ضرورت توجه به سرمایههای سه گانه در کشور(زلال بصیرت)
هر چقدر در مورد بیانیه گام دوم بیندیشیم و از آموزههایش بهرهمند شویم و از نکتههایش برای زندگی آیندهمان، استفاده کنیم، حقش ادا نمیشود؛ این بیانیه بقدری ارزشمند است که اعتراف به اینکه بنده به عمقش نمیرسم، برای من افتخار است.
بیانیه گام دوم، خط بطلانی بر نظریات جامعهشناسی و توطئههای دشمنان حتی نامگذاری این بیانیه بسیار حکیمانه بوده و نکات ارزشمندی را به همراه خود دارد،یکی از نکات این نامگذاری ، ابطال یک نظریه جامعهشناسی است که معتقد است هر پدیده اجتماعی، روزی به وقوع میپیوندد، رشد میکند و کم کم به افول و سپس به مرگ نزدیک میشود؛ رهبری با نامگذاری بیانیه به گام دوم، بیان کردند که این انقلاب به عنوان یک پدیده اجتماعی چنین نیست و هنوز گام اول را برداشته و گامهای دیگری در راه است. هر چند دشمنان و برخی سیاستمداران خبیث با استناد به این نظریه و توطئههای متعدد و فشارهای مختلف سعی داشتند که نگذارند این انقلاب، چهل سالگی خود را ببیند و بقدری از توطئههای خود مطمئن بودند که صراحتا میگفتند که این انقلاب، به چهل سالگی نخواهد رسید، اما این بیانیه با این نامگذاری ، خط بطلانی بر این نظریه جامعهشناسی و نیتهای پلید دشمنان کشید.
شاید عدهای گمان کنند، منظور از بقای انقلاب، ادامه این نتایج و دستاوردهایی است که تا امروز حاصل شده است، اما عنوان گام دوم، نشان میدهد که هنوز کارهای انجام نشدهای وجود دارد که باید انجام شود؛ نتایجی که تاکنون حاصل شده، از گام اول بوده است و در گام دوم، نه تنها نتایج قبلی باید به قوت خود باقی بماند، بلکه با برداشتن گام بعدی، دستاوردهای دیگری نیز در راه است.
از سوی دیگر نامگذاری بیانیه به گام دوم به این معناست که اکتفا به دستاوردهای گام اول صحیح نیست. تازه از پله اول بالا رفتهایم، افزون بر اینکه نباید عقبگرد و سقوط کنیم، باید از پلههای دیگر نیز صعود کنیم تا به هدف اصلی برسیم. چون این گامها، هدف نهایی نیستند، بلکه حرکت به سوی هدف هستند.
حفظ دستاوردهای گذشته و برداشتن گامهای موفق بعدی دو شرط اساسی دارد،شرط اول این است که باور کنیم توان انجام آن را داریم و شرط دوم اینکه سرمایههای خود برای پیمودن این مسیر را بشناسیم و راه استفاده از این سرمایهها را بدانیم و با آفتها و خطراتی که این سرمایهها را تهدید میکند، مقابله کنیم و نگذاریم این سرمایهها از ما گرفته شود.
معمولا آنچه در این عالم صورت میگیرد، به وسیله امکانات مادی موجود است، حتی امدادهای غیبی و نصرت الهی نیز بر اساس استحقاقی است که بندگان مؤمن با همان امکانات ــ ولو محدود - کسب کردهاند. جنگ بدر نمونه بارز آن است که مسلمانان هر چه در توان داشتند را به صحنه آوردند و در مسیر حق، ثابتقدم بودند؛ خداوند نیز آنها را نصرت بخشید.این نصرت الهی، تنها محدود به واقعه بدر نبود؛ بلکه در هر کجا بندگان و مؤمنان، شرایط را داشته باشند، خداوند هم یاری خواهد کرد.
لزوم توجه به سرمایههای کشور
1. سرمایه مادی
سه نوع سرمایه در کشور باید مورد استفاده قرار بگیرد،یک نوع آن سرمایههای مادی، منابع زیر زمینی و علم صحیح استفاده از آنهاست. تا قبل از انقلاب، ایران به مثابه بردهای شده بود که منابع و سرمایه آن را به غارت میبردند. به عنوان نمونه نفت ایران را به قیمت ناچیز میبردند و در قبال آن اسلحههای خود را با قیمتی چند برابر به ایران میفروختند و تأسفبارتر اینکه ایران تنها حق داشت از این سلاحها در جهت منافع آمریکا بهره ببرد؛ لذا سرباز ایرانی باید به خاطر منافع آمریکا به کشور عمان برود و با جنبش خلق ظفار بجنگد؛ اما اگر سؤال پرسیده میشد، چرا؟ میگفتند: چرا ندارد؛ دستور است!
اگر زمانی گفته میشد که ایران به جایی خواهد رسید که به رقیب آمریکا بدل خواهد شد و رئیسجمهور آمریکا ایران را به عنوان رقیب اصلی خود ذکر خواهد کرد، نه تنها کسی باور نمیکرد که موجب تمسخر بود؛ اما خداوند طبق وعدهای که داده، عمل میکند.
2. نیروهای انسانی و جوانان پای کار
سرمایه دوم مهمتر از سرمایه مادی است.در کشور ما نیروهای انسانی و جوانهای پاکسرشت، کم نظیر بلکه بینظیری وجود داشتند که کسی قدر آنها را نمیدانست؛ مانند جواهراتی غبارگرفته بودند و کسی آنها را نمیشناخت و امام(ره) با شناخت خوب آنها، کاری کرد که این جواهرات نمایان شدند؛ به جایی رسیدند که امام(ره) با آن عظمتش گفت: رهبر من آن طفل سیزده ساله است. این در حالی است که سال 42 که نهضت آغاز شد، حتی کسی تصور نمیکرد که امام(ره) بتواند یاران صدیقی بیابد که تا پای جان، در این مسیر قدم بردارند.
سر بسته بگویم که برخی قشرها، سخنان امام(ره) را برای تمسخر و لطیفه برای یکدیگر تعریف میکردند! اما وعده خداوند تخلفناپذیر است؛چنانکه میفرماید:خداوند به کسانی از شما که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام دادهاند وعده میدهد که قطعاً آنان را حکمران روی زمین خواهد کرد، همان گونه که به پیشینیان آنها خلافت روی زمین را بخشید و دین و آیینی را که برای آنان پسندیده، پابرجا و ریشهدار خواهد ساخت و ترسشان را به امنیّت و آرامش مبدّل میکند، آنچنانکه تنها مرا میپرستند و چیزی را شریک من نخواهند ساخت. (نور/ 55)
3.ایمان به خدا
ایمان به خدا سرمایه سومی است که خداوند به برکت اهلبیت (ع) و علما به مردم ما ارزانی داشته .زمانی، فرهنگ الحادی از همان دبستان به دانشآموزان تزریق میشد و در دانشگاه به اوج خود میرسید، به گونهای که ایمان به خدا، نصرت الهی و امدادهای غیبی، خرافات به شمار میرفت و حتی به کسانی که از آنان انتظار نمیرفت هم سرایت کرده بود. اثرات این فرهنگ تا سالها ادامه داشت؛ بگونهای که اگر صحبت از خشکسالی میشد، اولین راه حلی که به ذهنشان میرسید، بارور کردن ابرها با تکنولوژی و علم روز بود؛ حتی اندکی هم به فکر توسل، دعا، استغاثه و نماز استسقاء هم نمیافتادند!
هر چند بخشهایی از معارف دین، مغفول مانده بود، اما زمینه رشد ایمان در جوانان پاکسرشت بسیار مساعد بود و این امام (ه) بود که آن را شناخت و از آن بهرهبرداری کرد.امام شعار «ما میتوانیم» را سر داد و گفت بهتر که از ما نفت نمیخرند؛ در دورهای که کسی جرأت نمیکرد نام آمریکا را بدون احترام ببرد، امام(ره) فرمود: «آمریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند». امام قدر همه انواع سرمایهها را دانست و با ایمان به خدا کارش را پیش برد و بعد از او نیز نسخه بدل وی، جانشینش شد که همان راه را ادامه میدهد.
خطرات تهدیدکننده دین و فرهنگ
هر چقدر نعمت الهی بیشتر باشد، آفات و خطراتی که آن را تهدید میکند نیز بیشتر میشود، در طول تاریخ اسلام، هر کجا رشدی وجود داشته، سختیها و خطرات بزرگتری هم اسلام را تهدید کرده است. لذا امروز که زمینههای رشد و ترقی بیشتر فراهم شده، خطرات بیشتری نیز وجود دارد و در مقابل، ما نیز وظیفه سنگینتری بر عهده داریم.
خطراتی که امروز انقلاب را تهدید میکند، بیش از خطرات گذشته است؛ بخصوص خطرهایی که متوجه دین و فرهنگ است. لذا باید مراقب باشیم تا دشمن این سرمایه ایمانی نسل جوان ما را نرباید و ما نیز با شناخت این نعمتها، از آن در جهت رضای الهی بهرهبرداری کنیم.
سخنرانی آيتالله مصباح يزدي (دام ظله)
درهمایش «گام دوم انقلاب و الزامات آن»؛ قم؛ 16/8/98
زلال بصیرت روزهای پنج شنبه منتشر میشود.