من و ابراهیم (یک شهید، یک خاطره)
مریم عرفانیان
همسایه بودیم، از کودکی با هم بزرگ شدیم؛ دوران ابتدایی و راهنمایی را با یکدیگر گذراندیم. دوران متوسطه در یک نیمکت و یک کلاس بودیم و حتی در جبهه کنار هم جنگیدیم. هیچ وقت از ابراهیم دروغی نشنیدم؛ یادم است در یک مسابقه ورزشی، موقعی که امتیاز به او تعلق میگرفت و داور متوجه خطایش نمیشد، خودش خطا را اعلام میکرد. میگفت: «این امتیاز حق دیگری هست.»
***
من و ابراهیم با هم بزرگ شدیم، با هم درس خواندیم و با هم جنگیدیم؛ اما او در شهادت از من سبقت گرفت.
خاطرهای از شهید ابراهیم جاغوری
راوی: غلامرضا مهربان، دوست شهید