اخبار ویژه
ضدونقیضگویی مسئولان صدای روزنامه حامی دولت را درآورد
یک روزنامه حامی دولت با انتقاد از مواضع آشفته مسئولان دولتی در زمینه گران شدن خودرو نوشت: ظاهرا قرار نیست دولت تدبیر و امید برای پایان دادن به آشفتگی و هرج و مرج زیانبار موجود در فرآیند اطلاعرسانی خود تدبیری بیندیشد.
جمهوری اسلامی مینویسد: تکرار ماجراهایی که به دلیل ناهماهنگی و عملکردهای جزیرهای طی یک سال اخیر شاهد آن بودهایم، به روشنی دارای این پیام تلخ است که یا دولت هنوز به عمق و گستره پیامدهای منفی ضعف در اطلاعرسانی و ناهماهنگی در تبیین مواضع و رویکردهای خود خصوصا در حوزه اقتصادی پی نبرده یا در علاج این مشکل دچار ناتوانی است. نمونه اخیر این ضعف را میتوان به وضوح در ماجرای افزایش قیمت خودرو مشاهده کرد. کافی است مروری کوتاه بر اظهارات مسئولان مستقیم و غیرمستقیم دولتی در این مورد داشته باشیم تا مشخص شود چرا مردم، دولت را درباره افزایش قیمت خودرو مقصر میدانند. «سخنگوی دولت با صراحت و به دفعات مخالفت دولت را با هرگونه افزایش قیمت اعلام میکند. وزیر صنعت، معدن و تجارت از ضرورت افزایش قیمت برخی محصولات بویژه خودرو سخن میگوید»، «رئیس شورای رقابت که منصوب رئیسجمهوری است، مصوبه افزایش قیمت خودرو را از شورا میگیرد»، «سخنگوی دولت از تکدر خاطر رئیسجمهور بابت افزایش قیمت خودرو خبر میدهد»، «وزیر صنعت میگوید به رئیسجمهور اطلاعات غلط دادهاند.»، «نمایندگان کمیسیون صنایع مجلس از بازنگری قیمتهای جدید خودرو خبر میدهد»، «مدیر عامل بزرگترین شرکت خودروساز کشور میگوید قرار نیست فرمول بازنگری شود» و...
این روزنامه افزود: در جریان تمامی این مبادلات و تایید و تکذیبها یک اتفاق همواره تکرار میشود؛ افزایش قیمت خودرو در بازار. به دیگر سخن ضعف شدید دولت در مدیریت فرآیند تصمیمگیری درباره قیمت خودرو و عدم شفافیت کافی در نهادها و بنگاههای مسئول، نه تنها به تضییع حقوق مشتریان میانجامد بلکه سرمایه گرانبهای اعتماد عمومی به دولت را نیز به شدت دچار نقصان میکند.
جمهوری اسلامی یادآور شد: رئیسجمهوری باید برای پایان دادن به هرج و مرج اطلاعرسانی و بازگشت آرامش و اعتماد به افکارعمومی هرچه سریعتر و با جدیت وارد عمل شود. وزیر کهنهکار و با سابقه صنعت، معدن و تجارت باید دلایل دفاع خود از افزایش قیمت خودرو را آن هم در شرایطی که طی حدود یک سال اخیر مولفههای تاثیرگذاری مانند نرخ ارز، نوسان معناداری نداشتهاند برای افکار عمومی توضیح دهد. سخنگوی دولت باید برای مردم تشریح کند که معنای مخالفت دولت با افزایش قیمتها چیست و مردم چگونه باید این مخالفت جدی را با موافقت دولت با افزایش قیمت لبنیات و... جمع کنند؟
دولت سازندگی پیشگام بستن فضای نقد بود
«نیمه اول دهه هفتاد، مثل بسیاری دیگر از ادوار، قطعهای از تاریخ معاصر است که در جای خود حاوی شکستها و پیروزیهایی است، اما نمیشود به اعتبار آن که سن و سال افراد بالا برود، تاریخ را به گونهای روایت کرد که گویی سالهای سازندگی، گل و بلبلترین دوره بوده است و هر چه بعد از آن رخ داده، عدول و انحراف از آسایش و آرامش ملی است»
سایت الف این مطلب را در نقد سخنان هاشمی رفسنجانی نوشت و افزود: تصور این است که رئیس محترم مجمع تشخیص مصلحت در هنگام ادای این جمله که «سانسورچیها بدانند، دل مردم با حقیقت است» یا دوره تصدی خود بر مناصب ارشد را فراموش کردهاند یا در حال نقد کردن، خودشان نیز هستند.
الف با اشاره به برخورد با برخی مطبوعات منتقد نظیر جهان اسلام در دوره هاشمی افزود: چه کسی قرار بود اولین رئیسجمهور مادامالعمر ایران شود؟ چند معاون رئیسجمهور و وزیر و مشاور عالیرتبه درباره این ضرورت، سخنرانی کردند؟ کدام روزنامهها که امروز «بِرّ» و «خبر»ی از خود و صاحبانشان هم نیست، هر روز در تجلیل از این ایده، تحلیل و تفسیر منتشر میکردند؟ چند ده همایش و مراسم تمجید از خدمات سردار سازندگی در ایران برگزار شد؟ هزینه سرودهای ساخته شده و پوسترها و بنرهایش را چه کسانی تامین کردند؟ آیا منتقدی میتوانست از در ورودی جام جمی که صدارتش با برادر رئيسجمهور وقت بود، عبور کند و حرفش را بزند؟
در ادامه این تحلیل سؤال شده است: طرفداران کدام گروه سیاسی در آن دوران و طی مدت زمان کوتاهی توانستند چندین روزنامه، هفتهنامه و ماهنامه راهاندازی کنند و با «بهمن»، «زن» و حتی «نگاه نو» به کارزارهای انتخابات مجلس پنجم و ریاستجمهوری هفتم وارد شوند؟ ناشر کتابی که بخشی از اهالی فرهنگ را بهایی و فراماسونر و... خوانده بود، اکنون در میهمانی افطاری چه کسی حضور دارد؟
الف میافزاید: واقعیت آن است که فقط در این دوره نبوده که «مردم نجیبانه و صبورانه انتخاباتی انجام دهند که دنیا را متحیر کرد و نگاه آنان را به مردم ایران تغییر داد» و پنج سال پیش هم که چنین اتفاقی افتاد، نه تنها مشمول چنین تعاریفی قرار نگرفت، بلکه برخی نخبگان آن را نپذیرفتند و متاسفانه رئیس محترم مجمع تشخیص مصلحت نظام نیز در همان سَمت قرار داشت. این چه تصوری است که اگر رای انتخابات، تضمینکننده نظر ما بود، خوب و خوش و فرخنده است و مخالف سانسور و اگر برخلاف آن، نه!
الف، هاشمی را نفر اول برخی سانسورها معرفی کرد.
میزان حال فعلی افراد است
معاون فرهنگی دانشگاه در دفاع از هاشمی نوشت: هاشمی شناسنامه انقلاب است و کسانی که شناسنامه انقلاب را مخدوش کنند بیشک در جبهه انقلاب قرار نخواهند گرفت.
طه هاشمی در روزنامه اجارهای آرمان نوشت: اخیرا یکی از روزنامهها در مطلبی توهینآمیز نسبت به آیتالله هاشمی نوشته است «نظام حیات سیاسی هاشمی را تمدید کرد تا سنت استدراج الهی را همچون عبرتی تاریخی به نمایش بگذارد!» اما واقعیت این است که آیتا... هاشمی در همه این سالها مجازات شده است. بزرگترین مجازات افرادی همچون ایشان این بوده که امروز افرادی مقابلش عرضاندام میکنند و به ناسزاگویی میپردازند که هیچ سهمی در پیروزی انقلاب نداشتند اما با فریب بر سر سفره انقلاب نشستند.
وی میافزاید: آیا برای هاشمی که شناسنامه انقلاب است و در همه برههها و بحرانها مورد اعتماد امامخمینی و رهبری انقلاب قرار داشتند، مجازاتی سنگینتر از این وجود دارد که هر روز آماج حملات افرادی شود که هیچ سابقه روشنی از فعالیتهای انقلابی آنان وجود ندارد؟ امروز کسانی در صف اهانتکنندگان به رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام قرار دارند که بدون شک اگر خدای نکرده کشور را خطری تهدید کند یا حادثهای برای کشور پیش بیاید اولین کسانی خواهند بود که فرار را بر قرار ترجیح میدهند و از کشور خواهند گریخت اما این هاشمی است که در برابر دشمن خواهد ایستاد چنانچه تاریخ انقلاب که با زندگینامه او گره خورده گواهی میدهد که او اهل شانه خالی کردن و ترسیدن نیست. هاشمی شناسنامه انقلاب است و کسانی که تلاش میکنند شناسنامه انقلاب را مخدوش کنند بی شک در جبهه انقلاب قرار نخواهند گرفت.
وی با تحریف جمله امام نوشت: به یاد بیاوریم جمله حضرت امام را که فرمود «بدخواهان بدانند هاشمی زنده است تا نهضت زنده است» و این دستاورد سالها زحمت و تلاش هاشمی است.
این تظاهر به تبعیت از خط امام(ره) در حالی است که طه هاشمی چند ماه پیش، عنصر مفسدی به نام عبدالحسین هراتی را به عنوان مدیرکل اسناد دانشگاه آزاد منصوب کرد. هراتی مدتها متواری بود و در استرالیا پناهندگی گرفته بود. او ضمن نوشتهها و اظهارنظرهایی به جانبداری از گروهک نهضت آزادی و باند مهدی هاشمی پرداخته و اهانتهای متعددی به ساحت حضرت امام(ره) کرده بود. با این وجود وی پس از بازگشت به کشور در دفتر هاشمی آفتابی شد و به عنوان مشاور وی در دیدار هاشمی با هیئت پارلمانی ایتالیا حضور داشت. اعتراض رسانهای گسترده باعث شد طه هاشمی وی را برکنار کند.
اما درباره جمله حضرت امام درباره آقای هاشمی، اصل جمله حکیمانه این است که «بدخواهان بدانند هاشمی زنده است چون نهضت زنده است». در حقیقت تصریح حضرت امام(ره) بر اصالت انقلاب در نسبت با اشخاص و تأکید بر این مطلب است که حیات هاشمی به اعتبار حیات نهضت است. با این وصف به تعبیر حضرت امیر(ع)، حق و باطل ملاک ارزیابی افراد و تعیین هویت و شناسنامه آنهاست، نه اینکه اشخاص شناسنامه محسوب شوند حال آنکه بعضی از آنها به مرور زمان تغییر هویت میدهند. آقای طه هاشمی حتما به یاد دارد که فتنهگران مدعی حمایت از هاشمی و موسوی و خاتمی، علنا روی شعار جمهوری اسلامی خط کشیدند، به امام و رهبری اهانت کردند، مرگ بر ولایت فقیه گفتند و سنگ آمریکا و اسرائیل را بر سینه زدند. آیا می شود با گروهکهای ضدانقلاب در یک جبهه ایستاد و در عین حال خط امامی بود؟!
دولت بیبرنامگی خود را پشت انتقاد از گذشته پنهان میکند
وزیر مسکن دولت اصلاحات گفت دولت روحانی فاقد برنامه اقتصادی است و خود را پشت انتقاد از گذشته مخفی میکند. به گفته عبدالعلیزاده دولتمردان بیبرنامگی خود را به گردن گذشته میاندازند.
علی عبدالعلیزاده در مصاحبه با سایت پیام نو میگوید: باید قبول کنیم دولت در مسائل اقتصادی هیچ برنامهای ندارد و نتوانسته سیاست روشنی در پیش بگیرد که این انتقاد صریح خود من به دولت است. در یک سال گذشته صرفاً به بحث انرژی هستهای و سیاست خارجی بسنده کردیم حتی بقیه شاخههای سیاست خارجی را نادیده گرفتهایم و برنامه روشنی برای آن نبوده است.
وی میافزاید: برای آینده ما، آفریقا، آسیای مرکزی، قفقاز، روسیه و... بسیار اهمیت دارد. خود روسیه نه تنها به لحاظ سیاسی بلکه به دلیل مناسبات وسیع اقتصادی برای ما مفید است. این کشور بازار بسیار بزرگی برای محصولات ماست. اما متاسفانه هیچ نشانهای از برنامهریزی در حوزههای دیگر به غیر از 5+1 وجود ندارد.
وی با انتقاد از فرافکنی دولت و تغییر بیرویه مدیران گفت: باید بیاموزیم با مدیران پیش از خود هم بتوانیم کار کنیم. اصلاً درست نیست تمام مدیران دوران آقای احمدینژاد را کنار بگذاریم. خیلی از این مدیران اساساً متوجه ماهیت و واقعیت دولت آقای احمدینژاد نبودند. بسیاری از آنها هم، افرادی سالم بودند که به قصد خدمت با دولت کار کردند. با تغییر مدیران مخالفم، با اینکه بگوییم با این مدیران کار پیش نمیرود هم مخالفم. مشکل از آنها نیست، مشکل به این دلیل است که برنامهای به آنها ندادهایم تا چگونه رفتار کنند. وقتی فرماندار و استاندار تعیین میکنیم و نمیگوییم هدف از رفتن وی به آن استان یا شهرستان چه بوده است، یعنی کارها را بدون برنامه به خود وی سپردهایم.
عبدالعلیزاده درباره سیاستهای اقتصادی دولت میگوید: در یک سال گذشته سیاست کلی دولت، سیاست رکود بوده است یعنی با رکود اقتصادی، عدد کذایی نرخ تورم را پایین بیاورد که به اعتقاد من بدترین تصمیمی است که میشود گرفت. فرصتها را با همین تصمیم از دست دادهایم. از آن طرف در صحبتها همه سنگ رونق اقتصادی را به سینه میزنند. از راه افتادن کارخانهها میگویند. از ایجاد چندین میلیون شغل میگویند. اینها با هم تناقض دارد. در رکود نگه داشتن که برنامه نیست.
عبدالعلیزاده در پاسخ این سؤال که این روند مشخصا در حیطه مسکن چه تاثیری گذاشته؟ میگوید: بیکاری کارگران نخستین تاثیر این روند تاکنون بوده است. دولت اگر میخواهد نمایندگی مردم را واقعاً نشان بدهد، ابتدا باید دیدگاهش را روشن کند؛ دیدگاه باید این باشد که اهمیت حفظ شغل یک کارگر اعم از کارگر ساده یا روزمزد در کارخانه یا کارگر معمولی خدمات و... از شغل مدیر کل و استاندار و وزیر بالاتر باشد. دود سیاستها به چشم یک کارگر معمولی میرود. اولین پیام رکود، بیکاری کارگران در حوزههای مختلف از جمله مسکن است. بخش ساختمان مانند سایر بخشها که در رکود است، وضعیت نامشخصی دارد. خیلی با صراحت میگویم اولین دغدغه بنده بیکاری کارگران ساختمانی است. یک کارگر اگر روزی کار نکند، خانوادهاش یک روز نان برای خوردن ندارد. مسئله دوم این است که بیش از دویست صنعت در کشور، کارش به رونق ساختمان وابسته است. صنایع شیشه، آهن، سیمان، در و پنجره، سرامیک، گچ و... همگی مستقیماً با ساختمان در ارتباط است. صنایع دیگری هم به صورت غیرمستقیم وابسته به ساختمان است. تمام اینها مشکل دارند. دود مشکلات اینها اول از هر چیز به چشم کارگران میرود.
وزیر اسبق مسکن در ادامه گفت: رئيسجمهور نباید با کسی تعارف داشته باشد. به راحتی باید تیم یا وزیر خود را عوض یا اصلاح کند. اصلاً اینطور نیست که اگر یک عده به دولت دعوت شدند، رئیسجمهور تا آخر پای آنها بایستد. هر کدام موفق نبودند یا برنامه غلط داشتند، بدون تعارف باید کنار گذاشته شوند.
وی درباره فرافکنی برخی مسئولان دولتی نظیر وزیر مسکن و تخطئه صرف گذشته گفت: شاید این رفتار برای دو، سه ماه اول خوب باشد. مردم اطلاعات بیشتر و دقیقتری نسبت به گذشته به دست میآورند و اخباری که تاکنون منتشر نمیشد توسط اعضای دولت جدید به مردم داده میشد اما ادامه این حرفها و این رفتارها وقت تلف کردن و از دست دادن فرصتهاست. بیش از این گفتن، و تمام اتفاقات را منتسب به گذشته دانستن، مخفی شدن پشت گذشته است.
یعنی با این کار بیبرنامگی خود را به گردن گذشته میاندازیم.
وی درباره سیاستهای حمایتی و هدفمندی نیز گفت: در این یکسال که هیچ برنامهای در حوزه سیاست داخلی و اقتصاد عملاً اعلام نشده است. به شخصه در این حوزه چیزی از دولت ندیدهام. تنها دو برنامه کلی وجود داشت؛ یکی سبد حمایتی که واقعا کور بود و ضد دولت عمل کرد، دومی هم فاز دوم هدفمند کردن یارانهها بود که آقای روحانی در این قضیه واقعاً زرنگی کردند. طبق قانون اگر بهای حاملهای انرژي زیاد میشد، اضافه بهای آن باید به جامعه برمیگشت و صرف تولید میشد نه اینکه دوباره به مردم یارانه داده شود. آقای روحانی آمدند پیشدستی کنند و خواستند آن 40-50 هزار تومان را ندهند؛ یعنی مردم یارانههای فاز اول را هم نگیرند. مردم به این فکر افتادند نکند این باد کلاه مرحله نخست را بردارد، در این فکر بودند که این رقم دستنخورده میماند و به مردم بازمیگردد اما اتفاقی که در دولت افتاد این بود که قیمت حاملهای انرژي بیش از 2 برابر افزایش یافت و متاسفانه پول به دست آمده که باید صرف رشد اقتصادی میشد، توسط دولت صرف هزینه جاری شد. در سبد حمایتی کار غلطی از دولت دیدیم. در فاز دوم هدفمندی هم زرنگی دولت نسبت به مردم را دیدیم. که مردم هم خوب متوجه شدند دولت دارد هزینه جاری خود را پوشش میدهد و به فکر مردم و رشد اقتصادی کشور نیست.