سیاست نرمافزارانه آمریکا علیه ایران در منطقه
فاطمه نکولعل آزاد
چهل و پنجمین رئیسجمهور ایالاتمتحده از همان ابتدای انتخاب خود در 8 نوامبر سال 2016 بهعنوان اجارهنشین کاخ سفید تا این روزها و هفتههای پایانی دوره 4 ساله ریاستجمهوریاش همواره سیاست اعمال فشار بر ایران را در پیش گرفته و با خروج از برنامه اقدام مشترک (برجام) در اردیبهشت 97 و تشدید تحریمهای ظالمانه، عملاًً راهبرد فشار حداکثری بر ایران را در قالب سیاست «اسلحه و نفوذ» در دستور کار خود قرار داد.
بر اساس این سیاست، برای تغییر رفتار بازیگر مقابل چانهزنی و درعینحال تهدید صورت میپذیرد. یکی از اجزای نرمافزارانه این سیاست تلاش برای تحت تأثیر قرار دادن افکار عمومی در جهان و بهویژه منطقه غرب آسیا است. در همین راستا انجام و انتشار نظرسنجیهای بهظاهر معتبر، یکی از ابزارهای جهتدهی به افکار عمومی تلقی میشود. در یکی از نظرسنجیها که اخیراً توسط موسسه گالوپ منتشر شده، ایده «کاهش نفوذ ایران در عراق» مطرحشده است. این در حالی است که از سال 2003 به دنبال حمله آمریکا به عراق، وجهه و نفوذ جمهوری اسلامی ایران در منطقه و بهویژه عراق، رو به افزایش بوده و به ثبات این کشور کمک کرده است.
جمهوری اسلامی ایران هم در ایجاد مصالحه بین گروههای قدرت در عراق و هم مبارزه با تروریسم داعش، نقش غیرقابلانکار داشته است. بر اساس یک نظرسنجی که توسط موسسه مطالعات و تحقیقات بینالمللی ابرار معاصر تهران برای اولین بار بهصورت روشمند و بیطرفانه از بین چهارصد شهروند عراقی با مذاهب و قومیتهای مختلف (شیعه، سنی، عرب، کرد) صورت گرفته، جمهوری اسلامی ایران کماکان در صدر اولویتهای سیاست خارجی عراق قرار دارد و کشورهای آمریکا، اروپا، حاشیه خلیج فارس وترکیه در رتبههای بعدی جای گرفتهاند. این امر طبیعتاًً به دلیل سیاستهای درست و اصولی ایران و همچنین همجواری جغرافیایی و اشتراکات سیاسی، امنیتی و اجتماعی دو کشور است.
بدیهی است که کشورهای مخالف این شرایط شامل ائتلاف آمریکا، رژیم صهیونیستی و عربستان سعودی تلاش خواهند کرد که خلاف این وضعیت را به نمایش بگذارند. درعینحال باید اذعان داشت تحریمهای گسترده ایالاتمتحده و همراهانش علیه جمهوری اسلامی ایران (که در تاریخ جهان سابقه نداشته) و اقدامات تروریستی و خرابکارانه آنها در برههها و زمینههای مختلف و متعدد، جایگاه جمهوری اسلامی ایران در منطقه غرب آسیا را متزلزل نکرده است.
ضمن اینکه در مواردی به کاهش وجهه آنها در کشور خود و نیز در سطح منطقه انجامیده است. بهنظر میرسد در دنیای کنونی که دسترسی آزاد اطلاعاتی برای پژوهشگران و تحلیلگران در حوزههای مختلف فراهم است، دیگر مجالی برای اینگونه ضد روایت سازیهای نخنما توسط مؤسسات مطالعاتی وابسته به جریانات عبری- غربی فراهم نیست و اینگونه نظر سازیهای جعلی کمترین اثرگذاری در بین نخبگان ایرانی و همچنین مردم عراق را خواهد داشت. علیرغم این موضوعات، این نکته حائز اهمیت است که سیاستگذاران ایرانی نیز هرگز نباید از موضوع دیپلماسی عمومی و ارتباط با جوامع مختلف غفلت نمایند که در صورت هرگونه کمکاری از جانب جمهوری اسلامی ایران بهطور قطع آنان که منافع خود را تشنج و اختلافافکنی در بین ملتهای منطقه مییابند به تلاشهای خود خواهند افزود.