kayhan.ir

کد خبر: ۱۹۲۰۸۵
تاریخ انتشار : ۱۱ تير ۱۳۹۹ - ۲۲:۲۶
گفت و گوی کیهان با سردار سعید قاسمی

روایتی از گروه های جهادی در غیزانیه /دیروز برای امنیت امروز برای آبادانی

منطقه «غیزانیه» که اخیراً به علت انتشار خبر کم‌آبی شهرت پیدا کرده، در این روزهای گرم خوزستان شاهد حضور گروه‌های جهادی است که برای کمک به هموطنانشان راهی این دیار شده‌اند.




نام یک گروه دست سلیمانی است همان دستی که به پاس خدمات خالصانه‌اش به خلق جاودانه شد و نام گروه دیگر نام سرداری که هنوز چشم‌ها در انتظار بازگشت و رویت اوست. پرچمداران دو گروه جهادی به قلب ماجرا رفته‌اند تا علت و عوامل رنج مردم «غیزانیه» را جست‌وجو کنند و با هرچه در توان دارند برای کاستن از این‌بار تلاش کنند.
آنان که روزی در صحنه دفاع مقدس یا دفاع از حرم و حریم کشور به جهاد و از خودگذشتگی تبلوری عینی داده‌اند. این روزها دورترین نقطه غیزانیه را برای خدمت‌رسانی انتخاب کرده‌اند جایی که به تعبیر فرمانده‌شان سردار سعید قاسمی ‌آخر دنیاست.
مسافت نسبتاً طولانی را طی کردیم تا پای صحبت‌های سردار قاسمی‌این خدمتگزار صادق و صریح‌اللحن و البته شیرین‌بیان و مسئول قرارگاه جهادی فنی مهندسی «حاج احمد متوسلیان» بنشینیم تا از غیزانیه و هر آنچه در آن می‌گذرد روایت کند. گفت‌و‌گوی کیهان با این مرد همواره جهادگر در ادامه می‌آید.
چرا دورترین نقطه غیزانیه را
برای خدمت‌رسانی انتخاب کردید؟
قرارگاه‌های جهادی و بسیجی به فرموده رهبر معظم انقلاب با این هدف شکل گرفتند تا هرجا حادثه‌ای رخ بدهد مثل حوادث طبیعی از جمله سیل و زلزله در کنار مردم قرار بگیرند و قطعه گمشده پازل خدمات‌رسانی را تکمیل کنند.  
دو گروه جهادی یکی «دست سلیمانی» که یک گروه جهادی تازه‌تاسیس و متشکل از نیروهایی است که به همراه سردار شهید قاسم سلیمانی در سوریه جهاد کرده‌اند و گروه جهادی جاویدالاثر «حاج احمد متوسلیان» که تقریباً دو سال و نیم است در زلزله کرمانشاه و سیل لرستان و خوزستان فعالیت داشتند بعد از خبر‌دار شدن از قضیه غیزانیه تصمیم گرفتند در این منطقه مشغول به فعالیت شوند.
غیزانیه در میانه مسیر اهواز - امیدیه به فاصله ۵۰ کیلومتری اهواز قرار گرفته است که شامل دو دهستان غیزانیه بزرگ، غیزانیه کوچک و «مشرحات» هست یعنی این مجموعه به لحاظ جمعیت و وسعت در واقع بزرگ‌ترین بخش در کشور محسوب می‌شود که قریب به ۸۵ روستا و  ۳۰ هزار نفر جمعیت دارد.
از لحاظ منطقه‌ای درمیان صدها حلقه چاه نفت که بخشی از آنها فعال و بخش دیگر غیرفعال شده‌اند قرار گرفته است و به لحاظ منابع آبی نیز در میان دو رودخانه کارون و مارون یا همان جراحی واقع شده است، اما با وجود این حجم از آب در این دو رودخانه مردم فریاد العطش سر داده‌اند.
شرکت‌های پتروشیمی، نفت و گاز و گاز مایع از جمله کارون و مارون که غول‌های تولید‌کننده نفتی هستند و سرشار از منابع مالی و امکانات هستند از قدیم کمک‌هایی را به این روستاها که در همسایگی آنها هستند برعهده داشته‌اند.
مصارف آب در بخش غیزانیه دو بخش دارد یکی آب شرب که مردم دبه‌ای آب را می‌خرند؛ اما مهم‌تر از آب شرب، آب مورد نیاز احشام است؛ چون بخش عمده‌ای از مردم منطقه از طریق دامداری و نگهداری احشام و کشاورزی ارتزاق می‌کنند و تعداد اندکی هم از طریق پیمانکاران در دستگاه نفت مشغولند، جاده‌ها هم که آسفالت شده به واسطه شرکت‌های نفتی است وگرنه وضعیت به قوت قبل باقی می‌ماند، با گسترش روستاها و افزایش جمعیت فعالیت‌ها روی محور دامپروری و کشاورزی قرار گرفته و طبیعتاًً در یک مقطعی به حاشیه‌نشینی هم کشیده شده است.
 بومیان اما به هر حال وقتی می‌بینند سیستم رسمی ‌برای آب شست‌و‌شو و آب دام فکری دلسوزانه نمی‌کند عصبی می‌شوند. چون کشاورزی که اساساًً به‌صورت دیم صورت می‌گیرد و چهارتا نخلی هم که دارند نیز از طرق مختلف خودشان آب مورد نیازش را تامین می‌کنند.
ذیل مدیریت ناکارآمد آبفای روستایی، مردم خیلی پیش‌تر خودشان آب مورد نیازشان را تهیه می‌کردند، هرچهار تا پنج خانه یک مخزن دارند آب را آنجا ذخیره می‌کنند برای استفاده یک هفته ای، با افزایش قیمت‌ها هم که علی‌رغم گفته مسئولین ملایمتی در شیبش دیده نمی‌شود؛ به یک‌باره قیمت هر ‌تانکر آب از 200 هزار تومان به 300، بعد 500 هزار تومان می‌رسد و مردم دیگر توان خرید آب غیرشرب را ندارند.
 از سال‌های گذشته مسئولان مدام به اینها وعده و وعید می‌دهند. همین استاندار که چند سال پیش آمده و گفته مشکل غیزانیه را حل می‌کنیم چقدر از وعده وعیدهای ایشان گذشته است؟ و البته که هیچ اتفاق درخوری واقع نشده است.
چند نکته مهم در این ماجرا وجود دارد اول اینکه اساس کار روستا کشاورزی و دام هست و آب حیاتی که اگر قرار است با قیمت گزاف به دست مردم برسد یعنی نابود شدن مردم.
 برنامه گروه‌های جهادی در غیزانیه
گروه‌های جهادی که به خدمت مردم آمده‌اند چند وظیفه اصلی برعهده‌دارند اول اینکه با مساعدت هر نهادی بتوانیم‌تانکرهای بزرگ بالای 10 هزار لیتری را سازماندهی بکنیم. از مراکز مختلف از جمله  شرکت نفت، منابع طبیعی، صنایع فولاد، ستاد اجرایی فرمان حضرت امام(ره)، امور عشایر، سپاه استان، سپاه تهران، برادران ارتش و... سرجمع ماشین‌هایی که داده‌اند  با حدود 90‌ تانکر از مناطق مختلف مثل نزهه، مشراگه، صفیره و... که با تقسیم‌بندی و مدیریت صورت پذیرفته، با هماهنگی و تماس دهیاران کار انجام می‌شود.
در این مرحله چقدر دوام بیاوریم و این‌تانکرها را داشته باشیم پیش‌بینی ما حداقل تا 45 روز آینده است ولی این امر مقطعی است مردم منتظر وعده و وعیدهای قبلی نمی‌مانند و باید آب درون شبکه بیاید.
 کم‌کاری پیمانکاران به قیمت فشار به مردم
درباره بحث فنی سیستم آبرسانی باید گفت پیمانکاران عناصر خاصی هستند و کسی هم نیست که گردن اینها را بگیرد؛ برای نمونه پیمانکاری که این لوله فلزی را کشیده باید حداقل 40 سال کار می‌کرد ولی هنوز 10 سال نشده دچار پوسیدگی و خوردگی شده؟ ناظر فنی هم از خودشان است که کارشان را تایید می‌کند و متأسفانه ما سیستم فنی حقوقی نداریم که بیاید و مچشان را بگیرد که ده سال پیش ما لوله پلی اتیلن داشتیم چرا فلزی کار گذاشتی که الان پوسیده و از صفیره تا نزهه را باید مجدد لوله‌کشی کنیم و قرارگاه خاتم و بنیاد مستضعفین و شرکت نفت بیایید پای کار!
 طبق اسناد، اظهارات استاندار درست نیست
استاندار می‌گوید زیرساخت‌ها وجود ندارند این یک حرف غیراصولی است در حالی که نقشه‌ها و زیرساخت‌ها طبق اسناد موجود است و اگر نیاز باشد در دادگاهی عادله رو می‌کنیم.
قدرت پمپاژ  از «جراحی» و «مشراگه» در شرایط موجود که ما خودمان تست کرده‌ایم و یکی از حوضچه‌ها را پر کردیم و پمپاژ را انجام دادیم تا آخرین روستا یعنی «شمه» آب رسید؛ این یعنی شبکه زیرساخت، البته به غیر از نصب کنتور که آن هم یک مشکل است که باید بعد از آبرسانی مرتفع شود. چون چندین نوبت برای این داستان پول گرفته‌اند شریان‌های اصلی لوله دارند اما اینکه پوسیده‌اند برای آن جواب ندارند و دوباره داستان سر خط، تکرار می‌شود.
راه‌اندازی آژانس آبرسانی
توسط نیروهای جهادی
وظیفه اصلی بچه‌های جهادی به چهار دسته اصلی تقسیم می‌شود؛ آژانس آبرسانی را راه‌اندازی کردیم که دهیار به ایستگاه ما در نزهه زنگ می‌زند و درخواست آب می‌کند و ما کار آبفا را انجام می‌دهیم.24 ساعت آبرسانی توسط ‌تانکرها با بچه‌های جهادی است. اما هر سازمانی نهایتا دو ماه می‌تواند ‌تانکرهایش را در اختیاز ما قرار بدهد ولی بالاخره به آنها نیاز پیدا می‌کند.
 حضور خانوادگی جهادگران برای کمک‌رسانی
 به مردم غیزانیه
حضور نیروهای جهادی در دورافتاده‌ترین روستاها که 60 کیلومتر تا غیزانیه فاصله دارد و 95 کیلومتر تا اهواز بلکه جایی در ته دنیا؛خیلی سخت است، یکی دو ماه پیش که هوا بهتر بود تعدادی از نیروهای جهادی را با خانواده در منطقه مستقر کردیم. تعدادی از خانم‌ها برای گروه جهادی غذا می‌پختند و در حسینیه روستای مسلمیه مستقر بودند. حسینیه‌ای داشتند که فقط خاک و گل بود که  در و دیوارش را تمیز و موکتش کردند. مردم از حضور اینها روحیه می‌گیرند و خوشحالند.
تعداد دیگری از بچه‌های گروه در بخش فرهنگی فعالیت می‌کنند چون از وقتی که کرونا آمد و مدارس تعطیل شد بچه‌ها رها شده بودند الان بچه‌های گروه جهادی «دست سلیمانی» درس و مشق و بازی با اینها را انجام می‌دهند و فضای شادی را برایشان ایجاد می‌کنند.
وظیفه دیگر، پیگیری حقوقی قضایی مسائل و مشکلات محلی است که مردم محلی، آن‌گونه که باید قدرت چانه‌زنی و توان پیگیری مطالبات خود را از مراجع بالادستی را ندارند.
حضرت آقا در دیدار با دانشجویان فرمودند که پرچم عدالت خواهی و مطالبه‌گری در دست شماست. بچه‌های ما مستندات تخلفات مالی و فنی که در این پروژه اتفاق افتاده را احصا می‌کنند تا مسئولان مربوطه را با ذکر اسناد وارد پرونده کنند.
از نظر فنی ما صاحب‌ نظر و رای هستیم، از این رو به دو مدل اجرا رسیدیم؛ اول اینکه آب را در مخازن مرکزی دپو کنیم و از آنجا دهیار محل با پمپ در شریان شبکه‌ای روستا تزریق کند هر چند مدیریتش مقداری دشوار است ولی یک راه‌حل است. دیگر اینکه یک مخزن 120 هزار لیتری مرکزی به‌عنوان پایلوت در نظر بگیریم و هر هفته شارژ بشود و بعد به روستاها پمپاژ آب صورت بگیرد. چون پر کردن تک‌تک مخازن خانگی خیلی سخت‌تر و زمان برتر است.
 جنس مخازن هم بتنی و پلی اتیلنی است. مخازن زمینی که بتنی است در روستاهای «شمه» و «ابویورو» در حال اتمام است و در روستای «سودان» یک مخزن پلی اتیلنی 120 هزار لیتری در حال نصب است.
 اثرات فرهنگی حضور جهادگران در منطقه
جنبه‌ویژه کار بچه‌های جهادی فعالیت فرهنگی است هر چند حضور جهادگران به تنهایی اثرات فرهنگی خاص خود را دارد ولی مشارکت در برگزاری نماز جماعت، ورزش و درس و بازی و... با جوانان و نوجوانان روستا بخش کوچکی از فعالیت بچه‌هاست. کارگروه خواهران هم در سطح منطقه فعالیت داشتند که تعدادی از خانواده‌های نیروهای جهادی بودند. اولین مزیت برای خود خانم‌هایی بود که از پایتخت آمده بودند و با مقوله‌هایی مثل قطعی برق و آب و... خیلی آشنا نبودند و به نوعی درس خودسازی بود. زنان بومی‌نیز از حضور خواهران جهادی بسیار راضی بودند.
 در بخش غیزانیه فاصله برخی روستاها بسیار زیاد است آیا این فاصله‌ها از گذشته بوده یا به فراخور ایجاد تاسیسات نفتی شکل گرفته است؟ البته همین بعد مسافت مسئله آبرسانی را دشوار می‌کند

علت این پراکندگی روستاها منابع آبی نیز بوده که سال‌های بسیار گذشته در منطقه وجود داشت. اهالی تا اردیبهشت‌ماه اراضی را می‌کاشتند و از آب‌های موجود استفاده می‌کردند و وقتی هوا رو به گرم شدن می‌رفت به شهرهای دیگر مثل شادگان کوچ می‌کردند. فقط دو روستای مسلمیه و روستاهای مجاورش در میان  ده‌ها حلقه چاه محاصره شده‌اند.
ما باید برای مردم راه‌حل پیدا کنیم و از دو شریان حیاتی آب در اطرافشان به آنها آب برسانیم. تفکری که در میان لیبرال‌ها وجود دارد توسعه به هر قیمتی است و لوله شدن مردم زیر چرخ توسعه. برای نمونه اظهارنظری است که گفته شد مردم آبادان اگر توان آبیاری و نگهداری نخل‌ها و عمران آبادی‌هایشان را ندارند به افراد متمکن واگذار کنند و مردم آن نواحی خدمتکار اربابان ثروتمندشان شوند، این عمق فاجعه است.
 عملکرد گروه‌های جهادی را
در سطح منطقه چگونه ارزیابی می‌کنید؟
در سر پل ذهاب که بیش از 57 روستا از 30 تا 100 درصد تخریب شده بود 110 خانه ساختیم که وقتی رهبری از من پرسیدند چه کردید؟ گفتم هیچی. رهبری فرمودند که ما می‌دانیم کار کرده‌اید گفتم: 110 خانه یعنی هیچ ما کاری نکردیم، که حضرت آقا گفتند: همین که نیروهای جهادی در منطقه حضور دارند دیگران جرات نمی‌کنند کم‌کاری کنند که واقعاًً هم همین شد.
 به اندازه نفس‌مان
کنار مردم خواهیم ماند
(در بازسازی مناطق زلزله زده) با افزایش قیمت مصالح پیمانکاران مردم را رها کردند و رفتند ولی گروه‌های جهادی کنار مردم ماندند. چهار ماه مردم را در بدترین شرایط گذاشتند البته مقصر هم نبودند وضع پیش آمده با پیش‌بینی‌های آنها همخوانی نداشت به همین خاطر چهارماه صبر کردند تا قیمت قراردادهایشان تعدیل شود تا دوباره مشغول به کارشوند. ما به اندازه نفسمان کنار مردم خواهیم ماند. عامل گرمی ‌ارتباط ما با مردم منطقه مراوده‌ها و دوستی‌هاست. وقتی بچه بالاشهر تهران از کامرانیه و پاسداران یعنی از دل ناز و نعمت به غیزانیه می‌آید و در این گرمای طاقت‌فرسا خدمت می‌کند؛ تبادل فرهنگ‌ها خودش منشأ خیر و الفت قلوب نیروهای جهادی با مردم منطقه می‌شود و پرچم ولایت و رهبری را بالا می‌بریم.
 آیا وضعیتی که ما در روستاها با آن مواجهیم به‌دلیل حذف جهادسازندگی نبوده است؟
حذف جهادسازندگی یک خطای بزرگ بود هرچند به بهانه اعتبار و بودجه‌این اقدام صورت گرفت که همین برنامه را هم برای سپاه و ارتش داشتند که رهبری جلویشان ایستاد. اما جهاد خدمات بسیار ارزنده‌ای داشت که حذف آن درست نبود.
شما یک فیلم از بچه‌های غیزانیه بگیرید، روی شریان اصلی گاز زندگی می‌کنند دقیقاًً چهار لوله اصلی گاز از کنار روستاهایشان می‌گذرد ولی‌ تانکر آبرسان که می‌آید بچه‌ها با بشکه دنبال آن می‌دوند.آیا این خنده‌دار نیست؟ آهای مسئولان این برای ما ننگ است.
 مشکل غیزانیه فقط کم‌آبی نیست
مردم غیزانیه از جهات دیگری هم تحت‌فشارند یکی بوی مشمئز‌کننده گازهای خام و مشعل‌های نفتی که بسیار آزار‌دهنده و آلوده‌اند و مورد دیگر محل دفن زباله‌های اهواز در نزدیکی این روستاه‌ها که این هم منبع دیگر آلودگی است. با آتش زدن روزانه زباله‌ها توسط مأموران، دود غلیظ و مه‌وار منطقه‌ای را دربر می‌گیرد که خودرو‌های عبوری در جاده اصلی برای در امان ماندن از این بوی بسیار بد و مشمئز‌کننده به سرعت محل را‌ ترک می‌کنند، اما در کنار این زباله‌سوزی‌های غیزانیه مردم برخی از روستاه‌ها تنفس عادی را به سختی و با زجر انجام می‌دهند.