هـزار... چهار، چهار، چهار!
سید محسن میرخانی
تقویم 22 مهرماه 1397 را نشان میدهد و ملت قهرمان ایران و آزادگان جهان، در تدارک برگزاری چهلمین سال انقلاب مبارک اسلامی هستند...
در خلال این جنبوجوش مقدس، پیگیریهای هفتساله و صد البته، مجدّانه امام خامنهای عزیز (حفظها...) نیز جواب میدهد و با تلاشِ نظاممندِ چند هزار صاحبنظر و استاد دانشگاه و حوزه و تنی چند از فرزانگان جوان، «طرح جامع الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت» آماده میشود؛ سندی که افق مطلوب کشور را برای پنج دهه آینده، ترسیم و تدابیر مؤثّر برای نیل به آن را طرّاحی کرده و با تحقّق آنکه البته کاری عظیم و دشوار امّا ممکن و شیرین است، کشور، راه پیشرفت را خواهد پیمود و طلیعه مبارک تمدن نوین اسلامی- ایرانی در زیست بوم ایران رخ خواهد نمود(1)؛ پس، معظمله مرقوم مینمایند:
1ـ مجمع تشخیص مصلحت نظام، پس از ابلاغ نسخه نهایی الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت، سیاستهای کلی نظام را برای انطباق با الگو بازنگری نماید.
2ـ مجلس شورای اسلامی، تمهیدات لازم را برای تهیه و تصویب طرحها و لوایح برنامهای در چارچوب نسخه نهایی آن مقرر سازد.
3ـ دولت، فارغ از ملاحظات زودگذر، از ذخیره مدیریتی و کارشناسیِ خود در مرکز و استانها برای ارتقای آن استفاده کند.
4ـ شورای عالی امنیت ملی، شورای عالی انقلاب فرهنگی و شورای عالی فضای مجازی، در حیطه وظایف خود به بررسی و ارائه پیشنهاد نسبت به این نسخه از الگو بپردازند.
5ـ دانشگاهها و حوزههای علمیه و صاحبنظران، با ارائه پیشنهادهای مشخص برای ارتقای آن، درترسیم هدف و مسیر پیشرفت کشور مشارکت جویند.
6ـ مرکز الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت با مشورت مراجع مخاطب در بالا، برنامه زمانیِ بررسی نسخه حاضر الگو از سوی آنها را تنظیم و نظرات و پیشنهادهای تکمیلی را دریافت و دقیقاًً بررسی و بهرهبرداری کند و نسخه ارتقاءیافته الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت را «حداکثر ظرف دو سال» برای تصویب و ابلاغ ارائه نماید.
7ـ صداوسیما و دستگاههای تبلیغی و اطلاعرسانیِ رسمی کشور، اخبار فعالیتهای یادشده را منتشر نمایند.
معظمله سپس تصریح میکنند: «انشاءالله از ابتدای قرن پانزده هجری شمسی اجرای الگوی پیشرفت اسلامی- ایرانی با مقدمات کافی و سرعت مطلوب آغاز شود و امور کشور بر مدار آن قرار گیرد.»
اما در «طرح جامع الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت» که به امضای رهبر فرزانه انقلاب رسیده، «افقِ» نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران، اینطور ترسیم شده است:
در سال ۱۴۴۴ هجری شمسی مردم ایران:
- دیندار و عموماً پیرو قرآن کریم، سنت پیامبر(ص) و اهلبیت(ع) بوده و با سبک زندگی و خانواده اسلامی ایرانی و روحیه جهادی، قانونمدار، پاسدار ارزشها و هویت ملی و میراث انقلاب اسلامی،تربیتیافته به تناسب استعداد و علاقه تا عالیترین مراحل معنوی و علمیو مهارتی و شاغل در حرفه متناسباند و از احساس امنیت، آرامش، آسایش، سلامت و امید به زندگی در سطح برتر جهانی برخوردارند.
تا سال ۱۴۴۴ جمهوری اسلامی ایران:
- پیشتاز در تولید علوم انسانی- اسلامی و فرهنگ متعالی در سطح بینالمللی تبدیل شده و در میان پنج کشور پیشرفته جهان در تولید اندیشه، علم و فناوری، جای گرفته و از اقتصادی دانشبنیان، خوداتکا و مبتنی بر عقلانیت و معنویت اسلامی، برخوردار و دارای یکی از ده اقتصاد بزرگ دنیا است.
- تا آن زمان، سلامت محیط زیست و پایداری منابع طبیعی، آب، انرژی و امنیت غذایی با حداقل نابرابری فضایی در کشور فراهم شده؛ کشف منابع، خلق مزیتها و فرصتهای جدید و وفور نعمت برای همگان با رعایت عدالت بین نسلی حاصل شده است.
- فقر، فساد و تبعیض در کشور ریشهکن گردیده و تکافل عمومی و تأمین اجتماعی جامع و فراگیر و دسترسیِ آسان و همگانی به نظام قضاییِ عادلانه تأمین شده است.
- در آن زمان از تداوم رهبری فقیهِ عادل، شجاع و توانمند و ضمانت کافی برای سیاستها، قوانین و نظامات مبتنی بر اسلام برخوردار بوده و همچنان با اتکا به آرای عمومی از طریق مشارکت آزادانه مردم در انتخابات به دور از تهدید ثروت و قدرت و با بهرهگیریِ نظاممند از مشورت جمعیِ نخبگان اداره میشود و قدرت کامل برای دفاع بازدارنده از عزت، حاکمیت ملی و استقلال، امنیت همهجانبه و تمامیت ارضی خویش را حفظ کرده و عامل اصلی وحدت و اخوت اسلامی، ثبات منطقهای و عدالت و صلح جهانی است.
- از نظر سطح کلی پیشرفت و عدالت، در شمار چهار کشور برتر آسیا و هفت کشور برتر دنیا شناخته میشود و دارای ویژگیهای برجسته جامعه اسلامی و خاستگاه تمدن نوین اسلامی ایرانی است.
«مبانیِ» نظام نیز در «طرح جامع الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت» به طور مبسوط شرح داده شده که در اینجا از هر یک از این مبانی، صرفاً به یک جمله اکتفا میکنیم:
- مبانی خداشناختی: خدامحوری و توحید، اساس و محور بنیادین حیات فردی و اجتماعی مؤمنان است.
- مبانی جهانشناختی: خداوند جهان مادی را در خدمت انسان که امانتدار و آبادکننده آن است، قرار داده که در صورت بهرهبرداری کارآمد و عادلانه، تأمینکننده نیازهای او است.
- مبانی انسانشناختی: با توجه به مبادی پیشگفته، انسان دارای حقوقی از جمله حق حیات معقول، آگاهی، زیست معنوی و اخلاقی، دینداری، آزادی توأم با مسئولیت، تعیین سرنوشت و برخورداری از دادرسی عادلانه است.
- مبانی جامعهشناختی: بنیادیترین واحد تشکیلدهنده جامعه، خانواده است که نقشی بیبدیل در تولید، حفظ و ارتقای فرهنگ جامعه دارد.
- مبانی ارزششناختی: اصول ارزشها از طریق عقل و فطرت، و تفصیل آن از طریق کتاب و سنت قابل کشف است.
- مبانی دینشناختی: خردورزی و تمسک به دانش بشری و تجارب عقلایی، مورد تأکید اسلام است و وحی، مایه شکوفایی عقل محسوب میشود و از این رو تمدنسازی و پیشرفت اسلامی افزون بر تکیه بر اصول، ارزشها و تعالیم اسلامی، مبتنی بر عقل و دانش بشری نیز هست.
«طرح جامع الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت»
سپس به تبیین «آرمانها» پرداخته و تصریح میکند:«اهمّ ارزشهای تشکیلدهنده «حیات طیبه» عبارت است از: معرفت به حقایق، ایمان به غیب، سلامت جسمیو روانی، مدارا و همزیستی با همنوعان، رحمت و اخوت با مسلمانان، مقابله مقتدرانه با دشمنان، بهرهبرداری کارآمد و عادلانه از طبیعت، تفکر و عقلانیت، آزادی مسئولانه، انضباط اجتماعی و قانونمداری، عدالت همهجانبه، تعاون، مسئولیتپذیری، صداقت، نیل به کفاف، استقلال، امنیت و فراوانی»
«رسالتِ» جمهوری اسلامی نیز چنین توصیف شده است: «ملت و نظام جمهوری اسلامی ایران، حرکت عقلانی، مؤمنانه و متعهدانه در جهت ایجاد تمدن نوین اسلامی متناسب با آرمانها در زیست بوم ایران داشته باشند.»
در این سند جامع، پس از «افق نگاری»، «تبیین مبانی»، «توصیف آرمان» و «رسالتِ» نظام، 56 راهبرد و راهکار، آمده که در جای خود، نیازمند مداقّه و تحلیل کارشناسان متخصص و مرتبط با هر بند است.
علی ایحال، این قلم، علی رغم بضاعت بسیار اندک علمی اما به مدد بیانات امام خامنهایِ عزیز، توضیحاتی در پیرامون این منشور مهمِ انقلاب ارائه میدهم:
1ـ نظام سلطه در طول دهههای گذشته، موفق شده که ساختارهای فکری یا به عبارت بهتر، مدلِ مطلوب خود برای تقسیم جهان را به دولتها و ملتها تحمیل نماید:
- در حوزه صنعت: جهان اول، جهان دوم و جهان سوم
- در حوزه اقتصاد و سیاست و فرهنگ: توسعه یافته، در حال توسعه و توسعه نیافته
و بالاخره در حوزه جغرافیای سیاسی: خاور دور، خاورمیانه و خاور نزدیک
این ساختار فکری آنچنان در روح بسیاری از دولتها و ملتها رسوخ کرده که نظامِ برنامهریزی خود را بر اساس این ساختار تنظیم میکنند، آنچنانکه اگر جناب کدخدا به دولتی خطاب کند که شما موفق شدهاید از جهان سوم، خودتان را به جهان دوم برسانید، گویی که فتحالفتوحی حاصل شده است!
(فتحالفتوح خواندن برجام را هم باید از این زاویه نگاه کنید!)
امام خامنهای عزیز (حفظه ا...) اما در مواجهه با این از خود بیگانگی، اینطور واکنش نشان میدهند:
«باید مغزهای متفکّرِ استاد و دانشجوی ما بسیاری از مفاهیم حقوقی، اجتماعی و سیاسی را که شکل و قالب غربی آنها در نظر بعضی مثل وحی مُنزَل است و نمیشود دربارهاش اندک تشکیکی کرد، در کارگاههای تحقیقاتی عظیمِ علوم مختلف حلّاجی کنند؛ روی آنها سؤال بگذارند؛ این جزمیتها را بشکنند و راههای تازهای بیابند؛ هم خودشان استفاده کنند و هم به بشریت پیشنهاد کنند. .. امروز کشور ما از دانشگاه این را میخواهد. .. یقین بدانید یکی از چیزهایی که امروز مورد توجّه سرویسهای اطّلاعاتی است، این نکته است که ببینند چگونه میتوانند دانشجوی بیدار و آگاه ایرانی را از آن راهی که میتواند به اعتلای کشور بینجامد، منصرف کنند و مانعش بشوند...»(2)
از نگاه معظمله، اگر استاد و دانشجو، آموزههای غرب را بسان «وحی منزَل» فرض کند، طبیعتاًً اگر فرداروزی، عهدهدار مسئولیتی شود، کشور را مبتنی بر همین «وهم» و خیال، مدیریت خواهد کرد- همچنانکه در چهار دهه گذشته، چنین مدیرانی کم نداشتهایم- که این، هم غلط است، هم خطا است و هم خطرناک. ..
«در چشم بسیاری از نخبگان ما، بسیاری از کارگزاران ما، مدل پیشرفت صرفاً مدلهای غربی است؛ معتقدند که توسعه و پیشرفت را باید از روی مدلهایی که غربیها برای ما درست کردهاند، دنبال و تعقیب کنیم؛ امروز در چشم کارگزارانِ ما این است؛ این، هم غلط است، هم خطا است و هم خطرناک است... غربیها در تبلیغات خیلی ماهرند؛ یعنی ماهر شدهاند؛ در طول این دویست، سیصد سالی که کار تبلیغاتی پیدرپی میکنند، با تبلیغات موفّقِ خودشان توانستهاند این باور را در بسیاری از ذهنها بهوجود بیاورند که توسعه یافتگی مساوی است با غرب و غربیشدن! هر کشوری بخواهد کشور توسعهیافتهای محسوب بشود، بایستی غربی بشود! این تبلیغات آنها است؛ هر کشوری که از الگوهای موجودِ غرب فاصله داشته باشد، توسعهیافته نیست! و هرچه فاصلهاش بیشتر، فاصلهاش از توسعهیافتگی بیشتر! اینطوری میخواهند جا بیاندازند و متأسّفانه در ذهنها جا انداختهاند؛ ما حالا باید برای شکستن این طلسم فکر کنیم؛ کدام طلسم؟ این طلسم که کسی تصوّر کند که پیشرفت کشور باید لزوماً با الگوهای غربی انجام بگیرد؛ این وضعیّت کاملاًً خطرناکی برای کشور است...»(3)
معظمله تصریح میکنند:
«انسان در منطق غرب و اومانیزم غربی، به کلّی با این انسانی که در منطق اسلام هست، تفاوت دارد. انسان در الگو و نگاه اسلامی، موجودی است هم طبیعی و هم الهی؛ دو بُعدی است امّا در نگاه غربی، انسان یک موجود مادّیِ محض است و هدف او لذّتجویی، کامجویی و بهرهمندی از لذائذ زندگی دنیا است؛ که محور پیشرفت و توسعه در غرب، انسانِ سودمحور است امّا در جهانبینیِ اسلام، ثروت و قدرت و علم، وسیلهاند برای تعالی انسان؛ در جهانبینیِ غربی، ثروت و قدرت و علم، هدفاند؛ اگر انسانها تحقیر بشوند، ملّتها تحقیر بشوند، میلیونها انسان در جنگها لگدمال بشوند و کشته بشوند، برای اینکه کشوری به قدرت یا به ثروت برسد یا کمپانیهایی سلاحهای خودشان را بفروشند؛ ایرادی ندارد! تفاوت منطقی، این است...»(4)
2ـ مهمترین وظیفه ولی فقیه، حفظ جهتگیریِ صحیح نظام بوده و برای این وظیفه خطیر نیز لازم است تا امامِ جامعه، شاخصههای نظام را به دقت تفسیر کند(5)؛ بر این اساس، امام خامنهای(حفظها...)، پس از تدوین سند چشمانداز 20 ساله نظام یا همان سند «ایران در افق 1404»، تلاش کردهاند تا به فراخور شرایط کشور در داخل، منطقه و جهان، زوایا و احیاناً انحرافات موجود در آن سند را به تدریج مرتفع نمایند که:
- نامگذاری دهه پیشرفت و عدالت در سال 87 و در جوار بارگاه منور امام هشتم(ع).
- سخنرانی با موضوع سبک زندگی در سال 91 و در سفر به خراسان شمالی.
- اقتصاد مقاومتی از سال 89 تاکنون.
- انتخاب شعارهای اقتصادی در 10 سال گذشته.
- سلسله نشستهای اندیشه راهبردی
و بیانیه راهبردی گام دوم در همین جهت بوده است.
معظمله بر اساس همین رویکرد، فرایند پنجگانه(6) «الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت» را در مقابل سهگانههای نظام سلطه- که در بالا آمد- طراحی کردهاند که عبارتند از:
الف) انقلاب اسلامی: «منظور ما از انقلاب اسلامی یعنی همان حرکت و جنبش انقلابی که نظام مرتجع و قدیمی و فاسد را سرنگون میکند و زمینه را برای ایجاد نظام جدید آماده میکند. ..»(7)
ب) نظام اسلامی: «یعنی طرح مهندسی و شکل کلی اسلامی را در جایی پیاده کردن...»(8) «یعنی هندسه عمومی جامعه، اسلامی بشود. ..»(9)
ج) دولت اسلامی: «یعنی همه کارگزاران نظام اسلامی باید جهتگیریها و رفاه اجتماعی و فردی و رابطهشان با مردم را با معیارهای اسلامی تطبیق دهند؛ بعد هم باید آن جهتگیریها را در مدّ نگاهشان قرار دهند و به سرعت به سمت آن جهتگیریها حرکت کنند... دولت اسلامی فقط به شکم و مسکن و آسایش و آرامشِ ظاهری زندگی مردم اکتفا نمیکند؛ به اخلاق آنها، به دین آنها، به صراط مستقیمی که جوانهای آنها باید بروند، به آموزش و پرورش آنها، به رشد علمی آنها، به رشد دینی و تقوایی آنها هم اهمیّت میدهد؛ اینجور نیست که ما بگوئیم آن دیگر کار دولت نیست؛ نه، دولت باید بسترهای لازم را برای جریان اندیشه درست و اخلاق فاضله در کشور بهوجود بیاورد...»(10)
د) جامعه اسلامی: «یعنی جامعهای که در آن آرمانهای اسلامی، اهداف اسلامی و آرزوهای بزرگی که اسلام برای بشر ترسیم کرده است، تحقق پیدا کند...»(11) «تا وقتی مرحله دولت اسلامی بهطور کامل محقق نشده، نوبت به تشکیل جامعه اسلامی نمیرسد و در این صورت، موضوع سبک زندگی اسلامی نیز صرفاً در سطح گفتمانسازی در جامعه باقی خواهد ماند....»(12)
ذ) امّت یا تمدن اسلامی: «اگر کشور اسلامی بهوجود آمد، آنوقت برای مسلمانهای عالم، الگو و اسوه میشویم، لتکنوا شهداء علی الناس...»(13) «... آن وقت تمدن اسلامی بهوجود خواهد آمد و فرهنگ اسلامی، فضای عمومی بشریت را فراخواهد گرفت. ..»(14) «تحقق مرحله تمدن اسلامی بدون الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت ممکن نیست...»(15)
از نگاه معظمله، «الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت» دارای «ویژگیهایی» است:
- منطقی و مستمر(16)
- فرایند طولانی و دشوار(17)
- پویایی و پیشروندگی(18)
همچنین تحقق «الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت» دارای «الزاماتی» است:
- کامل کردن مبانی معرفتی نظام(19)
- کامل کردن بنای نظام، بر اساس مبانی معرفتی آن(20)
- تقوای فردی و تقوای جماعت و امت(21)
- استقامت و پایداری(22)
و. .. بالاخره، «الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت» قرار است که نظام و ملت را به این نقاط و اهداف برساند:
- تشکیل کشور اسلامی(23)
- بازگشت معنویت به زندگی بشر(24)
- کمال معنوی و الهی انسانها در سایه جامعه اسلامی(25)
- فراگیر شدن فرهنگ اسلامی در فضای عمومی بشریت(26)
- زمینهسازی برای ظهور بقیهًْاللهالاعظم ارواحنا فداه(27)
همین جا ذکر این نکته ضروری است که نظام سلطه همواره در تلاش بوده و هست تا در دستگاه محاسبه خواص، اخلال ایجاد کند! بدین معنا که خواص را به سمتی سوق میدهد که در تحلیلِ گذشته و حالِ نظام، به اشتباه بیفتند؛ بدیهی است که وقتی شما گذشته و حال را اشتباه، تحلیل کنید؛ برای آینده نظام هم به اشتباه «سناریو» مینویسید؛ این خطای راهبردی در دایره بسیار گستردهای در چهار دهه گذشته، وجود داشته است: از آن مسئولِ دلسوزی که افق نظام را «ژاپن اسلامی» توصیف کرد! تا آن مسئولی که درصدد بود تا دومین قطعنامه 598 را نیز به نظام تحمیل کند!!!؛ موضوعی که رهبر فرزانه انقلاب، از آن به حرکتهای «هفت و هشتى، زيگزاگی و به اين در و آن در زدن» تعبیر میکنند:
«وقتى ميگوئيم الگوى ايرانى- اسلامى يعنى يك نقشه جامع... بدون نقشه جامع، دچار سردرگمى خواهيم شد؛ همچنان كه در طول اين سى سال، به حركتهاى هفت و هشتى، بىهدف و زيگزاگ مبتلا بوديم و به اين در و آن در زديم؛ گاهى يك حركتى را انجام داديم، بعد گاهى ضد آن حركت و متناقض با آن را- هم در زمينه فرهنگ، هم در زمينه اقتصاد و هم در زمينههاى گوناگون- انجام داديم! اين بهخاطر اين است كه يك نقشه جامع وجود نداشته است؛ اين الگو، نقشه جامع است؛ به ما ميگويد كه به كدام طرف؟ به كدام سمت؟ براى كدام هدف داريم حركت ميكنيم؟...»(27)
البته در این میان، نباید از خیانت سازمان برنامه نیز غافل شد، نهادی که فارغ از اینکه چه دولتی و با چه رویکردی بر سرِ کار بوده، جریان نفوذ، «شلنگ تخته»های خود را انداخته و وقاحت را تا آنجا پیش برده که همایشی با عنوان «70 سال نظام برنامهریزی در ایران» برگزار میکند! که این یعنی قرار نیست، نظام برنامهریزی در جمهوری اسلامی با دوران پهلوی فرقی داشته باشد!؛ قبلیها بیش از سه دهه، سرِ مردم را با پیکان گرم کردند و اینها بیش از سه دهه با پراید!
بنابراین، از یک زاویه دیگر، «الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت» عملیاتی است دقیق تا بر پایه آن:
- «گذشته» انقلاب، «تئوریزه»
- «حالِ» انقلاب، «تبیین»
- و برای «آینده» انقلاب، «سناریو» نوشته شود.
3ـ در ذیل «طرح جامع الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت»- که در 22 مهرماه 1397 به امضای رهبر فرزانه انقلاب رسید- باید متذکر شویم که این نخستین بار نیست که معظمله انگشت اشارهشان را به افق 50 سال آینده ایران اسلامی گرفتهاند و لذا صرفاً برای یادآوری به سه سخنرانی معظمله اشاره میشود:
- «شما برای پنجاه سال آینده برنامهریزی کنید؛ توقع ما این است؛ منظورم در زمینه علم است؛ هدف را این قرار بدهیم که پنجاه سال بعد، کشور شما یکی از مراجع عمده و درجه اول علمی دنیا باشد... انگلیسیها با زرنگی، زبان خودشان را زبان علم و زبان بینالمللی کردهاند و هرچه شما میخواهید یاد بگیرید و هرچه میخواهید بخوانید، مجبورید زبان آنها را یاد بگیرید، شما کاری کنید که در پنجاه سال آینده، همین نیاز به زبان فارسیِ شما باشد، این، یک آرزوست؛ یک قله است؛ مثل قله دماوند، مثل قله توچال، که نگاه کردن به آن، هیجانانگیز است؛ شوق رسیدن به آن، در دل همه بهوجود میآید؛ اما چه کسانی میرسند؟ باید کفش و کلاهش را آماده کنید؛ بیشتر از آن، باید همتش را آماده کنید و راه بیفتید، من در نسل جوانِ کشورمان، این استعداد را میبینم. .. اگر ما مسئولان این استعداد را نشناسیم، گناه ماست؛ اگر خودِ نسل جوان، این ظرفیت را نشناسد، گناه اوست؛ گناه هم نتیجه خودش را دارد؛ از راه ماندن و به مقصود نرسیدن است اما اگر چشم را باز کنیم، راه را پیدا کنیم، همت بگماریم و هدف را گم نکنیم، بدون تردید خواهیم رسید...»(28)
- «دنیا را برای آخرت نباید ترک کرد، همچنان که آخرت را نباید فدای دنیا کرد؛ در یک روایتی میفرماید: إعمل لدنیاک کأنّک تعیش أبدا؛ یعنی برنامهریزی دنیا را فقط برای چند روزه زندگىِ خودت نکن! برای پنجاه سال برنامهریزی کن! این را مسئولان کشور، مسئولان برنامههای عمومىِ مردمی باید مورد توجهشان قرار بدهند؛ نگوئیم ما که معلوم نیست پنجاه سال دیگر زنده باشیم، چرا برنامهریزی کنیم؟ نخیر! جوری برنامهریزی کن که گوئی بناست تا آخر دنیا زنده باشی؛ همچنان که اگر برای خودت و به نفع خود بخواهی برنامهریزی کنی، با چه جدیت و دقتی میکنی، برای نسلهای آینده هم که تو در آن وقت نیستی، همان جور برنامهریزی کن؛ نقطه مقابل هم «و إعمل لآخرتک کأنّک تموت غدا»؛ برای آخرتت هم جوری عمل کن مثل اینکه فردا بناست از این دنیا بروی یعنی هم برای دنیا سنگ تمام بگذار، هم برای آخرت سنگتمام بگذار؛ پیشرفت اسلامی و پیشرفت در منطق انقلاب یعنی این؛ یعنی همهجانبه...»(29)
- «37سال از عمر جمهوری اسلامی گذشته است و دشمن در این ۳۷ سال با همه تلاشها هیچ غلطی نتوانسته بکند؛ این درست است امّا دشمن نتوان حقیر و بیچاره شمرد! برنامههای درازمدّت دارند، همینطور که ما برای پنجاه سال آینده فکر میکنیم، او هم برای پنجاه سال آینده فکر میکند؛ این حرکت در ایران منحصر نماند، تداوم پیدا کرد و در جاهای مختلف و به شکلهای مختلف گسترش پیدا کرد؛ او در فکر این است که تداوم این حرکت را درهم بشکند؛ ما بایستی نگذاریم؛ چه کسی باید نگذارد؟ شما جوانها؛ فردا مال شما است؛ هم خودتان را بهمعنای واقعی کلمه بسازید، هم ثابتقدم بمانید...»(30)
4ـ سخن در این خصوص، بسیار است و مجال اندک و لذا به همین نکته بسنده میکنیم که خداوند متعال میفرماید: «یا أیها الذین آمنوا إن تطیعوا الذین کفروا یرُدّوکُم علیَ أعقابِکُم فتنقَلِبوا خاسِرین؛ای کسانی که ایمان آوردهاید اگر از کافران اطاعت کنید، شما را از دین اسلام باز به کفر برمیگردانند؛ آنگاه شما هم از زیانکاران خواهید شد.»(31)
آنچنانکه ذکر شد، رهبر فرزانه انقلاب طی سالهای اخیر، بارها به تشریح برنامه پنجمرحلهایِ «نظام سازی» یا «زنجیره تمدن اسلامی» پرداختهاند و به دفعات، با تصریح بر اینکه جمهوری اسلامی ایران همچنان در مرحله «دولت اسلامی» است، نسبت به خطر «درجازدن» هشدار داده و لزوم حرکت از مرحله دولت اسلامی به جامعه اسلامی را گوشزد کردهاند!؛ قابل توجه و تأمل اینجا است که ناخدای انقلاب نیز همچون حضرت امام(ره) تصریح کردهاند که یکی از مهمترین عوامل حرکت از یک مرحله به مرحله بعد، «شکر» است...
«در همه این حوادثی که شما دست قدرت الهی را پشتسرِ آن میبینید و برکاتش را مشاهده میکنید، باید شکر کرد؛ اگر شکر کردیم میماند؛ اگر شکر نکردیم، گرفته میشود؛ اگر ملت ایران شکر انقلاب را نکرده بود، انقلاب میرفت؛ کما اینکه در بعضی جاهای دیگر انقلاب شد اما بلد نبودند شکر کنند، انقلاب از دستشان رفت؛ نه فقط انقلاب را از دست دادند که بیست سال، سی سال هم عقب افتادند؛ شکرگذاری فقط به این نیست که آدم بگوید الهی شکر یا سجده شکر کند بلکه به این است که انسان به لوازم این نعمت عمل کند؛ ملت ایران عمل کرد، در هر میدانی که لازم بود، حاضر شدند، آنجایی که فداکاری لازم بود، فداکاری کردند؛ جان و مال و عزیزان و فرزند و حیثیت و آبرو، همه را به میدان آوردند؛ نمیخواهم بگویم تکتک مردم ایران این کار را کردند لکن یک جمع عظیمی، یک اکثریت قابل توجهی این جوری عمل کردند، خدای متعال هم پاسخ داد و انقلاب را برای شان حفظ کرد؛ امروز انقلاب از روز اولی که پیروز شد، قویتر، پُرقدرتتر و برای آینده، قادر بر برنامهریزی بیشتر است»(32)
پینوشت:
1ـ بخشی از متن فراخوان رهبر معظم انقلاب برای تکمیل و ارتقای الگوی پایه اسلامی ایرانی پیشرفت- 22/7/1397
2ـ بیانات در دیدار دانشجویان و اساتید دانشگاه صنعتی امیرکبیر- 9/2/1379
3ـ بیانات در دیدار دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد- 25/2/1386
4ـ همان
5ـ «ولایت فقیه، جایگاه مهندسی نظام و حفظ خطّ و جهت نظام و جلوگیری از انحراف به چپ و راست است؛ این اساسیترین و محوریترین مفهوم و معنای ولایت فقیه است...» (بیانات امام خامنهای در پانزدهمین سالگرد ارتحال امام خمینی(ره)- 14/03/1383)
6ـ «یک زنجیره منطقی وجود دارد؛ ما یک انقلاب اسلامی داشتیم؛ بعد، نظام اسلامی تشکیل دادیم؛ مرحله بعد، تشکیل دولت اسلامی است؛ مرحله بعد، تشکیل کشور اسلامی است؛ مرحله بعد، تمدن بینالملل اسلامی است...» (6/8/83 و 24/7/90)
7ـ بیانات در جمع مسئولان نظام- 24/7/90
8ـ بیانات در جمع مسئولان نظام- 12/9/79
9ـ بیانات در جمع مسئولان نظام- 21/9/80
10ـ بیانات در دیدار رئیسجمهور و هیئت وزیران- 8/6/1384
11ـ همان
12ـ بیانات در دیدار اعضای شورای عالی مرکز الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت- 6/2/95
13ـ بیانات در جمع مسئولان نظام- 21/9/80
14ـ خطبههای نماز جمعه رهبر معظم انقلاب- 28/5/84
15ـ بیانات در دیدار اعضای شورای عالی مرکز الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت- 6/2/95
16ـ بیانات در جمع دانشجویان کرمانشاه- 24/7/90
17ـ بیانات در جمع مسئولان نظام- 21/9/80
18ـ همان
19ـ بیانات در جمع دانشجویان نمونه و نمایندگان تشکلهای دانشجویی- 25/7/85
20ـ همان
21ـ خطبههای نماز جمعه رهبر معظم انقلاب- 28/5/84
22ـ بیانات در جمع مسئولان نظام- 21/9/80
23ـ بیانات در جمع دانشجویان نمونه و نمایندگان تشکلهای دانشجویی- 25/7/85
24ـ همان
25ـ خطبههای نماز جمعه رهبر معظم انقلاب- 28/5/84
26ـ همان
27ـ بیانات در جمع اساتید، فضلا و طلاب حوزه علمیه قم در مدرسه فیضیه- 14/7/79
28ـ بیانات در دیدار دانشگاهیان سمنان- 18/8/85
29ـ بیانات در اجتماع مردم بجنورد- 19/7/91
30ـ بیانات در دیدار اعضای انجمنهای اسلامی دانشآموزان- 1/2/95
31ـ سوره مبارکه آلعمران / 149
32ـ بیانات در دیدار بسیجیان- 3/9/95