رابطه شأن نزول و تفسیر آیات (پرسش و پاسخ)
پرسش :
آيا در تفسير قرآن كريم، دانستن شأن نزول نيز لازم است؟
پاسخ :
قرآن مجيد در ظرف بيست و سه سال به دنبال يك سلسله سؤالها و پرسشها و يا واقعهها و رويدادها، نازل شده است، آگاهي از شأن نزولها به مفهوم آيه روشني خاصي ميبخشد، اين نه به آن معني است كه بدون شأن نزول نميتوان به معني آيه واقف شد و آن را تفسير نمود، بلكه آيات قرآن ـ به حكم اين كه آية «هدايت»، «بينه» و «فرقان» است، چنان كه قرآن كريم دربارة آن ميفرمايد: «هدي للناس و بينات من الهدي و الفرقان»، قرآن براي هدايت مردم فرستاده شده و در آن نشانههايي از هدايت و جدايي حق از باطل است.» و در جاي ديگر ميفرمايد: «و انزلنا اليكم نوراً مبينا»، ما به سوي شما نور روشني را فرو فرستاديم.»
قهراً مفهوم و قابل فهم بوده و بدون مراجعه به شأن نزولها نيز مفهوم خواهد بود، ولي با توجّه به شأن نزولها، معني آيه روشنتر و بازتر جلوه ميكند، به عنوان مثال در سوره توبه چنين ميفرمايد: «و علي الثلاثة الذين خلفوا حتّي اذا ضاقت عليهم الارض بما رحبت و ضاقت عليهم انفسهم و ظنوا ان لاملجاء من الله الا اليه ثم تاب عليهم ليتوبوا ان الله هوالتواب الرحيم»؛«خداوند توبة آن سه نفر را كه از جنگ تخلف ورزيده بودند تا آنكه زمين با همة پهناوري بر آنها تنگ شد و خود دلتنگ شدند و مطمئن شدند كه پناهگاهي جز خدا نيست، آنگاه خدا به آنان توفيق داد تا توبه كنند، خدا توبهپذير و مهربان است.» شكي نيست كه معني آيه روشن است، ولي انسان مايل است در معني اين آيه از جهات ديگر نيز آگاه شود:
الف. اين سه نفر چه كساني بودند. ب) چرا تخلف ورزيدند. ج) چگونه زمين بر آنان تنگ شد. د) چگونه سينة آنان از زندگي تنگ و روح آنان فشرده شد. هـ ) چگونه فهميدند كه پناهگاهي جز خدا نيست؟ و) مقصود از توفيق الهي در مورد آنان چيست؟
پاسخ به هر يك از اين سؤالها با مراجعه به شأن نزول اين آيه به دست ميآيد. در شأن نزول آية فوق آمده:
سه نفر از مسلمانان به نام «كعب بن مالك»، «مرارة بن ربيع» و «هلال بن اميد» از شركت در جنگ تبوك و حركت همراه پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ سرباز زدند، ولي اين به خاطر آن نبود كه جزء دار و دستة منافقان باشند، بلكه به خاطر سستي و تنبلي آنها بود، چيزي نگذشت كه پشيمان شدند.
هنگامي كه پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ از صحنة تبوك به مدينه بازگشت، خدمتش رسيدند و عذرخواهي كردند، امّا پيامبر ـ صلّياللهعليه و آله ـ حتي يك جمله با آنها سخن نگفت و به مسلمانان نيز دستور داد كه احدي با آنها سخن نگويد.
آنها در يك محاصرة عجيب اجتماعي قرار گرفتند؛ تا آنجا كه حتّي كودكان و زنان آنان نزد پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ آمدند و اجازه خواستند كه از آنها جدا شوند، پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ اجازة جدايي نداد؛ ولي دستور داد كه به آنها نزديك نشوند. فضاي مدينه با تمام وسعتش چنان بر آنها تنگ شد كه مجبور شدند براي نجات از اين خواري و رسوايي بزرگ، شهر را ترك گويند و به قلة كوههاي اطراف مدينه پناه ببرند. از جمله مسائلي كه ضربة شديدي بر روحية آنها وارد كرد اين بود كه كعب بن مالك ميگويد: «روزي در بازار مدينه با ناراحتي نشسته بودم ديدم يك نفر مسيحي شامي سراغ مرا ميگيرد، هنگامي كه مرا شناخت نامهاي از پادشاه غسّان به دست من داد كه در آن نوشته بود اگر صاحبت ترا از خود رانده به سوي مابيا، حال من منقلب شد، گفتم: اي واي برمن، كارم به جايي رسيده است كه دشمنان نيز در من طمع دارند!»
خلاصه آنكه بستگان آنها غذا ميآوردند، امّا حتّي يك كلمه با آنها سخن نميگفتند. مدتي به اين صورت گذشت و پيوسته انتظار ميكشيدند كه توبة آنها قبول شود و آيهاي كه دليل بر قبولي توبة آنها باشد نازل گردد، امّا خبري نبود. در اين هنگام فكري به نظر يكي از آنان رسيد و به ديگران گفت: اكنون كه مردم با ما قطع رابطه كردهاند، چه بهتر كه ما هم از يكديگر قطع رابطه كنيم. آنها چنين كردند، به طوري كه حتّي يك كلمه با يكديگر سخن نميگفتند، به اين ترتيب سرانجام پس از پنجاه روز توبه و تضرع به پيشگاه خداوند، توبة آنان قبول شد و آية فوق در اين زمينه نازل گرديد. حال اگر شأن نزول آيه نبود، طبعاً مفهوم آيه روشن بود، ولي براي تفسير كامل آيه، بايد به شأن نزول آن رجوع كرد تا كاملاً موضوع روشن شود، بنابراين مفهوم آيه اختصاص به شأن نزول ندارد، البتّه نكات ذيل در شأن نزول آيات اهميّت ويژهاي دارد:
1. گاهي شأن نزول، در اثبات يك اصل اعتقادي اهميت ويژهاي دارد به طوري كه اگر شأن نزول آيه نباشد مفهوم آيه شناخته نميشود بلكه مصداق حقيقي آيه منحصراً در همان شأن نزول نهفته است؛ به عنوان مثال در آية ولايت[1] و آية تبليغ[2] بسياري از مفسران و محدثان در شأن نزول اين آيات نقل كردهاند كه در شأن اميرالمؤمنين علي ـ عليه السّلام ـ نازل شده است. بنابراين در اين مواقع بايد حتماً براي اثبات امامت و ولايت شأن نزول آيات ذكر شود.
[1]. مائده/ 55. [2]. مائده/ 67.