kayhan.ir

کد خبر: ۱۹۴۷۹۰
تاریخ انتشار : ۱۱ مرداد ۱۳۹۹ - ۲۱:۲۹

نسل جدید شاعران انقلا ب رو یش عظیم ا دبی را نوید می‌دهد



  استاد عباس براتی‌پور:
استاد عباس براتی‌پور صاحب کتاب‌های «بهت نگاه» و «وعده دیدار» و «ارغوانی‌ها» و... شاعری پیشکسوت است و سال‌ها در حوزه هنری در کنار مدیریت بخش شعر، کار آموزش شاعران نوجوان و جوان را دنبال کرده است. وی بیش از دو دهه نیز مسئولیت صفحه شعر روزنامه رسالت را بر عهده داشت و با آموزش شاعران جوان انقلابی، سهمی‌بزرگ در‌ تربیت شاعران آیینی و انقلاب را در کارنامه خود به ثبت رسانده است.
درخصوص شعر انقلاب و نسل جدید شاعران انقلاب و مقاومت با وی گفت‌وگو کرده‌ایم که می‌خوانید:
* استاد! شما سرودن شعر انقلاب را از چه زمانی شروع کردید؟
- وقتی نهضت انقلاب اسلامی شروع شد، جوانی بودم تشنه معنویت و عدالت. جوانانی چون من کم نبودند. برخی از اینان چون‌ تربیت درست و بصیرت دینی نداشتند، در دام برخی گروهک‌های منحرف الحادی و التقاطی گرفتار شدند. من این خوشبختی را داشتم که در بطن خانواده‌ای دینی، بتوانم ماهیت افراد و جریان‌ها را درک کنم. می‌دانستم که گروهک‌های مدعی خلق و مبارزه... راه‌شان خدایی نیست و سرانجامی ‌ندارد. اما نام حضرت امام خمینی(ره) برایم دلنشین بود و دریافتم که این سید بزرگوار اهل دنیا نیستند و نظر به آسمان دارند. با تمام وجود حقیقت را در کلام و نگاه‌شان حس می‌کردم. بنابراین من شیفته ایشان و راه‌شان شدم. من شعر آیینی را از نوجوانی می‌سرودم و کم‌کم شعرهایم رنگ سیاسی و مبارزاتی گرفت. من چون نظامی بودم، بیشتر خودم را در دید عمال سرکوبگر پهلوی می‌دیدم. درست هم بود. به حدی حساسیت آنان نسبت به افراد دیندار زیاد بود که من و همکاران شاعرم و دیگر شاعران آیینی مجبور بودیم بی‌‌سروصدا گرد هم بیاییم و محفل ادبی خود را برگزار کنیم. در واقع نهضت انقلاب اسلامی باعث تولد دوباره نه تنها روح من بلکه سبب شروع دوباره زندگی ادبی‌ام شد که تا امروز ادامه دارد. من در واقع شعر را با انقلاب درک کردم و قلم را پیش بردم.
* در زمان خفقان سنگین طاغوت آیا امید پیروزی در‌ اشعارتان تموج داشت؟
- اگر از بسیاری از زندانیان سیاسی بپرسید که آیا گمان پیروزی در زندان‌های طاغوت را داشتید، پاسخ خواهند داد که خیر. چرا؟ به همان دلیل سنگین بودن جو خفقان. من اما به‌دلیل اعتقادم به پیروزی خون بر شمشیر و اساساً تفکر عاشورایی می‌دانستم که مبارزه چه ادبی و چه غیرادبی، بی‌حاصل نیست و سرانجام حق پیروز می‌شود. همین تفکر در‌ اشعارم موجود بود. در مجموع ناامید نبودیم اما گمان هم نمی‌کردیم که با وجود حمایت ابرقدرت‌ها، حکومتی خودکامه که برای حفظ تاج و تخت، از هر جنایتی فروگذار نمی‌کرد، به‌زودی سرنگون شود. همین جا باید یاد کنم از شاعران مبارزی چون زنده یاد اوستا، مشفق کاشانی، حمید سبزواری، طاهره صفارزاده و... که به واقع در آن دوران سیاه با قلم‌شان مبارزه کردند. اگرچه در مقایسه با جانفشانی مبارزان بزرگ و شهدای عزیز، مبارزه ما مانند مبارزه و شهادت‌شان، برجسته و درخشان نیست.
* شعر انقلاب قبل و بعد از انقلاب چگونه بود؟
- پیش از انقلاب اسلامی شعر انقلاب به‌صورت مخفی تولید و عرضه می‌شد و از این حیث ما نمی‌توانیم بگوییم که شعر انقلاب در دوران پیش از 22 بهمن 57 دارای قاعده و وجوه نشانگانی بارز است. اما بعد از پیروزی انقلاب اسلامی چون شعر در معرض قضاوت گروه مخاطبان بزرگ‌تری قرار گرفت و فضای نقد فراهم گردید و نیز به این دلیل که شاعران تازه‌نفسی با پیروزی انقلاب رو به شاعری برای انقلاب آوردند، شعر انقلاب به مفهوم اصلی بروز کرد. شعر انقلاب گونه‌ای شد که؛ در دفاع از حق بی‌پرواست، در پی عدالت جهانی است، دردمند است و امیدوار، از حکومت الله حمایت می‌کند و چشم به راه مهدی موعود(عج) است، اهل تسلیم یا مسامحه نیست و همه آرمان‌هایش را در قالب دین الهی اسلام معنا کرده است. واژگانی جدید به ساحت شعر قدم گذاشتند و تعابیری بکر ورود یافتند. خب این بود خلاصه‌ای از شعر انقلاب!
باز هم خلاصه‌تر اینکه؛ شعر انقلاب دربرگیرنده مجموعه ‌اشعاری است که از انقلاب و حکومت اسلامی دفاع بی‌پروا و جانانه می‌کند!
* در برابر شعر انقلاب چه کسانی قرار گرفتند؟
- خب بی‌شک شعر انقلاب هم مخالفانی داشت از مخالفان نرم تا سخت. کسانی که مخالف شعر انقلاب بودند عمدتاً کسانی بودند که خود وابستگی‌های سیاسی به تفکرات سلطنت‌طلبانه و چپگرایانه داشتند و نمی‌توانستند بپذیرند که شعر انقلاب با زبان و هیاتی بدیع آرمان‌های انقلاب و مردم ایران را نمایندگی و تبلیغ می‌کند. آنها دریافته بودند و می‌دانستند که شعر سلاحی کارآمد است و می‌تواند اذهان و احساسات و افکار بخش کلانی از جامعه را همراه خود کند و شعر انقلاب نیز چنین کرد. مخالفان شعر انقلاب کوشیدند با در اختیار گرفتن نشریات مختلف‌ اشعار الحادی و درون‌تهی را منتشر کنند. نگاه کنید به نشریات ادبی دهه‌های گذشته و به‌ویژه همان دهه 70 را. نشریات به ظاهر ادبی اما سیاسی و نشریات زرد نیز به شکلی جدی به شعر روی آوردند. تلاش کردند چهره‌هایی مانند صف شاعران شبه‌روشنفکر را نماینده شعر فارسی و قله شعر ایران معرفی کنند تا شاعران انقلابی و شعر انقلابی منزوی شود. اگرچه جوانانی را هم جذب کردند. اما با این حال نتوانستند مردم را از شعر انقلاب جدا کنند و نتوانستند که میان شعر فارسی و شعر انقلاب خط تمایزی بکشند و شاعران انقلابی را منزوی سازند. شعر انقلاب با وجود کینه‌توزی‌ها اما رشد کرد و به این نقطه رسیده است که امروز کتاب شعر شاعران انقلاب هدف استقبال مردم قرار می‌گیرد اما بحران کم‌مخاطب بودن دامنگیر مخالفان شعر انقلاب می‌شود.
* می‌توان گفت بخش عمده از مخالفان در کانون منحله نویسندگان خزیده‌اند.
- دقیقاً همین‌طور است. اما نگوییم بخش عمده... مخالفان و معاندین میان خود اختلافات زیادی دارند و خیلی‌ها، خیلی‌ها را نمی‌توانند تحمل کنند و در قالب یک تشکل قرار بگیرند. اما بله اعضای کانون منحله، مخالف انقلاب و به دنبال آن؛ شعر انقلاب بوده‌اند و هستند. جالب است بدانید برخی از اعضای همین کانون بودند که با وجود ادعای شاه‌ستیزی کاملاً هم به شاه روی خوش نشان می‌دادند و در پشت‌پرده دست در دست ساواک داشتند و در وزارت فرهنگ طاغوت نقش سانسورچی را ایفا می‌کردند. یعنی نمی‌گذاشتند متون دینی و ضد طاغوت و ضد صهیونیسم و ضد استکبار آمریکا منتشر شود. حالا همین افراد علیه ممیزی که کاری قانونی و منطبق با شرع است، قداره می‌کشند و با وقاحت برای عبور از سد ممیزی دست به دامن دشمنان بیرونی می‌شوند.
* چه شد که شعر انقلاب به‌رغم دشمنی‌ها خود را بر کشید؟
- تعجب‌آمیز نبود. شاعران انقلاب از مکتب عاشورا بهره می‌بردند و می‌برند. آنها پا در عرصه نبردی نفس‌گیر گذاشتند و برای آرمان‌شان قلم زدند. برعکس مخالفان که برای نفس خود قلم می‌زنند و چشم به مطامع مادی دارند. مردم ما هم دین‌دارند و عدالت‌خواه... مردم از دین‌گریزی بیزار هستند و‌ تراوشات اذهان مسموم روشنفکری را برنمی‌تابند و پس می‌زنند. درک این نکته دشوار نیست اما شبه‌روشنفکران که همه زندگی‌شان را در دنیاخواهی خلاصه کرده‌اند و غرور سرکش دارند نمی‌توانند مردم ما و مطالبات مردمی را درک کنند. مردم اینان را نمی‌خواهند. به تعداد شمارگان کتاب‌هایشان نگاه کنید. ببینید چه تعداد از مخاطبان یا مردم،‌ اشعار اینان را از بر هستند! خجالت‌آور است!... اما یکی از دلایل دیگری که باعث برکشیده شدن شاعران انقلاب شد، بی‌شک بصیرت سیاسی است. این عزیزان با درک اقتضائات روزگار و مجهز به نگاه دشمن‌شناسانه به میدان فرهنگ و هنر ورود یافتند و با ابزار ادبیات و شعر دست به تبیین و روشنگری زدند. بصیرت سیاسی از یک‌سو به غنای محتوایی آثار بچه‌های انقلاب انجامید و از سوی دیگر موجب شد که کلیت ادبیات ایران از خمودگی و روزمرگی‌های رایج و تخیل‌بافی‌های بیمارگونه که از نشانه‌های بارز جریان شبه‌روشنفکری است، فاصله بگیرد.
* با مرور آثار شاعران جوان انقلاب می‌بینیم که این عزیزان نه تنها در تکنیک درخشیده‌اند که در محتوا نیز کاملاً انقلابی‌اند و برخی ملاحظات را کنار می‌گذارند. اصلا شعر اعتراضی که امروز شاهد هستیم نشانه‌ای در دو دهه اخیز به این شکل ندارد.
- بله درست است. نسل جدید شاعران انقلاب به واقع شعر اعتراض - اعتراض به پلشتی‌ها و نفوذی‌ها- را صریح فریاد می‌زنند. آنها با درک درست از معنای انقلاب و انقلابیگری پا به میدان گذاشته‌اند و با درس گرفتن از پیشکسوتان و با نظر به اینکه در دوران حاضر دشمن پیچیده‌تر از پیش به میدان آمده است؛ آنها نیز متناسب با رویدادها و تهدیدات سخن می‌گویند. توجه کنیم که در گذشته نیز شاعران انقلابی، انقلابی می‌سرودند اما همان‌طور که گفتم، به سبب نوع رویدادها و تهدیدات، زبان شاعران انقلاب نیز صریح‌تر و ستیهنده‌تر نسبت به گذشته است. این نسل در واقع رویش ادبی عظیم‌تری را نوید می‌دهد که به‌زودی محقق خواهد شد و سنگینی سایه شعر سکولار و دین‌ستیز را از ساحت ارجمند شعر فارسی خواهد زدود.
سروده‌ای از عباس براتی‌پور
شعری برای 40 سالگی انقلاب

 با اتحاد ارتش و ملت
کاخ ستم از پایه ویران شد
جمهوری اسلامی ایران
بنیانگذار عدل و ایمان شد
* * *
آوای بیداری روح‌الله
توفان به جان اهرمن افکند
دشمن پی امحای بیداری
آتش به ارکان وطن انداخت
* * *
خون جوانان وطن آن روز
دشت و دمن را لاله‌کاری کرد
عزم بلند ملتی نستوه
خاک وطن را پاسداری کرد
* * *
دانش‌پژوهان جوان با عشق
در راه بهروزی کمر بستند
در عرصه فناوری با شوق
تا مرز خون رخت سفر بستند
* * *
جان برکفان مکتب توحید
فرمان رهبر را نیوشیدند
تا قله‌های فتح و پیروزی
مردانه بر دشمن خروشیدند
* * *
آنک 40 سال است با عزت
ایران در اوج اقتدار امروز
با قامتی ستوار و پا برجا
ایستاده بر موج خطر پیروز