نقش شبه روشنفکران در تاریخ معاصر ایران-۵۷
توهین به منتقدان و مصادره امام(ره) در استعفانامه وزیر ارشاد!
چگونگی و علت استعفای خاتمی و نوع برخوردهاشمی رفسنجانی با آن، قبلاً مورد بررسی قرار گرفت. در این جا به استعفانامة خاتمی و بازخورد آن میپردازیم.
خاتمی در استعفانامهاش، معترضان و منتقدان برنامههای خود را، «کجاندیش»، «بدخواه»، «متحجّر»، «مخالف مبانی صریح امام»، «بیانصاف»، و... میخواند و خود را فضیلتدوست، فرهنگپرور، زمینهساز رشد نیروهای مؤمن و بالنده و... معرفی میکند! از این تمجید و ناسزاگویی که بگذریم، چند محور در این استعفانامه، جلب توجه میکند:
1- خاتمی در چند جای استعفای خود، از امام خمینی(ره) و مواضع ایشان مایه میگذارد و خود را مدافع و مجری این مواضع معرفی میکند و مخالفان را به شکستن حصار نظرات امام، متهم مینماید! وی مینویسد: «اگر قرار باشد در این آشفته بازار، با مبانی پذیرفته شده نظام از جمله آرا و فتاوای حضرت امام نیز تلویحاً و حتی تصریحاً مقابله و معارضه شود، هرچند که این نفی و شبههانگیزی از بعضی سیاستهای هنری شروع شود که پایة آن نظر موضع محکم و مصرح امام است، مطمئن باشیم که در این صورت شاهد آغاز روند خطرناکی هستیم که امواج آن بسیاری از اصول و پایههای دیگر را نیز خواهد لرزاند.» او در جای دیگر مینویسد: «مقابله با جمود و تحجّر و واپسگرایی که آن را بزرگترین آفت حکومت و نظام به قدرت رسیدة دینی میدانم و ذهن مبارک امام را به خصوص در سالهای اخیر نسبت به این آفت ایمان و زندگیسوز شدیداً نگران و بیتاب یافتهام»
چند نکته را درخصوص این بخشها از استعفانامة خاتمی، باید مدنظر قرارداد:
الف: به تعبیر رسای قرآن کریم، یکی از خصلتهای مذموم که وعدة عذاب به آن داده شده است، ایمان و عمل به برخی آیات الهی و انکار کردن و عمل ننمودن به بعضی دیگر از آیات است. انتخاب گزینشی براساس منافع، عامل این نوع برخورد با آیات الهی است.
امام خمینی، فقیه جامعالشرایط و جامع الاطراف بودند. به هماناندازه که با تحجّر و واپسگرایی مقابله کرده و نگران آن بودند، با روشنفکری غربزده و شرقزده نیز مقابله کرده و به افشاگری آنها پرداختهاند. چرا این قسمت از مواضع امام نادیده گرفته شده است؟!
امام خمینی، روشنفکران را به خاطر غربزدگی و وابستگی به ابرقدرتها و هجمه به ارزشها و عقاید اسلامی به ویژه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و آنگاه که بایستی با مردم همراهی و همدلی میکردند، سخت انتقاد میکنند و تعابیری به کار میبرند که جای تأمل بسیار دارد. اما چرا خاتمی از کنار آنها به راحتی عبور میکند؟1 امام خمینی در حکم سرپرستی کیهان خاتمی، به سوءاستفاده از آزادی اشاره میکنند و او را مأمور مینمایند که از آنها جلوگیری کند، چرا در این موضوع، او سکوت میکند و از سوءاستفادة یارانش در زیر سؤال بردن اصول انقلاب و دین مبین اسلام دم نمیزند؟! چرا خاتمی، موضع امام خمینی در مورد اهانت یک گوینده به ساحت مقدس حضرت زهرا(س) و برخورد شدید امام خمینی با اهانتکننده را نمیبیند؟!2 آیا این موضع امام با متحجّران بود یا با سوءاستفاده کنندگان از آزادی زیر چتر روشنفکری؟! خاتمی موضع امام خمینی در برابر سلمان رشدی و اهانت او به پیامبر اعظم و قرآن کریم و صدور حکم ارتداد او را نمیبیند.3 یا به خاطر جلب رضایت اروپای بیمقدار، آن را تمام شده اعلام مینماید؟! چطور است که خاتمی هرجا، تنزل از ارزش و شریعت اسلامی است، مواضع امام خمینی و انقلاب اسلامی و کرامت و عزت مردم را نمیبیند، اما اعتراض به سیاستها و برنامههای خود را به حساب تنزل از مواضع امام میگذارد؟!
ب: امام خمینی بر مبنای فقه اسلامی، احکامی نظیر شطرنج و موسیقی را فتوا دادند و هم ایشان نسبت به رعایت ضوابط در موسیقی و هنر و سایر مسائل مربوط به این حوزه نیز کراراً رهنمود و هشدار دادند. استناد به اینکه امام خمینی فتوای جدید دادند و آن را دستاویز لاابالیگری و ولنگاری در عرصة هنر و موسیقی و تئاتر و سینما و کتاب قراردادن، هیچ توجیه عقلی و کلامی ندارد.
او مینویسد: «من پیشتر گفتهام که مخالفت با نظرات امام (چه با حسن، چه سوءنیت) از موسیقی آغاز میشود ولی به همین جا ختم نخواهد شد.» خاتمی نمینویسد که چه شده است که با موسیقی مخالفت میشود و با کدام موسیقی مخالفت شده است و چرا آن را به حساب مخالفت با نظرات امام گرفته است؟! اگر موسیقیهای ارائه شده در دورة وزارت ایشان، ملاکهای موسیقی حلال را طبق فتاوای امام خمینی نداشته است، خود او بایستی جلوی آن را میگرفت و اگر این ملاکها رعایت شده بود، پاسخ روشن و مستدل به اعتراضات میداد. غوغاسالاری، راه برونرفت از مشکلات خودساخته نیست. فرافکنی، خلق و خوی استکباری و خودشیفتگی است.
2- خاتمی در استعفانامة خود مینویسد: «مطمئن بوده و هستم که فراهم آوردن زمینههای رونق سالم فرهنگی شرط بالا بردن تواناییهای فکری جامعه و ایجاد مصونیت برای نسلی است که از هر سو در معرض طوفانهای مهیب الحاد، انحراف، تحجّر و فساد است و طبیعی است که اهتمام به رونق فرهنگی لوازم و تبعاتی دارد که فقط ظاهربینان تنگ حوصله حتی به قیمت تعطیلاندیشه و نفی آزادیهای مشروع و قانونی که نتایج سهمگین و ویرانگری را به بار خواهد آورد آن را برنمیتابند.»
خاتمی در این فراز از استعفای خود، شعارگونه از سیاستها و برنامههای خود دفاع میکند و آنها را درجهت رونق فرهنگی برای بالابردن توانایی فکر جامعه و مصونیت نسل جوان معرفی میکند!!...
پانوشتها:
1- برای مطالعة بیشتر دیدگاههای امام خمینی نسبت به جریان روشنفکری قبل و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به کتاب «روشنفکری و روشنفکران در ایران» از انتشارات همین مؤسسه رجوع شود.
2- رجوع شود به صحیفة امام،ج 21، ص 251، نامة امام به مدیرعامل صدا و سیما.
رجوع شود صحیفه امام، ج 22، ص 263.