kayhan.ir

کد خبر: ۲۰۱۸۵۹
تاریخ انتشار : ۰۷ آبان ۱۳۹۹ - ۲۰:۵۶
آسیب شناسی تولیدات هنری به بهانه برگزاری جشنواره فیلم‌های کودکان و نوجوانان- بخش پایانی

سنگرهای خالی در جنگ نرم علیه نسل جدید



آرش فهیم
تولیدات رسانه‌ای مخصوص کودکان ونوجوانان، امروز به یکی از عرصه‌های اصلی جنگ نرم علیه جامعه ایرانی تبدیل شده است. جنگی که عرصه‌های گوناگون، متنوع و پرجاذبه‌ای را فراگرفته است؛ از فیلم‌های علمی-تخیلی گرفته تا انیمیشن‌های استراتژیک و بازی‌های رایانه‌ای.
کودکان و نوجوانان، آینده سازان جوامع هستند و در عین حال، ظرفیت بسیار زیادی برای تأثیرپذیری دارند. از همین رو نیز کمپانی‌های سرمایه‌داری و صهیونیستی سالانه میلیاردها دلار برای تولید محصولاتی با هدف تخریب ذهنی نسل نورسیده در جوامع انسانی هزینه می‌کنند.
اما متأسفانه در این جنگ، مسئولان فرهنگی و سینمایی ما تقریبا عرصه را خالی کرده‌اند و این تهاجم، یکطرفه شده است. هرچند که هرساله تعداد ‌اندک و معدودی پویانمایی و بازی رایانه‌ای با رویکرد اسلامی و انقلابی تولید می‌شود، اما بدون تعارف باید گفت که این تعداد را یارای ایستادگی در برابر سیل انبوه محصولات آن سوی آب
نیست.
این موضوع که دوره کودکی و نوجوانی مقطعی بسیار حساس در زندگی انسان محسوب می‌شود و اگر لطمه‌ای به روح و روان شخص در این مقطع سنی وارد شود، جبران آن بسیار سخت خواهد بود، یک مسئله علمی و اثبات شده است که ارتباط چندانی به اعتقادات ایدئولوژیک و سیاسی ندارد؛ حتی در جوامع لائیک هم تماشای آثار غیراخلاقی و نابود‌کننده فطرت انسانی برای بچه‌ها توصیه نمی‌شود. این مسئله در جامعه ما بسیار خطیرتر و با اهمیت‌تر است.
نکته مهم این است که امروز، فرزندان ایران زمین سروکار زیادی با آثار بصری غربی دارند. محصور شدن خیل عظیمی از مردم زمانه ما در شهرها و زندگی آپارتمانی از یک سو و گسترش رسانه‌های تصویری از سوی دیگر، باعث شده که فیلم‌ها، کارتون‌ها و بازی‌های رایانه‌ای وارداتی، یار نزدیک و معلم پنهان نسل جدید شوند.
 در چنین شرایطی سینمای کودک و نوجوان، نوشدارویی است که اگر به شکل اصیل و گوارا به دست بچه‌ها برسد، می‌تواند مانع بسیاری از ابتلائات فرهنگی و اجتماعی شود.
کمبود آثار هنری برای نوجوانان
تولد سینمای کودک و نوجوان، یکی از ارمغان‌های فرهنگی انقلاب اسلامی بود. چرا که تا قبل از این تحول تاریخی، چیزی به نام سینمای کودک به معنای واقعی کلمه در سینمای ایران جریان نداشت. فضای پاکیزه‌ای که نظام اسلامی تازه تأسیس به عرصه سینمای ما اعطا کرد و به ویژه پیوند میان هنر هفتم و مردم در سال‌های ابتدایی انقلاب، زمینه را برای ظهور و بالندگی سینمای کودک مهیا کرد.این درحالی است که از اواسط دهه 70 همچون سایر عرصه‌های سینمای ملی، حال سینمای کودک نیز رو به وخامت نهاد. غلبه دو جریان تجاری و شبه روشنفکری بر فضای هنر هفتم کشورمان در 20 سال اخیر، همان طور که سینمای دفاع مقدس را به انزوا کشاند، فرزند دیگر فرهنگ انقلاب یعنی سینمای کودک را نیز به ورطه سقوط کشاند. به طوری که در دهه 80 دیگر اثر چندانی از این نوع سینما نماند.
به این ترتیب ژانر کودک و نوجوان به کالبدی رو به موت تبدیل شد که تنها با تزریق بودجه دولتی و با اتکاء به جشنواره‌ای که دوره سی و سوم خود را پشت سر گذاشت ظاهری زنده یافته است. برگزاری جشنواره فیلم کودک و نوجوان، یکی از راه‌های احیای این ژانر مهجور و مظلوم پنداشته می‌شود. اما مگر سایر جشنواره‌های موضوعی تا چه حد به هنر هفتم این دیار کمک کردند که این یکی هم بتواند؟
این در حالی است که در دوره اخیر جشنواره فیلم کودکان و نوجوانان هم تعداد بسیار کمی فیلم که مخاطب آن گروه‌های کم سن و سال باشد به نمایش در آمد و بخش زیادی از ویترین آن توسط فیلم‌هایی که صرفا کودکان یا نوجوانی در داستان آنها حضور دارند- اما مخاطبشان در اصل بزرگسال است- پر شد.
از این بدتر، کمبود فیلم و سریال مناسب و درعین حال جذاب، برای نوجوانان است. با مروری بر آثار اکران شده در سینمای کشور، اگر انیمیشن‌ها را فاکتور بگیریم، تنها یک فیلم قابل تأمل برای نوجوانان ساخته شده است؛ «منطقه پرواز ممنوع»!
محمد سرشار، مدیر شبکه کودک، در زمان اکران این فیلم در گفت وگویی، از کمبود تولید آثار هنری مناسب برای نوجوانان انتقاد کرده و گفته بود: «به طور خاص برای نوجوانان اثر کمی تولید شده است. نوجوان، یا باید برود اثر ساده‌تر بزرگسال‌ها را بخواند، یا باید برود سراغ کارهایی که برای سن کمتر از خودش تولید شده، و این برای‌شان راضی‌کننده نیست. ما وقتی وارد سینمای داخلی می‌شویم همین مشکل را می‌بینیم. تعداد کارهایی که برای نوجوانان تولید شده، حتی ممکن است به تعداد انگشت‌های دست هم نرسد و بیشتر کارها برای کودکان ساخته شده است. «منطقه پرواز ممنوع» از این نظر استثنایی بوده و ما در سال‌های اخیر، کاری شبیه به این فیلم را کم داشتیم.»
نیاز کودکان ایرانی به محصولات بومی
مریم پوریامین، کارشناس فرهنگی و منتقد سینما در گفت وگو با گزارشگر کیهان می‌گوید: «سینمای کودک و نوجوان ما تا نگاه خودش را اصلاح نکند و به ریشه و فرهنگ ایرانی نگاه نکند موفق نخواهد بود؛ متاسفانه برداشت‌های ما از سینمای غرب باعث شده تا فرزندان ما با فیلم‌های ساخته شده در این حوزه،همزادپنداری نکنند. مضامین و داستان‌هایی که طی سال‌های اخیر در فیلم‌های ژانر کودک ارائه شده‌اند، به گونه‌ای نبوده‌اند که کودک ونوجوان ایرانی به آنها مبتلا باشد. مثلا فرض بفرمایید بسیاری از چیزایی که در دنیای غرب به طور فراگیر وجود دارد در دنیای ما وجود ندارد، مسائلی مانند کودک آزاری، تکنولوژی،استفاده ازابزارهای مدرن و... بنابراین وقتی موضوع و داستان فیلم‌ها از سینمای غرب گرفته می‌شود یا برای بچه‌های ما قابل درک نیستند و دور از ذهن هستند و یا قهرمان داستان برایشان باورپذیر نیست. پدر و مادر اگر بخواهند فرزندانشان را به سینما ببرند علاقمند هستند که بچه چیزی را روی پرده سینما آموزش ببیند که به درد زندگیش بخورد، اما فیلم‌هایی که به تقلید از سینمای غرب ساخته می‌شوند تناسبی با نیاز کودک و نوجوان ایرانی ندارند؛ درنتیجه نه پدر و مادر و نه اولیای مدرسه برای بردن بچه‌ها به سینما تمایل ندارند وحتی انتخاب شایسته‌ای از بین فیلم‌ها صورت نمی‌گیرد. بنابراین تا مضامین فیلم‌ها با فرهنگ و باورهای ایرانی و یا حتی شرقی همخوانی پیدا نکند نمی‌توانیم بگوییم که به دنیای کودک نزدیک شده است.»
وی به نکته مهم دیگری هم ‌اشاره می‌کند: «سینمای کودک و نوجوان یک سینمای دم‌دستی نیست بلکه سینمای کاملا تخصصی است و فردی که تصمیم می‌گیرد برای کودک ونوجوان فیلم بسازد ازنویسنده تا کارگردان تا طراح صحنه و همه عوامل ساخت فیلم همه باید کسانی باشند که تخصص کافی داشته باشند تا فضا‌سازی مناسب برای فیلم کودک ونوجوان اتفاق بیفتد. متاسفانه در یک دهه اخیرا شاهد هستیم که تازه کارها برای آغاز کار سینمای خود می‌روند برای کودک و نوجوان فیلم می‌سازند اما فضای آثارشان اصلا کودکانه نیست؛ حتی گره‌های فیلمنامه با ذهن کودک همخوانی ندارد. وقتی در فیلم‌هایی که به نام این ژانر ساخته می‌شوند هیچ نشانه‌ای از سینمای کودک و نوجوان ندارد، باعث می‌شود که فاصله بین مخاطب و سازنده اثر بیشتر شود و در نتیجه این فیلم‌ها فروش خوبی پیدا نمی‌کنند؛ سازندگان این آثار هم به جای اینکه به‌اشکالات اساسی کار خودشان فکر کنند و این مشکل را حل کنند که فیلم‌هایشان اصلا مناسب مخاطب کودک و نوجوان نیست، وقتی می‌بینند این عرصه پول ساز نیست، قید ساخت فیلم کودک را می‌زنند و این حوزه عقب می‌افتد.»
پیچیدگی تربیت در آثار هنری
موضوع بسیار مهم دیگر درباره سینمای کودک و نوجوان، رویکرد تربیتی آثار است. بچه‌ها بسیار بیشتر از بزرگسالان مجذوب داستان می‌شوند و تخیلشان با فضای فیلم درگیر می‌شود. به همین دلیل درباره فیلم‌های کودک و نوجوان حساسیت بیشتر و دقت سختگیرانه تری در زمینه مضامین و محتوای آثار لازم است.
کارشناسان حوزه کودک و نوجوان معتقدند در جشنواره فیلم کودک و نوجوان نیز ملاک تاثیر اخلاقی فیلم‌ها باید بر ملاک‌های تکنیکی و ساختی غلبه پیدا کند و اگر فیلمی هم به خاطر ساختارش شایسته تقدیر می‌شود، این ساختار باید در خدمت تعلیم و تربیت باشد.
منظور از تعلیم و تربیت در سینما، پندو‌اندرز یا سرلوحه قرار‌دادن نصیحت‌های پیش پا افتاده نیست، یعنی لزوما فیلم تربیتی به فیلمی نمی‌گویند که آداب درست احوال پرسی، سحرخیزی، احترام گذاشتن به دیگران و... را به کودکان دیکته کند. فیلم تربیتی به اثری گفته می‌شود که مخاطب با تماشای آن به خویشتن خویش باز می‌گردد و «خود» اصیل خودش را که همان فطرت پاک انسانی است باز می‌یابد. و جشنواره فیلم کودکان و نوجوانان تنها زمانی می‌تواند موفق شود که محمل و محفل الگو‌سازی برای این نوع سینما شود.
امیر داسارگر، کارگردان فیلم «منطقه پرواز ممنوع» درباره جنبه‌های تربیتی این فیلم موفق، به گزارشگر کیهان می‌گوید: «فیلم‌های نوجوان ما در بهترین حالت، نمایش دهنده آداب هستند. آدابی مثل اینکه حرف پدر و مادر را گوش دهید، درس خود را خوب بخوانید، راستگو باشید و... کمتر فیلمی پیدا می‌شود که هدف بزرگ نشان دهد، رویا بسازد و از یک آرمان حرف بزند و بچه‌ها را به مبارزه دعوت کند. این نوع فیلم‌ها معمولا در فضای سینما مهجور هستند.»
همچنین ‌هادی محمدیان، کارگردان پویانمایی‌هایی چون «شاهزاده روم» و «فیلشاه» نیز درباره روش درست تأثیرگذاری فرهنگی در انیمیشن – و به طور کلی آثار هنری مرتبط با کودکان و نوجوانان- به گزارشگر کیهان می‌گوید: «مسلما انیمیشن، رسانه‌ای بسیار قدرتمند برای تأثیرگذاری فرهنگی بر مخاطب کودک و نوجوان است. ما زبانی قوی‌تر از این زبان نداریم. هیچ عرصه‌ای به این قوت نیست. اما باید بپذیریم که ابتدا مولفه‌های سرگرم‌‌سازی رعایت شود و بعد به مخاطب پیام برسانیم. در کشور ما برعکس است؛ می‌خواهیم یک شعار بدهیم و یک بیانیه صادر کنیم و از ابزار هنر استفاده می‌کنیم! در حالی که باید کاملا برعکس باشد. یعنی ما ابتدا باید بُعد سرگرمی و جذابیت را برای مخاطب در نظر بگیریم. اگر این اتفاق بیفتد، هم در ادبیات کهن، هم معارف دینی و هم تاریخ متأخر خودمان قصه‌های بسیار جذابی وجود دارد که می‌تواند یکی از مزیت‌های ما نسبت به آثار خارجی محسوب شود.»
لزوم اعتماد به جوانان
جوانان پاک سیرت و نیکوسرشت، بهترین کارورزان و هنرمندان تولید آثار هنری برای بچه‌ها هستند.‌هادی محمدیان، کارگردان پویانمایی به گزارشگر کیهان می‌گوید: «به‌طور کلی بچه‌های ایرانی در این عرصه دست کم گرفته می‌شوند و متأسفانه در عرصه هنر به آنها اعتماد نمی‌شود. این نگاه در عرصه‌های علمی کمتر است؛ در آن بخش به بچه‌ها اعتماد شد و نتیجه این اعتماد را هم دیدیم که به رشد چشم‌گیر علمی کشور منجر شد. اما در فرهنگ، این اعتماد بسیار کمتر بوده است. شاید یکی از دلایل این بوده که ما مسحور آثار غربی هستیم و فکر می‌کنیم که خودمان هیچ گاه نمی‌توانیم کار خوبی تولید کنیم. اما این‌اشتباه بزرگی است. همان طور که در عرصه علمی توانستیم به موفقیت‌های بزرگی برسیم، در عرصه فرهنگ هم می‌توانیم. منتها باید به جوان‌ها اعتماد و از آنها حمایت شود؛ به ویژه از سوی مسئولان و بعد از طرف خود سینماگران و خانواده‌ها، این اعتماد و حمایت باید اتفاق بیفتد. بسیاری از خانواده‌های ایرانی رغبتی ندارند برای اینکه فرزندانشان به سمت سینما بروند. چون به این عرصه اعتماد ندارند. به هر حال، برای همه پدر و مادرها، فارغ از اینکه چه گرایش فکری و سیاسی دارند، آینده فرزندانشان مهم است. خانواده‌های ایرانی، امروز نسبت به سینما جبهه دارند و فکر می‌کنند که فضای سینمای کشور سالم نیست. به نظر من‌اشتباه می‌کنند. حداقل می‌توانم بگویم که در عرصه انیمیشن، فضا بسیار سالم است و هم افرادی که در این عرصه کار می‌کنند و هم پشت صحنه فعالیت آنها واقعا سالم است. خانواده‌ها نباید موفقیت را فقط در پزشکی و مهندسی ببینند. اگر فرزندانشان علاقه و استعداد دارند، حتما می‌توانند در عرصه هنر هم به موفقیت برسند.»