر کس در سفارت مسئولیتی داشت. ابراهیم اصغرزاده، طراح اصلی تسخیر سفارت آمریکا، رضا سیفاللهی، محسن میردامادی، حبیبالله بیطرف و رحیم باطنی شورای مرکزی دانشجویان را تشکیل میدادند. در کنار شورای مرکزی، شورای بازو وجود داشت. گفته میشود علی اصغر زحمتکش، عباس عبدی، سیدمحمد هاشمی اصفهانی، اکبر رفان، محمدرضا خاتمی، محسن امینزاده، رحمان دادمان، شمسالدین وهابی، وفا تابش، محمد نعیمیپور، حسین شیخالاسلام و فروز رجاییفر اعضای این شورا بودند.
عباس عبدی پس از چندی به خاطر مشکلات شخصی از لانه بیرون آمد و به شیراز رفت. علی زحمتکش نیز مسئول عملیات تسخیر و در لانه کار حفاظت از گروگانها را بر عهده داشت، تنها فردی بود که در دادگاههای آمریکا به خاطر بازداشتن یکی از گروگانها از نابود کردن اسناد تحت پیگرد قرار گرفت. سیدمحمد هاشمی اصفهانی از دانشجویان دانشگاه امیرکبیر بعدها با معصومه ابتکار ازدواج کرد و برخلاف همسرش از فعالیت سیاسی کناره گرفت و از مدیران نفتی شد. اکبر رفان نیز در لانه مسئولیت تدارکات را بر عهده داشت.
محمدرضا خاتمی، محسن امینزاده، نعیمیپور و معصومه ابتکار در واحد روابط عمومی بودند که مهندس احمد حسینی بر کار آنها نظارت میکرد. حسین کمالی مسئول تبلیغات بود. وفا تابش، حسین شیخالاسلام و فروز رجاییفر نیز در کار بررسی اسناد لانه بودند. شیخالاسلام و رجاییفر به دلیل تسلط به زبان عربی و انگلیسی گاهی نقش مترجم را هم بازی میکردند. فروز رجاییفر در روز ۱۳ آبان مسئول دفتر دانشجویان عملیاتکننده بود.
شهادت برخی از فاتحان لانه جاسوسی
حسین علمالهدی به همراه محمد فاضل، محسن وزوایی، عباس ورامینی، علی حاتمی و حسین سیف از دانشجویان پیرو خط امام و علی صبوری، علیرضا هادیپور، حسین شوریده، غلامحسین بسطامی، عبدالرحمن یا علیمدد، حسین بهادری، فضلالله عابدینی، حمید صفایی و جلال شرفی نیز از دیگر شهدای تسخیرکننده سفارت آمریکا در تهران هستند.
پشیمانشدهها
رهبر معظم انقلاب در دیداری که با خانواده شهید ییلاقی داشتند به تسخیر سفارت آمریکا توسط دانشجویان پیرو خط امام (ره)اشاره و فرمودند: «جوان نسل اوّل، کسانی بودند که از روی احساسات، از روی هیجان [کار کردند]؛ احساسات بود، احساسات خوبی هم بود و همان احساسات کار کرد، یعنی یک نظام کهن را سرنگون کرد و اسلام را رو آورد؛ این را ما کوچک نمیگیریم، امّا غالباً دانهدانه افراد ــ نمیگویم همه ــ از روی احساسات لانه جاسوسی را آن روز رفتند و با شجاعت تمام گرفتند، امّا بعداً رفتند با آمریکاییها صحبت کردند و عذرخواهی کردند؛ این ناشی از چیست؟ ناشی از کمعمق بودنِ آن انگیزه است. آن انگیزه متّکی به یک زیرساخت محکم نبود؛ انگیزه بود، امّا زیرساختش محکم نبود.»
پشیمانی کسانی که در تسخیر سفارت آمریکا در تهران نقش داشتند، از همان شب ۱۳ آبان آغاز شد. حاتم قادری و جواد مظفر دو دانشجوی دانشگاه ملی به دلیل حمایت امام از حرکت دانشجویان از لانه خارج شدند. سه روز بعد چند دانشجوی دیگر نیز با بیان اینکه هرچند تسخیر، یک حرکت ضدامپریالیستی است، اما این راه مبارزه با امپریالیسم نیست! از لانه خارج شدند.
عباس زریباف یکی از دیگر از دانشجویان تسخیرکننده لانه جاسوسی که از ابتدای سال ۵۸ وارد سازمان مجاهدین خلق (منافقین) شده بود، بسیار به عوامل اطلاعات نخستوزیری مانند تقی محمدی و خسرو تهرانی نزدیک بود. او در سال ۶۰ به زندگی مخفی روی آورد و در سال ۶۱ از ایران خارج شد. زریباف در چهارمین روز عملیات مرصاد به هلاکت رسید.
اما در بین همه این پشیمانیها، اظهار عذرخواهی از سوی ابراهیم اصغرزاده که عنصر اصلی تسخیر سفارت آمریکا محسوب میشد بسیار قابل توجه است. البته اظهار عذرخواهی از سوی ابراهیم اصغرزاده در شرایطی صورت میگرفت که دولت روحانی با گروه ۱+۵ در حال مذاکره تنگاتنگی بود.
ابراهیم اصغرزاده در مناظرهای که با «حسین اللهکرم» در حزب اسلامی کار داشت تاکید کرده بود که بنده از اشغال سفارت آمریکا عذرخواهی میکنم؛ ما یک عمر برای عدالت سینه زدیم، امااشتباه کردیم چرا که متوجه شدیم با آزادی میتوان به بهشت رفت.
وی به علت پشیمانی خود از تسخیر سفارت سابق آمریکا در ایراناشاره و تصریح کرده بود که «ما میخواستیم فقط ۴۸ ساعت سفارت را نگه داریم، اما اینکه شما این مسئله را مقدس میکنید و فکر میکنید که ما باید تا ابد شعار مرگ بر آمریکا را بدهیم قبول ندارم و من این نکته را از مجلس ششم قبول نداشتم.»
اصغرزاده در همان مناظره امنیتیبودن اسناد موجود در سفارت آمریکا را رد نکرد و فقط نسبت به طولانیشدناشغال سفارت آمریکا و بیآبرو شدن برخی افراد اعتراض کرد و آن را از نقاط تاریک جریان دانشجویی آن زمان دانست.
عباس عبدی از فعالان سیاسی اصلاحطلب هم ۱۹ سال پیش با «باری روزن»، افسر مطبوعاتی سفارت آمریکا در زمان گروگانگیری در پاریس دیدار کرد. باری روزن اولین بار در سال ۱۹۶۷ به عنوان عضو ارتش صلح به ایران آمد. او سه سال بعد تحصیلات تکمیلی خود در رشته «فرهنگ ایرانی» را در دانشگاه کلمبیا پی گرفت، سپس به تهران آمد و به عنوان وابسته مطبوعاتی سفارت آمریکا آغاز به کار کرد. کمتر از یکسال بعد از آنکه روزن در سفارت مشغول به کار شد، در چهارم نوامبر ۱۹۷۹ دانشجویان پیرو خط امام سفارت آمریکا در تهران رااشغال کردند و او و همکارانش را ۴۴۴ روز به گروگان گرفتند.
باری روزن بعدها درباره این ملاقات گفت: «من سال ۱۹۹۸ در پاریس با یکی از دانشجویان رده بالای خط امام ملاقات کردم. او عباس عبدی بود. هنگامی که کارهای بسیاری بود که ما میتوانستیم با هم انجام دهیم او از من، همسرم و دخترم که در آن دیدار همراه من بودند، عذرخواهی کرد. او گفت وقتی به عقب نگاه میکند، گروگانگیری رااشتباه میپندارد و متاسف بود که بخشی از آن است. بله، آقای عبدی حقیقتا یک انسان است».
البته رهبر معظم انقلاب قبلا هم از انقلابیهای پشیمان سخن به میان آوردند و در دیدار با دانشجویان و دانشآموزان که به مناسبت ۱۳آبان و روز استکبارستیزی برگزار شده بود بااشاره به اینکه دشمن به دنبال القای تعصبی بودن تفکر مبارزه با آمریکا و همچنین حل مشکلات اقتصادی کشور از طریق سازش با آمریکاست، دو دسته افراد را به عنوان انتشار دهنده این افکار در جامعه معرفی کردند و فرمودند: «بعضیشان وابسته به تشکیلات سرویسهای جاسوسی یا سیاسی یا مراکز خاص آمریکایی هستند، بعضیشان هم نه، وابستگی ندارند، ازنفسافتادهها، پشیمانشدهها، بوی لذت دنیا به مشامشان رسیدهها.»
البته پشیمان شدهها طیف دومی هم دارند، طیفی که همین الان که شما این مطلب را میخوانید بر ارکان مهم کشور مدیریت میکنند و در مناصب بزرگی بوده و هستند کسانی که امروز بیش از هر شخصیت دیگری طالب ارتباط و دوستی تنگاتنگ با آمریکا هستند و آمریکا را راهحل تمام مشکلات میدانند، برخی از عاملان ۱۳ آبان امروز به ضدخود تبدیل شده و چشمشان را بر روی استکبار و استعمار نوین جهانی بستهاند و نظام اسلامی و آرمانهای انقلاب را از مد افتاده و غیرمنطقی میدانند.
ابراز پشیمانی گاهی همچون عبدی و اصغرزاده کاملا علنی و واضح است و گاهی همچون «ابتکار» و «بیطرف» در رگههای فکری و سیاسی حزبی و شخصیتی لیبرال و غربگرایانه نمود پیدا میکند. در هر حال این دانشجویان و تشکلهای دانشجویی هستند که باید پرچم استکبارستیزی و در راس آن آمریکاستیزی را نگه دارند تا ۱۳ آبان بعنوان برگ بزرگی از تاریخ همواره چراغ مسیر استکبارستیزی را روشن نگه دارد.
منبع: خبرنامه دانشجویان ایران