صدام و اشغال کویت با چراغ سبز آمریکا! (نگاه)
سبحان محقق
30 سال قبل (11 مرداد 1369) گارد ریاستجمهوری عراق به دستور صدام، خاک کویت را ظرف چند ساعتاشغال کرد. ایناشغال برخلاف حمله به ایران، آسان و سریع بود و طی چند ساعت پایان یافت!
کشور کویت به مدت هفت ماه دراشغال عراق بود و سپس، آمریکا در راس یک ائتلاف عربی و غیر عربی، طی عملیاتی تحت نام «طوفان صحرا» (1991)، به نیروهای صدام در کویت و عراق حمله کرد و ارتش صدام را از کویت بیرون راند.
این ماجرا که 30 سال قبل اتفاق افتاده است، درسها و نکات عبرتآموزی را در خود دارد که اکنون و پس از گذشت 30 سال، جا دارد که یکبار دیگر آنها را مورد توجه قرار دهیم.
اول؛ در ارتباط با علل حمله صدام به کویت، تاکنون حرف و حدیثهای زیادی گفته شده، به عنوان مثال، اشاره شده است که او 30 میلیارد دلار به کویت بدهکار بوده است. یا اینکه صدام برای بازسازی عراق به منابع مالی زیادی نیاز داشت و اگر کویت را ضمیمه عراق میکرد، میتوانست 20 درصد منابع نفتی جهان را در اختیار داشته باشد.
اما، در مورد تحلیلهای این چنینی، نکتهای وجود دارد و اتفاقا این نکته، همه عوامل ردیفشده بالا را به عنوان علل موجب جنگ، زیر سؤال میبرد؛ در همه این تحلیلها، صدام بهطور ضمنی، فردی کودن فرض میشود! به عبارت دیگر، مفروض همه تحلیلهای بالا این است که او فکر میکرد، اگر به کویت حمله کند، آمریکا هیچ واکنشی نشان نمیدهد!
اتفاقاً بعدا مشخص شد که علت اصلی و موجب حمله به کویت، چیز دیگری بوده است؛ مقامات آمریکایی پیشاپیش به او چراغ سبز داده بودند؛ یکی از این افراد، خانم «آپریس گلایس» سفیر وقت آمریکا در عراق بوده است؛ او 25 ژوئیه 1990( 5 مرداد 1371 ) طی دیدارش با صدام، سیگنالهای مثبتی را از جانب «جرج بوش» پدر، درخصوص حمله عراق به کویت، به دیکتاتور عراق نشان داده و او را به حمایت آمریکا مطمئن ساخته بود. خانم گلاپس در قسمتي از سخنان خود با صدام گفت: «بايد اضافه كنم كه بوش(پدر) فقط خواهان روابط بهتر و گستردهتر با عراق نيست، بلكه از شما ميخواهد كه در شكوفايي و ايجاد صلح و ثبات در خاورميانه مشاركت داشته باشيد. بوش مرد باهوشي است و هرگز عليه عراق جنگ اقتصادي راه نخواهد انداخت.» وي در قسمت ديگري از سخنان خود گفت: «اختلافهاي مرزي كويت و عراق مشكل ما نيست و در واقع ما ميبينيم كه شما نيروهاي زيادي را به سمت جنوب حركت دادهايد. طبيعي است كه اين مسئله به خودي خود به ما مربوط نميشود.» سند دیگر، اطمینانی است که «دونالد رامسفلد» وزیر خارجه وقت آمریکا ، در دیدارش با صدام، به او داده بود. مورد دیگر، اظهارات «جیمز بیکر» دیگر وزیر خارجه دولت جرج بوش پدر در گفتوگو با العربیه است؛ او اظهارات سفیر آمریکا در عراق را تایید میکند، ولی مدعی میشود که آمریکا انتظار داشت صدام با کویت بر سر مسائل مرزی و برخی جزایر و چاههای نفتی درگیر شود، نه اینکه کل کویت را اشغال کند. همانطور که میبینیم، او اصل ماجرا را انکار نکرده و درباره مابقی ماجرا نیز عذر بدتر از گناه میآورد. در اینجا قصد نداریم به علل تمایل آمریکا به حمله صدام علیه کویت بپردازیم.
دوم؛ علیرغم اینکه کویت در ماجرای جنگ تحمیلی هشت ساله، پرونده سیاهی نسبت به ایران داشته و حتی تا 30 میلیارد دلار به صدام کمک مالی کرده بود، اما جمهوری اسلامی ایران در ماجرای بحران کویت هرگز در صدد انتقامگیری و یا بستن مرزهای خود به روی آوارگان کویتی بر نیامد. ما هنوز از یاد نبرده ایم که در سالهای 1990 و 1991کویتیها با خودروهای لوکس و گرانقیمت خود، در خیابانهای کشورمان ظاهر شده و پس از پایان بحران نیز به کشور خود بازگشتند. کشورمان آوارگان کویتی را پذیرفت و عملا به کشورهای عربی و دنیا نشان داد که به سیاستهای اعلامی خود، یعنی حمایت از صلح و ثبات در منطقه و عدم تعرض به دیگر کشورها پایبند است.
سوم؛ در آن زمان آمریکا به راحتی توانست کشورهای زیادی را در جنگ با عراق، با خود همراه کند. اما، این همراهی اکنون برای آمریکا به یک آرزو تبدیل شده است.
چهارم؛ پس از نبرد سال 1991 علیه عراق، مشخص شد که دولتهای مرتجع و وابسته عربی بخش قابل توجهی از هزینههای این جنگ، یعنی حدود 10 میلیارد دلار از این هزینه، را پرداخت کردهاند. این دست به جیب شدن عربستان ، امارات و سایر رژیمهای عربی یکی از عوامل و مشوقهای آمریکا در راهاندازی جنگهای بعدی (2001 در حمله به افغانستان و 2003 در حمله به عراق) بوده است. هر چند تا این زمان آمریکا به شیوههای مختلفی چون فروش سلاح، دلارهای نفتی را به کشورش عودت میداده است، اما حاتم بخشیهای عربستان در جنگ کویت و جنگهای بعدی، آمریکا را وسوسه کرد که بر پایه دلارهای نفتی عربی، جنگهای نیابتی تروریستی(سوریه از سال 2011 به بعد و عراق) و یا جنگهای جدید (مثل جنگ یمن) را آغاز کند، بدون آنکه هزینهای بپردازد.
پنجم؛ صدام هر چند در ماجرای کویت نافرمانی کرد، ولی به هر حال، نوکر آمریکا و غرب بوده است. کشورهای عربی باید از سرنوشت صدام پند گرفته و به جای وابستگی به آمریکا و غرب، رویه مستقلی را در پیش بگیرند و به توانمندیهای مردم خودشان تکیه کنند. چون عاقبت صدام ممکن است که برای آنها نیز رقم بخورد.
ششم؛ در ماجرای کویت، سازمانهای بینالمللی نشان دادند که نماینده آمریکا و اروپا هستند ، نه همه جهان؛ زیرا در ماجرای تجاوز به ایران، این نهادهای بینالمللی هیچ تحرکی از خود علیه متجاوز نشان نمیدادند. اما در ماجرای کویت، خیلی سریع و کاملا هماهنگ علیه صدام وارد عمل شده و ایجاد یک ائتلاف علیه عراق را زمینهسازی کردند.