نگاهی به دیروزنامههای زنجیرهای
اروپا قابل اعتماد نیست /بیشترین تحریمها در دوره دموکراتها بود
سرویس سیاسی-
حمیدرضا آصفی سخنگوی اسبق وزارت امور خارجه در مصاحبه با روزنامه آرمان گفت:«پس از برجام دو تفکر در ایران بود؛ تفکر نخست این بود که با اروپا کار کنیم و اروپا میتواند به تعهدات خود عمل کند، اما تفکر دوم عکس این بود. حال تفکر دوم که معتقد بود اروپا قابل اعتماد نیست و علاقهای به کار ندارد دست برتر را دارد، چراکه عملکرد دوساله گذشته اروپا این را نشان میدهد. حال در این میان دو بحث بهوجود میآید اینکه اروپا نخواست یا نتوانست که بهنظر من هم نخواست و هم نتوانست. نتوانستن بخشی از کار است. خود انگلیسیها یک مثل دارند که وقتی اراده هست راهحل پیدا میشود. بهنظرم اروپاییها با بیعملی خود عملا جایگاه خود را از یک شریک قابل اعتماد تنزل دادند».
آصفی در ادامه گفت:«با آمدن آقای بایدن هیچ تفاوتی نخواهد کرد. کما اینکه اکثر قریب به اتفاق این تحریمها و سنگینترین آنها در زمان دموکرات اعمال شده است. ضمن اینکه آقای بایدن و دموکراتها چون مثل ترامپ در دنیا و اروپا منزوی نیستند ممکن است برای فشار روی ایران بتوانند قویتر عمل کنند. اینگونه نیست که اگر آقای بایدن بیاید طرف ایران را خواهد گرفت. مضاف بر اینکه بایدن جامعه اروپا را نیز در کنار خود خواهد داشت. لذا این بحث پیچیدهای است و بهنظرم همانطور که مقام معظم رهبری اشاره کردند بسیار اشتباه است که در ایران موضوعاتمان را موکول و متوقف به انتخابات آمریکا کنیم. هیچفرقی بین جمهوریخواهان و دموکراتها نیست. بله روشهایشان فرق میکند؛ یکی لبخندش بیشتر است و دیگری مشت گره کردهاش را بیشتر نشان میدهد».
وی در ادامه تصریح کرد:«خود آقای اوباما در همان زمان برجام را نقض کرد. موضوع ویزایی که گذاشت، تحریمهایی که مجددا اعمال کرد و بدقولی که انجام دادند و موضوع بانکها را انجام ندادند. گرفتاری ما با دولت اوباما چه بود که هنوزم هست...سیاست آقای اوباما و دموکراتها این بود که مرحله به مرحله شرایط را تنگ کنند. خود خانم وندی شرمن، دیگران و مکرون اروپایی گفته بودند که اولین قدم موضوع توان هستهای ایران است و در مراحل بعدی به فعالیتهای منطقهای، قدرت دفاعی ایران و موضع رژیم صهیونیستی خواهد بود...بحث ترامپ، بایدن، اوباما، دموکراتها، جمهوریخواهان و نحوه عملکردشان پازل و موزاییکی است که باید همه را با هم دید».
خسارت محض؛ از اعتماد به آمریکا تا خوشبینی به اروپا
روزنامه دولتی ایران دیروز در مطلبی نوشت: «به رغم ناکامی اروپا در تحقق منافع اقتصادی ایران در چارچوب برجام، برگزاری نشست کمیسیون مشترک بعد از ناکامی بزرگ آمریکا درباره این توافق میتواند به یکدستتر شدن مواضع و هماهنگی بیشتر و همچنین یافتن راهکارهای تازه برای مواجهه با یکجانبهگرایی آمریکا بینجامد. حفظ همبستگی کشورهای طرف برجام به رغم وجود اختلاف نظرها دستاورد بسیار بزرگی است زیرا همه این کشورها یک هدف را دنبال میکنند و آن حفظ توافق هستهای از گزند کارشکنیهای آمریکاست.»
علیرغم هشدارهای منتقدان برجام مبنی بر غیر قابل اعتماد بودن اروپاییها، بسان آمریکا، دولت برجام اروپایی را ادامه داد اما جز وقتکشی، معطل سازی، شرط گذاری و بدعهدی عایدی نداشت و خسارت محض بود. حامیان برجام پیش از برجام اروپایی و اعتماد به همدستان آمریکا، تأکید میکردند که «امضای وزیر خارجه آمریکا تضمین است» و «ما به اجرای برجام از سوی طرف مقابل مطمئن هستیم» و «آمریکا هیچگاه پرستیژ بینالمللی خود را به واسطه یک توافق مخدوش نمیکند» و...!
تداوم خوشبینی مدعیان اصلاحات به اروپاییها در حالی است که دولتمردان فرانسوی و آلمانی بارها تصریح کرده بودند که «هیچ تضمینی به ایران نمیدهند»، «ما به خاطر ایران، درگیری استراتژیک و تجاری با آمریکا پیدا نخواهیم کرد و درگیر نخواهیم شد» و «هدف ما، مذاکرات جدید برای تکمیل برجام و در حوزههای موشکی و نقش منطقهای ایران است» و... هنوز هم چنین گستاخیهایی دارند. حتی فدریکا موگرینی، مسئول پیشین سیاست خارجی اتحادیه اروپای گذشته گفته بود: عزم ما برای حفظ توافق هستهای، در راستای منافع آمریکاست.
اصلاحطلبان در دولت،نه سود اجتماعی برای ملت داشتند،
نه اعتباری در نزد مردم
روزنامه حامی دولت اعتماد روز گذشته در یادداشتی به انتقاد از عملکرد اصلاحطلبان حاضر در دولت پرداخت و نوشت: «جناح اصلاحطلب به جاي پرواز كبوتروار بر فراز مردم؛ به قفس شوراها و احزابي افتاد كه فقط تنعم و رفع رجوع ميكرد. ما در دولت و در اصلاحطلبان در قدرت يك نهاد غيرپاسخگو داريم كه در قدرت داراي خدم و حشم بودند و فعال مايشاء، اما به محض افتادن از چشم قدرت، نه سود اجتماعي براي ملت داشتهاند و نه آگاهي به درد جامعه و نه اعتباري نزد مردم. اينها نبايد دوباره به قدرت فكر كنند چون در راس امور، تنها به خود و اطرافيان خويش نگريستهاند و بيدستاورد ملياند. ماندن آنها در قدرت فقط ميتواند سياكاريها را آموزش دهد. لذا بايد يكبار واقعا مأيوس شد از اينكه به همان شيوهنامه وارد حوزه جدي سياست شد. شيوهنامه بيتضميني كه متاسفانه بزرگاني چون خاتمي و خاندانهاشمي و شوراي اصلاحطلبان و احزاب يتيم شده بعد از مرحومهاشمي (اعتدال و توسعه و كارگزاران) بتوانند مشكل مردم را بفهمند. آنها بايد به اين درك برسند كه بر لب مرز وجود و عدم ايستادهاند. اگر از مردم مهلت و صبر بخواهند، مردم ميگويند گيرم صبر كرديم، جز هزار فاميل اطراف، به چه كسي التفات داريد. اين بياعتمادي افراطي به اصلاحات محصول امور نامعقول و ناشفاف ايشان است. مردم را سوخت كردن براي اينكه اعتباري بگيرند و در مذاكره با قدرت لقمهاي برگيرند اين شيوهنامه را بايد اصلاح كرد چون معناي حركت حزبي هم نميدهد.»
گفتنی است اینها موارد معدودی از تضاد و دوگانگی در سخنان و اظهارنظر چهرههای اصلاحطلب در توجه یا بهعبارت دیگر بیتوجهی به مردم، در کسب رأی و جلوس بر کرسیهای قدرت در سالهای اخیر بوده که به اذعان رسانههای این طیف هم رسیده است. اما نشانهای رفتاری برخی دولتمردان و نمایندگان اصلاحطلب، بسا واضحتر و عمیقتر در اذهان عمومی به ثبت رسیدهاند؛ نگاه تحقیرآمیز و برخورد تمسخرآلود وزیران و صاحبمنصبان دولت تدبیر و امید به مشکلات مردم هرگز از خاطره جمعی مردم پاک نخواهند شد.
انتقاد روزنامه اصلاحطلب به وعده روحانی برای رایگان شدن برق
روزنامه سازندگی در گزارشی با تیتر «برقِ ارزان، رایگان میشود»! نوشت: «ادامه سیاست پرداخت یارانه به تولید برق در این سالها با سنگینتر شدن بدهی وزارت نیرو به پیمانکاران همراه بوده است و این روزها هم پای برق رایگان به میان آمده است.»
در ادامه مطلب آمده است: «اثرگذاری طرح برق امید بر سرمایهگذاری آتی در صنعت برق چیست؟ به گفته یک کارشناس حوزه انرژی، این اثرگذاری هنوز مبهم است و وزارت نیرو باید در این زمینه شفاف سازی کند.»
سازندگی نوشت: «تأمین برق رایگان برای کم مصرفها وعده وزارتخانهای است که به عنوان یکی از بدهکارترین سازمانهای دولتی هم شناخته میشود. فعالان صنعت برق در اسفند 97 از بدهی 40 هزار میلیاردتومانی وزارت نیرو به بخش خصوصی خبر دادند.»
در ادامه این مطلب آمده است: «عدم اصلاح ساختار اقتصاد صنعت برق و سنگینتر شدن بدهیهای وزارت نیرو علامتی منفی به جامعه سرمایهگذاران برای امیدواری نسبت به آینده به نظر میرسد.»
چرا همکار جاسوسخانه آمریکا تایید صلاحیت نمیشود؟
روزنامه شرق در شماره دیروز خود مصاحبهای را با عباس عبدی، فعال سیاسی طیف موسوم به اصلاحطلب منتشر کرده بود که در بخشی از آن میخوانیم: «خب، این اتفاقی که افتاده؛ آمدهاند قدرتی را برای بالادستیها در نظر گرفتهاند که باید با پایین هرم قدرت تطبیق داده شوند اما بهدلیل وجود نظارت استصوابی و تفسیری که از چگونگی تطبیق تصمیمات با اسلام وجود دارد، فاصله افتاد.»
این فرد در ادامه گفته است: «شما نامزدهای انتخاب ریاستجمهوری سال 1359 را بنویسید. افرادی مانند بنیصدر، مرحوم دکتر حبیبی، دریادار مدنی، صادق قطبزاده، صادق طباطبایی، کاظم سامی و فروهر از میان خیلیهای دیگر نزدیک به صد نفر تأیید صلاحیت شدند. مسعود رجوی بهدلیل عدم رأی به قانون اساسی رد صلاحیت شد وگرنه او هم کاندیدا بود. اکنون اگر یکی از این لیست زنده باشد (و با همان افکار آن زمان) و نامزد انتخابات ریاستجمهوری شود، آیا ممکن است تأیید صلاحیت شود؟ از فرط وضوح کاندیدا هم نخواهند شد چه رسد به اینکه تأیید صلاحیت شوند. حالا میپرسیم که چه اتفاقی میافتد که اینها برای ریاستجمهوری در سال 1359 تأیید میشوند اما امروز حتی برای شورای شهر هم تأیید نخواهند شد. چرا؟ چون آن روز نمیتوانستند اینها را رد صلاحیت کنند چون مردم همینها را آورده بودند و بالاخره به یکی از همینها رأی میدهند و کسی نمیتوانست بگوید اینها حق ندارند نامزد شوند.»
عباس عبدی که او را به عنوان یکی از تئوریسینهای طیف موسوم به اصلاحطلب معرفی میکنند تلاش کرده با آسمان و ریسمانبافی یک موضوع ساده را پیچیده مشکل کند و در نهایت نتیجهای را که از قبل در ذهن داشته در انتهای متن قرار دهد.
در رابطه با آن نامزدها باید گفت که اولا در ابتدای انقلاب هنوز افراد سابقه و رزومهای آنچنانی نداشتند تا بتوان بر مبنای آن صلاحیت و یا عدم صلاحیت افراد را احراز کرد. دوم اینکه در ابتدای انقلاب هنوز جمهوری اسلامی از جهت ساختارهای نهادهای خود و نیز چگونگی عملکرد آنها به شرایط ثبات نرسیده بود.
اما نکته جالب توجه این است که عباس عبدی انتظار دارد که مثلا فردی که پس از تسخیر لانه جاسوسی اسناد همکاریاش با آمریکاییها افشا شد در دهه 1390خورشیدی هم باز برای انتخابات اگر ثبتنام کرد تایید صلاحیت شود!