پاي درددل مشکلات معلولان و جانبازان
سختی تردد معلولان و جانبازان در کوچه پس کوچه های شهر
سمیه دولتی
لحظات برايشان به سختي ميگذرد. داروها کمياب و گران، دردهاي طاقتفرسا و وضعيتي که ناخواسته اتفاق افتاده است. همچنان اميدوار به بهبودي هستند، بدون هرگونه احساس متفاوت بودن، پرانرژي و قوي به کارشان ادامه ميدهند. با قدرت در برابر مشکلات ايستادهاند و خم به ابرو نميآورند. نيازي به کمک هيچکس جز خداوند متعال ندارند. اما گله دارند!... گله از مسئولاني که هيچ انتظاري از آنها جز رفاه اجتماعي نيست. امام افسوس که گوش شنوايي وجود ندارد.
در مسير رفت و آمد در خيابانها و کوچه و پسکوچههاي شهر به سختي تردد ميکنند و ضرورت ايجاب ميکند حداقل دستاندازها و موانع موجود در مسيرشان را مرتفع سازيم. شايد روزي همين مسئولين که آنان را ناديده ميگيرند، در همين جايگاه قرار گيرند و ویلچری شوند!
جانبازان و معلولان در ميان هزاران مشکلي که با آنها دست و پنجه نرم ميکنند، مرمت و بازسازي معابر کوچکترين کاري است که ميتوان برايشان انجام داد. چرا که رفاه اجتماعي حق طبيعي و قانوني هر انساني است.
در گزارش پيشرو به برخي از مشکلات معلولين و جانبازان ميپردازيم درتردد آنها در سطح شهرها میپردازیم. با ما همراه باشيد.
معضلات پيشروي معلولان و جانبازان
در سراسر دنيا براي بهتر شدن وضعيتتردد معلولان اقدام به ايجاد شهرهاي مناسب زيست و حرکت برايشان کردهاند. اما ايران چقدر در مسير رسيدن به اين جايگاه توانسته است موفق عمل کند؟
«جهانبخش کريمي» جانباز 70 درصد جنگ تحميلي در گفتوگو با گزارشگر روزنامه کيهان از مشکلات و محدوديتهاي موجود برای جانبازان در سطح شهرها ميگويد: «در گذشته که خودروي شخصي نداشتم به ناچار برايتردد در شهر پياده مسير را طي ميکردم. زيرا وسيله نقليه مناسب براي معلولين در سطح شهر کم است و تاکسيها هم افراد معلول را سوار نميکنند.»
وي ميافزايد: «در اين شرايط، در کوچهها و خیابانها وضعيت مناسبي براي تردد معلولين وجود ندارد و به دليل دستاندازهاي زياد و شرايط نامناسب قابل استفاده براي ما نيست و نميتوانيم به راحتي در سطح شهر تردد
کنيم.»
کريمي ضمن اشاره به معطليهاي زياد در خيابانها براي جابهجايي جانبازان و معلولان ميگويد: «گاها اتفاق افتاده که ساعتها براي يافتن وسيله نقليه در خيابان معطل مانده ایم. حتي روزهايي بوده که بهخاطر نبود وسيلهنقليه برای رفتن به جایی مجبور شدم مسافت زيادي را با ويلچر طي کنم تا به مقصد برسم و به دليل خستگي و فشار زيادي که بر من وارد شده به حال بسيار بدي افتاده ام.»
وي ادامه ميدهد: «متأسفانه هيچ يک از معابر و پيادهروهايي که در سطح شهر وجود دارد و حتي وسایل نقليه عمومي از جمله مترو و BRT برايتردد معلولين و جانبازان مناسب نيستند و اغلب براي عبور از يک مانع در پيادهرو، مسيري چند برابري را طي ميکنيم و پيادهروهايي که امکان عبور دارد، بسيار ناهموار است و به دليل دستاندازهاي زياد و شيبهاي ناهمگون استفاده از آنها دشوار است و ناچاريم با وجود خطرات احتمالي از چنین خيابانهایی عبور کنيم.»
اين جانباز 70 درصد دوران دفاع مقدس تأکيد ميکند: «البته هموطنان عزيزي هستند که با درک بالا، هنگام روبهرو شدن با معلولين و جانبازان براي کمک ميشتابند و به هر سختي شده آنها را براي رسيدن به مقصد ياري ميرسانند. و برعکس آن هم وجود دارد، افرادي هستند که بدون توجه به معلوليت، انتظار يک انسان سالم را دارند و هيچ گذشت و مروتي ندارند.»
وي تصريح ميکند: «در کنار مشکلات بسياري که وجود دارد، بيتوجهي برخي ارگانها و سازمانها و دامنزدن به اين مشکلات با پيشروي در معابر و کم کردن عرض پيادهرو اين وضعيت سخت را تشديد ميکنند.»
ناهمواری معابر و خیابانها برای معلولین
خانمي نويسنده که مدتي است در اثر بيماري با مشکلات حرکتي مواجه شده در رابطه با وضعيت خيابانهاي شهر که سبب تشديد اين مشکلات براي ايشان و ديگر عزيزاني که مشکلات مشابهي دارند، شده است، در گفتوگو با گزارشگر روزنامه کيهان ميگويد: «در کنار مشکلات عديدهاي که داريم و مجال بحث در موردشان نيست، ناهمواري خيابانها و معابر تبديل به معضلي بزرگ شده است که سلامتمان را بيش از پيش به خطر مياندازد.»
وي ميافزايد: «تلاش براي زندگي بهتر و ادامه کار و فعاليتهاي اجتماعي بدون فراهم شدن امکانات ميسر نيست و رسيدگي به اين امر وظيفه هر ارگان و سازماني خصوصاً شهرداریها است، کوتاهي کردن در این زمینهها بدون شک زندگيمان را تحتالشعاع قرار ميدهد و امکانتردد را برای ما مشکل میسازد.»
اين نويسنده با اظهار ناراحتي از برخي افراد بيملاحظه ميگويد: «در کنار راههاي پرفراز و نشيب و خطرساز در پیادهروها و کوچه و خیابانها،تردد موتورسواران در پيادهروها و پارک کردن خودروها در مقابل پلهاي عبوري نيز برای یک معلول بسیار مشکلساز است.»
وي ادامه ميدهد: «شهرداران محترم که طرحهاي زيباسازی را براي سنگفرش کردن خيابانها و يا قرار دادن موزائيک و يا کاشيهای سنگ فرش ارائه ميدهند باید دقت کنند فاصلههاي زياد و عمق بيش از 5 سانت برای شيارهاي ميانشان، براي افرادي که ناتواني حرکتي دارند و از عصا یا ويلچر استفاده ميکنند اين شيارها حکم دستانداز را دارد و گاها در صورت برهم خوردن تعادل افراد سلامت آنها به خطر ميافتد.»
اين خانم با بيان اينکه شايد اختلاف سطحها و شيارهاي موجود در بين کاشيهاي معابر براي افراد سالم محسوس نباشد اما براي ما تبديل به فاجعه ميشود، ميگويد: «همه افراد حق استفاده از امکانات و تجهيزات محل سکونت خود را دارند، بنابراين ضرورت ساخت و سازهاي مناسب براي تمام اقشار جامعه احساس ميشود.»
وي تاکيد ميکند: «غير همسطح بودن پلها و محلهاي عبور عابر پياده سبب شده است تا گاها مسافتي حدود يک چهارراه را طي کنيم تا از پيادهرو به خيابان برسيم و اين امر با وجود مشکل حرکتي ما بسيار طاقتفرساست.»
اين نويسنده که معلول حرکتی است ضمن اشاره به مشکلاتي که در رابطه با سوار و پياده شدن از وسايل نقليه عمومي دارند، ميگويد: «برخي رانندگان به هنگام توقف در ايستگاه با فاصله زيادي از سطح ايستگاه ميايستند و اين موضوع براي افراد ناتوان در حرکت که نميتوانند اين فاصله را با قدمهاي بزرگتر پر کنند، سبب افتادن و آسيبديدگي ميشود.»
تردد در شهر با قبول ريسک بالا براي معلولين
وضعيت شهر تهران و فراز و نشيبهاي آن به گونهاي است که حتي دوچرخهسواري هم در آن به سختي انجام ميشود. لذا جهت مرمت و بازسازي بسیاری از معابر و خيابانها بايد به طور جد اقدام گردد و در این ساخت و ساز خیابانها فکری هم به حال معلولان و جانبازان کرد.
مرتضي، يکي از شهرونداني است که تقریبا بينايياش را از دست داده و تنها بيست درصد بينايي دارد، ميگويد: «در پيادهروهاي تهران هيچ رمپي براي کسي که عصا دارد يا با ويلچر حرکت ميکند، تعبيه نشده است. حتي امکان سوار شدن به مترو و اتوبوس را بدون کمک مردم نداريم. بارها بهخاطر اختلاف سطح گذرها و چالهها زمين خورده ام. ضمنا بسياري از پلها و جدولها شيارهايي دارند که عصايم در آنها گير کرده و شکسته است.»
وي ميافزايد: «اينها مشکلاتي است که اغلب با آن مواجهيم و انتظار ميرود مسئولين بهزيستي به همکاری شهرداریها براي رفع اين مشکلات اقدامات لازم را انجام دهند و در تعمیر یک پیادهرو به فکر ما معلولان باشند.»
ضرورت حل مشکلات تردد معلولين
بر اساس اطلاعات اعلامي از سوي جامعه مجازي علوم پزشکي کشور، آمار معلولين کشور به خصوص معلولين ناشي از جنگ تحميلي آمار قابل توجهي است.
بهعنوان مثال تعداد جانبازان دو چشم نابينا 700 نفر، جانبازان قطع دو پا 800 نفر و جانبازان قطع دو دست 153 نفر ميباشند.
تعداد جانبازان قطع اندام فوقاني 2 هزار و 723 نفر و تعداد جانبازان قطع اندام تحتاني 11 هزار و 776 نفر ميباشد و حدود 5 هزار جانباز ويلچرسوار در کشور داريم.
اين آمار تنها در اين قشر از جامعه آنقدر تکاندهنده است که هرچه کار در اين زمينه صورت گيرد باز هم کم است.
با اين جمعيت بالاي معلول و جانبازان در کشور اقداماتي نظير؛ وجود آسانسورهاي استاندارد در ساختمانها، ادارات، منازل و مجتمعها به منظور استفاده از صندلي چرخدار در آنها، وجود چراغ راهنمايي رانندگي و علايم ديگر مناسب براي نابينايان، مناسبسازي وسايل حمل و نقل عمومي(مترو، اتوبوس، قطار و...)برای معلولین و رايگان نمودن وسايل اياب و ذهاب عمومي براي آنها و مناسبسازي گذرگاههاي درونشهري(پله برقي و...) ضرورت پيدا ميکند.