نگاهي به فيلم سينمايي «اينجا شهري ديگر است»
شهر به خواب رفته ...!
يکي از فيلم هايي که اخيرا رنگ پرده سينماهاي کشور را ديده و همزمان با ماه مبارک رمضان و در تناسبي با زمينه و فضاي اين ماه عزيز به روي پرده رفته فيلم سينمايي «اينجا شهري ديگر است» به کارگرداني احمدرضا گرشاسبي. فيلمي که به عنوان اثري مذهبي بر بستري تاريخي، داستان يکي از فرازهاي مهم دوران صدر اسلام را روايت مي کند و اشاره ديگري از سينماي ايران به موضوع تاريخي مذهبي اسلام و دوران صدر تاريخش است.
محمد قمي
اين فيلم داستان لحظات پس از ضربت خوردن حضرت علي عليهالسّلام را روايت ميکند و ظلمهايي که به ايشان از سوي افراد مختلف روا شده در فيلم ديده ميشود.فيلم، يک شب پس از ضربت خوردن حضرتعلي(ع) تا زمان شهادت را به تصوير مي کشد و قصه در مدت زمان 24 ساعت ميگذرد.
در اين فيلم سينمايي همچنان که از ظاهرش بر مي آيد، با امکانات محدود و زمان ضيق ساخت، تلاش شده است تا مخاطب بتواند به يک تصوير حداقلي از مجموعه رويدادهاي يک مقطع زماني کوتاه چند ساعته از دوران مولا علي(ع) و شهادت ايشان و متن و حواشي آن برسد.
اين هم حکايت غريبي است که چرا مضامين و سوژه هايي از اين دست بايد در اين محدوديت و غربت و شکل و شمايل محزون و دردآور که نداشتن امکانات لازم و سختي و مرارت از سراپايشان ميبارد، ساخته شوند و آن وقت فيلم هاي ديگر با سوژه ها و ويژگي هاي آنچناني به راحتي و با وجود امکانات مکفي و... ساخته و روانه پرده سينماهاي کشور شوند!
اما به هر حال و با هر سختي و مشقتي که بوده اين فيلم سينمايي تلاش کرده است ضمن بيان يکي از مقاطع تاريخي مهم در دوران زعامت حضرت اميرالمومنين(ع) و رنج هايي که بر ايشان تحميل شد به يک زبان سينمايي، روايتگر حقايقي از متن و بطن تاريخ اسلام هم باشد، اثري است که مي توان آن را در زمره فيلم هاي ژانر و گونه تاريخي- تحليلي گنجاند.
درباره فيلم سينمايي «اينجا شهري ديگر است» بايد گفت فيلم هاي اين گونه، آثاري هستند که تلاش مي کنند تا روايت مقاطعي از تاريخ را دستمايه ارائه تحليلي عميق تر براي مخاطبانشان قرار دهند. تحليلي که مي تواند مبتني بر آن واقعه تاريخي اما بازگوکننده حقايقي فراتر از آن باشد. و اين اتفاقي است که در اين اثر هم تا حدودي رخ داده است.
وقتي ما به تصويرگري موقعيت تاريخي شخصيت برجسته و بي نظيري همچون امام علي(ع) مي پردازيم، ناخودآگاه به حيطه بحثهايي همچون ولايت، غربت و مظلوميت، عدالت، و البته درد و رنجي که ولي زمان، از سفله پروري دوران و عداوت دشمنان دروني و بيروني متحمل ميشود و - جهل و نفاق و...- ره مي بريم و وارد اين وادي مي شويم.
در اين فيلم که به منظومه اي از اجزاي تاريخي دوران حيات مبارک حضرت امير اشاره دارد و البته بيشتر در دوران پاياني زندگي مبارک آن امام همام مي گذرد، سعي شده است تا مخاطب ضمن آشنايي با فرازهايي سترگ و شگرف از روزهاي پرتلاطم آن دوران و رنجي که آن حضرت از مجموعه شرايط و آدم هاي آن زمان متحمل شد، يک آشنايي اجمالي از شرايط و مقتضيات و عناصر مهم و تأثيرگذار تاريخي در آن برهه تاريخي نيز به دست آورد.
روايتي که با عمق بخشي و عينيت يابي سينمايي، توانسته بر مخاطب ايراني که تا حدودي با تاريخ اسلام آشنايي دارد، به تأثيرگذاري نسبي برسد.
شايد بتوان اين تلاش را در فيلم«اينجا شهري ديگر است» ادامه اي دانست بر کارهاي قبلي فيلمسازان سينمايي و تلويزيوني ما در گذشته دور و نزديک.تلاشي که از مجموعه هايي مثل «سفير» و ... آغاز شد و به سريال تلويزيوني «امام علي(ع)» رسيد و با «تنهاترين سردار» و «ولايت عشق» و «مختارنامه» و و... استمرار و امتداد يافت. کارهايي که بي ترديد در جهت آشنانمودن مردم با تاريخ صدر اسلام و زمان حيات مبارک حضرات ائمه معصومين(ع) و ويژگي هاي آن ادوار مهم و حساس تاريخي، نقش موثر و غير قابل کتماني داشت.
اما درباره فيلم«اينجا شهري ديگر است» چند نکته نقادانه حايز اهميت است:
اينکه فيلم مقطع مهم و حساسي را از آن برهه تاريخي انتخاب کرده که قابليت هاي تأويلپذيري و وجه دراماتيک خوبي دارد از جمله نکات مثبت اثر است.
نکته قابل توجه ديگر فيلم هم وجه بار عاطفي و عمق بخشي اين بار، با توجه دادن به تحليلي تاريخي است که در متن و بطن داستان و لايههاي دروني تر فيلم منتشر گرديده است و باعث شده تا فيلم علاوه بر تأثيرگذاري عاطفي و قلبي، بتواند زمينه ساز يک بينش تاريخي و فرهنگي و فکري هم براي مخاطب تدارک ببيند.
از سوي ديگر مي توان نقدهايي هم بر اين اثر بار کرد که از آن جمله است نياز به تعمق و توجه بيشتر و دقيق تر بر محمل هاي تاريخي و منابع استنادي فيلم و نيز وجه بيروني و مابه ازاي تصويري آن.
شايد بهتر بود به موازات توجه بيشتر به استنادات تاريخي و بهره گيري از منابع و مراجع و نظرات کارشناسان اين عرصه، بر وجه بيروني فيلم که شامل عناصري مثل گريم بازيگران و شکل و شمايل مکان ها و چيزهاي ديگري از اين دست مي شود، دقت و حساسيت و تأمل بيشتري مبذول داشته مي شد.اين امر باعث مي شد تا فيلم «اينجا شهري ديگر است» علاوه بر غناي مفهومي و سنديت تاريخي، در وجه باورپذيري و قابليتهاي جذاب سينمايي هم موفق تر از اين عمل کند.
با اين حال بي شک بايد گفت اينکه در عرصه سينماي امروز ايران با همه افت و خيزها و فراز و فرودهايش، گروهي از سينماگران همت و داشتههاي خود را در جهت فيلمسازي براي ارتقاي دانش ديني و درک تاريخي مخاطبان قرارميدهند و تلاش مي کنند هنر خود را در راه اعتلاي فرهنگ اسلامي و انعکاس حقيقت عظماي علوي به کار گيرند، في نفسه در خور تقدير و مأجور است.