kayhan.ir

کد خبر: ۱۷۷۳۹۸
تاریخ انتشار : ۲۵ آذر ۱۳۹۸ - ۲۲:۰۳

دانش‌آموزان کم‌بضاعت در رویکرد جدید آموزش زبان چه وضعیتی دارند؟


 
  محمد محمدی*
  یکی از مبانی مهم «‌برنامه درسی ملی» رعایت حقوق متوازن و متعادل دانش‌آموزان و مجریان برنامه در سطوح مختلف مدرسه‌، منطقه، استان و کشوری است که امکان مشارکت تمامی افراد  ذی‌نفع  و ذی‌ربط  را نیز در فرآیند ارزشیابی فراهم می‌آورد. مطابق این سند، برنامه‌های درسی باید به «رعایت تعادل» و پرهیز از افراط و تفریط پایبند باشند. همچنین در این برنامه، «مدرسه» کانون اصلی تحقق اهداف و برنامه‌های درسی و تربیتی معرفی شده است. بر اساس این برنامه که در واقع  نقشه راه آموزش و یادگیری در مدارس ایران است، درس زبان‌های خارجی یکی از حوزه‌های یازده‌گانه تربیت و یادگیری  است و بر توانایی ارتباطی و حل مسئله تاکید دارد. «رویکرد ارتباطی » مورد ادعا در کتاب‌های جدید که امسال اولین دوره 6 ساله آن به اتمام رسید، طبیعتا دارای نقاط ضعف و قوت از جنبه‌های گوناگون است. این کنکاش نه به قصد مقاومت در برابر رویکرد جدید؛ بلکه برعکس، انعکاس نگرانی‌ها از عدم تحقق برخی الزامات و در برگیرنده راه حل‌هایی درجهت رفع مشکلات موجود است.
در شیوه آموزشی جدید و در مقایسه با کتاب‌های قدیمی هر چند نکات مثبتی هم به چشم می‌خورد، با این‌حال بنا به دلایل و شواهدی که در ادامه ذکر خواهد شد، این رویکرد در دو مقطع بسیار حساس دانش‌آموزان آموزشگاه نرفته را که عموما از قشر کم‌بضاعت جامعه هستند، ناخواسته تنبیه می‌کند! یک بار در پایه هفتم که شروع دوره 6 ساله زبان‌آموزی است و دیگری در پایه دوازدهم و در آزمون نهایی.
در پایه هفتم، آموزش الفبا -که از کلیدی‌ترین فعالیت‌ها در یادگیری و آموزش زبان است- داستانی خواندنی دارد. در این مورد مولف محترم در نوشته‌ها و سخنان خود عنوان کرده‌اند که: «برخلاف گذشته که حروف الفبای انگلیسی در ابتدای کتاب  به دانش‌آموز آموزش داده می‌شد، در کتاب جدید‌التالیف، این آموزش  برای نخستین بار در جهان در کل کتاب توزیع شده و در قالب مکالمه به دانش‌آموز ارائه می‌شود...» پاسخ ارائه  شده به این ادعا در یکی از مقاله‌های علمی و دانشگاهی قابل تامل است: «گروه مولفان کتاب فرضیه‌ای جدید را در راس آموزش کتاب قرار داده‌اند که هنوز کار‌آمد بودن آن تایید نشده است. ارائه کردن فرضیه‌های جدید امری پسندیده و مطلوب است، اما قبل از عملی کردن هر فرضیه‌ای، آن هم در سطح ملی، باید  تمام جوانب علمی و عملی آن  را به دقت با افراد صاحب‌نظر مورد تحلیل و بررسی قرار داد و سپس در یک نمونه آماری کوچکتر به آن جامه عمل پوشاند که مزایا و معایب آن فرضیه شناسایی شوند. اما در کتاب جدید واضح است که این اقدام صورت نگرفته است.»1
در ادامه همین مقاله می‌خوانیم: « به نظر می‌رسد که  یکی از پیش‌فرض‌های اصلی مولفان کتاب این بوده است که در تمامی شهرها و روستاهای ایران، آموزشگاه‌های زبان انگلیسی دایر بوده... و متعاقبا؛ آموزش زبان در این مقطع با استفاده از این کتاب کار راحتی می‌باشد.»2
هرچند بعد از گذشت مدتی  مختصر تغییری اعمال شده و در «کتاب کار» حروف الفبا درابتدای کتاب گنجانده شد، اما درکتاب اصلی این روش کماکان مورد استفاده است.
در پایه دوازدهم و در امتحان نهایی نیز این داستان به شکل قابل تامل‌تری ادامه پیدا می‌کند. امتحان نهایی زبان انگلیسی  در خرداد ماه امسال با اختصاص 6 نمره به مهارت شنیداری و با اعتراض‌هایی که به دلیل شیوه طرح سوال و کیفیت بلندگوها در پی داشت، نشانه‌ای بود از فرایندی معیوب که از فقدان هماهنگی در بخش‌های مختلف نظام آموزش و پرورش حاصل شده و بیانگر این حقیقت است که  سطح انتظارات با منابع درسی یا امکانات ارائه شده در مدارس ما همخوانی و تناسب لازم را نداشته است. با این رویکرد، نمره نهایی مشروط به داشتن  مهارت‌هایی همچون شنیداری و نوشتاری است که منابع علمی کافی برای تحقق آن در کتاب‌های درسی منظور نشده و نتیجه طبیعی آن افزایش نگرانی ها و گرایش هرچه  بیشتر دانش‌آموزان به کتاب‌های کمک آموزشی یا آموزشگاه‌های زبان خارجی است . در این  وضعیت بی‌شک دانش‌آموزان محروم که عموما امکان حضور در آموزشگاه یا تهیه کتاب‌های تکمیلی را ندارند و بعضا دسترسی کافی به بخشی از بسته‌های آموزشی کتاب درسی را هم نداشته‌اند آسیب بیشتری خواهند دید. دانش‌آموزان دیگر نیز صرفا با دوره ها یا منابعی متفرقه و خارج از محتوای رسمی مدرسه به تسلط در مهارت‌های مورد انتظار در امتحان نهایی خواهند رسید. این رویه قطعا با راهبردهای کلان سند تحول بنیادین و تاکید آن بر نهادینه کردن عدالت آموزشی تطابقی نداشته و البته با بعضی از بخش‌های برنامه درسی ملی و تاکید آن بر« تعادل و توازن» و رعایت حقوق ذی‌نفعان در تضاد است.
نگرانی عمده در این وضعیت- که انگیزه  اصلی نگارش این مطالب است - در رابطه با دانش‌آموزان محرومی است که امکانات مالی برای اقدامات جبرانی را ندارند. مسئله این است که  با کتاب‌های درسی فعلی که فرض را بر دانش پیشین زبان‌آموز قرار داده، تکلیف دانش‌آموزان عادی و محروم که در کلاس‌های آموزشگاهی زبان شرکت نکرده‌اند چیست؟ آینده تحصیلی و شغلی آنها چه خواهد بود؟ اصلا اگر قرار باشد در نهایت با تهیه چنین محتوای آموزشی دانش‌آموزان را به سمت کتاب‌هایی خارج از مدرسه بکشانیم، دیگر چه نیازی به استناد به برنامه درسی ملی و تالیف یک کتاب بومی با این میزان مشکلات بود؟ به راحتی و بدون این همه دغدغه و صرف هزینه، برای مدارس یکی ازکتاب‌های معتبرخارجی انتخاب، معرفی وتدریس می‌شد!
در برنامه درسی ملی خوشبختانه اصلاح و بازبینی این سند مهم ملی در هر دوره پنج ساله پیش‌بینی شده و در این راستا  ویرایش بخش زبان‌های خارجی یک اولویت است. توجه به  تجربه‌های کسب شده در این 6 سال و تاملی دوباره در واقعی‌تر کردن انتظارات به ویژه در زمینه‌هایی مثل تاکید بر آموزش مهارت‌های چهارگانه‌، مقاله‌نویسی و همچنین تعریف «رویکرد ارتباطی»  بسیار ضروری به نظر می‌رسد.
 کتاب پایه هفتم خصوصا در بخش الفبا شدیدا  نیازمند بازنگری جدی است به نحوی که دانش‌آموزان آموزشگاه نرفته هم بتوانند به راحتی از آن بهره لازم را گرفته دچار سرخوردگی و سرگردانی نشوند.
 در تالیف این سری از کتاب‌ها، اعتبار سنجی با مشارکت معلمان حرکت مثبتی است اما پیشنهاد می‌شود که علاوه بر اعتبارسنجی یا ویرایش جزئیات‌؛ دربازنگری‌های اساسی آن در سال‌های بعد- خصوصا در بخش‌های LISTENING و WRITING  - از کمک یا مشاوره مستقیم چند تن از دبیران یا سرگروه‌های مجرب و متخصص به ویژه در رشته آموزش زبان انگلیسی(‌‌TEFL) استفاده شود‌. انتقال بخش شنیداری از امتحان نهایی به امتحان مستمر یا حداقل تامین امکانات آموزشی لازم و رفع نگرانی‌ها هم پیشنهاد مهم دیگری است که دلایل آن ذکر شد.
 مهم‌تر از همه این موارد، اصلاح نگاه‌ها نسبت به معلمان به عنوان مجریان برنامه درسی ملی نیز از بایسته‌های این تغییر و تحول است. در این مورد حضور هرچه بیشتر مولفان در جمع دبیران و در همایش‌های استانی و پاسخ به نقدها و نظرات برای اصلاح اشکالات کتاب درسی بسیار ضروری است.
امید است با بررسی شرایط و اعمال اصلاحات مورد نیاز توسط سازمان پژوهش و برنامه‌ریزی آموزشی و دفتر تالیف، تغییر و تحول مثبتی در این زمینه حاصل شده و رویکرد جدید تحت‌الشعاع ابهامات یا انتظارات دور از واقعیت قرار نگیرد. در این صورت لذت یادگیری زبان و مهمتر از آن سرنوشت دانش‌آموزان فدای کاستی‌های معمول نگشته؛ آموزش زبان انگلیسی به شایستگی هر چه بیشتر و حتی‌المقدور بدون آسیب‌ها و نگرانی‌های فعلی محقق خواهد شد.
* دبیر زبان انگلیسی
پی‌نوشت:
___________________
2و1. نقد و ارزشیابی کیفی کتاب زبان انگلیسی پایه اول متوسطه(هفتم) با تأکید بر روش شناسی آموزش زبان خارجی- محمد هادی محمودی- محمد مرادی. صفحه 187 و 188)