kayhan.ir

کد خبر: ۲۰۰۹۸۲
تاریخ انتشار : ۲۳ مهر ۱۳۹۹ - ۲۲:۰۰

به کدامین عزیز باید گریست




محمدهادی صحرایی
ماه‌های محرم و صفر اگرچه موسم حزن و اندوه و آه و حسرت است ولی از نظرگاهی دیگر موسم امتحانات بزرگ انسانی است. شاید دلیل حزن و اندوه این دو ماه بزرگ هم همین باشد که بشریت و مخصوصاًًً مسلمانان نتوانستند سربلند امتحانات و ابتلائات بزرگ باشند و جواهرات خدا را که همانا پیامبر رحمت و امامان هدایتند را محافظت کنند. هر ساله با آمدن این دو ماه، خاطرات تلخ اشتباهات بزرگ ما تداعی می‌شود و شاید یکی از دلایل عزاداری‌ها و سوگوار‌ی‌ها برای مصائب اهل‌بیت صلوات‌الله‌علیهم، تکرار دائمی ‌بیدارباش و هشیارباشی است که خواب غفلت و رخوت را از ما بگیرد و دائماً ما را متذکر امام زنده و حاضر کند. و قطعاً تا مؤمنین به اسلام ناب به خداوند متعال، تعهد مؤمنانه و جوانمردانه ندهند که می‌توانند جان نازنین امام زمان و ذخیره آخرین خدا را حفظ کنند و اوامرش را بی‌کم و کاست اطاعت کنند، ظهور ایشان و گشایش کار امت محقق نخواهد شد. نعوذبالله.
ماه‌های محرم و صفر، نفس‌ها به شماره می‌افتد. قدمها سنگین است و ‌گریه بهانه نمی‌خواهد. دل‌ها نازک است و ‌اشک‌ها بی‌اختیار. گویی صدای هق‌هق ملائک است که امان مؤمنین را می‌برد و شرمندگی تاریخ است که اهل غیرت را سرافکنده کرده است. اگرچه شهادت هرکدام از اهل‌بیت، مصیبت و جانکاه است ولی مظلومیت سیدالشهداء و کربلاییان همراهش به‌گونه‌ای است که کل محرم و صفر را عاشورایی کرده است و روزهای آخر ماه صفر که غصه‌ها گِره در گِره و مضاعف است، تنها پناه مؤمنین در این روزگار عسرت، درگاه خداوند است، در محضر امام حاضر و غایب از نظر. و اینکه در دعای افتتاح می‌گوییم «اَللّهُمَّ اِنّا نَشْکوُ اِلَیْکَ فَقْدَ نَبِیِّنا وَ غَیْبَهَ وَلِیِّنا وَ کَثْرَهَ عَدُوِّنا وَ قِلَّهًَْ عَدَدِنا و َشِدّهًَْ الْفِتَنِ بِنا وَ تَظاهُرَالزَّمانِ عَلَیْنا...»1 به این دلیل است که غصه از همان زمانی شروع شد که از دستور آخرینش سرپیچاندند.
از 18 ذی‌الحجه تا 28 صفر مگر چند روز می‌گذرد که بتوان ذهن بیش از صدهزار شاهدِ ناظر را از غدیرخم پاک کرد؟ می‌توان باور کرد که صدهزار نفر با هم عید بزرگ غدیر را فراموش کنند؟ قطعاً نه؟ ولی تبلیغات و تحریف می‌تواند واقعه بزرگ و بی‌نظیر و متواتر غدیر را به‌گونه‌ای وارونه کند که در صد روز، صدهزار نفر که شاهد بوده و دست بیعت با علی داده و او را امیرالمؤمنین نامیده‌اند، بیعت خود با «جانشین» پیامبر را به بیعت با «دوست» پیامبر بازخوانی کنند. تجربه تاریخی می‌گوید که اگر تزویر، با تحریف توانسته باشد از 18 ذی‌الحجه تا 28 صفر، تنها، «جانشین» را به «دوست» تغییر معنا دهد، اراذل و اوباش نیز می‌توانند در مقابل دیدگان و با رضایت مدعیان، درِ خانه دختر رسول خدا آتش‌افروزی کنند و طناب بر دست و گردن جانشین رسول خدا اندازند و دختر رسول خدا را زخم کاری زنند و یا در مقابل دیدگان صحابه، تابوت مجتبایی که زینت دوش رسول خدا بود را تیرباران کنند. و یا بر سینه سید جوانان بهشت، برای تقرب به خدا، اسب بتازانند و. ... أَلا لَعْنَهًُْ اللهِ عَلَى الظَّالِمين‏.    
با تحریفِ تاریخ و واقعیات می‌توان مسیر را چنان عوض کرد که بعد از 1400 سال هنوز کسانی باشند که برادران دینی خود را دشمن مهدورالدم و نزدیک بدانند که کشتنش مهریه حوریان بهشت است و یهود پرحیله را دشمن دوری شمرد که می‌توان به او اعتماد کرد و از او پول و پناه و پشتیبانی گرفت. با تحریف می‌شود هر ناممکن را ممکن کرد. از تجدیدنظر و بازخوانی صدهزار نفری در آنچه که دیده و شنیده و فهمیده‌اند تا همین امروز که قاتلین 17 هزار بی‌گناه را پناه دهند و یا دهان خونخوار کدخدا را با هزار بدبختی و توجیه پاک کنند و چهره کریه او را بزک کنند تا در اصل، خود را در انظار پاک کرده و زیبا نشان دهند. مثل قاتلین وحشی فرودگاه بغداد که همان جنتلمن‌های میز مذاکره‌اند که بوی اودکلن آنها غربزده‌ها را مست می‌کند. تحریف همین است. و همان که رسانه‌های استکباری می‌کنند. تحریف می‌تواند قاتلین 9 میلیون ایرانی و مسببین دو کودتای ننگین را خیرخواه همان قربانیان کشتار و کودتا کرد. و در تحریف، یهودیان استاد محض‌اند.
به هر حال با تحریف می‌توان تاریخ یک امت را به قهقرا برد، تاریخ یک کشور که زحمت کمتری دارد. مثلاً می‌شود نخست‌وزیر پهلوی در پاسخ به اعتراض به وطن‌فروشی بگوید: بحرین دخترمان بود و شوهرش دادیم و یا در توجیه یک قرارداد سراسر خسارت محض، گفت که بهترین کار بود و یا مردم را در دوره‌ای از دلار سه هزار تومنی ‌ترساند و در دوره خود به دلار سی هزار تومنی خنداند. در پاسخ به‌تراکم جاسوس و نفوذی چیزی دیگری گفت و یا در مورد مدیران فاسد و... و تحریف اگرچه تلخ است و دروغ، ولی خود، واقعیتی در تاریخ است که نمی‌شود نادیده شود.
روزهای آخر ماه صفر است و غصه گلوگیر است. بغض راه نفس را گرفته و هوا سنگین است. این بیت زیبا که می‌گوید «فاطمه خیرالنساء امشب سه جا دارد عزا / گاهی بگرید بر پدر گاهی حسن گاهی رضا» گویای تمام غصه‌های این دو روز است. گویی ماه محرم و صفر ماه غریبان است. اولش با نام حسین و آخرش پیامبر رحمتی که برای هدایت انسان جان عزیزش را به خطر انداخت و رسالتش هم جهانی بود و هم ابدی. وقتی آنه ماری شیمل در مورد رسول خاتم، آن شعر معروف را تکرار می‌کند که «می‌خواهم خود را چونان بنده‌ای پاکباز نذر کنم، نذر آقای بزرگ شهر، محمد رسول‌الله...» تکلیف ما مسلمانان مشخص است. امام مجتبی که قهرمان جنگ جمل است و بازوی امیرالمؤمنین در کور کردن چشم فتنه، چنان مظلومانه به شهادت رسید و به بقیع سپرده شد که گویی غریبی غریبانه دفن گردیده و ما که برای امام‌زادگان بقعه و بارگاه فراهم کرده‌ایم شرمنده از قبر بی‌چراغ حسنیم. و امام رضا که ولیّ نعمت ایرانیان و چراغ خانه ماست اگرچه آقا و مولای ایران است ولی غریبی از غریبان بنی‌هاشم است و مصیبتش جانکاه و نمی‌دانیم به کدامین عزیز باید ‌گریست.
اینکه امام راحلمان که خدا با رسول مهربانش محشور کند فرمود، حیات اسلام از محرم و صفر است به این دلیل نیز هست که با تکرار دائمی امتحانات سخت، باید برای ابتلائات سخت‌تر آماده شد. محرم و صفر است که اسلام را زنده نگه داشته چون چراغ حسین که چراغ هدایت است نباید خاموش شود و نمی‌شود. خون‌بهای حسین هدایت انسان است و آنکه فدا شد تا امت فدا نشود به این دلیل است که با حسین می‌توان از تلاطم‌ها گذشت و امواج دریا به سلامت عبور کرد. در امروز ما که کشور به بیماری منحوس کرونا گرفتار شده و مردم به غیر از تحریم‌های ظالمانه باید به جنگ نادیدنیها هم بروند، تنها راه نجاتمان اندیشه حسینی است. انصافاً اگر مسافران کیش و شمال به اندازه مسافران اربعین به مصالح کشور اهتمام داشتند آمار درگذشتگان چنین می‌شد؟ انصافاً اگر بهانه‌گیرانی که خود نمی‌توانند از تفریح و خرج و بَرج خود بگذرند و دائم به نذر هیئت‌ها خرده می‌گیرند به اندازه هیئتی‌ها به فکر معاش مردمشان بودند، وضعیت فقرا این‌گونه می‌بود؟
قانونمداری مؤمنین جامعه ایران ماندگار شد. آن که به امید راهپیمایی اربعین روز و شب سالش را سپری می‌کند با یک‌ اشاره ولیّ حتی به سمت مرز هم حرکت نکرد و خانه خود را هیئت عزا نمود. آنها که به امام غریب خود از دور سلام دادند، بغض خود را با سلام به امام رضا علیه‌السلام باز کردند. تعطیلی نمازهای جمعه اگرچه چند ماهی دشمنان و کم‌کاران را از انتقادها و حذرهای ائمه جمعه آسوده کرد ولی مدال دیگری بر قانونمداری اهالی ایمان این مملکت بود. کرونا اگرچه نفس ما مردم را گرفت ولی نمایشگاه اعتلای انسانیت اهل ایمان و انقلاب شد. مساوات کسانی‌که خود در رنج‌اند به غیراز شکر و‌اشک ناظران، قوت قلب مستضعفان شد. حضور جسورانه مدیران انقلابی و مؤمن در میان سیلاب‌های بلا اگرچه خوشایند ‌ترسوها نبوده و نیست ولی نشان داد که عیار شیفتگان خدمت چقدر بالاست. امتی که رهبرش حتی یک نفری چراغ مجلس حسین را در حسینیه‌اش برمی‌افروزد می‌داند که طبق واحده «ٍ أَنْ تَقُومُوا لِلهِ مَثْنى‏ وَ فُرادى‏»، به هر نحو ممکن محرم و صفر را زنده نگه داشت.
انقلاب اسلامی ایران همان قول متعهدانه مؤمنین به خداوند در مورد حفظ جان امام است و بحمدلله در حفظ جان نایبان امام زمان عجل‌الله‌تعالی‌فرجه موفق بوده و کمر به خدمت و یاری امام آخرین بسته و به قله آزادی نگاه می‌کند. راهش را انتخاب کرده و با مردانی که سینه‌هایی چون پاره‌های آهن دارند و ایمان‌هایی به استواری کوه‌های بلند و اراده‌هایی که دستشان را به ثریا رسانده مصمم‌اند که رسالت ناتمام انبیاء معظم را به امامت امام زمانشان به انجام برسانند و تحریفها را بشکنند. و دشمن این واقعیت را یافته و مرگ خود را دیده که به طرز حیرت‌آوری با کینه و کید و تحریف و تحریم، به مبارزه چهل ساله پرداخته است. اغراق نیست اگر گفته شود تمام تمرکز جهان استکبار در این چهل و دو سال انقلاب اسلامی، رکب زدن و زمین زدن این ‌بارقه امید است. اسم آوردن از ایران توسط رؤسای جنایتکار آمریکا و اسرائیل و انگلیس، امتیازی نیست ولی نشانه‌ای است از همت فراعنه جهان برای توقف انقلابی که به فضل خدا، چون سیل در تاریخ بعد از خود جاری شده و برای مستضعفین پیام حیات دارد و برای مستکبرین وعید عذاب. إن‌شاءالله.
___________________________________
1-  خدایا ما به تو شکایت کنیم از نبودن پیامبرمان و از غیبت مولایمان و از بسیارى دشمنان و کمى افرادمان و از سختى آشوب‌ها و از کمک دادن اوضاع زمانه به زیان ما.