kayhan.ir

کد خبر: ۱۹۵۴۲۴
تاریخ انتشار : ۱۹ مرداد ۱۳۹۹ - ۲۱:۱۱
ده گفتار از رهبرمعظم انقلاب در تحلیل مبارزات سیاسی امامان معصوم(ع)-۴۳:

بررسی اوضاع سیاسی اجتماعی جامعه اسلامی با روی کار آمدن بنی عباس



تا حالا بنى‏امیّه با امام صادق(علیه‌السّلام) رو‌به‌رو بودند، که مَظالم آنها بر سر بازارها گفته شده بود؛ مردم سالیان درازى رنج حکومت آنها را به جان تحمّل کرده بودند؛ از آنها مصیبت و اذیّت و آزار دیده بودند؛ اموال شان را آنه ا گرفته بودند؛ از آنها تازیانه خورده بودند؛ حجّاج‌بن ‌یوسف‌شان1 بیداد کرده بود و آتش‌ها برافروخته بود. امروز این‌ها از بین رفته‏اند، بنى‏عبّاس انقلابى روى کار آمده است؛ بنى‏عبّاسى که لباس رسمى‏شان سیاه است به‌عنوان ماتم عاشورا! شما این زمینه‏ها را فراموش نکنید. من نمی‌دانم آن کسانى که در زندگى امام صادق(علیه‌السّلام) مطالعه می‌کنند و به این نتیجه می‌رسند که امام صادق(علیه‌السّلام) محافظه‏کارى می‌کرد، چرا این زمینه‏ها را فراموش می‌کنند؟ چرا نمی‌فهمند که امام صادق(علیه‌السّلام) در چه وضعى قرار داشت؟
«و کانوا یقولون هذا السّواد حداد آل محمّد»؛2 بنى‏العبّاس ادّعا می‌کردند که لباس سیاهى که ما می‌پوشیم و لباس رسمى ما است، لباسِ ماتمِ کشتگان کربلاست. بنی‌عبّاس با این شِعار3 روى کار آمدند و لباس سیاه را شِعار خودشان قرار‌دادند؛ همان لباس سیاهى که امام صادق(علیه‌السّلام) می‌گفت لباس اهل جهنّم! لباس ماتم سیدالشهداء(ع) را می‌گوید لباس اهل جهنّم! امام صادق(علیه‌السّلام) در یک تعبیرى فرمود: «می دانم که این‌ها لباس اهل جهنم را پوشیده‏اند و مردم را وادار کرده‌اند به پوشیدن آن».4 لباس سیاه که بنی‌عبّاس به‌عنوان لباس رسمی انتخاب کردند، عنوانش این بود. در مقابل یک‌چنین دستگاه قدرتى امام صادق(علیه‌السّلام) چه کند؟ امام صادق(علیه‌السّلام) با یک چنین وضعیّتی با یاران‌اندکش، با دست‌پروردگان به‌ندرتش، با اکثریّت نادانى که شعار انقلابى بنى‏عبّاس آنها را فریب داده است و در مقابل دشمنان تازه‏نفسى که اسرار خاندان بنى‏هاشم را خوب می‌دانند، آیا باید قیام و خروج کند؟ آیا این عملى است؟ ابوجعفر منصور عدد شیعیان امام صادق(علیه‌السّلام) را هم می‌دانست. احمد سفّاح می‌دانست که از کجاها براى امام صادق(علیه‌السّلام) نامه مى‏آید، از کجاها برایش پول می‌فرستند، مردمِ کدام ولایات به او علاقه‏مندترند، باید هم می‌دانست، چون این‌ها دیروز در مقابل بنى‏امیّه با هم هم‌جبهه بودند.
امام صادق(علیه‌السّلام) باید دست به یک ابتکار خیلى عالى بزند؛ اوّل باید تبلیغات خود را از نو شروع کند، زمینه‏هاى فکرى را آماده کند، مردم را با این حقیقت یعنی غصب خلافتی که بنى‏عبّاس _ این مدّعیان‌هاشمی‌گرى و مخالفان دین بنى‏هاشم _ به جای بنی‌امیّه کرده‌اند، آشنا کند. اوّل باید بشناساند که این‌ها فاسقند، فاجرند، دروغگو‌یند؛ البتّه از راهش. ثانیاً باید طرز فکر تشیّع را هم _ آن طرز فکرى که امام صادق(علیه‌السّلام) در رأس آن قرار گرفته و تشیّع، زنده به آن طرز فکر است _ در بین مردم ترویج کند. ثالثاً باید آن جمعیّتی را که کنار دست او باید بایستند و حرکت و قیام کنند و زمینه را از دست دشمن بگیرند و بر اوضاع تسلّط پیدا کنند پرورش دهد و تربیت کند و امام صادق(علیه‌السّلام) مشغول همه‏ این کارها بود.
اوّل مسئله‌ تبلیغات. هنوز در حدود5 شام و مقرّ خاندان بنى‏امیّه مردمى وجود داشتند که به خصوص براى خاندان امیرالمؤمنین(علیه‌السّلام)، هیچ رتبه و منزلتى، بلکه هیچ سهمى از اسلام قائل نبودند. تعجّب می‌کنید؟ بنى‏امیّه تبلیغات را به جایی رسانده بود که مردم معتقد شده بودند على(علیه‌السّلام) نه فقط از اسلام نیست، بلکه ضدّ اسلام است! معلوم بود که بنى‏عبّاس هم که روى کار بیایند، از سلسله‏ بنى‏على _ یعنى از دشمنان واقعى خود _ دفاع تبلیغاتى نخواهند کرد. امام صادق(علیه‌السّلام) باید این‌ها را درست کند. امام صادق(علیه‌السّلام) باید اوّل آن مردمى را که در واقعه‏ کربلا جشن گرفتند، براى کشته شدن حسین‏بن ‏على‌(علیه‌السّلام) نذر کردند و دشمنان خونین و بنیادى و روحى خاندان امیرالمؤمنین‌اند را روشن کند.
شما ببینید اصلاً تبلیغاتى که در آن روز علیه خاندان پیغمبر‌(صلّی‌اله‌علیه‌و‌آله) وجود داشته، چه تبلیغاتى بوده؟ با دانستن چنین زمینه‏هایی است که نقش امام صادق(علیه‌السّلام) و مسئولیّت اسلامى جعفربن‏ محمّد‌(صلوات‌اله‌علیه‌) از نظر خود شما روشن می‌شود.
پانوشت‌ها:
1- (95 _ 41 ق) او از سنگدل‌ترین حاکمان اموی بود و در بیست سالی که حاکم عراق عرب و عجم بود، در سال 73 ق برای جنگ با عبداله‌بن ‌زبیر به مکّه حمله کرد و کعبه را ویران کرد و 120 هزار نفر را در غیر جنگ کشت. در زندان او پنجاه هزار مرد و سی هزار زن بودند که شانزده هزار نفر آنها عریان بودند. وی به شدّت به دشمنی با امیرالمؤمنین(ع) و فرزندانش پرداخت و بزرگانی همچون کمیل و قنبر را به شهادت رساند. حجّاج معتقد بود که مقام خلیفه از پیامبراکرم(ص) بالاتر است!
2- مناقب آل ابى‏طالب(ع)، ابن شهرآشوب، ج3، ص300
3- لباس رسمی و نماد
4- کافی، کلینی، ج6، ص449
5- مرزها.