نقش شبه روشنفکران در تاریخ معاصر ایران
دگردیسی مدعیان اصلاحات از دهه60 تا دهه 80
خاتمی فراموش کرده که روز 18 آبان 1362 تیتر نخست روزنامة کیهان را این جملة امام انتخاب کرد و نوشت: «نباید دستمان را پیش دیگران دراز کنیم، تمدن اسلام بر سایر تمدنها مقدم است.» چطور شد امروز خاتمی از سوگی میگوید که به خاطر محرومیت از تمدن غرب به او دست داده است؟! غیر از این است که احوالاتی که آن روزها از خود نشان میداد صوری بود و امروز باطن واقعیاش چنین آشکار شده است؟!
یکی از پژوهشگران فرهنگی میگوید: «هیچ تردیدی ندارم که خاتمی کاملاً مجذوب و فریفتة فرهنگ و تمدن غربی بوده و هست.» وی سپس در ماهیت رفتاری خاتمی میگوید: «شخص محمد خاتمی هیچگاه از جهت ایدئولوژیک و اعتقادی،اندیشۀ قابل اعتماد و اصیلی نداشته و بیشتر بر موج هیجانات اجتماعی و تحولات سیاسی سوار بوده است؛ به گونهای که خاتمی دهۀ شصت با خاتمی دهههای هفتاد و هشتاد، قابل مقایسه نیست.»1
محمد خاتمی در سخنان خود میگوید: «شما برای اینکه بتوانید پیشرفت بکنید، راهی جز راه غرب ندارید و راه غرب یعنی پذیرش خرد غربی.»2
این طرز تفکر که از دوران وزارت ارشاد و کیهان و در حلقههای کیان و آیین از خاتمی شنیده شد، سبب شد تا غرب به طور استثنایی، از پیروزی خاتمی در ریاست جمهوری اظهار خشنودی کند و آن را با آب و تاب فراوان و با ذکر آمار، آرای او را در رسانههای خود بازتاب دهد که طبعاً این موضوع حکایت از آن دارد که در افکار خاتمی و موضعگیریهای او در قبال غرب، نکات و روحیاتی بود که غرب او را سازگار با خود دیده و حضورش را نوعی فرصت پیشبرد سیاستهایش دانسته است.
خاتمی در دانشکده اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی، اظهار میدارد: «فرهنگ یا بخشهایی از فرهنگ ما که بر جان و دل واندیشة ما حاکم است، متعلق به تمدنی [تمدن مسلمانان] است که دورانش به سر آمده است.» و برای به روز شدن این بخش از فرهنگ که دورانش به سر آمده تصریح میکند که: «سیاست شما نمیتواند سیاست عهد بوقتان باشد، امّا اقتصادتان امروزی باشد. تمام معیارهای فرهنگیتان مال گذشتهتان باشد، ولی بخواهید اقتصاد داشته باشید. در مدیریتتان تحول ایجاد نشود، ولی بخواهید توسعة تکنولوژیک داشته باشید... و این تحول یعنی تجدد.»3
در این بیان، فرهنگ اسلامی، تمام قد در برابر و متضاد تمدن غرب و به شدّت آسیبپذیر معرفی گردیده است. در حالی که هیچ یک از علماء بزرگ و رهبری انقلاب از نفی تمام و کمال تمدن غرب سخن نگفتهاند بلکه از پذیرش یکسرة آن به ویژه در بُعد منش و رفتار و آداب و رسوم و نیز هجمة تحمیلی غرب برای پذیراندن فرهنگ خود انتقاد داشته و به نفی این ویژگی در فرهنگ سلطهگران پرداختهاند.
خاتمی درخصوص تحولی که باید در فرهنگ اسلامی پدید آید تا به تجدد یعنی آنچه در غرب رخ داده است برسد، میگوید: «شما اگر خواستار تحول هستید، باید صاحب برداشت تازه از سنّت خودمان باشید، برداشت تازهای از دین خودمان داشته باشید. زیرا بسیاری از برداشتهای موجود از دین مناسب است با وضع زندگی که در پنج قرن قبل، ده قرن قبل وجود داشته... ما نیازمند به تحول دراندیشة دینیمان، دراندیشة سیاسیمان و دراندیشة فرهنگیمان هستیم.»4
خاتمی در دیگر گفتارهای خود که به برخی از آنها در بخشهای قبلی اشاره شد، این تحول دراندیشة سیاسی و فرهنگی و دینی را نشان داده است. قرائتهای چندگانه از دین، نسبیگرایی و تساهل و تسامح در اجرای احکام دینی، و... از جمله این تحولات است تا دین را متناسب با وضع زندگی امروز یعنی آنچه در غرب میگذرد، بنماید! واقعاً تمدن غرب امروز از لحاظ عینی، چه جایگاه و عملکردی دارد که ما حسرت آن را بخوریم و در سوگ آن بنشینیم؟!
امام خمینی(ره) برخلاف دیدگاه خاتمی و براساس تجربههای تاریخی و حاضر از رفتار و عملکرد دولتهای غربی و آمریکا، تمدن غرب را تمدنی حیوانی رو به توحُّش معرفی مینمایند:
«باید بنشینیم حساب کنیم ببینیم که آیا این پیشرفتها رو به تمدن دارد میرود، یا رو به توحّش دارد میرود؟ من تعبیرم این است که آمریکا و سایر این دول غربی و شرقی، اینها ترقیاتی کردهاند به این معنا که انسانها را دارند حیوان درنده بار میآورند، تمام این کارها که کردهاند برای درندگی است، ملتشان را نمیگویم، دولتها را میگویم. تمام افکار متوجه این شده است که یک چیزی درست کنند که کوبندگیاش از آن سابق بیشتر باشد! همین پریروز بود که در روزنامه من دیدم که فلان چیز را درست کردهاند که پنج مرتبه بالاتر از آن بمبی بوده است که در ژاپن ریختند و 200 هزار نفر را کشتهاند! دنبال این هستند که یک آلت قتاله درست کنند، یعنی دنبال این هستند یک حیواناتی درست کنند که این حیوانات، درنده باشند، بدتر از حیوانات درندة قبلی. تمدن نیست، رو به توحّش دارد میرود.
غرب دارد رو به توحّش میرود، دارد یک مردمی را میسازد که بریزند به جان هم و با چنگ و دندان، هم را پاره کنند! برخلاف تمدنی که مکتبهای الهی میخواهند انسان درست کنند تا همه در کنار هم آسوده و آرام باشند، مکتبهای اینها همهاش دنبال این معناست که باید این آنجا را بگیرد و آنجا را بگیرد، بزند، بکشد، چه بکند.»5
امام خمینی(ره) در وصیتنامة سیاسی – الهی خود که حقاً استراتژی انقلاب اسلامی و دستورالعمل برای مسئولین نظام در ردههای مختلف و جوانان و مردم از هر قشری است به گروهی اشاره میکنند که گاه ناشیانه وگاه با صراحت به احکام اسلام هجمه میکنند که 1400 سال پیش وضع شده و نمیتواند امروز کشورها را اداره کند و یا آن را ارتجاعی و مخالف با هر نوآوری و مظاهر تمدن معرفی مینمایند! امام آنان را بیاطلاع یا مغرض مینامند و میفرمایند: «اگر مراد از مظاهر تمدن و نوآوریها، اختراعات و ابتكارات و صنعتهای پیشرفته- كه در پیشرفت و تمدن بشر دخالت دارد – است، هیچگاه اسلام و هیچ مذهب توحیدی با آن مخالفت نكرده و نخواهد كرد بلكه علم و صنعت مورد تأكید اسلام و قرآن مجید است. و اگر مراد از تجدد و تمدن به آن معنی است كه بعضی روشنفكران حرفهای میگویند كه آزادی در تمام منكرات و فحشا حتی همجنسبازی و از این قبیل، تمام ادیان آسمانی و دانشمندان و عقلا با آن مخالفند، گرچه غرب و شرقزدگان به تقلید كوركورانه آن را ترویج میكنند.»6
پانوشتها:
1- مهدی جمشیدی، پایگاه خبری بوئین نیوز، 12/10/1391.
2- آریا، مورخ 28/6/1378.
3- مورخه 11/3/1370.
4- سیاست امروز، 22/9/1378.
5- امام خمینی، صحیفه امام، ج 8، ص 100.
6- صحیفة امام ج21، صص 405 و 406.