یک کرونا آیرونی برای تئاتر
سید علی تدین صدوقی
شاید این یک آیرونی باشد! آیرونی را میتوان اینگونه معنا کرد.البته این یکی از معانی کاربردی آیرونی است؛ «آیرونی یعنی گفتن چیزی برای رساندن معنی مخالفش» آیرونی میتواند متناقضنما نیز باشد و بسیاری تعاریف دیگر مانند نقیض یکدیگر بودن، متضاد بودن و...
حالا چنانچه از یک بیماری سلامت بجوئیم این میتواند یک آیرونی باشد. تو گویی این ویروس از سوی مادر طبیعت فرستاده شده تا ما مردمان به خود آئیم؛ ما هنرمندان، مایی که فکر میکنیم ازدماغ فیل افتاده ایم، مایی که خودمان را برتر از دیگران میدانیم، مایی که مدام به دنبال دستاویزی هستیم تا خودمان را بیشتر بنمایانیم ودیده شویم و مطرح گردیم وهمه آنچه که بهدنبالش هستیم مشهور شدن است و به پول رسیدن است؛ حتی اگر به قیمت له کردن دیگران و به بازی گرفتن باورها واعتقادات باشد. مایی که توهمات غیرمتعارف خود را وهمه سر خوردگیها و آمال وامیال و دغدغههای فروخورده و شکستهای خود را بهحساب دیگران میگذاریم و میخواهیم خودمان را چون قدیسان نشان دهیم. حتی به بهای تهمت زدن و بیآبرو کردن دیگران.
مایی که برای رسیدن به شهرت پول از هر وسیلهای استفاده میکنیم وخود را توجیه مینمائیم و «شعارمان هدف وسیله را توجیه میکند» است. شعاری پوچ و بیمحتوا وغیر انسانی وغیر اخلاقی. مایی که آنقدر خود شیفته هستیم که تنها موقعی با آدمها دوست میشویم و کنار میآئیم و دوستیامان را ادامه میدهیم که برایمان سودی و نفعی داشته باشند و بتوانیم رایگان از دانش وتجربه و روابطشان به نفع خود استفاده کنیم ودر نهایت یک تشکر خشک و خالی هم ننمائیم وهمه را بهحساب خود بنویسیم و در آخربگوئیم که مگر چه کرده خودم همه چیز را میدانستم وهمه کارها را کردهام. آیا این به معنای سوءاستفاده و تجاوز فکری وعلمیو تجربی و کاری به آدمها نیست؟ بیائید کمیبه اینها بیاندیشیم؛ مایی که وقتی که سلبیرتی شدیم و معروف گشتیم و کارمان گرفت، همه چپزرا به فراموشی میسپاریم و ناسپاسی میکنیم و فخر میفروشیم. راستی سلبریتیها کجا هستند؟
سلبریتیهایی که تا مسئلهای پیش میآمد مدام در پیجهایشان مطلب میگذاشتند و شبهروشنفکر بازی از خود در میآوردند! آری این مسایل از چرخه ما تئاتریها نیز بیرون نیست. تئاتریها نیز دچار این امیال وآمال و خود شیفتگیها شدهاند. این یک آیرونی است که ما را وا میدارد از ویروس کرونا تشکر کنیم، باشد که بیماریهای روحی و روانی ما را تا حدودی درمان کند. زمانی که مرگ آنقدر به همه ما نزدیک است. با این حساب تئاتر بیمار ما که بسیار قبلتر ویروسهای کشندهای به جانش افتاده بودند نیز نیاز به یک واکسن دارد. واکسنی به نام خود درمانی، خود بهبودی، خود تکانی، خانه تکانی و... بلکه بدین وسیله نواقص خویش را ببینیم؛ دیدن خودشیفتگیها و بیگانه پرستیها و فرهنگ بیگانه!
اولین بیماری
آری تئاتر واهالی آن نیاز به یک خود تکانی و خانه تکانی اساسی دارند. اینکه ابتدا قدرشناسی را که سالهاست از تئاتر رخت بربسته به خویش بازگردانند، از غرور و خودشیفتگی دست بردارند و آنقدر بهدنبال دیده شدن ومعروف شدن و سلبریتی گردیدن و پول درآوردن نباشند. آنقدر بهاشائه فرهنگ وهنرغربی دامن نزنند.
بهتر است چنانچه میخواهیم دیده شویم و سلبریتی باشیم از همان ابتدا به سوی سینما و فیلم برویم و تئاتریها را به حال خود واگذاریم و صحنه را برای اهلش خالی کنیم و آنقدر با ادا و اطوار وعشوهگری وغرب زدگی و از هویت و باورها و اعتقادات خود دوربودن صحنهها را بیهوده اشغال ننمائیم و تئاتر را به اضمحلال نکشانیم.
از شما میپرسم؛ زمانی که نمایشی را آن هم در سالنی حرفهای میبینید که از فرط خجالت نمیتوانید سر بلند کنید و تحمل میکنید که زودتر تمام شود چه خواهید کرد؟ نمایشی که آنقدر وقیح و سخیف ومبتذل و ضعیف و غیردراماتیک و غیرهنری و غیراخلاقی وغربزده و بدور ازعرف جامعه و فرهنگ و باورها و اعتقادات و هنر و. .. ما است که تعجب میکنی چگونه دارد اجرا میشود. نمایشی که از ابتدا تا به انتها حول موضوعات جنسی و غیراخلاقی است و. .. با این نوع تئاترها چه باید کرد؟ آیا این تئاتر نیاز به زیر رو شدن ندارد؟ بعد اگر شورا و یا فردی بیاید و جلوی اجراهای مجدد این نمایشها را بگیرد و نگذارد که به اجرایشان ادامه دهند، آنگاه آن شخص و یا شورا آماج هزار تهمت ناروا قرار میگیرند؛ میشوند آدم بد و دگم و متعصب و سانسورچی...عجب! میخواهند به هر طریقی که شده آن شخص بخت برگشته را از حیز انتفاع بیندازند اما ما همچنان ایستادهایم و در نهایت با آتش به اختیار فرهنگی هنری ادامه خواهیم داد. شما بگوئید آیا این تئاتر نیاز به زیر و رو کردن ندارد ؟ تئاتری که به لحاظ تهی بودن از اندیشه وتفکر و بیمحتوایی و ضعفهای عدیده دراماتیک و تکنیکی و... که این سالها دامنگیرش شده صدای همه از جمله اساتید وپشکسوتان را نیز در آورده است.
این به اصطلاح حرفهایهای روشنفکرنما که مدام در حال اطوار هستند. آماتورها هم که اصلا نمیدانند چه خبر است و از تئاتر فقط همین چیزها را یاد گرفتهاند. اینکه کاری بکنند ودیده بشوند وبه هر قیمتی رزومهای حداقلی برای خودشان دست و پا کنند و بعد به سوی سینما بروند و به اصطلاح سلبریتی گردند. باید گفت مسئله بسیار فراتر از اینهاست، مسئله اتاقهای فکر بیگانه و برنامهریزی برای نابودی فرهنگ وهنر و اعتقادات وعرف این جامعه است. برنامههایی که در پس آن بوی «نفوذ» به مشام میرسد.
سلبریتیها و تئاتر
دومین خانه تکانی که کرونا به ما پیشنهاد میکند تا خود را به نوعی درمان کنیم، رو راست بودن با خودمان و با مخاطبان تئاتر است؛ باید یکبار و برای همیشه تکلیفمان را با شعار بدون کارایی «تئاتر برای همه» روشن نمائیم. چرا که با اتخاذ سیاستهای غلط بسیاری از تماشاکنان سنتی تئاتر به دلیل اولا تئاترهای پوچ وبی محتوا وضعیف و غیرهنری و در جاهایی ضد فرهنگی و بدور از عرف و اخلاق و باورها و ارزشهای جامعه و ثانیا به دلیل گرانی بلیطها و رشد تئاتر بورژوازی به شدت ریزش کرده واز تئاتر دور شدهاند. دلیلی ندارد آن سلبریتی که در سینما دستمزد چند ده میلیونی یا چند صد میلیونی میگیرد در تئاتر نیز همان دستمزد را بگیرد. سلبریتیهایی که بهخاطر اینکه از مد دنیا عقب نیفتند مدام در فضای مجازی در حمایت از حیوانات و سگ و گربه و... پستهای جورواجور میگذارند. سلبریتیهایی که در نهایت بدرد همان تبلیغ سس گوجه فرنگی و روغن مایع و... میخورند. حالا اگر این سلبریتیها خیلی دوست دارند که تئاتر کار کنند و تئاتر کار کردن برایشان یک امتیاز منحصر به فرد است، میباید خودشان را با شرایط تئاتر وفق دهند؛ در همه جای دنیا نیز اینگونه است. کسی آنها را اجبار نکرده که بیایند و تئاتر کار کنند. حضور همین سلبریتیها شوربختانه تب چهره شدن و سلبریتیگری و دیده شدن را به جان تئاتریها انداخته است و این یکی از بزرگترین واسفبارترینتراژدیهای این روزهای تئاتر ماست.
لزوم خانه تکانی در تالارهای خصوصی و پلاتوها
خانه تکانیای دیگر که بسیار ضروری بهنظر میرسد نظارت و نرخ گذاری و درجهبندی تالارهای خصوصی است. مدیران تالارهای خصوصی برچه مبنایی نرخ کرایه سالنهایشان را تعیین میکنند؟ شبی سه یا چهار میلیون تومان کرایه سالن یعنی چه؟ معمولیترین سالنها نیز شبی یک و نیم تا دومیلیون تومان کرایه میگیرند. این خود موجب گرانی نرخ بلیطهای تئاتر و از همه مهمتر افت و تنزل سطح کیفی و هنری و دراماتیکی و محتوایی وارزشی و حرفهای و تکنیکی تئاترها شده است و ایضا استفاده بیشتر از سلبریتیها. خانه تکانی دیگر مربوط است به پلاتوهای تمرین تئاتر که نظارت خاص ومداوم میخواهد. چه از نظر نرخهایی که دارند، چه از نظرصلاحیت مدیر و نحوه مدیریت و ارائه خدمات و دیگر امکانات که باید در شان گروههای تئاتری باشد و چه از نظر دارا بودن موارد و مسایل ارزشی و اخلاقی و اطمینان به حفظ حریم گروههایی که در این پلاتوها تمرین میکنند.
بسیاری از این پلاتوها حتی مجوز نیز ندارند ما در روزنامه وزین کیهان درخصوص پلاتوها بارها نوشته و گفته ایم نظارت بر آنها اجتنابناپذیر مینماید.
خانه تکانی دیگر درخصوص برداشتن لابیها و دوست بازیها و گروه گراییهاست. نوبتهای چندین ساله که در سالنهای دولتی گذاشته میشود و برای بعضیها اعمال میگردد و برای بعضیها هم نمیگردد.
در عین حالی که شاهد بودهایم کسانی در تالارهای حرفهای دولتی اجرا رفتهاند که بعضی از آنها برای اولین بار است که دارند کارگردانی میکنند یا تازه کار هستند و یکی دو کار کردهاند و هنوز میباید تجربه کسب کنند تا به آن پایه برسند که در تالار دولتی وحرفهای اجرا نمایند.
به هر صورت کرانا فرصتی بسیار مغتنمیرا در اختیار همه ما قرار داد که بیشتر به خود و پیرامون خویش فکر کنیم به بازنگری خود بپردازیم.