kayhan.ir

کد خبر: ۱۹۶۶۹۱
تاریخ انتشار : ۰۲ شهريور ۱۳۹۹ - ۲۳:۱۶

اخبار ویژه


  حمایت سؤال‌برانگیز از روزنامه همراه با شبکه معاند رسانه‌ای
17 نماینده مجلس نامه‌ای را امضا کرده‌اند که خواستار رفع توقیف روزنامه همراه با شبکه‌های معاند در سیاه‌نمایی علیه ایران شده است!
پیش از این روزنامه جهان صنعت در نامه‌ای به نمایندگان مجلس از آنها خواسته بودند تا برای رفع توقیف این روزنامه تلاش کنند.در نامه روزنامه جهان صنعت آمده بود: وظیفه روزنامه و خبرنگار، آگاهی‌بخشی و شفاف‌سازی است و از این بابت دریافت و انتشار اخبار و اطلاعات مهم‌ترین وظیفه و عملکرد رسانه‌ها است. در مقابل این عملکرد، وظیفه جامعه متمدن رعایت آزادی بیان و البته تضارب آراء است. بر این مبنا رسانه‌ها و نشریات، بزرگراه‌های اندیشه، بیان و فهم هستند؛ مصداقی روشن برای فعالیت کسانی که خداوند در آیه مبارکه ۱۸ سوره کریمه زمر، آنان را هدایت شده می‌داند اما گاهی تنگ نظری و بی‌سلیقگی مقامات و تصمیم‌گیران مسدود شدن این بزرگراه‌های اندیشه را رقم می‌زند. همان اتفاقی که طی روزهای گذشته برای روزنامه «جهان صنعت» رخ داد و هیئت نظارت بر مطبوعات به خاطر یک مصاحبه آن هم با کارشناسی که بارها با رسانه‌های فراگیر گفت‌وگو کرده بود، تصمیم به توقیف این روزنامه گرفت.
گفتنی است روزنامه جهان صنعت به دلیل گفت‌وگو با شخصی که عضو ستاد کرونا معرفی شده بود و ادعای مهندسی‌شدن آمار کرونا توقيف شد. اما محمدرضا محبوب‌فر که سخنانش باعث توقیف روزنامه جهان صنعت شده است، می‌گوید عضو ستاد مذکور نیست. همچنین یک منبع نزدیک به هیئت نظارت بر مطبوعات گفته است: جعل در هویت رسمی منبع خبر و معرفی دروغین او به عنوان عضو ستاد ملی مقابله با کرونا، اعلام آمار نجومی سیصد و بیست هزار کشته کرونا در ایران و سبقت گرفتن از رسانه‌های معاند در سلب اعتماد افکار عمومی از وزارت بهداشت به عنوان خط مقدم مقابله با کرونا ، زیر سؤال بردن اقدامات کادر بهداشت در تشخیص و پیشگیری و مقابله با کرونا و ارائه اطلاعات کاملا جعلی و خلاف واقع بدون مدرک و سند مهم‌‌ترین دلیل تصمیم به توقف روزنامه جهان صنعت است. در موضوعات متعدد و مسائل مختلف گذشته نیز در چندین نوبت تذکر شفاهی کتبی و مذاکره حضوری با مدیرمسئول این روزنامه در ممانعت از اخبار خلاف واقع و جعلی انجام شده بود.
در واقع اقدام روزنامه مذکور، تقلید و تکرار سناریوی شبکه‌های معاندی مانند بی‌بی‌سی و ایران اینترنشنال سعودی بوده است.
با این وجود معلوم نیست که چه کسی، 17 تن از نمایندگان مذکور را به حمایت از یک روزنامه همکار با جریان معاند شانتاژ رسانه‌ای ترغیب کرده است؟!

حیف که نمی‌آید وگرنه پنجم می‌شدیم!
یک روزنامه اصلاح‌طلب در ادامه فهرست کردن افراد ناموفق بین طیف تحت عنوان گزینه‌های محتمل ریاست جمهوری، نامزد ناکام حزب مشارکت در انتخابات سال 84 را هم یکی از گزینه‌های محتمل معرفی کرد.
روزنامه شرق پیش از این عباس آخوندی وزیر پرحاشیه و بدکارنامه راه و شهرسازی را که در مظان محاکمه به خاطر ترک فعل و سوء مدیریت و ایراد خسارت به مردم است، به عنوان نامزد محتمل انتخابات ریاست جمهوری معرفی کرد. این روزنامه همچنین رضا حاتمی دبیر کل حزب منحله مشارکت و نایب رئیس مجلس ششم را که سال 96 گفته بود ما اصلاح‌طلبان تضمین روحانی هستیم، به عنوان نامزد محتمل معرفی کرد.
شرق در آخرین نمونه از این بازی‌های رسانه‌ای، تصویر مصطفی معین را در صفحه اول خود نشانده و تیتر زده «از وزارت علوم تا ریاست جمهوری؟». این روزنامه در عین حال در صفحه داخلی خود زیر تیتر از قول معین نوشته «برنامه‌ای برای انتخابات 1400 ندارم و کاندیدا نخواهم شد»!
این روزنامه با این وجود می‌نویسد: معین هر چند در گفت‌وگو با سایت خبری- تحلیلی «انصاف نیوز» گفته است «برای انتخابات1400 برنامه‌ای ندارم و کاندیدا نخواهم شد»، اما در محافل سیاسی این گمانه‌زنی مطرح است که شاید او لحظه آخر تصمیمش را تغییر دهد و باز هم شاید تأیید صلاحیت شود تا با دست به دست هم دادن همه این شرایط، با حمایت اصلاح‌طلبان از او و ایجاد یک موج انتخاباتی، بتواند رأی مردم را از آن خود کند که البته این فرضیه قدری دور از ذهن است؛ زیرا تا این لحظه نشانه خاصی وجود ندارد که چهره‌های سرشناس اصلاح‌طلب در انتخابات سال آینده تأیید صلاحیت شوند؛ به خصوص چهره‌ای مانند معین که حواشی سیاسی در دوران مسئولیتش برای او به وجود آمده است.
شیوه رفتار شرق مبنی بر این که در صفحه اول احتمال نامزدی معین را برجسته کند اما در صفحه داخلی از قول وی بنویسد نامزد نخواهد شد، نشان می‌دهد کفگیر طیف نشریات زنجیره‌ای به ته دیگ رسیده است.
جالب این که معین در سال 84 هر چند با حکم حکومتی تأیید صلاحیت شد اما نتوانست در میان 8 نامزد، رتبه‌ای بهتر از پنجم کسب کند. در آن انتخابات، حزب مشارکت از جایگاه حزب پدرخوانده اصلاح‌طلبان فشار شدیدی را به کروبی وارد می‌کرد تا از نامزدی به نفع معین کنار رود. اما کروبی ضمن اعتراض گفت: اعضای حزب مشارکت سر کوچه‌شان نظرسنجی می‌کنند و می‌گویند نامزد ما اول است؛ من انصراف نمی‌دهم.

آیتی: ما اصلاح‌طلبان در انتخابات 1400 هم می‌بازیم

یک فعال اصلا‌ح‌طلب می‌گوید: اصلاح‌طلبان امکان پیروزی در انتخابات ریاست‌جمهوری را ندارند، اما باید گزینه‌ای را معرفی کنند که حیثیت آنها برای آینده حفظ شود.
مهدی آیتی عضو فراکسیون امید در مجلس ششم به خبرگزاری ایلنا گفته است: اصلاح‌طلبان شانس زیادی برای آینده نزدیک و انتخابات ۱۴۰۰ ندارند اما اگر تصمیم بگیرند که در صحنه حاضر شوند و به عبارتی در انتخابات خودی نشان دهند به نوعی که این حضور در انتخابات به معنای تداوم حیات و فعالیت این جریان سیاسی باشد، با توجه به اینکه امکان پیروزی آن‌ها در انتخابات بسیار کم است و نمی‌توانند روی گزینه برنده شرط‌بندی کنند، باید گزینه‌شان کسی باشد که قطعا دوم شود تا حیثیت اصلاح‌طلبان برای آینده به مخاطره نیفتد.
وی ادامه داد: مثلاً از همین الان به شما می‌گویم اگر اصلاح‌طلبان این اشتباه تاریخی را مرتکب شوند و از آقای عارف حمایت کنند، ایشان رأی بسیار کمی کسب خواهد کرد و این نه تنها به شخصیت آقای عارف لطمه و آسیب می‌رساند بلکه به حیثیت و اعتبار چندین ساله اصلاح‌طلبان هم خدشه وارد خواهد کرد، در نتیجه اصلاح‌طلبان باید این هوشمندی و هوشیاری را داشته باشند که روی گزینه‌ای سرمایه‌گذاری و برنامه‌ریزی کنند که شانس بیشتری داشته باشد تا اگر در انتخابات شانس اول نباشد، حتما نفر دوم باشد و بتوانند یک رقیب قدرتمند برای اصولگرایان باشد.
این تحلیلگر سیاسی اصلاح‌طلب در ادامه اظهار داشت: آن‌هایی که امتحان خود را پس داد‌ه‌اند مانند آقایان عارف و معین و یا دیگران حضورشان اصلاً فایده ندارد، همچنین حضور کسانی که به زندان رفته‌اند، سم است و نباید بیایند، گزینه اصلاح‌طلبان در انتخابات باید یک چهره اصلاح‌طلب معتدل باشد و سران نظام هم او را قبول داشته باشند، در چنین شرایطی اصلاح‌طلبان تا حدودی احیا می‌شوند و می‌توانند اینگونه حتی اگر پیروز نشدند یک رقیب قدرتمند باشند که با رای قابل قبولی جایگاه دوم را کسب می‌کنند و اینگونه می‌توانند به فعالیت سیاسی خود ادامه دهند و از رکود کنونی خارج شوند.
وی ادامه داد: اما اعتقاد شخصی من این است که مجموع این‌ها هیچ فایده‌ای ندارد و قطعا یک اصولگرا بر سر کار خواهد آمد، این احتمال وجود دارد که رئیسی و قالیباف وارد عرصه شوند یا افراد یک سطح پایین‌تر، اما در مجموع هرکسی بیاید من تقریبا اطمینان دارم که در ۱۴۰۰ اصولگرایان برنده خواهند شد.
آیتی در ادامه اظهار داشت: از همین جهت است که من با حضور اصلاح‌طلبان در انتخابات ۱۴۰۰ مخالفم و آن را اشتباه می‌دانم، همان‌طور که در انتخابات مجلس یازدهم هم اشتباه کردند و آمدند، آن‌ها باید یک دوره استراحت و تنفس برای خود بگذارند، بر اعمال اصولگرایان نظارت کنند و آن‌ها را به چالش بکشند، همچنین دولت و مجلس در سایه تشکیل دهند و در جایگاه نقد قرار گیرند، طی این مدت هم باید به بازسازی و نوسازی خود بپردازند و هم وجهه عمومی‌شان نزد مردم و هم ساختار تشکیلات خود را بهبود ببخشند، اکنون جایگاه و پایگاهی بین مردم وجود ندارند.

نفت در برابر غذا آخرین دستاورد برجام!
سخنان اخیر رئیس‌سازمان برنامه و بودجه در حالی است که طیف متبوع وی بارها ادعا کرده بودند اگر برجام نبود، به وضعیت نفت در برابر غذا می‌رسیدیم!
«نفت در برابر غذا» طرحی بود که حامیان دولت روحانی می‌گفتند اگر روحانی در سال 1392 پیروز نمی‌شد و ایران به سمت مذاکرات نابرابر هسته‌ای نمی‌رفت، اجرایی شده و سرنوشت ایران همچون عراق رقم می‌زد. اما حالا دولتی‌ها می‌گویند علیرغم مذاکره، عقب‌نشینی‌های تاریخی و پذیرش بازرسی‌های استثنائی و فراقانونی حتی نفت در برابر دارو هم برای آنها آرزو شده است!
 به گزارش رجانیوز ، محمدباقر نوبخت با حضور در یک برنامه تلویزیونی گفت: تفاوت تحریم‌های گذشته با تحریم‌های چند سال اخیر، موضوع نفت در برابر غذا بود. در تحریم‌های جدید حتی اجازه فروش نفت برای تهیه غذا هم برای ما امکان‌پذیر نبود.
 این سخنان در حالی است که قبلا دستاورد برجام توسط خود نوبخت، دور شدن کشور از پروژه نفت در برابر غذا عنوان شده بود. او که در سال 1395 سخنگوی دولت بود این ادعا را مطرح کرده بود: واقعیت این است که اگر برجام نبود، امروز باید نفت در برابر غذا را تحمل می‌کردیم.
مرحوم رفسنجانی نیز چند ماه قبل از فوت، در تحلیل پیروزی روحانی در سال 92 و همچنین امضای برجام گفته بود: برای ما روشن بود و کم و بیش مستند بود که سیاست غربی‌ها این بود که ما را به نفت در برابر غذا برسانند. چون به نفت ما احتیاج بود، می‌ خواستند این را حفظ کنند و داشته باشند و ما هم احتیاج به غذا داشتیم و در مقابل آن، به ما غذا بدهند. کاری که در عراق کردند. آن هم نه اینکه مستقیم به خودمان بدهند، به سازمان ملل می‌دهند تا برای افراد کوپن صادر کند و چیزهایی را که می‌بایست بدهند، می‌فرستادند. تحقیر آن مهم است که مردم ایران به سازمان ملل بروند. هاشمی از دنیا رفت و پایان استراتژی ناکام سیاسی خود را ندید اما بعدا با اعمال و تمدید تحریم‌های مختلف در دوره اوباما همچون تحریم آیسا، کاتسا و ویزا و در نهایت با تکمیل بدعهدی آمریکا و خروج این کشور از برجام در دولت ترامپ در بین اعضای دولت روحانی بحث مکانیزم نفت در برابر غذا مطرح شد. این سازوکار در حالی با وعده‌های اروپایی‌ها پیگیری می‌شد که ایران حتی در بدترین شرایط جنگ تحمیلی نیز به دنبال چنین راه‌حل‌هایی برای اوضاع کشور نرفته است.
در مهرماه سال 1397 خبرگزاری دولتی ایسنا در مطلبی که به نقل از دویچه وله منتشر کرده بود خبر طرح «نفت در برابر غذا» را پوشش داد.
 یادآور می‌شود اروپایی‌ها با بدعهدی درباره وعده‌های پوچی مانند اس پی وی و اینستکس، حتی به وعده نفت در برابر غذا هم عمل نکردند؛ که جزو افتخارات و دستاوردهای فراموش نشدنی برجام است!!

خسارت‌های برجام هزاران برابر خسارت قرارداد ویلموتس
یک روزنامه بزک‌کننده برجام می‌گوید این توافق توسط یک تیم کارشناسی مجرب و متخصص تنظیم شده است.
آرمان به قلم نعمت احمدی نوشت: مدیران در بحث انعقاد قراردادها ضعیف عمل کرده و بدون آنکه از کارشناسان حقوقی و متخصص استفاده کنند قراردادهای مختلف را امضا می‌کنند. این رویکرد و تفکر، سبب‌ شده تا در طول تاریخ هزینه‌های سنگینی در بحث توافق‌های مختلف به کشور تحمیل شود. به طور مثال بعد از تسخیر لانه جاسوسی و وقایع بعد  از آن بهزاد نبوی به عنوان وزیر مشاور از طرف ایران حاضر و بیانیه و توافق الجزایر را امضا کرد.
وی بعد از این ماجرا در سخنان خود گفت که ساعت‌ها فقط اوراق را امضا می‌کرده است. آن متن مورد کارشناسی حقوقی دقیق قرار نگرفت و بعد از آن شاهد بودیم، که طرف مقابل با طرح آن در دادگاه بین‌المللی ده کارشناس را بر این پرونده متمرکز کرد و توانست میلیاردها دلار به کشور آسیب وارد کند. در مقابل آن 5 سال قبل یک توافق دیگر از سوی مسئولان به نام برجام امضا شد. در این توافق ما شاهد بودیم که یک گروه متخصص و مجرب همراه دکتر ظریف بودند و متنی را به سرانجام رساندند، که آمریکا با تمام قدرت و توانایی که دارد به دنبال این است که این متن را از اعتبار ساقط کند. شاهد بودیم که ترامپ از برجام به عنوان قرارداد ننگین قرن یاد کرد. علت این نام‌گذاری از سوی ترامپ به این علت است که متخصصان حقوقی که به همراه هیئت‌ ایرانی در آنجا حضور داشتند، ساعت‌ها تیم مذاکره‌کننده را یاری کردند تا از لحاظ حقوقی متنی به سرانجام رسید که در حال حاضر تمام جامعه حقوقی ایالات متحده آمریکا، نشسته و به دنبال یک راه میانبر می‌گردد تا از آن علیه ایران استفاده کند. اما به دلیل اینکه کارشناسان مجرب و متخصص به خوبی توانسته‌اند که قرارداد را به نوعی تنظیم کنند که آمریکایی‌ها نتوانند علیه کشورمان اقدامی انجام دهند این راه بر آمریکایی‌ها بسته شده است. با این حال متاسفانه بعد از گذشت 4 دهه هنوز به دنبال این مهم نیستیم که در زمینه بستن قرارداد مختلف در زمینه گوناگون از متخصصان حقوقی استفاده کنیم. پرسش این است چه گروهی در زمان بستن قرارداد با ویلموتس، به مسئولان مشاوره حقوقی می‌دادند؟ بر اثر کاستی‌هایی که از سوی آنها رخ داده این قرارداد امضا شده است. به عبارت دیگر آنها به دلیل منافع شخصی خود از هول حلیم در دیگ افتاده که به واقع مقصر اصلی هستند.
علت اینگونه آسیب‌ها این است که مدیران ما حاضر نیستند در حوزه‌های مختلف در بحث قراردادها از متخصصان حقوقی مجرب استفاده کنند.
حالا که آقای نعمت احمدی لابه‌لای اشاره به فساد قرارداد با ویلموتس، توافق برجام را تبرئه و تطهیر کرده،  جای طرح چند سوال از وی باقی است: 1- قرار بود در ازای واگذاری انبوه امتیازات هسته‌ای، فشارهای آمریکا کم شود یا فزونی ‌یابد؟ قرار بود تحریم‌های هسته‌ای لغو شود یا این که پُز عدم موفقیت آمریکا در تحرکات جدید را بدهند؟ 2- برجام با کدام عقبه تخصصی  و کارشناسی تدوین شد که نه تعهدات طرفین متوازن (هم‌وزن) بود، نه زمان اجرای آن؟ چرا تعهدات طرف ایرانی ظرف دو ماه انجام شد اما تعهدات طرف مقابل حتی در دولت اوباما نیز توأم با وعده پشت هم‌اندازی و بازگرداندن تحریم‌ها با بهانه‌های دیگر بود؟
3- چرا مکانیسم حل اختلاف در توافق به نحوی نگاشته شد که طرف ایرانی، به اعتبار تعبیه شدن مکانیسم ماشه. حتی جرأت ندارد شکایت نقض عهد طرف ما آمریکایی و اروپایی را به شورای امنیت سازمان ملل ببرد. به زعم آقای احمدی، در کدام قرارداد معمولی قابل دفاع،  برای اجرای تعهدات یک طرف، ضمانت اجرا و امکان جریمه و اخذ خسارت پیش‌بینی نمی‌شد؟ در کدام قرارداد معتبر و دقیق، ادعا می‌شود که طرف امضای طرف مقابل تضمین است و نیازی به گرفتن تضمین از او نیستند؟
4- در کدام توافق معتبر و قابل دفاع، حقوق طرف متعهد به توافق کاملا توسط طرف مقابل زیر پا گذاشته می‌شود اما نویسندگان توافق، پُز مسائل حاشیه‌ای و بی‌ربط به علت اصلی قرارداد را می‌دهند؟
5- به راستی خسارت 220 میلیارد تومانی قرارداد ویلموتس بیشتر است یا نابودی 90 درصد برنامه‌ هسته‌ای، تضعیف بنیه اقتصاد و تولید ملی در اثر 7 سال تعلیق و امید به توافق، و کاهش فروش نفت به یک پنجم میزان آن قبل از توافق؟!