بیوقار، روایت مهاجرانِ زیادی! (هالیوود زیر ذرهبین)
فاطمه قاسمآبادی
زمانی که آمریکا توسط اروپاییها کشف شد، مردم عادی با رویای سرزمین وسیع جدید، از کشورهای اروپایی به این قاره تازه کشف شده رفتند و عدهای از این مردم هم نه به انتخاب، که بهخاطر جرایم غیرقابل بخشش، برای کار و ساختوساز به آمریکا تبعید شدند. در مورد استرالیا هم وضع به همین منوال بود چرا که در این قاره هم مانند آمریکا ابتدا ارتش انگلستان به کشتار بومیان ساکن در آن سرزمین پرداخت و وقتی به اندازه کافی وحشت در دل بومیان باقیمانده انداخت، بقیه را بهصورت برده درآورد و به منوال همیشگیاش شروع کرد به وارد کردن همنژادان آنگلوساکسون به این قاره، برای زندگی و در کنارش هم مجرمان مخصوصاًً با ملیت ایرلندی یا اسکاتلندی را برای خدمت به انگلیسیها، به استرالیا فرستادند....
وقتی سفیدپوستان از دیگر نژادها که معمولا ساکن اروپا بودند، به این دو قاره مهاجرات کردند کمکم و بهتدریج ملیت مهاجران با توجه به رویای زندگی بهتر تغییراتی کرد و از کشورهای شرقی مانند چین، هند و... هم مردم زیادی به سمت این قارهها روانه شدند که البته رفتار سفیدپوستان با ملیتهای شرقی بسیار بدتر و تحقیرآمیزتر از دیگر مردم بود.
در حال حاضر اما، وضعیت مهاجرت به قارههای دیگر تغییرات اساسی کرده است چرا که کشورهای مورد نظر مهاجران، دیگر نیازی به نیروی کار ندارند و از این رو مهاجران را پس میزنند. برای مثال حالا که دوباره رونق اقتصادی در کشوری مثل آمریکا از بین رفته، رفتار غیرانسانی با مهاجران بهخصوص در دوره ریاستجمهوری ترامپ، چنان به اوج خود رسیده که نقطه پایانی را برای کسانی که در آرزوی مهاجرت به این کشور هستند گذاشته است.
با توجه به این گزینه سوخته، دیگر آمریکا وضعیت مناسبی برای مهاجرین ندارد و بنابراین، مهمترین گزینههای مهاجرت، چه برای متخصصین و چه مردم عادی، ابتدا کانادا و اگر نشد استرالیاست. نکته قابل توجه در این مسئله است که این دو کشور هم مدتهاست که دیگر تمایلی به پذیرش مهاجر غیرمتخصص ندارند و حتی متخصصین را هم با اکراه قبول میکنند و به اصطلاح تعداد مهاجران فعلیشان را هم بیشتر از حد نیاز میدانند! بهخاطر همین هم رفتار با مهاجرین در این کشورها مخصوصاًً اگر غیرقانونی باشند، بسیار خشن و بیرحمانه است.
سریال «بیوقار» جدیدترین ساخته «الیز مککراید» محصول سال 2020 است که به وضعیت مهاجرین غیرقانونی در استرالیا میپردازد و زندگی سخت و تحقیرآمیز آنها را به تصویر میکشد.
داستان مهاجران آواره
داستان مینیسریال «بیوقار»، درباره مردمی است که از کشورهای مختلف دنیا و بهويژه خاورمیانه، در کمپ پناهندگان استرالیایی دور هم جمع شدهاند. این پناهندگان که از افغانستان، عراق، ایران و حتی خود این کشور هستند، مدام در تلاشند تا در شرایط بد کمپ، دوام بیاورند و بتوانند از جایی اقامت بگیرند که بشود در آن زندگی بهتری را برای خود بسازند.
در بین این پناهندگان، زندگی «امیر» و خانوادهاش و بهخصوص دختر بزرگش «مینا» به همراه زندگی «سوفی» دختر سفیدپوست داستان و «کَم» یکی از نگهبانان این کمپ، روایت میشود. امیر که همراه خانوادهاش از افغانستان به استرالیا مهاجرت کرده در نیمه راه، همسر و دختر کوچکش را از دست میدهد و در ادامه سعی دارد حداقل زندگی مینا را از این کمپ نجات بدهد.سوفی دختری سفیدپوست و زیبا است که در ظاهر زندگی خوبی دارد. او مهماندار هواپیماست و خانواده متمولی دارد ولی در باطن این دختر در حال فروپاشی است چرا که از زمان تولد تحت سلطه مادرش مجبور بوده نقش دختر بینقص را ایفا کند؛ بهخاطر همین بعد از اینکه سوفی توسط یک گروه دغلکارِ رقصنده، مورد سوءاستفاده قرار میگیرد، هویت خود را کتمان میکند و با اسمی جعلی وارد کمپ پناهندگان میشود. از طرف دیگر کَم، که تازه بهعنوان نگهبان وارد کمپ شده، سعی دارد با حفظ این شغل، وضعیت مالی خانوادهاش را بهبود ببخشد.
به اندازه تبلیغات بیرحم نیستیم!
در سریال بیوقار، نگاه داستان به پناهندگان بهعنوان موجوداتی از همهجا رانده که قرار است بعد از ورود به کشور استرالیا هم به نوعی سربار مردم این کشور باشند، به تصویر کشیده میشود. در عوض شخصیت نگهبانان ماجرا از «کلیر» و کَم گرفته، تا نگهبانان حاشیهای، همه بهعنوان مردمی که بهخاطر وطن خود فداکاری میکنند و سعی در حفاظت از هموطنان خود دارند، به تصویر کشیده میشوند. این نگهبانان، همیشه با ملاحظه و محبت، با پناهندگان برخورد میکنند و تا در زمانی که پناهندگان با وحشیگری رفتار نکنند، با آنها برخورد خشن و فیزیکی نمیکنند! این ادعا با توجه به اینکه اخبار رفتار بد و تحقیرآمیز با پناهدگان، بهخصوص در کمپهای استرالیا چند وقتی است که مورد توجه رسانههای دنیا قرار گرفته، جالب توجه است. تصویر مأموران وظیفهشناسی که از مردم استرالیا، در مقابل خطرات بزرگ محافظت میکنند، از ابتدای ماجرا، توجه مخاطبین را در سریال بیوقار به خود جلب میکند.
در سریال بیوقار، مخاطبین در طرف مقابل ماجرا، پناهندگانی را میبینند که بهخاطر مهاجرت به استرالیا حاضرند هرگونه اخلاق و وجدانی را زیر پا بگذارند و وقتی از طرف کارشناسان، صلاحیت گرفتن اقامت را پیدا نمیکنند عصبانی، سرخورده و بدرفتار میشوند و در حقیقت به همین دلیل، شایسته رفتار غیرانسانی مأموران کمپ میشوند!
سفیدپوستان بیارزش حمایت میکنند
در سریال «بی وقار»، مخاطبین میبینند کسانی که از مهاجران دفاع میکنند و با این آوارگان احساس همدردی دارند، همگی جزو سفیدپوستانی هستند که از نظر اخلاقی و روحی، دچار مشکلات بزرگی هستند.
برای مثال سوفی، بهعنوان دختری دردسرساز و نیمهدیوانه، که خود را در کمپ با هویت جعلی جا داده، در زمانهایی آن هم بهصورت غیرقانونی، به پناهندگان کمک میکند. یا «جنیس» بهعنوان همسر کَم، به جای اینکه به زندگی خانوادگیاش و کودک تازه متولد شدهاش توجه کند، مدام در پی فراری دادن پناهندهها و دور زدن قوانین است. در آخر خواهرروحانی که با کلک و دروغ از اعتماد مأمورین سوءاستفاده میکند و با بردن وسایل غیرقانونی به داخل کمپ باعث میشود شورش و بلوا در کمپ بپا شود و مأمورین مجبور به اعمال خشونت علیه پناهندگان بشوند، همگی نمونههایی از طرفداران و حمایتگران پناهندگان هستند.
این نگاه سخیف نسبت به مردمی که با دید انسانی به پناهندگانی که سالهاست در این کمپها گرفتار شدهاند و نه راه پس دارند و نه پیش، در سریال بیوقار بسیار گلدرشت به تصویر کشیده میشود.در انتهای سریال «بی وقار» در حالی تمام میشود که فراریها با مداخله به موقع مأمورین، به کمپ برگردانده میشوند و سوفی که حالا آشفتهتر از همیشه است به خواهرش تحویل داده میشود و امیر هم که دیگر امیدی به گرفتن پناهندگی ندارد، با خواهش و التماس، دخترش را به فرزندخواندگی یک خانواده استرالیایی درمیآورد و سریال با نمایی از مینا بهعنوان دختری افغان و محجبه تمام میشود در حالی که او کنار ساحل ایستاده و با سپردن پاهایش به امواج دریا، گویی بعد از مدتها به آرامش و آزادی واقعی رسیده و با این صحنه کارگردان به نوعی تمام آزار و اذیتی که این دختر به همراه خانوادهاش متحمل شده را تصویه شده تلقی میکند....
سریال بیوقار به موضوع خاص و بهروزی میپردازد ولی بهخاطر نگاه سطحی و کلیشهای به مسئله مهاجران و افراط در تبرئه برخورد تحقیرآمیز با آنها، نمیتواند نظر مخاطبین و منتقدین را بهدست بیاورد و در حد اثری سفارشی، در شرایطی بحرانی که کشور سازندهاش در آن گرفتار شده، باقی میماند.