اصلاحطلبان انتظار داشتند برای آقای شهردار کلاس تمرین تیراندازی بگذارند؟!
با وجود ارتکاب محمدعلی نجفی به جنایت قتل همسر دومش، مشاور خاتمی مدعی است که عدم توفیق وی در شهرداری تهران، تقصیر جریان انقلابی است! این در حالی است که عناصر مدعی اصلاحات از جمله مرعشی و کرباسچی گفتهاند که نسبت به گرفتاری نجفی و فقدان صلاحیت وی هشدار داده شده بود. نکند اصلاحطلبان انتظار داشتند برای نجفی کلاس تمرین تیراندازی بگذارند؟!
سرویس سیاسی ـ
عبدالله ناصری، عضو سازمان (منحله) مجاهدین انقلاب و مشاور خاتمی در مصاحبه با خبرگزاری فارس، به سیاق ترفند نخنمای مدعیان اصلاحات برای فرار از پاسخگویی و مسئولیتپذیری که نمایانگر بیکفایتی آنان است، مدعی شده است: هر کجا اصلاحطلبی شکست خورده ضد اصلاحات درون قدرت برای آن مانع ایجاد کرده است، یک مثال ساده، شما اقتدارگرایان ارزیابیتان این است که شورای شهر تهران که یکپارچه اصلاحطلب بود چندان موفق نبود. من از شما سؤال میکنم علت چه بود؟ پاکدستی اعضای شورا برخلاف شوراهای قبلی (جز شورای اول) برای همه محرز بود. این شورای منتخب، مدیر منتخب خود را برای مدیریت پایتخت معرفی کرد، توان اجرایی و سلامت آقای نجفی بر همه روشن بود. اما کانونهای قدرتمند ضد انتخابات و انتصابگرا از اول در برابر او و شورای منتخب ایستادند. اگر ۱۰ درصد امکاناتی که برای آقایان قالیباف و احمدینژاد در ۱۴ سال فراهم بود، [در دوره نجفی وجود داشت] بسیاری از مشکلات پایتخت را آقای نجفی با این شورا میتوانست حل کند.
وی همچنین ادعا کرده: خبرگزاری فارس متعلق به همان جریان انقلابی ضد اصلاحات است که همانند شورای نگهبان اساساً اصلاحات و اصلاحطلبی را قبول ندارد. بهعبارت دیگر شما و جریان همفکر شما که میدان عمل اصلاحات را بستهاید نمیتوانید دیگر از توفیق یا عدم توفیق اصلاحات سخن بگویید. شما و شورای نگهبان و همه نهادهای اصلی قدرت رسما اعلام کردهاید که اصلاحطلبان میدانی برای فعالیت چه در نهادهای انتصابی و چه انتخابی ندارند و اصلاحطلبان واقعی هم این پیام را گرفتهاند و به همین دلیل روی آوری به جامعه را در خود تقویت کردهاند.
نجفی به همین ترتیب مدعی شده است: مشکلات جامعه و غرق شدن مردم در این مشکلات به علت وجود دولتهای موازی است.
مدعیان اصلاحطلبی هر کجا فاجعه به بار میآورند و علاوه بر معامله روی توانمندیهای کشور، هزینههای سنگین به معیشت مردم و اقتصاد کشور تحمیل میکنند، مفهوم خیالی و دشمن فرضیِ دولت پنهان یا دولت موازی خود را جار میزنند تا بیکفایتی و بازی با منافع نظام و ملت را به نمایش بگذارند. اعتماد به دشمن، رانت ارزی و چوب حراج زدن به ذخایر طلا و دلار در جنگ اقتصادی، رها کردن بخش مسکن، عدم هدایت نقدینگی به بخشهای مولد، بیتوجهی به توصیههای صاحبنظران اقتصادی، دلار 21 هزار تومانی، پراید 70 میلیون تومانی، سکه 10 میلیون تومانی و... پیامد حضور طیف مدعی اصلاحات در مصادر اجرایی کشور است نه برساخته ذهنیشان نه دولت موازی.
ناصری مدعی است که مقصر عدم توفیق نجفی در شهرداری تهران، جریان انقلابی است! در پاسخ به این ادعای مضحک باید گفت؛ عناصر مدعی اصلاحات، خودشان گفتهاند که نسبت به گرفتاری نجفی و فقدان صلاحیت وی هشدار داده شده بود. بر همین اساس نیز وزارت کشور، با شهرداری نجفی مخالفت کرد اما با پافشاری و اصرار روحانی مجبور به تأیید و حکم شهرداری نجفی شد. نکند اصلاحطلبان انتظار داشتند برای نجفی کلاس تمرین تیراندازی بگذارند؟!
در این زمینه لازم به ذکر است که غلامحسین کرباسچی، دبیرکل حزب کارگزاران یکی از اولین واکنشها را نسبت به این جنایت داشت. وی نوشت: «ماهیت تأسفبار حادثه قتل میترا استاد هرچه باشد، نمیتوان مسئولیت کسانی را که دو سال قبل بهرغم اصرار و تذکر برخی دلسوزان و مراکز مسئول، این چاه ویل را برای اصلاحات و نجفی حفر کردند، نادیده گرفت.»
اکبر منتجی، معاون سردبیر روزنامه سازندگی هم نوشته بود: «از نجفی قدیس نسازید. یکبار ساختید، او را به این روز انداختید. دوباره نسازید. دوباره نگویید که پرچم مبارزه با فساد برداشته بود. او غرق شده بود. واذا قیل لهم لاتفسدوا فی الارض قالوا انما نحن مصلحون؛ و هنگامی که به آنان گفته شود در زمین فساد نکنید میگویند فقط ما اصلاحکنندهایم.» و بعد در پاسخ به یک کامنت از سوی سخنگوی حزب اتحاد ملت مینویسد: «فراموش نکنیم که او قتل کرد. به قول زیدآبادی میتوانست مصاحبه کند و حرفهایش را بزند و طلاق دهد. دیگه بدتر از قتل که نبود.»
امیر نخعی روزنامهنگار نیز نوشت: «اصلاحطلبانی که از روابط نجفی اطلاع داشتند و موقع شهردار شدنش پنهانکاری کردند، پاسخگو باشند.»
داود محتشمی هم از دیگر خبرنگارانی بود که نجفی را به نداشتن سبک زندگی سالم متهم کرد و نوشت: «این روند نه برای نجفی که برای هر فرد دیگری کاملاًً طبیعی است. پرداختن به امور مردم پیش از آنکه برخودت و نفست امیر وسرور باشی، عاقبتش جز این نیست، مگر آنکه خدا پردههای سترش را بر ما افکنده باشد. عدم مهار نفس چه در مسائل اخلاقی و چه در امور اقتصادی، سرنوشت انسان را در سیاست به جایی میکشد که قابل تصور نیست. وقتی انسان به همسر و خانوادهاش تعهد نداشته باشد، و به این تعهد پایبند نباشد، چگونه میشود انتظار داشت او به تعهدی که به مردم دارد وفادار باشد؟»
لازم به یادآوری است که رسانههای زنجیرهای و سیاستباز مدعی اصلاحات پس از این جنایت، برای تطهیر نجفی، با سناریوسازی اتهامات بیشرمانه به مقتول زدند، حکم به مهدورالدم بودن وی دادند و ریختن خونش را حلال دانستند. همان طیفی که همیشه مدعی حمایت از زنان است! نجفی اما در دادگاه برخی ادعاها علیه همسرش از جمله مهدورالدم بودن را پس گرفت.
ناصری در بخش دیگری از مصاحبه گفته است: ریزش سرمایه اجتماعی اصلاحطلبان در دو سال اخیر یک واقعیت است. قابل انکار نیست و ارتباطی با ماهیت این گفتمان ندارد. عملکرد آقای روحانی که با حمایت و شعارهای کاملاً اصلاحطلبانه پیروز شد بیشترین تأثیر را در ریزش این سرمایه داشته است.
وی همچنین گفته است: معتقدم عملکرد فراکسیون امید مجلس دهم در مجموع برای مردم عملکرد رضایتبخشی نبود.
ناصری مدعی است: هسته اصلی اصلاحات باید راهبردهای خود را شفاف بیان کند واگر بهطور طبیعی این راهبرد مقبولیت عمومی یافت بقیه، خود را با آن هماهنگ کنند. بهترین مثال لیست ندادن اصلاحطلبان اصلی در دوم اسفند بود که به معنای عدم مشارکت تلقی شد و اکثریت جامعه هم این را فهمید.
گفتنی است، علیرغم حرف متضمن ترفندآلودی و دروغپردازی ناصری، جامعه به دلیل ناکارآمدی، بیکارنامگی و فجایع تحمیل شده از سوی مدعیان اصلاحات به زندگی و معیشتشان، به این طیف در انتخابات مجلس بیاعتنایی کرد.
ناصری آذر 98 همین مسئله را پیشبینی کرده بود که گفته بود: باخت سی بر هیچ اصلاحطلبان دور از ذهن نیست.
سایت اصلاحطلب عصر ایران هم بهمن 98 نوشت: «این یک سؤال جدی است که جریان اصلاحات باید به آن پاسخ دهد. با توجه به عملکرد حسن روحانی در دولت و اعضای فراکسیون امید در پارلمان دهم، آیا مردم حاضر بودند در انتخابات، آنها را بهعنوان نماینده راهی مجلس یازدهم کنند؟... جریان اصلاحات نباید از پاسخگویی شانه خالی کنند. آنها الان در قدرت حضور دارند و در دولت و مجلس مسئولیت دارند و باید به مردم پاسخگو باشند... تمام آنهایی که به نام اصلاحطلبی به مجلس راه یافتهاند باید پاسخگوی عملکرد خود باشند. مبادا آنها به بهانه شورای نگهبان، جا خالی بدهند.»