تاریخ شفاهی انقلاب به روایت مرحوم حاج حبیبالله عسکراولادی-شبشکنان-30
ایستادگی مردم و عقب نشینی رژیم
کشتار مردم در میدان ارگ
سه اقدام تقریباً به صورت خود جوش انجام شد. یک کار اینکه به مرکز پخش رادیو در میدان ارگ حمله کردند. از طارمیها گذشتند و رفتند که درها را بشکنند و وارد ساختمان رادیو بشوند که چتر باز در اطراف پیاده کردند و آنها هم مردم را به رگبار بستند. یک حرکت دیگر در جنوب تهران و کلانتری 6 در خیابان مولوی بود.مردم و شاید از میدان میوه همراهان مرحوم طیب ریختند و کلانتری 6 را تصرف کردند. البته در تجریش هم غیرتمندان اسلام خواه شمیران به کلانتری نیاوران که اول خیابان بوعلی قرار داشت حمله کردند و آنجا هم در حال تصرف قرار داشت ولی نیروهای کمکی برای دژخیمان رسید و ضربات سختی به مردم وارد کردند.کلانتری شش را هم از مردم پس گرفتند.
اجازه جمع کردن شهداومجروحانرا
نمیدادند
اما مردم در سراسر خیابانهای مرکز شهر درگیربودند و دژخیمان جرات پیاده شدن از روی ماشینها را نداشتند و مردم را به رگبار میبستند. بازارها و کوچهها و پشتبامها از آن مردم بود و دژخیمان خیابانها را با رگبار صاف میکردند. تا نزدیک ظهر جوشش مردم بیشتر شد. نزدیک ظهر شهدا و مجروحین را اجازه نمیدادند و نمیتوانستیم جمع کنیم.به محض اینکه به طرف یک مجروح میرفتیم،به رگبار میبستند. هیجان مردم هیجان بسیار فوقالعادهای شد. مرکز شهر یکپارچه فریاد یا مرگ یا خمینی بود. حدود ساعت 1:30 بعد از ظهر دستور دادند که دیگر شلیک نشود و هجمه به مردم را کم کردند. حالامردم هجمه را آغاز کردند.
عقبنشینی رژیم
از تهدید جان امام
ساعت 2 بعد از ظهر ظاهراً همان گوینده صبح از رادیو اعلام کرد: آیتالله خمینی از قم به تهران آورده شده و به زودی به وطن مألوفشان (قم) بازگردانده میشوند. اگر این دو نوار وجود داشته باشد دو مدرک بسیار جالب است که نشان میدهد مردم ما ظرف هفت ساعت توانستند تهدید به اعدام رهبر انقلاب یعنی امام راحل را به این لحن احترامآمیز تبدیل کنند که ایشان به زودی به وطن قم عودت داده میشوند.
بعد از ظهر روز 15 خرداد در جای جای شهر درگیری بود. روز 16 خرداد درگیری نسبتاً کمتری از چند منطقه علیه مامورین آغاز شد و در روز 17 خرداد که داشت حرکت خاموش میشد برادران شهید ما سعی کردند تعدادی اسلحه رابه کار بگیرند و چند مامور به ضرب اسلحه از پا در آمدند.هجمه ظهر روز 17 خرداد دژخیمان هجمه بسیار قویی بود تا بتوانند این افراد مسلح را بگیرند، اما چون به نتیجه نمیرسیدند عصر 17 خرداد دو کار انجام دادند. یکی اینکه سخنگوی دولت رسماًاعلام کرد که ساحت مقدس روحانیت و مراجع از این شورش کور منزه است و تعدادی از (به تعبیر او) « لشوش جنوب تهران» بودند که این شورش کور را به راهانداختند. کار دیگری که کردند اینکه از جبهه ملی اعلامیه گرفتند و به وسیله ی رادیو و تلویزیون پخش کردند. جبهه ملی از این قیام تبری جسته و آن را شورش کور نامیده بود.
رادیو انگلیس قیام مردم را
شورش کور نامید
رادیو انگلستان هم از روز 15 خرداد این قیام را شورش کور نامیده بود. در صورتی که این قیام یک قیام طبیعی مردمی برای نجات مرجع تقلید و شعارش یا مرگ یا خمینی بود. عدهای خیال میکردند که این شعار تغییر حکومت است. شعار یا مرگ یا خمینی در عرض 7 یا 8 ساعت به هدف خودش نائل شد. چون مردم متوجه شدند و به آنها اطمینان داده شد که امام سالم است. وقتی اعلام کردند که ساحت مرجع تقلید و روحانیت از اینکه در این امور شرکت داشته باشد منزه است و... مردم خیالشان راحت شد واوضاع آرام گرفت.
اعتصاب مساجد،هیئتها وکسبه
در روزهای بعد چند کار انجام شد. یکی اینکه هیئتهای دینی اعلام کردند تا آزادی مرجع تقلید جلسه هیئت نخواهند داشت دیگر اینکه نمازهای جماعت مساجد تعطیل شد.البته به ندرت در اطراف درمقابل این اعتصاب مقاومت میکردند اما در مرکز شهر کسی جرآت نمیکرد. حرفهایی میگفتند ولی جرات اینکه علنی کنند نداشتند. بازار هم برای مدت نا معلومی تعطیل اعلام شد. ولی از روز 20 خرداد کار شکنی در این چند اعتصاب به ترتیب شروع شد. اول در هیئتها، بعد جماعتها، بعد سخنرانیها و بعد در بازار اعتصاب مورد تشکیک قرار گرفت و بحثهایی شد. روحانیت و مدرسین عالی مقام حوزه و هیئتهای دینی که آن روز اسم موتلفه نداشت و در خدمت روحانیت و مدرسین عالی مقام و مراجع تقلید بودند مجموعا تصمیم گرفتند که مراجع تقلید را از حوزههای علمیه به تهران هجرت بدهند. این کار با یک سرمایهگذاری معنوی و جدی مقامات روحانی و با تدارک و امکانات هیئتهای دینی انجام شد.