kayhan.ir

کد خبر: ۱۷۷۸۳۳
تاریخ انتشار : ۳۰ آذر ۱۳۹۸ - ۲۱:۲۷
چرا هر اقدام استکبار در منطقه باعث قدرتمند‌تر شدن جمهوری اسلامی می‌شود؟- بخش نخست

دست برتر ایران اسلامی در معادلات غرب آسـیا




هدیه آقاپور
قدرت جمهوری اسلامی ایران در منطقه غرب آسیا را می‌توان در یک یادآوری یا بازخوانی تاریخی نشان داد؛ زمانی که گفتند سوریه را سه ماهه می‌گیریم و ایران گفت نه تنها سه ماه بلکه سه سال و سی سال هم نمی‌توانید! امروز که قریب به یک دهه از حضور داعش در منطقه می‌گذرد تحقق این ادعا را به خوبی مشاهده می‌کنیم.
حضور داعش در منطقه غرب آسیا در اصل باز شدن باب فتنه‌های مختلف با این هدف بود که در نهایت رژیم غاصب صهیونیستی به عنوان قدرت برتر منطقه مطرح شده و با خاورمیانه‌ای تجزیه شده سیطره کامل بر آن پیدا کنند.
رژیم صهیونیستی و ترس از مقاومت!
تجزیه عراق و سوریه، تصرف یمن و در نهایت تقسیم عربستان و ایران برنامه اصلی دشمن برای خاورمیانه جدید بود اما اکنون کار به جایی رسیده است که هدف دشمن، جلوگیری از گسترش نفوذ جمهوری اسلامی ایران در منقطه و کاستن از قدرت محور مقاومت است!
اتفاقی که در پریشان‌ترین خواب‌های واشنگتن نشینان بعید می‌رسید اما محور مقاومت با محوریت ایران درست از بین سنگین‌ترین نقشه‌ها و فتنه‌های دشمن ایجاد شد و قدرت گرفت.
وضعیت استراتژیک امروز به‌گونه‌ای است که رژیم کودک‌کش صهیونیستی جرأت تحرک علنی نداشته و با فتنه‌انگیزی سعی در آشوب و هرج و مرج در منطقه دارد.
محمدعلی حکیم مدیر خبرگزاری النخیل عراق و تحلیلگر مسائل منطقه‌ای در گفت‌وگو با گزارشگر کیهان می‌گوید: «جمهوری اسلامی ایران در دهه گذشته کشوری تعیین‌کننده در معادلات منطقه‌ای بوده است و کاملا روی قدرت آن می‌توانیم حساب کنیم.»
وی ادامه می‌دهد: «ایران در اسم و عمل توانست یک جمهوری اسلامی به معنای واقعی باشد و در میادین زیادی از جمله عراق، سوریه و یمن توانست ضربه سختی به استکبار وارد کند و با معادله سیاسی بسیار دقیقی جلوی سرکرده استکبار که شاید بسیاری از کشور‌ها از او بترسند ایستادگی کند.»
این تحلیل‌گر عراقی می‌افزاید:«هرج‌و‌مرج و فتنه‌های عراق و لبنان که هر دو در یک زمان با یک شکل و شمایل صورت گرفت نشان می‌دهد که پشت پرده آن یک کشور بزرگ قرار دارد که برای آن برنامه‌ریزی کرده و آن را ساماندهی می‌کند و من شکی ندارم پشت پرده آن آمریکا و رژیم صهیونیستی قرار دارند و هدف آنها جلوگیری از نفوذ ایران در منطقه است.»
حکیم تصریح می‌کند: «هرچه تلاش استکبار برای فتنه انگیزی بیشتر شود مقاومت هم پر قدرت‌تر در برابر آنها خواهد ایستاد همان‌طور که تاکنون مرجعیت بزرگ عراق در نجف حضرت آیت‌الله سیستانی و مرد مقاومت در لبنان سید حسن نصرالله توانستند در برابر آنان تا به امروز ایستادگی کنند.»
مدیر خبرگزاری النخیل عراق اضافه می‌کند: «مواجهه با محور مقاومت از جمله ایران، عراق، سوریه، لبنان کار آسانی نیست و مردم و مرجعیت این محور به شدت با دخالت‌های آمریکا مخالف هستند.»
وی یادآور می‌شود: «حضور آمریکا در منطقه و عراق با وجود پایگاه‌های نظامی برای حفظ امنیت رژیم صهیونیستی است که اگر عراق بتواند از مصیبت‌هایی که به آن، به ویژه برخی کشورهای خلیج‌فارس و رژیم صهیونیستی وارد می‌کنند، رهایی پیدا کند قطعا به یک خطر بزرگ در برابر اسرائیل تبدیل خواهد شد و نباید فراموش کنیم که تل‌آویو قلب تپنده آمریکا در منطقه است.»
این تحلیل‌گر عراقی ادامه می‌دهد: «رژیم صهیونیستی به هیچ عنوان نمی‌تواند از محور مقاومت فرار کند، قطعا کوچکترین حرکتی از سوی آنان منجر به پایان کیان صهیون‌ها می‌شود.»
حکیم خاطرنشان می‌کند: «در هر موردی در منطقه، رای و نظر ایران بسیار تعیین‌کننده بوده و باید با آن مشورت شود، چرا که به عنوان یک قدرت تاثیرگذار منطقه‌ای است و با رهبری حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای توانسته در برابر اهداف شوم آمریکا و رژیم صهیونیستی بیاستد، نمونه این ایستادگی زمانی بود که گفتند سوریه را سه ماهه می‌گیریم و ایران گفت نه تنها سه ماه بلکه سه سال و سی سال هم نخواهید توانست، که دیدیم چنین هم شد، خواستند عراق را تجزیه کنند اما با کمک ایران توانستیم جلوی این اتفاق را بگیریم و ایران توانست پیام‌های مهمی را به استکبار برساند.»
فتنه‌های دومینووار و هدایت از یک مبدا
رهبر معظم انقلاب آذر سال گذشته هشدار داده بودند «آمریکایی‌ها قصد فریب دارند، ممکن است برای سال ۹۷ جنجال کنند اما برای سال ۹۸ نقشه بکشند!» این هشدار رهبری گرچه برخی حواس‌ها را فقط به احتمال فتنه‌ای در داخل معطوف کرد اما افق نگاه ایشان به فتنه‌انگیزی آمریکایی‌ها منحصر به داخل کشور نبود.
سناریوی آمریکایی‌ها برای فتنه ۹۸ در ایران و در عراق و لبنان بر مبنای القای گسترش فساد سیستماتیک در کشور و ناکارآمدی مسئولان بود تا مردم را علیه نظام‌ها به خیابان‌ها بکشانند.
هرچند ده‌ها سند و صدها قرائن آشکار و پنهان از نقش آمریکا و رژیم صهیونیستی در فتنه‌های اخیر در عراق و لبنان و همچنین آمریکای لاتین وجود دارد و بعضا فاش و منتشر شده، اما اینکه مطالبات اقتصادی مردم را سیاسی- امنیتی القا کنند و بدون حل مشکلات اقتصادی، امنیت مردم را نیز هدف قرار دهند و همچنین تفاوت ماهوی و شکلی در ابتدا و انتهای اعتراضات، از کاهش حضور مردم تا جایگزینی مطالبات مردمی با شعارهای ساختارشکنانه نشان از وجود دست‌های پشت پرده آمریکا برای انحراف مطالبات واقعی ملت‌هاست.
نکته قابل توجه اینکه همان کسانی که در ابتدای اعتراضات خواهان ارائه طرح‌های اقتصادی از سوی دولت‌ها برای حل مشکلات بودند، پس از ارائه چنین طرح هایی، ناگهان خواستار برکناری دولت‌ها و اسقاط نظام سیاسی شدند؟!، تا جایی که نخست‌وزیر لبنان به عنوان مهره عربستان حتی حاضر نشد اجازه دهد نتایج اجرای بسته اقتصادی که خودش ارائه کرده، اجرا شود و استعفا کرد.
شیوه جدید پیگیری اهداف آمریکا در سوریه و عراق و لبنان نشان می‌دهد که حتی آنان دیگر توان اداره جنگ نیابتی توسط گروه‌های تروریستی را نداشته و در داخل کشور خود بابت آن مواخذه می‌شوند، چرا که هزینه‌های میلیون دلاری آنان برای جنگ نیابتی توسط داعش با قرار دادن تمام امکاناتی که در منطقه داشتند هم نتوانست آرزوی ایجاد خاورمیانه جدید را برایشان محقق کند.
ایران، پایتخت غرب آسیا
ناآرامی‌های هم زمان عراق و لبنان و حضور اغتشاشگران در ایران آنقدر نقطه نخ‌نمایی بود که در کشورمان در ساعات ابتدایی شکست خورد و در عراق و سوریه هم مردم به سرعت خود را از این فتنه جدا کردند.
علی میرزائی تحلیلگر مسائل سیاسی در گفت‌وگو با گزارشگر کیهان می‌گوید:«تحولات سیاسی هرگز مستقل از تاریخ نیستند، همزمانی ناآرامی‌های عراق و لبنان با اغتشاشات اخیر ایران و ادامه پیروزی‌های جبهه مقاومت در سوریه نشان می‌دهد که این رخدادها مانند یک ردیف دومینو هستند.»
وی ادامه می‌دهد: «جهانیان دیدند که طی چندماه گذشته، وقتی جبهه مقاومت موفق شد وضعیت امنیتی نابسامان سوریه را آرام کند و دقیقاً زمانی که تروریست‌ها و حامیان منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای آنها از برهم زدن آرامش دمشق ناامید شده بودند، به یکباره تصویر نمایش‌های خیابانی از قلیان کشیدن معترضان لبنانی روی آسفالت خیابان‌های بیروت، فضای رسانه‌های جهان را درهم‌نوردید و تبدیل به سوژه اصلی شبکه‌های اجتماعی شد.»
میرزائی می‌افزاید: «نوک پیکان اتهامات در اعتراضات لبنان ظاهراً علیه فساد و مشکلات اقتصادی بود اما رسانه‌های حامی ناآرامی‌ها، نوک پیکان شعارهای معترضان را گاه و بیگاه به سمت حزب‌الله بردند و نهایتاً «سعدحریری» از نخست‌وزیری استعفا داد تا متهم اصلی فساد مدیریتی لبنان، به یکباره تبدیل به قهرمان معترضان شود.»
 این تحلیلگر سیاسی تصریح می‌کند: «در عراق اما تلاش برای ایجاد انشقاق میان سیاستمداران عراقی شیعه، اتفاقات کارزار را به نحو دیگری رقم زد. از یک‌سو عناصر باقیمانده از داعش، حزب بعث و گروه‌های تروریستی دیگر توانستند در میان اعتراضات معیشتی و مردم حاضر در کف خیابان‌های بغداد و کربلا و نجف اقدام به خودنمایی کنند و از سوی دیگر با حملات مکرر به نمایندگی‌های سیاسی ایران، اصالت آشوب‌ها نمایان‌تر شد.»
وی تاکید می‌کند: «بیروت ملتهب و بغداد ناآرام، چرا و به چه علت؟ واقعیت‌های پیدا و حقایق پنهان تحولات لبنان و عراق نشان می‌دهد که اتاق فکر، مرکز فرماندهی و محل تأمین بودجه اعتراضات ظاهراً مردمی عراق و لبنان در مثلث سعودی-صهیونیستی-آمریکائی است. تخریب جایگاه محور مقاومت از طریق تخریب چهره ایران در میان کشورهای دیگر این جبهه، نقطه‌اشتراک میان آشوب‌های لبنان و عراق است که در قالب شعارهای برخی از اغتشاشگران آبان‌ماه ایران (با مضامینی علیه محور مقاومت و ادعای لزوم عدم همراهی ایران با محورمقاومت) نیز خودنمایی کرد.»
این تحلیلگر مسائل سیاسی اضافه می‌کند: «پس از وقوع این اتفاقات، «کلی نایت کرافت» نماینده آمریکا در سازمان ملل نقشه‌های شکست‌خورده آمریکا را لو داد و علناً گفت: «ناآرامی‌ها در لبنان، سوریه و یمن برای فشار بر ایران ادامه خواهدیافت مگراینکه کارزار فشار حداکثری علیه ایران به نتیجه برسد.»
میرزائی ادامه می‌دهد: «صهیونیست‌ها، آل‌سعود و آمریکایی‌ها می‌دانند که اگر جمهوری اسلامی ایران از مقابله با تروریست‌های تکفیری و پیگیری آرمان فلسطین دست بردارد، می‌توانند به اهداف شوم خود جامه عمل بپوشانند، چرا که اثرگذاری ایران بر تحولات غرب آسیا طی سال‌های اخیر، تبدیل به مانع اصلی بر سر راه زیاده‌خواهی‌های آنها شده است.»
وی تاکید می‌کند:«ایجاد التهابات سیاسی و تجمعات خیابانی در لبنان، اعتراضات خشن و پرمخاطره در عراق و اغتشاشات آبان‌ماه در ایران نیز یکی دیگر از تجربیات ناموفق و خاطرات تلخ دشمنان ایران برای تضعیف محور مقاومت بود.»
این تحلیلگر مسائل سیاسی با ‌اشاره به مبحث خواب آشفته غرب آسیا بدون ایران از سوی غرب می‌گوید: «به اذعان دشمنان، اثرگذاری (بخوانید قدرت) ایران در منطقه غرب آسیا به جایی رسیده است که نه تنها توطئه‌های ضدایرانی محکوم به شکست هستند، بلکه حاشیه امن نسبی برای محور مقاومت شامل سوریه، عراق، فلسطین، لبنان و مبارزان یمنی در برابر دشمنی‌های مثلث سعودی-صهیونیستی-آمریکایی نیز تأمین شده است.»
وی می‌افزاید: «البته این مثلث شوم می‌داند که امنیت کشورهای منطقه باعث همگرائی روزافزون میان متحدان جبهه مقاومت و کاهش شدید ضریب نفوذ دشمنان شده است؛ به همین دلیل با هدف مشغول‌سازی ایران به مسائل مختلف سیاسی، اقتصادی و بین‌المللی، انواع فتنه‌ها را به نوبت آزمایش خواهد کرد تا شاید اثرگذاری ایران را در معادلات منطقه به نقطه صفر برساند.»
این تحلیلگر مسائل سیاسی خاطر نشان می‌کند: «اما پیش‌بینی‌های مبتنی بر حقایق جاری در دنیا نشان می‌دهد که این تحرکات مذبوحانه، نه نفوذ از دست رفته آمریکا را بازخواهد گرداند، نه پایه‌های لرزان سلطنت نامشروع آل‌سعود را مستحکم می‌کند و نه می‌تواند روزشمار محور رژیم ‌اشغالگر قدس از روی نقشه‌های جغرافیایی دنیا را متوقف سازد.»
مؤلفه‌های بازدارندگی ایران
سرزمین ایران، امروز در اوج قدرت دفاعی که هیچ‌گاه تاریخ معاصر کشورمان آن را شاهد نبود، قرار دارد. اما از آنجا که رهبر معظم انقلاب نفوذ استراتژیک و قدرت نظامی کشورمان را به‌عنوان مهم‌ترین عامل بازدارنده مطرح می‌کنند قدرت منطقه‌ای و توان تأثیرگذاری تهران در غرب آسیا (خاورمیانه)، قدرت نظامی آمریکا را به چالش کشیده و اگرچه کمتر کارشناسی ارتش‌های ایران و آمریکا را از نظر تجهیزات و ابزارهای نظامی با یکدیگر قابل‌مقایسه می‌داند، اما نه تنها ناظران حوزه سیاست خارجی، بلکه مقامات دولت آمریکا نیز با استفاده از عبارت‌های مختلف اذعان می‌کنند که بزرگ‌ترین چالش پیش‌روی واشنگتن در غرب آسیا و چه‌بسا در دنیا، جمهوری اسلامی ایران است.
مثالی که می‌توان برای اثبات این ادعا آورد شکست اخیر آمریکا در عراق است، تهران واشنگتن را وادار کرد بدون رسیدن به دستاوردهای مطلوب خاک عراق را ترک کند. این نشان می‌دهد که قدرت و نقش‌آفرینی ایران در منطقه فراتر از آن چیزی است که برخی‌ها تصور می‌کنند.