اخبار ویژه
رئیس اسبق موساد: مردم ایران را اسلام متحد کرده است
رئیس اسبق سرویس جاسوسی موساد گفت: توافق هستهای (برجام) به مدت 15 سال، اتمی شدن کامل ایران را به تاخیر انداخت.
شابتای شابیت که به مدت دو سال و نیم هم قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، در ایران حضور داشته، به مناسبت انتشار کتاب جدید خود، با روزنامه تایمز اسرائیل گفتوگو کرد.
او گفته است: توافق هستهای (برجام) به مدت پانزده سال دستیابی حکومت ایران را به سلاح اتمی به تاخیر انداخت و از وقتی که ترامپ از این توافق خارج شد مقامات ایران اورانیوم غنی شده کافی برای ساختن یک بمب اتمی ظرف چند ماه را دارا هستند.
به گفتۀ رئیس پیشین موساد، اسرائیل باید خود را به یک وسیله حقیقتاً بازدارنده نه فقط علیه جمهوری اسلامی ایران، بلکه حتی در برابر حزبالله تجهیز کند و از اعلام علنی سخنانی از این دست خودداری ورزد که مثلاً «اسرائیل نخواهد گذاشت ایران به سلاح اتمی دست یابد.» زیرا، به گفته «شابیت»: «وقتی شما تهدید میکنید، حرف کافی نیست باید عمل هم بکنید» و درخصوص جمهوری اسلامی ایران عمل کردن یعنی اقدام نظامی.
به گفته رئیس پیشین موساد باید در قبال حزبالله لبنان در صورتی که این گروه قصد داشته باشد مثلاً موشکهایش را به روی اسرائیل پرتاب کند باید یک وسیله حقیقتاً بازدارنده داشت و اگر بازدارندگی کافی و موثر نباشد باید «بیرحمانه عمل کرد.»
«شابتای شابیت» در بخش دیگری به ویژگی جامعۀ ایران، ماهیت و ترکیب قدرت بهویژه در چهل سال اخیر پرداخته و گفته است : «ایرانیان ملت یکدستی نیستند. حدود 35 گروه قومی در این کشور وجود دارد و آنچه آنان را به هم وصل کرده، اسلام شیعی بوده است.»
به شعور نخبگان و مردم توهین نکنید آقای ظریف!
تاریخی که شهادت میدهد آمریکا بدعهد است، چگونه شهادت خواهد داد که برجام مایه افتخار است؟!
روزنامه رسالت در نقد سخنان اخیر وزیر خارجه در مجلس نوشت: آقای ظریف گفته است؛ «تاریخ نشان خواهد داد برجام افتخار ایران است» چیزی که امروز در تاریخ با صد دلیل نشان میدهد «خسارت محض» است، چگونه تاریخ شهادت خواهد داد افتخار است.
آیا آقای ظریف به گواهی تاریخ معتقد است؟ تاریخی که بارها شهادت داده است، آمریکا دشمن اصلی اسلام و ایران است. تاریخی که شهادت داده است آمریکا بدعهد است و به مفاد قرارداد الجزایر عمل نکرده است. تاریخی که شهادت میدهد گفتوگو و مذاکره با آمریکا بیفایده و دیوانگی است، چطور فردا شهادت خواهد داد قراردادی که برخی از مفاد آن از عقلانیت سیاسی و دیپلماتیک برخوردار نمیباشد، افتخار است؟
چرا به شعور مردم و نخبگان جامعه توهین میکنید؟ دستاورد اقتصادی برجام چیست؟ رئیس وقت بانک مرکزی جمهوری اسلامی در پاسخ میگوید «تقریبا هیچ». عناصر اصلی دستگاه دیپلماسی و عقلای عالم میگویند تعهد آمریکا و اروپا در برجام فقط روی کاغذ مانده، اما تعهد ایران مو به مو اجرا شده است!
نام این کارکرد برجام چیست؟ این افتخار نصیب ایران است یا نصیب آمریکا؟ هرچه مردم و نخبگان فریاد زدند به آمریکا اعتماد نکنید، گفتند شما دیپلماسی نمیفهمید، نمیتوانید با جهان گفتوگو کنید. رفتید و گفتوگو کردید، قرارداد بستید، نتایج تلخ آن را امروز در اقتصاد خرد و کلان کشور میبینید و به آن افتخار میکنید؟!
قرار بود طبق قرارداد، تحریمهای بانکی برداشته شود، اما آقای ظریف در مورد نتایج قراردادی که امضا کرده بود، گفت؛ «ما هنوز نمیتوانیم در انگلستان یک حساب بانکی باز کنیم». آیا بتنریزی در صنعت هستهای کشور افتخار بود؟ آیا خروج ۹۷۰۰ کیلوگرم اورانیوم غنی شده از مجموع ۱۰هزار کیلوگرم که محصول خون شهدای هستهای و میلیاردها تومان سرمایهگذاری و سرمایه در صنعت هستهای بود، افتخار بود؟
کجاست این سیب و گلابی باغ برجام که به مردم وعده میدادید؟ گفتید ما هیچ قراردادی را امضا نمیکنیم، مگر اینکه همزمان همه تحریمهای ظالمانه برچیده شود! اما در کمال شگفتی، تاریخ نشان داد شما قرارداد را امضاء کردید، تعهدات خود را عمل کردید، اما با گذشت ۶۰ ماه از امضای برجام، نهتنها تحریمها برداشته نشده است، بلکه بر حجم، قطر و وزن آن افزوده شد!
تاریخ امروز گواهی میدهد که دستاورد اقتصادی سیب و گلابی باغ برجام، دلار ۲۰ هزار تومانی و سکه ۱۰میلیون تومانی و بیانضباطی و بیتدبیری در حوزه اقتصاد و رها کردن مهار تورم و... است. آیا با چنین رکوردی باز برجام افتخار است و تاریخ در آینده به آن شهادت خواهد داد؟
چرا به حقیقت این ناکامی در دیپلماسی خارجی اعتراف نمیکنید و از مردم و رهبری عذرخواهی نمیکنید؟
بانک مرکزی از سال 95 در دولت به حاشیه افتاد
یک کارشناس اقتصادی میگوید: سوءمدیریت اقتصادی از دولت دوم روحانی آغاز نشده بلکه ریشه در دولت اول وی دارد.
روزنامه فرهیختگان از قول مجید شاکری نوشت: حکمرانی چیزی جز فروختن تصویر آینده به مردم امروز نیست. وقتی شما تصویری از آینده ندارید، نمیتوانید حکمرانی اقتصادی انجام دهید. تصویری که روحانی بهعنوان مقام اجرایی ارشد از آینده داشت، در تابستان 1395 به پایان رسید، قبل از اینکه ترامپ بر سرکار بیاید. وقتی دو سفر گروههای اروپایی و چینی برای بستن قرارداد فاینانسهای 18 و 23 میلیارد دلاری ناکام شد. در تابستان 1395 دوره تفکر روحانی از ایران به پایان رسید. نشانههای این به پایان رسیدن هم در پاییز 95 و هم در زمستان 95 بهوضوح دیده شد و قابل بحث است.
این کارشناس میافزاید: اینکه کسی بگوید روحانی در نیمهدوم دولت خود یعنی از سال 96، رفتاری متفاوت از نیمهاول انجام داده و تغییر غیرمنتظرهای کرده، درست و مسموع نیست. مثلا اگر موضوع ارز 4200 را بهعنوان یکی از قلههای خطای کاملا فردی روحانی در نظر بگیریم (که البته بعد از مصاحبه سیف درباره آن شب تصمیمگیری، خیلی راحتتر میتوان درباره نقش رئیسجمهور در ایجاد ارز 4200 تومانی صحبت کرد) میتوانیم به موضوعی که اشاره کردم بهصورت واضح برسیم.
حال روحانی شبیه این اشتباه را در نیمه اول دولت خود یعنی در چهارسال اول داشت. در زمستان 1395، اولا بانک مرکزی را کنار گذاشتند و کمیتهای به نام کمیته کنترل کالا و ارز به ریاست شریعتمداری تعیین کردند و بعدا 6 میلیارد دلار ارزی را که از عمان آمده بود ظرف یکهفته در دبی به آتش کشیدند تا قیمت را حفظ کنند. این موضوع به لحاظ منطق، نوع نگاه به نرخ ارز و مسائل دیگر و البته نوع مدیریت ارزی، بسیار شبیه موضوع ارز 4200 تومانی است. یکی در اشل کوچکتر، در شرایط نسبتا آسانتر و دومی در اشل بسیار بزرگتر و در شرایط سختتر.
اشتباهات روحانی و وقایع رخداده در دولت دوم او تماما در دولت اول ایشان ریلگذاری شده بود. در آن روزها واضح بود نمیتوان تورم تکرقمی برآمده از نرخ بهره واقعی بسیار بالا را کنترل کرد. آن رقم بالاترین نرخ بهره واقعی در زمان خود در جهان بود. موقعی که نرخ بهره سپرده بانکی حدود 28 درصد و برخی 23 درصد و برخی 20 درصد بود، نرخ تورم تولیدکننده دو درصد بود. چنین نرخ بهره واقعی در سپرده در هیچ جای جهان نبود.
شاکری همچنین گفت: برجام بهنوعی نوشته شده است که مکانیسمهای حیاتی همچون تحریم یوترن که بخشی از سیساداست، تحریم هستهای و تحریم ثانویه در آن وجود ندارد. در پینوشت 16 پیوست دوم مقررهای قرار داده شده که عملا محدود بودن شرایط بانکی ایران پس از برجام تا حد زیادی به آن برمیگردد و چیزهای دیگری شبیه به این وجود دارد.
تا حالا میگفتیم تقصیر احمدینژاد است حالا بگویید تقصیر مجلس هفتم است(!)
رئیس فراکسیون امید در مجلس دهم ضمن تجاهلالعارف گفت، وضعیت رشد اقتصادی منفی و تورم فعلی، تقصیر مجلس هفتم است!!
محمدرضا عارف در نشست انجمن اسلامی معلمان و نمایندگان تهران در مجلس دهم گفت: جریان اصلاحات ثابت کرده که ظرفیت پاسخگویی به مطالبات مردم را دارد.
وی افزود: در مجلس هفتم طرحی را در اواخر سال 83 با ادعای عیدی مجلس به مردم تصویب کردند یعنی طرح تثبیت قیمتها که بلایی که امروز بر سر اقتصاد کشور ما آمده است نشأت گرفته از طرح تثبیت قیمتهاست. نتیجه این شد که رشد مثبت اقتصادی 7 درصد سال 84 به رشد منفی 7 درصد در دولت دهم رسید، تورم یک رقمی سال 84 به رقم 40 در سال 91 رسید و عملاً نظام تک نرخی ارز متلاشی شد.
این فرافکنی آقای عارف در حالی است که طرح تثبیت قیمتها برای ملت زمان کوتاه یکی دو ساله خصوصاً برای مهار تورم و سوء مدیریت دولت اصلاحات صورت گرفت وگرنه افزایش سالانه قیمتها، جزو مفاد دایمی قوانین بودجه سالیانه است.
اما نکته جالب این است که مجلس دهم- با حضور امثال آقای عارف- و با همراهی دولتمردان، در اقدامی سیاسی و انتخاباتی، روند افزایش سالانه و تدریجی قیمت بنزین را در چند سال اخیر حذف کردند اما سال گذشته دولت، به ناگهان جبران مافات کرد و قیمت بنزین را سه برابر کرد که تبعات اجتماعی و سیاسی و امنیتی تلخی را در آبان سال گذشته در پی داشت. با این وجود معلوم نیست آقای عارف چرا به جای پاسخگویی درباره حضور و تقصیرهای دوره خویش و مدیریت مورد حمایتشان، علاقمند هستند به یک موضوع تاریخ گذشته و مقطعی در سه دوره قبلتر مجلس بپردازند.
یادآور میشود رکورد تورم فعلی که محصول تعامل غلط مجلس دهم و دولت روحانی است، صرفاً با رکورد تورمی 49/6 درصدی دولت سازندگی در سال 74 قابل مقایسه است.
رواداری یعنی باز گذاشتن دست دلالان زالوصفت بازار مسکن؟!
وزیر مستعفی و بیکفایت راه و شهرسازی که 6 برابر شدن قیمت مسکن را به یادگار گذاشت، همچنان سرگرم نظریهپردازی در نشریات اجارهای و زنجیرهای است.
عباس آخوندی به روزنامه شرق گفته است: ما دچار بحران هویت، سیاستورزی، رواداری و مبادله آزاد هستیم... وقتی من میگویم هویت ما بر مبنای رواداری در سیاست داخلی است و مبادله حداکثری با کمترین مانع با همه جهان است، به این معنی است که نقشی که ما میپذیریم نباید منجر به حذف نقش دیگران شود و مسئولیتی که ما میپذیریم نباید در مزاحمت برای دیگران قرار گیرد. مسئولیت ما حذف دیگری نیست. یک زمانی ما مرکز مبادلات چهار سوی جهان در جاده ابریشم بودیم، نه تنها برای مبادلات مختلف فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی مانعی ایجاد نمیکردیم، بلکه موثر نیز بودهایم تا این مبادلات تسریع و تسهیل شوند. الان سیاست رایج چیست؟ عدم پذیرش نقشبری دیگری و ایجاد انواع هزینههای مختلف برای هرگونه مبادله؛ مبادلات فرهنگی هزینه دارد، مبادلات سیاسی هزینه دارد، مبادلات اقتصادی هزینه دارد، مبادلات اجتماعی هزینه دارد و... حال سوال شما این است که چرا این اتفاقها رخ میدهند؟ به نظر من، برمیگردد به اختلال در هویت ایرانی. چون در اختلال هویت، اطمینان و اعتماد به نفس را از ایرانی گرفته است.
وی در پاسخ این سوال که «این وضعیت از چه زمانی پیش آمده؛ این بحران هویت پیش از انقلاب هم وجود داشته است؟»، گفت: خیر، این یک روند تاریخی است؛ یعنی پیش از انقلاب هم دچار بحران هویت بودیم که منجر به انقلاب شد. اگر پیش از انقلاب بحران هویت نبود، دلیلی برای وقوع انقلاب وجود نداشت. ولی مشکل این است که بعد از انقلاب، در این 40 سال، نه تنها بحران هویت مرتفع نشد که بر آن افزوده شد.
آخوندی درباره مبادلات و سیاست خارجی میگوید: مبنا بر بیاعتمادی است و در عین بیاعتمادی، ارتباط داریم. من در پی سادهانگاری نیستم. ولی با تئوری توطئه هم نمیتوان با هیچکس ارتباط برقرار کرد. ما با این اختلال هویتی که درگیر شدهایم، اساسا نمیدانیم با کجای جهان همکاری کنیم، اساسا با این نگاهی که ما به جهان داریم، امکان اینکه عضو هیچ همکاری منطقهای بشویم برایمان مقدور نیست!
وی که در دولت هاشمی نیز وزیر مسکن و شهرسازی بوده، میگوید: نتیجه عدم بهرهگیری از این رویکردها در رواداری و آزادی مبادله چه میشود؟ قیمتهای متصاعد روزانه ناشی از تورم در کشور را ملاحظه میکنید که بیسابقه است، چون تجارت و مبادله با جهان متوقف شده است. نرخ رشد تولید ناخالص داخلی منفی است. در برابر، بهدلیل کمبود منابع، عمدهترین امکان دولت چاپ و تزریق پول است. برای حل این معضل باید مسئله مبادلات با جهان را حل کنیم، تجارت با دنیا را حل کنیم، موضوع FATF و برجام را حل کنیم. شما میگویید که ما چهارراه مبادلات جهانی هستیم اما چهارراه را بستهاید و انتظار دارید معضل ترافیکی به وجود نیاید؟ و راههای فرعی فعال نشود؟
این سخنان از موضع منتقد و کارشناس در حالی است که عباس آخوندی در طول 42 سال گذشته به استثنای چندسال، همواره در جایگاههای مدیریتی (معاون سیاسی وزیر کشور، رئیس بنیاد مسکن، قائممقام صداوسیما و وزیر) فعالیت داشته و در واقع باید پاسخگوی کارنامهاش باشد.
او در ماجرای برجام نیز با نمایش خرید صدها فروند هواپیما از آمریکا و اروپا در آستانه انتخابات مجلس دهم، بر سر مردم کلاه گذاشت و چنین القا کرد که گشایشهای اقتصادی عجیب و غریب اتفاق افتاده، اما پس از برگزاری موفق انتخابات(!) همه آن قراردادهای بیچفت و بست، توسط طرف غربی زیر پا گذاشته شد و عجیب اینکه در هیچ یک از قراردادها امکان کمترین شکایت و مطالبه خسارت پیشبینی نشده بود.
به عبارت دیگر امثال آقای آخوندی به جای دم زدن از رواداری و مبادله با جهان باید بگویند که چرا در ازای واگذاری انبوه امتیازات در برجام، وقتی مشتی وعده فریبنده را که برای انتخابات نیاز داشتند، از غربیها به قیمت گزاف خریدند و برای مردم فاکتور کردند. رواداری، از واگذاری امتیازهای هستهای و چشمپوشی از حقوق ملی بالاتر؟!
سوم اینکه اگر آقای آخوندی مدل سیاسی و معرفتی پس از انقلاب اسلامی را قبول نداشته - که رکن آن دست رد زدن به سینه مستکبران است- برای چه چند دهه بدون کمترین صلاحیت فنی، پستهای مهم را قبول کرده و حقوق و مزایای آن را گرفته است؟ یا این سوال مهم که او در آغاز انقلاب چه سرمایهای داشت و چگونه تبدیل به وزیر چندهزار میلیاردی در کابینه روحانی شد و برای پنج سال، چنان سوءمدیریت بیسابقهای نشان داد که 6 برابر شدن قیمت مسکن و نابودی میلیونها فرصت شغلی فراهم در بخش مسکن، از جمله آثار آن است؟! اصلا بخش مسکن که تمام لوازم و مقدمات آن (از مصالح تا نیروی کار) در داخل موجود است، چه ربطی به برجام و FATF و رواداری و... دارد که آقای آخوندی برای فرار از پاسخگویی، به آنها متوسل میشود؟! بدترین خیانت آقای آخوندی رواداری دستبرد دلالان و مفسدان اقتصادی به زندگی مردم است.