kayhan.ir

کد خبر: ۱۸۲۸۴
تاریخ انتشار : ۲۱ تير ۱۳۹۳ - ۱۹:۳۹

رمضان و مولای متقیان علی(ع) در دیوان امام خمینی(ره)


 ابوالفضل حبیبی
در ماه رحمت حق و ایام شهادت انسان کامل امیرالمؤمنین علی(ع) دیگر بار دیوان امام(ره) را ورقی می‌زنم. در بین 151 غزل، سه قصیده، دو مسمط، یک ترجیع‌بند و قطعات و اشعار پراکنده پیر جماران که در مضامین عرفانی، مذهبی، اجتماعی و انتقادی سرشار از فنون و صنایع ادبی شعر فارسی، برای اهل شعر و ادب و دوستدارانش به یادگار مانده است در صفحه 300 به یک غزل کوتاه عراقی به بحر هزج مثمن برمی‌خوریم که آن عزیز فرزانه در 29 شعبان 1407/ 8 اردیبهشت 1366 در آستانه ورود به ماه مبارک رمضان سروده است:
«باده»
ماه رمضان شد می و میخانه بر افتاد
عشق و طرب و باده به وقت سحر افتاد
افطار به می کرد برم پیر خرابات
گفتم که تو را روزه به برگ و ثمر افتاد
با باده وضو گیر که در مذهب رندان
در حضرت حق این عملت بارور افتاد
در این غزل امام خمینی(ره) از دیدگاه عرفانی خویش آمدن ماه رمضان را قلندرانه تصویر کرده‌اند، در بیت نخست آمدن ماه رمضان خورد و خوراک ظاهری (می و میخانه) را برمی‌اندازد زیرا که حق امر به روزه کرده است و عشق که دوستی حق را گویند با وجود طلب تمام و اهل معرفت تمام هستی را زاییده وی می‌دانند، و طرب (شادمانی، در اصطلاح تصوف: انس با حق تعالی) و باده (شراب و در زبان اهل عرفان غلیان عشق ناشی از تجلیات پی‌درپی است که از این روی آن را «باده عرفان» گفته‌اند) همگی به هنگام سحرگان میسر می‌شود، در بیت دوم، می: شراب است و در اصطلاح، فیض الهی است که شامل سالک شود و سکر معرفت است که اهل طریق را دست دهد و پیر خرابات (مرشد کامل که مرید را به ترک رسوم و عادات فرامی‌خواند و به راه فقر و فنا رهسپار می‌شود) به آن «می» روزه می‌گشاید و افطار می‌کند و مرید (پیر جماران) مژده قبولی (برگ و ثمر دادن) روزه‌اش را به وی می‌دهد، آنگاه در بیت سوم خطاب به پیر خرابات می‌کند که با باده عرفان وضو بگیر که در مذهب رندان (رند: زیرک و لاابالی و بی‌قید و در اصطلاح، کسی که جمیع کثرات و تعینات ظاهری، امکانی، اعیان و صفات را از خود دور ساخته باشد) این کردارت پذیرفته است.
در اینجا بی‌مناسبت نیست که سری به صحیفه نور بزنیم (ج دوم ص 210) امام(ره) می‌فرماید:
«شماها در ماه مبارک رمضان مهمان خدا هستید. مهماندار خداست و مخلوق مهمان اوست البته این ضیافت برای همه یکسان نمی‌باشد. این ضیافت نسبت به اولیاء اکمل الهی به آن نحوی نیست که ما تخیل کنیم یا دست ما به او برسد...  همه عالم تحت رحمت الهی است و هر چه هست رحمت اوست و رحمت او به همه چیز واسعه است لکن باب ضیافت یک باب دیگر است دعوت به ضیافت یک مسئله دیگری‌ست.»
امام خمینی(ره) آن فرزند راستین و پیرو بی‌پروای مولای متقیان علی(ع) یک بار در غزلی 7 بیتی عراقی به بحر خفیف مجنون که آذر (1365 برای حاج احمد (فرزندگرامی‌شان) سروده‌اند نام مولا علی(ع) را می‌برند:
علی (نوه امام) از بوستان آل علی(ع)ست
علی(ع) عالیش شعار بود.
دو بار هم در قصیده مدیحه نورین نیرین فاطمه زهرا و فاطمه معصومه سلام‌الله علیهما که به سبک خراسانی در 44 بیت به بحر منسرح مثمن مطوی در فاصله سال‌های 1309 تا 1324 شمسی سروده‌ند به لقب «حیدر»؛ نامی که نخست مادر مولا علی(ع) فاطمه بنت اسد به وی داد (حیدره: شیر) و پس از آن پیامبر اعظم «علی» نامیدش، اشاره می‌کنند:
وین نه عجب زانکه نور اوست ز زهرا
نور وی از حیدر است و او زپیمبر
نور خدا در رسول اکرم پیدا
کرد تجلی ز وی به حیدر صفدر
حضرت مولا علی(ع) در جنگ خیبر هنگام نبرد با مرحب این رجز بر زبان مبارک راند:
انا الذی سمتنی امی حیدره
ضرغام آجام و لیث و قسوره
ترجمه: «من کسی هستم که مادرم مرا حیدر نامید/ منم شیر بیشه‌ها»/ مناقب مرتضوی باب نهم صفحه 394.
درباره بیت دوم حدیثی در مناقب مرتضوی محمد صالح الحسینی (کشفی) صفحه 76 از سلمان فارسی مروی است که گفت رسول: «من و علی یک نور بودیم و آن نور به درگاه خدای تعالی عزوجل- طاعت و تسبیح و تقدیس می‌کرد، پیش از آن که آدم بیافریند به چهارده هزار سال. چون آدم را آفرید، آن نور را در صلبش تعبیه کرد و لایزال از صلبی به صلبی منتقل می‌ساخت تا در صلب عبدالمطلب قرار داد. پس آن نور را بر دو جزء قسمت کرد: قسم مرا در صلب عبدالله قرار داد و قسم علی را در صلب ابی طالب، پس علی از من است و من از علی‌ام.»
در اینجا تنها سروده مستقل رهبر کبیر انقلاب اسلامی خمینی عزیز را که غزلی کوتاه دوبیتی عراقی به بحر رمل مثمن و از سروده‌های ایشان پس از سال 1363 است؛ به عنوان حسن ختام این جستار نقل می‌کنم:
فارغ از هر دو جهانم به گل روی علی
از خم دوست جوانم به خم موی علی
طی کنم عرصه ملک و ملکوت از پی دوست
یاد آرم به خرابات چو ابروی علی
چقدر عاشقانه و عارفانه پیر جماران به ساقی بیدلان حضرت مرتضی علی(ع) نگریسته است!
در بیت اول «خم» در لغت ظرفی سفالی ا‌ست که در آن شراب و سرکه ریزند و در اصطلاح اهل ذوق، کنایه از بدایت سلوک است که سالک چون خم در جوش و خروش است و موی در اصطلاح ظاهر کردن هویت را گویند و نیز، طریق طلب است و حبل‌المتین عارف. در بیت دوم خرابات به معنی شرابخانه، میکده و در اصطلاح تصوف: جای و مرتبه بی‌اعتنایی به رسوم و آداب و عادات. کلمه جمع است به جای مفرد به کار رفته، خرابات مغان در اصطلاح تصوف: مقام وصل و اتصال که واصلان بالله را از باده وحدت سرمست کند. (فرهنگ معین) از قدیم‌الایام در مقابل مدرسه و مسجد به کار می‌رفته است. (دکتر شفیعی کدکنی، تازیانه‌های سلوک)
ابرو: از آنجا که صفت الهی، حاجب ذات اوست به «ابرو» تعبیر می‌گردد.
به هر روی مولا علی(ع) به مصداق حدیث نبوی: أنا مدینه العلم و علی بابها فمن اراد العلم فلیأت الباب (در قلمرو آفتاب) منظور نظر تمام سالکان طریق الی‌الله است و انسان کامل و مظهر اسماء و صفات حضرت ربوبی؛ پیر شوریده ما خمینی کبیر(ره) نیز مست می آن ساقی ازلی؛ در عرصه ملک و ملکوت طیران می‌کند از پی دوست هنگامی که در خرابات به یاد مولا علی می‌افتند.
سرانجام از زبان امام خمینی(ره) که روانش جاودان شاد و راهش هماره پررهرو باد، کلامی چند بخوانیم درباره مولا علی(ع)، از صحیفه نور، ج 20، ص 27: «من درباره شخصیت حضرت امیر(ع) چه می‌توانم بگویم و کی می‌تواند بگوید؟! ابعاد مختلفه‌ای که این شخصیت بزرگ دارد به گفت‌وگوی ماها و به سنجش بشر درنمی‌آید. کسی که انسان کامل است و مظهر جمیع اسما و صفات حق تعالی‌ست، ابعادش به حسب اسماء حق تعالی باید هزار تا باشد و ما از عهده بیان حتی یکیش نمی‌توانیم برآییم.
همانطور که من راجع به قرآن عرض کردم که قرآن، و در روایات است این، نازل شده است به منازل مختلف، کلیاتش سبع‌الی سبعین و الی زیادتر، تا حالا رسیده است به دست ماها به صورت مکتوب، حضرت امیر هم همینطور است. رسول خدا هم همینطور است. مراحل طی شده، تنزل پیدا کرده است، از وجود مطلق تنزل پیدا کرده است، از وجود جامع تنزل پیدا کرده است، آمده است پائین‌ تا رسیده است به عالم طبیعت.»
_____________
منابع:
1- دیوان امام(ره)، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)، چاپ سوم بهار 1373.
2- صحیفه نور، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)
3- فرهنگ معین 6 جلدی، انتشارات امیرکبیر، 1375
4- مناقب مرتضوی، محمدصالح الحسینی (کشفی) به تصحیح کوروش منصوری، انتشارات روزنه، 1380
5- تازیانه‌های سلوک (نقد و تحلیل چند قصیده از حکیم سنائی)، دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی، انتشارات آگاه، 1372
6- لغتنامه دهخدا، مؤسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران چاپ دوم از دوره جدید 1377
7- در قلمرو آفتاب (مقدمه‌ای بر تأثیر قرآن وحدیث در ادب فارسی) دکتر علی‌محمد مؤذنی، انتشارات قدیانی چاپ اول پاییز 1372.