چشیدن بالاترین لذتها در گرو عمل به فرامین خداوند (زلال بصیرت)
همه انسانها، دوست دارند رشد و ترقی کنند؛ اگر این میل به کمال نبود، هیچکس بهدنبال ترقی نبود، اما اینکه رشد وترقی واقعی چیست، کمتر مورد تفکر قرار میگیرد و غالباً تحت تأثیر شرایط و القائات اطرافیان، داشتن ثروت، داشتن شغل مناسب با درآمد خوب، موقعیت اجتماعی مناسب و نظایر آن، پیشرفت قلمداد میشوند.
بسیاری از افراد، علم را نیز برای رسیدن به مدرک و شغل مناسب میخواهند، اما برخی، علم و شناخت حقیقت برای آنها مطلوبیت ذاتی دارد و حتی اگر باید برای کشف حقایق هزینه کنند - ولو اینکه در آینده نیز به وسیله آن به شغل و جایگاهی نرسند - باز هم اقدام به کسب معرفت میکنند.
لذتهای متفاوت در دورانهای مختلف زندگی
در دوران کودکی بالاترین لذتها در بازی کردن است؛ اما همین کودک وقتی رشد میکند و بالغ میشود، لذتهای دیگری برایش مطرح میشود و رسیدن به پست و مقام و احترام اجتماعی برای او لذتآور میشود.
همانطور که با رشد کردن انسان، برخی لذتهای گذشته، در چشم او رنگ میبازد و لذتهای جدیدی جای آن را میگیرد، انسان اگر رشد بیشتری داشته باشد، این لذتهای مادی نیز در چشم او رنگ میبازد و برای او لذتهایی کودکانه تلقی میشود.از اینرو آیتالله بهجت(ره) میفرمود: اگر سلاطین عالم لذت نماز را میچشیدند، سلطنت را رها میکردند تا به این لذت برسند. طبیعتاً سلاطین، به لذتهای فراوانی دسترسی دارند؛ نماز چه لذتی باید داشته باشد که آنها دست از آن لذتها بکشند و به دنبال نماز بروند؟ آری؛ اگر ما دنبال به این لذتها نمیرویم، به این علت است که درکی از آنها نداریم.
خداوند انسان را بهگونهای آفریده است که در هر دوران، لذت خاصی داشته باشد،اما جای سؤال دارد که چرا انسان باید این دورانها را طی کند تا به این لذتها برسد؟ چرا باید مسیر طولانی دنیا با این مشکلات و غم و غصهها و سختیها را طی کرد تا به رحمت خداوند رسید و چرا خداوند از ابتدا ما را در بهشت نیافرید تا رحمت خود را شامل حال ما کند؟!
اجمالاً باید گفت، هدف خداوند از خلقت انسان، این است که انسان با اختیار خودش، مسیر سعادت و کمال و رسیدن به رحمت الهی را بپیماید؛ این رحمت، رحمتی است که تنها از راهکارهای اختیاری به دست میآید وگرنه خداوند کسانی را داشت که رحمتش را شامل حال آنها کند؛ او ملائکه بسیاری آفریده است و هرکدام نیز مقام و جایگاهشان معلوم است. جبرئیل از ملائکه با عظمت الهی است، اما انسان میتواند مقامی بالاتر از ایشان داشته باشد؛ از طرف دیگر میتواند حتی از پستترین حیوانات نیز پستتر شود.
لازمه پیمودن اختیاری راه سعادت این است که شرایط متغیر و گرایشهای متفاوتی وجود داشته باشد،در این صورت است که انسان با ابتلا به این مسائل و با وجود گرایشهای متعدد، میتواند راه صحیح یا اشتباه را با اختیار خود انتخاب کرده و رشد یا سقوط کند.
در هر مرحله که وارد میشویم، برای اینکه به مراتب بالاتر برسیم، باید انگیزه قویتری داشته باشیم؛ روشن است که اگر کسی مدرک دیپلم داشته باشد و به او بگویند دوباره چند سال درس بخواند و زحمت بکشد تا همان مدرک را به او بدهند، انگیزهای برای درس خواندن نخواهد داشت. این فرد در صورتی انگیزه ادامه تحصیل پیدا میکند که مدرک مقطع بالاتر به او داده شود.
درک عالیترین لذت، در گرو کمالیابی انسان
لذتها دارای مراتبی هستند و انسان به همان اندازه که رشد کند، لذت او هم بیشتر میشود، خداوند پیامبر(صلیاللهعلیهوآله)، ائمه(علیهمالسلام) و اولیای الهی را بهعنوان کسانی که به مقام نهایی هدف خلقت رسیدهاند، برای یافتن انگیزه در پیش روی ما قرار داده است. این مقام، همان مقامی است که از همه بالاتر است و البته لذتش نیز بیشتر است؛ بر این اساس طبیعی است که ما از نماز لذت نبریم و کسی مانند آیتالله بهجت لذت ببرد؛ چرا که لازمه رسیدن به این مقام، این است که انسان مراحل قبل را گذرانده و طی کرده باشد و لیاقت لذت بردن از این رحمت الهی را پیدا کرده باشد.
عالیترین کمال، عالیترین لذتها را هم بهدنبال دارد، اما برای رسیدن به این مقامات باید سالها زحمت کشید تا لیاقت چشیدن لذت انس با خدا را دریافت کرد. البته اگر بفهمیم و درک کنیم که خداوند ما را برای چه کمالی آفریده و چه لذتی به همراه آن کمال است، انگیزه برای رسیدن به این لذت نیز در ما شدت مییابد.
تنها خداوند است که میتواند جلوهای از این لذتها را به ما بدهد؛ چرا که او ما را خلق کرده و میداند برای چه خلق کرده است؛ اوست که بهتر از همه میتواند راه رسیدن به این لذت را برای ما تبیین کند. به عبارت دیگر، بهترین کمالی که میتوان به آن رسید، همان است که خدا میگوید و بهترین مسیری که میتواند ما را به این کمال برساند، همان راهی است که خداوند گفته است.
عمل به دستورات خداوند، راه رسیدن به کمال و لذتهای آن
یافتن راه کمال و سعادت و رسیدن به برترین لذتها، صرفا با تفکر و اندیشیدن محقق نمیشود؛ زیرا انسان اصلا چنین لذتی را درک نکرده تا بخواهد به آن برسد. بسیاری از اندیشمندان بزرگ دنیا، در اینباره اندیشیدهاند و راههایی را هم برای رسیدن به کمال نهایی پیشنهاد کردهاند که البته بسیار با هم متفاوت است؛ از حسگرایی و عقلگرایی گرفته تا تصوف و ریاضت؛ اما آیا هیچ کدام، به اندازه کسی که انسان را آفریده و اوج کمال انسان و اوج رحمت خود را میشناسد، میتوانند مسیر واقعی را نشان دهند؟!
خداوند بر ما منت نهاده و کسی را به ما معرفی کرده که هم آخرین مرحله کمال و هم راه رسیدن به آن را به ما معرفی کرده و هم آفتهایش را به ما نشان داده است. کسی که خودش به آن کمال رسیده است؛ از اینرو بهترین کار برای رسیدن به این کمال، یادگرفتن همین امور و در مرحله بعد، عمل به آنهاست. وقتی برخی از افراد برای رسیدن به یک تخصص در رشتهای خاص، دهها سال از وقت خود را در مراکز علمیمیگذرانند و تلاش میکنند تا به آن تخصص برسند، آیا جفا نیست که راه رسیدن به کمال واقعی و دریافت بالاترین رحمتها که به سادگی در اختیار ما قرار داده شده را یاد نگیریم و به آن عمل نکنیم؟
برای حرکت آگاهانه، باید به این سؤالات پاسخ روشنی داده شود،باید ببینیم چرا خلق شدهایم؟ بالاترین پیشرفت و ترقی و لذتی که میتوانیم به آن برسیم، چیست و از چه راهی باید به آن برسیم؟ البته خداوند متعال، پاسخ این پرسشها و همچنین راه رسیدن به این کمالات را برای ما بیان کرده است.
بیانات آيتالله مصباح يزدي(دامظله) در دیدار
با جمعی از طلاب مدرسه علمیه نورالاصفیا و آلیاسین تهران؛ قم؛ 17/9/97
زلال بصیرت روزهای پنجشنبه منتشر میشود.