kayhan.ir

کد خبر: ۱۸۵۰۲۳
تاریخ انتشار : ۱۷ فروردين ۱۳۹۹ - ۲۰:۰۸


 قرآن کتابی الهی است که خود را از هرگونه تناقض و اختلاف مصون می‌داند.(1) مهم‌ترین ویژگی قرآن کریم ،زبان آن است. آشنایی با زبان قرآن و روش فهم آن کلید ورود به تفسیر و فهم قرآن است و کسانی که از این ابزار و پیش‌نیاز محروم باشند، نمی‌توانند برداشت صحیحی از آیات داشته باشند. به همین سبب احتمال تفسیر به رأی و انحراف در برداشت از قرآن زیاد می‌شود. توجه به صناعات ادبی و تفکیک میان ساحت تکوین و تشریع از مهم‌ترین عناصر زبانی قرآن کریم است. شبهه‌ای که در نوشتار حاضر مطرح شده از بی‌توجهی به زبان قرآن و برداشت سطحی از برخی آیات ناشی است که در ادامه به بررسی و نقد آن می‌پردازیم.
***
در یکی از شبهات چنین آمده: در آیه 28 سوره اعراف چنین آمده که «خداوند به کار زشت فرمان نمی‌دهد»، در حالی که مفاد آیه 16 سوره اسراء این است که خداوند مترفان (ثروتمندان خوش‌گذران) جامعه را فرمان می‌دهد تا فسق و فجور کنند و آنگاه جامعه را هلاک می‌کند! این دو آیه نشان دهنده وجود تناقض در آیات قرآن است؛ زیرا امر به فسق از مهم‌ترین مصادیق امر به زشتی‌ها است!
خداوند، به بدی فرمان نمی‌دهد
خداوند سبحان در آیه 28 سوره مبارکه اعراف می‌فرماید: «و هنگامى كه كار زشتى انجام مى‏دهند مى‏گويند: «پدران خود را بر اين عمل يافتيم! و خداوند ما را به آن فرمان داده است!»‌ای پیامبر! به آنها بگو: «خداوند (هرگز) به كار زشت فرمان نمى‏دهد! آيا چيزى به خدا نسبت مى‏دهيد كه نمى‏دانيد؟!» این آیه درباره توجیه تراشی‌های مشرکان در دفاع از سنت‌های غلط اجتماعی و فرهنگی خود نازل شده است. مشرکان در دفاع از مناسک و اعتقادات خود به دو دلیل استناد کرده‌اند؛ یک: پدران ما نیز چنین می‌کرده‌اند، پس حتما کار موجهی بوده است؛ دوم: خداوند ما را به چنین کاری فرمان داده است. قرآن کریم هردو توجیه مشرکان را به تیغ نقد می‌کشد. در آیه 170 سوره مبارکه بقره، توجیه اول آنها را توجیهی غیرمنطقی و به دور از عقلانیت و فطرت انسانی معرفی کرده و بر ضرورت زندگی مبتنی بر عقلانیت و هدایت الهی تأکید می‌کند: «و هنگامى كه به آنها گفته شود «از آنچه خدا نازل كرده پيروى كنيد!» مى‏گويند: «نه! ما از آنچه پدران خود را بر آن يافتيم، پيروى مى‏‌کنیم!» آيا اگر پدران آنها، چيزى نمى‏فهميدند و هدايت نایافته بودند (باز از آنها پيروى خواهند كرد)؟!»
در نقد توجیه دوم مشرکان می‌توان به آیه 28 سوره مبارکه اعراف و آیات 168 و 169 سوره مبارکه بقره استناد کرد. در آن آیات با صراحت بیان شده که خداوند هیچگاه به فحشاء امر نمی‌کند؛ بلکه شیطان چنین می‌کند!(2)
عمل به سنت‌های مخالف فطرت، زمینه‌ساز نابودی جوامع
2. در بند پیشین نظر روشن قرآن درباره یکی از مبانی تشریع الهی و اینکه خداوند به زشتی‌ها و بدی‌ها فرمان نمی‌دهد، بیان شد. از این رو اگر در آیات و یا روایات دینی مطالبی وجود داشته باشد که ظاهر آن موهم این باشد که خداوند به زشتی یا بدی فرمان داده، لازم است در مفاد آیه عمیق شویم و منظور الهی را به درستی فهم کنیم. در آیه 16 سوره اسراء آمده است: «و آن هنگام که بخواهیم شهری (جامعه‌ای) را هلاک سازیم به ثروتمندان خوشگذرانشان فرمان می‌دهیم، پس آنان در جامعه فسق می‌ورزند، پس محقق می‌شود بر آنان گفتار ما (عذاب)، پس آن جامعه را زیر و رو می‌کنیم». برداشت ابتدایی آیه، بدون توجه به زبان قرآن و مبانی تفسیر، این است که خداوند وقتی بخواهد جامعه‌ای را هلاک کند، به بدان جامعه فرمان می‌دهد تا فسق بورزند و آنگاه بهانه‌ای برای هلاک جامعه به دست می‌آورد و مردمان جامعه را هلاک می‌کند. اما این ظهور ابتدایی مسلما مراد الهی نیست. در تفسیر این آیه دو نظر وجود دارد که نظر دوم از نظراول، دقیق‌تر و عمیق‌تر و به رأی صواب نزدیک‌تر است. نظر اول این است که معنای سخن خداوند «امرنا مترفیها» این است که ما پیامبران را به سوی جوامع فرستادیم؛ پیامبران ثروتمندان خوشگذران جامعه را به خوبی‌ها، فضیلت‌ها و ارزش‌ها امر کردند و چون مترفان نافرمانی کردند و فسق و فجور را در جامعه منتشر ساختند، همه جامعه را هلاک کردیم. نظر دوم این است که آیه نام برده در راستای تبیین یکی از سنت‌های تاریخی- اجتماعی خداوند در گستره حیات جمعی انسان‌ها نازل شده است. مراد از اراده و امر در آیه شریفه، اراده و امر تکوینی است که از اراده و امر تشریعی استعاره شده است. آیه می‌فرماید یکی از سنت‌های خداوند در حیات اجتماعی انسان‌ها این است که علت سقوط و هلاکت جوامع انسانی، فسق فراگیر و خروج اهل آن جوامع از اقتضائات فطرت انسانی است. برجسته‌ترین مصداق فسق، ظلم و بی‌عدالتی اجتماعی و نیز سرگرم شدن جوامع به شهوت‌ها و خوشگذرانی‌ها، بدون توجه به آرمان‌های انسانی و فضائل اخلاقی است. این روحیات و الگوهای رفتاری، معمولا از طبقه‌های ثروتمند و متمکن جامعه آغاز شده و به طبقات متوسط و فرودست سرایت می‌کند و به یکباره آداب، رسوم و سبک زندگی زیانبار و فاسقانه، همه جامعه را فرا می‌گیرد و همین امر زمینه هلاک آنجامعه را فراهم می‌کند. به عنوان مثال می‌توان به مسئله فرزندآوری و جمعیت در حیات جمعی جامعه‌اشاره کرد. مسئله فرزندآوری و جمعیت از شاخصه‌های بسیار مهم استمرار و استحکام هرجامعه به شمار می‌رود. زیربنای این امر، فطرت انسانی و غریزه طبیعی فرزنددوستی و میل به جاودانگی است. حال اگر افراد جامعه‌ای با این میل فطری به مبارزه برخاسته و برای آزادی فردیِ بیشتر و دیگر علل و دلائل، رشد جمعیت جامعه به سمت منفی میل کند، آن جامعه با گرفتارشدن به فسق جمعی، زمینه هلاکت و انقراض خود را فراهم کرده است. البته روشن است که این سنت‌های مخالف فطرت، معمولا از ثروتمندان آغاز شده و به دیگر طبقات گسترش می‌باید. باز در این راستا می‌توان به شهوت پرستی، ناشایسته‌سالاری، سنت‌های خرافی و دست و پاگیر‌اشاره کرد که هرکدام به تنهایی می‌تواند موجبات انقراض و تباهی هرجامعه را فراهم کند. بنابر این آیه کریمه هرگز به معنای این نیست که خداوند متعال به بدی‌ها و فسق و فجور فرمان می‌دهد؛ بلکه با یک بیان استعاری و ظریف در صدد تبیین سنتی اجتماعی و تاریخی است که توجه به آن ،جوامع را از تباهی و هلاکت
دور می‌سازد!
نتیجه سخن آنکه:
یکی از شاخصه‌های ممتاز قرآن کریم پیراستگی از تناقض و اختلاف در آموزه‌ها و مطالب است.
آشنایی با مبانی و زبان قرآن، پیش‌نیاز اصلی فهم و تفسیر قرآن کریم است.
یکی از مبانی مهم تشریع قرآنی این است که خداوند هرگز به بدی‌ها و زشتی‌هایی که عقل و فطرت انسانی می‌فهمد، امر نمی‌کند.
مفاد آیه ا6 سوره اسراء تبیین یکی از سنت‌های الهی در حیات جمعی انسان‌ها یعنی هلاکت‌ساز بودن فسق فراگیر در جامعه است!   
* مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم
ـــــــــــــــ
1. نساء: 82.
2. برای مطالعه بیشتر، رک: محمدحسین طباطبائی، المیزان، ترجمه موسوی، دفتر انتشارات اسلامی، ج8، صص88-90.
نام:
ایمیل:
* نظر: